در سال 1898 ایالت لوئیزیانا یک کنوانسیون قانون اساسی با هدف اعلام شده سلب حق رای از سیاهان و تداوم حکومت سفیدپوستان برگزار کرد. در ژورنال رسمی کنوانسیون آمده است: "مأموریت ما در وهله اول این بود که برتری نژاد سفید را در این ایالت تا جایی که بتوانیم از نظر قانونی و قانون اساسی انجام دهیم، ایجاد کنیم." ابزارهای قانونی برای حذف 130,000 رأیدهنده سیاهپوست ثبتنامشده و اجازه دادن به هیئتهای منصفه در دادگاههای جنایی، از جمله مواردی که شامل مجازات اعدام میشود، به اتفاق آرا صادر شد.
این اقدام ممکن است فنی به نظر برسد یا حتی به عنوان تلاشی برای کارآمدتر کردن سیستم دادگاه ارائه شود، اما هدف واقعی آن کاملاً نژادپرستانه بود. این امر عملاً از الزام قانون اساسی که سیاه پوستان باید در هیئت منصفه حضور داشته باشند، کنار گذاشته شد، که به آنها اهرمی برای مقاومت در برابر تبعیض قانونی علیه جمعیت سیاه پوست داد.
از آنجایی که معمولاً فقط یک یا دو هیئت منصفه سیاهپوست در هیئت منصفه وجود داشت، آنها تنها تا زمانی که احکام متفق القول بودند، نفوذ داشتند. هنگامی که حکم تقسیمی مجاز شد، هیئت منصفه تمام سفیدپوست می توانستند با رأی 10 به 2 در مورد سرنوشت متهمان تصمیم گیری کنند. این تعصب قانونی علیه سیاهپوستان را برای بیش از یک قرن تثبیت کرد.
سه شنبه گذشته بود که رای دهندگان در لوئیزیانا اصلاحیه ای را تصویب کردند که این قانون سمی جیم کرو را که از جنبش حقوق مدنی جان سالم به در برده بود، لغو کرد، زیرا علیرغم قصد نژادپرستانه آشکار آن، به وضوح نژادپرستانه نوشته نشده بود. اکنون اورگان تنها ایالتی است که هیئت منصفه را ملزم به صدور احکام متفق القول ندارد.
رأیهایی مانند آرای لوئیزیانا – اگرچه رسانهها کمتر گزارش میدهند – اغلب در تأثیرشان بر زندگی مردم مهمتر از انتخاب نماینده منتخب در کنگره است.
برخی از این رایها پیامدهای سیاسی گستردهای دارند: توجه زیادی به رقابتها برای فرمانداری و سنا در فلوریدا میشود و تصمیم رایدهندگان برای بازگرداندن حق رای مجرمان سابق بسیار اندک است، اگرچه این امر باعث میشود حدود 1.5 میلیون نفر دوباره رای دهند. در فلوریدا یا 9.2 درصد از جمعیت در سن رای دادن. اینها افرادی هستند که احکام جنایتکارانه را به پایان رسانده اند، اما تاکنون حق رای را در ایالتی که اغلب به طور مساوی بین جمهوری خواه و دموکرات تقسیم شده است، از دست داده اند.
هدف از محروم کردن مجرمان سابق از حق رای تقریباً همان چیزی بود که 120 سال پیش توسط کسانی که در کنوانسیون قانون اساسی لوئیزیانا شرکت کردند، آشکارا بیان شد. سلب رأی از مجرمان ظاهراً غیرنژادپرستانه بود زیرا برای هر محکوم سابق اعمال می شد، اما در عمل جمعیت سیاه پوست را هدف قرار می داد. حدود 418,000 نفر از 2.3 میلیون نفر جمعیت سیاهپوست در سن کار در فلوریدا محکوم به جنایت هستند. این فقط کمتر از 18 درصد از جمعیت سیاهپوست بالقوه رایدهنده است که اگر میتوانستند رای بدهند، مطمئن میشدند که نامزدهای دموکرات برای فرمانداری و سنا انتخاب میشوند.
فقط دو ایالت دیگر - آیووا و کنتاکی - مجرمان سابق را از رای دادن منع می کنند، بنابراین وضعیت در فلوریدا همیشه غیرعادی بود. این باید بسیار واضح باشد، اما کارشناسانی که سه شنبه شب گذشته در مورد اختلافات سیاسی در فلوریدا فکر می کنند، به ندرت به این اقدام مهم سرکوب رأی دهندگان اشاره می کنند.
انتخابات میاندورهای میزان تقسیم نژادی ایالات متحده را تأیید کرد، اگرچه این موضوع برای کسی که مدتی را در این کشور گذرانده است به ندرت مرموز بود. برای پرزیدنت ترامپ به اندازه کافی آسان بود که با شیطان جلوه دادن به اصطلاح کاروان مهاجران آمریکای مرکزی در مکزیک، به ترس ها و خصومت های نژادی دامن بزند.
ترامپ همیشه در تسلط بر برنامه های خبری ماهر است و این کار را در هفته های پایانی مبارزات انتخاباتی نیز تکرار کرد. فقدان رهبر دموکراتی که بتواند او را با عباراتی به همان اندازه جلب توجه کند، به موفقیت او کمک زیادی کرد. رسانه ها خیلی راحت با آهنگ های ترامپ می رقصند، اما از آنجایی که رهبران دموکرات هیچ آهنگ خاطره انگیزی از خودشان پخش نمی کنند، دشوار است که بدانیم روزنامه نگاران چه کارهای دیگری می توانند انجام دهند.
فقدان رهبری مؤثر دموکراتها همچنین درها را به روی موفقیت نسبی ترامپ در کسب پیروزی بزرگ در انتخابات باز کرد، اگرچه در از دست دادن مجلس نمایندگان، او در مجموع متحمل شکست شده است. بسیاری از این ترفندها به ندرت جدید هستند: رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه همواره مدعی پیروزی در انتخابات قبل از شمارش همه آرا و اعلام برنده است. رهبران ملیگرای پوپولیست با ویژگیهای فرقهوار در سرتاسر جهان نیاز یکسانی به طرح هالهای از موفقیت اجتنابناپذیر نشان میدهند.
این تمرکز بیوقفه بر ترامپ و مبارزات در اوج سیاست آمریکا، اغلب به آنچه در میدان اتفاق میافتد، چه خوب و چه بد، بیربط است. هیچ کس را خیلی به درک اینکه چه چیزی آمریکا را وادار می کند و اینکه چقدر و در چه جهتی در حال تغییر است، نزدیک نمی کند.
راهنمای بهتر برای این امر اغلب ابتکارات محلی یا ایالتی یا انتخاب وکلای جدید ناحیه یا کلانتری است که در واقع قانون را اجرا می کنند. به عنوان مثال، در آلاباما، دو شهرستان به کلانترهای خود رای داده اند که اجازه نخواهند داشت هر گونه پولی را که برای پرداخت غذای زندانیان پس از تغذیه به آنها اختصاص داده می شود، برای خود بگیرند. این مبلغ قابل توجهی است، با یک کلانتر 750,000 دلار که او برای خرید یک خانه ساحلی سرمایه گذاری کرد. از آنجایی که به نفع کلانترها است که تا حد امکان کمتر برای غذا دادن به زندانیان خود هزینه کنند، تعجب آور نیست که آنها گرسنه بمانند. در یک مورد، که کلانتر به طور قانونی 200,000 دلار به جیب زده بود، یک قاضی "شواهد غیرقابل انکاری یافت که بیشتر زندانیان وزن قابل توجهی از دست داده اند".
زمانی که در ایالات متحده خبرنگار بودم متوجه شدم که بازدیدکنندگان خارجی که از ایالت های متمرکز آمده بودند، معمولاً نقش و قدرت دولت فدرال را اغراق می کنند و مقامات محلی در ایالت ها را دست کم می گیرند. نمونه ای از آن در روز سه شنبه، انتخابات پیشرو DA در هیوستون، دالاس و سن آنتونیو در تگزاس بود، ایالتی که 218,500 نفر را در زندان یا زندان نگه می دارد. بسیاری آنجا هستند زیرا مقامات دولتی فقر را جرم انگاری کرده اند. انتخاب DA تصمیم میگیرد افرادی که نمیتوانند جریمههای جزئی بپردازند تا چه حد سالها را در زندان بگذرانند.
مقاومت در برابر چنین بی عدالتی هایی قوی و در حال افزایش است و بازگشت بیش از یک میلیون نفر به فهرست انتخاباتی در فلوریدا مهمترین نشانه آن است.
تأثیر شوک ظهور ترامپ بسیار زیاد است، اما در ذهن بسیاری از آمریکایی ها و بیشتر خارجی ها تشدید می شود، زیرا آنها تا چه حد ایالات متحده یک کشور از نظر نژادی و اجتماعی تقسیم شده است. بردگی اثری بر سیاهان و سفیدپوستان گذاشت که هرگز ریشه کن نشده است. ترامپ به جای اینکه یک انحراف باشد، نشانه این است. به همین دلیل است که نوع سیاست او ادامه خواهد داشت، اما مخالفان نیز همینطور.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا