دهر جمیل سال گذشته برای چندین ماه به طور مستقیم از عراق در میان سایر سایت های رسانه ای مستقل گزارش می داد. NewStandard. او در ماه آوریل برای ادامه گزارشهای خود به عراق بازخواهد گشت و در حال حاضر در حال سفر و جمعآوری سرمایه برای این کار است. برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید سایت NewStandard.
ج.پ: شما یک روزنامه نگار مستقل هستید و هیچ سازمان رسانه ای قدرتمندی پشت سرتان نیست. در نتیجه، به طور کلی دسترسی زیادی به مقامات اشغالگر یا منابع رسمی نخواهید داشت. شما با هیچ واحد نظامی "جاسازی" نیستید. شما پول زیادی برای استخدام مترجمان و دستیاران محلی ندارید. شما چه چیزی را پیشنهاد می کنید که انبوه خبرنگاران در عراق که چنین دسترسی و منابعی دارند ارائه نمی دهند و چرا؟
دی جی: چیزی که من به عنوان یک روزنامه نگار مستقل در عراق پیشنهاد می کنم، که رسانه های شرکتی از ایالات متحده انجام نمی دهند، این است که در خیابان بیرون بیایم و با عراقی ها صحبت کنم. من از قوانینی پیروی نمی کنم که CPA برای خبرنگاران رسانه های اصلی تنظیم کرده است. به طور کلی، رسانههای شرکتی در عراق تنها هتلهای خود را ترک میکنند تا به جایی بروند که ارتش به آنها میگوید خوب است بروید. سپس، آنها برمیگردند تا داستانهای خود را بایگانی کنند و معمولاً تمایل دارند آنچه را که مرکز اطلاعات مطبوعات ائتلاف (CPIC) به آنها داده است، طوطیسازی کنند.
چندین بار از کنار پارکینگی که تمام وسایل نقلیه CNN، Fox و غیره در وسط روز در آن پارک شده اند، قدم زده ام. از خودم می پرسم: «چرا آنها هر روز در خیابان نیستند؟ این کشور از کنترل خارج می شود و آنها در هتل های خود نشسته اند؟ چرا؟"
من مترجمان خوبی دارم و از آنها استفاده می کنم... ریسک رفتن به فلوجه را بعد از بمب گذاری می کنم و با مردم در مورد نظر آنها در مورد آن صحبت می کنم. من به مراسم تشییع جنازه عراقی هایی که توسط آمریکایی ها کشته شده اند می روم تا نظر آنها را از ماجرا بفهمم. من به بیمارستان ها می روم و با قربانیان تجاوز آمریکا صحبت می کنم. و وقتی این کارها را انجام می دهم، هرگز نمی بینم که هیچ روزنامه نگاری از رسانه های شرکتی همین کار را انجام دهد. چیزی که خوانندگان از من دریافت می کنند جنبه داستان است، معمولاً همیشه جنبه عراقی داستان، که به سادگی توسط رسانه های شرکتی گزارش نمی شود.
من داستان هایم را با حقایق پشتیبان می کنم. وقتی از کسی نقل قول می کنم، نام و موقعیت کامل او را می گویم. این کار حتی در اخبار رسانه های شرکتی که این روزها از عراق منتشر می شود به ندرت انجام می شود. من به پیشرفت بچتل در "بازسازی" عراق پرداخته ام که در بهترین حالت ناگوار است. بیشتر گزارشهایی که من توسط رسانههای شرکتی در این مورد دیدهام، به سادگی، دوباره، روابط عمومیای را که Bechtel به آنها تغذیه کرده است، نشان میدهد.
من کمک کردم تا یک گزارش تحقیقی در مورد پیشرفت Bechtel در بازسازی زیرساخت های آب همانطور که در قرارداد آنها نوشته شده است بنویسم. من از معدود کارهایی که متوجه شدم آنها انجام داده بودند و در این گزارش مثبت بود، گزارش دادم. البته من فقط چند نفر را پیدا کردم و بیشتر کارهایی که انجام داده اند دیگر آب آشامیدنی برای عراقی ها فراهم نکرده است. من هیچ یک از گزارش های رسانه های شرکتی را در این مورد ندیده ام.
داستان هایی که من در The New Standard اجرا می کنم چندین بار توسط افراد مختلف بررسی می شود. تنها زمانی که نام کسی را در یکی از قطعاتم که نقل کردهام ندارم، زمانی است که از من میخواهند آن را برای ایمنی خود درج نکنم. من معتقدم که وظیفه رسانه ها نظارت بر منابع قدرت است - و در عراق ارتش، CPA، بچتل ها و هالیبرتون ها هستند.
از نظر من روزنامه نگاری تحقیقی به این معناست که گاهی باید ریسک کرد و دستت را کثیف کرد.
من معتقدم اگر یک چهارم مردم آمریکا از کلاهبرداری در عراق، سرقت واقعی میلیاردها دلار مالیاتی آنها، خون سربازان آمریکایی که برای شرکت ها برای کسب درآمد ریخته می شود، می دانستند، ما می توانستیم. مدتها پیش استیضاح داشت.
در حالی که جای تعجب نیست، این واقعیت که رسانه های متعلق به شرکت ها در این مورد گزارش نمی دهند، خشمگین است.
JP: آیا فرصت زیادی برای تعامل با > این 'جاسازی ها' یا > روزنامه نگاران شرکتی داشته اید؟
دی جی: من به جز شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی CPIC برای گوش دادن به سافت بال هایی که در ژنرال کیمیت و آقای دن سنور، سخنگوی برمر (عروسک) می زنند، شرکت نکرده ام. من به ندرت، و یا هرگز، با هر یک از آنها در میدان برخورد می کنم، زیرا آنها معمولاً فقط هتل های خود را ترک می کنند تا به جایی بروند که ارتش به آنها می گوید خوب است بروید. همچنین به من گفته شده است که برخی از رسانه های اصلی به دلیل شرایط بیمه ای اجازه خروج از هتل خود را از ساعت 5 بعدازظهر ندارند.
JP: آیا این روزنامه نگاران واقعاً آنقدر که به نظر می رسند نادان هستند؟ یعنی سعی می کنند مطالبی را که در سطح تحریریه مطرح نمی شود بیرون بیاورند یا خودشان را سانسور می کنند؟
DJ: کسانی که من با آنها تعامل داشته ام، پاسخ متفاوت است. مطمئناً سانسوری از بالا وجود دارد، حتی کریستین امانپور با CNN این را به طور علنی یک راه بازگشت بیان کرد. به نظر می رسد اکثر آنها از بیرون رفتن و پوشش مستقیم داستان های عراقی ها خیلی می ترسند. آنها کاپشن و کلاه کاسکت می پوشند و در مجموع، درست مانند سربازان آمریکایی، ما در مقابل مردم عراق را پذیرفته اند. بسیاری از آنها در صورت امکان از ترک هتل خود اجتناب می کنند.
JP: برخی از داستان هایی که شما دریافتید که آنها از دست داده اند چیست؟
دی جی: بیشتر آنچه در بالا توضیح دادم، شکنجه، یورش به خانه، مردمی که از کمبود گاز رنج میبرند، تاکتیکهای سنگین ارتش آمریکا، آنچه اکثر عراقیها در مورد اشغال احساس میکنند و غیره. در مورد دانشآموزان دبیرستانی در امیریه، بغداد توسط نیروهای آمریکایی بازداشت شدند، زیرا درست پس از دستگیری صدام در حال برگزاری یک تظاهرات حامی صدام بودند. من آن را با دیوید اندرز نوشتم، ما آن را به سبک AP نوشتیم، آن را به رسانه های اصلی بی شماری فرستادیم - بارها در نیویورک، پست WA، AP، و غیره... و هیچ کس آن را اجرا نکرد. اگرچه ما آن را از طریق شبکه منتشر کردیم، -electroniciraq.net، trueout.org، و غیره. بیشتر مطالبی که من پوشش می دهم هرگز به جریان اصلی نمی رسند.
JP: آیا میتوانید با توجه به تجربه دست اول خود درباره برخی از بحثهایی که در جریان اصلی در حال حاضر در جریان است، نظر بدهید؟ آیا نظری در مورد اینکه چه کسی پشت بمب گذاری در مساجد شیعیان بوده است؟
دی جی: اکثر عراقی ها معتقدند سیا پشت این کارهاست. اینکه ارتش ایالات متحده در عراق، همراه با سیا، عراق تجزیه شده را ترجیح می دهند، حتی اگر به معنای جنگ داخلی باشد، زیرا مدیریت و کنترل آن برای آنها آسان تر است. اینکه عراق متحد آخرین چیزی است که آنها می خواهند. این برای من کاملاً معتبر به نظر می رسد. البته احتمالات دیگری نیز وجود دارد. القاعده یا سایر گروه های تروریستی خارجی قطعاً می توانند پشت سر آنها باشند، گروه های تروریستی که برای نبرد با آمریکایی ها به عراق آمده اند.
جی پی: چه کسی پشت غارت سال گذشته، بلافاصله پس از پایان جنگ بود؟
دی جی: نمی توان با اطمینان گفت. اما چندین عراقی (بعضی از آنها دوستان من که شاهد این موضوع بودند)، و همچنین چند روزنامهنگار مستقل، مانند رابرت فیسک، گزارش دادند که اتوبوسهایی از مردان برای غارت و ویران کردن به ساختمانهای خاصی رانده شدهاند. اغلب اوقات این اتوبوس ها بدون محدودیت از پست های بازرسی ارتش ایالات متحده عبور می کردند. این افراد دقیقاً چه کسانی بودند، فقط شایعه است. اما بسیاری از دوستان من احساس میکنند که آمریکاییها به آنها دستمزد دادهاند... مانند پیمانکارانی مانند Bechtel.
ج.پ: گروه های مختلف سیاسی و قومی چگونه به اشغال واکنش نشان می دهند؟
دی جی: تنها گروهی که من پیدا کردم که از اشغال حمایت کرد کردها بودند. بقیه به شدت با آن مخالف بودند. حتی شیعیان هم با آن مخالف بودند و میگفتند که الان وضعشان از زمان صدام هم بدتر است! کردها، حتی با حمایت ولرم خود، اعتراف کردند که معتقدند ایالات متحده صرفاً برای نفت وجود دارد، اما باید به آنها فرصت بیشتری داده شود تا تلاش کنند تا اوضاع را حل کنند... اما نه بیشتر از چند سال، سپس باید به آنها فرصت داده شود. عراق را ترک کند
در سراسر هیئت مدیره، همه کسانی که با آنها صحبت کردم از IGC متنفر بودند و می خواستند آن را در هم بشکنند. هرکس انتخابات خودش را می خواهد. اما به طور کلی، مانند موارد فوق، مردم مخالف داشتن یک ارتش خارجی در کشور خود هستند، بدون توجه به دلیل. اکثر مردم اکنون می پرسند که چرا آنها هنوز آنجا هستند - اگر این "جنگ" در مورد نفت نبود، پس چرا از زمانی که صدام رفته هنوز در عراق هستند و ثابت کرده اند که Wmd وجود ندارد؟
JP: نظر شما درباره "عینیت" و "بی طرفی" رسانه چیست؟ به نظر میرسد در گزارشهای مربوط به عراق، روزنامهنگاران جریان اصلی، بهویژه روزنامهنگاران آمریکایی، بین ناسیونالیسم خود از یک سو و ایده «عینیت» و «تعادل» از سوی دیگر درگیر هستند. در نهایت، معمولاً ناسیونالیسم پیروز می شود. آیا خود را بهعنوان عینیت بیشتر میبینید - یا اگر نه عینیت، پس انصاف و تعادل؟ یا دستور کار متفاوتی دارید؟
دی جی: به نظر من غیرممکن است که یک انسان 100 درصد عینی باشد. هر یک از ما جهان را به شیوه منحصر به فرد خود می بینیم. ما انتخاب می کنیم که به چه چیزی نگاه کنیم و چه چیزی را نادیده بگیریم. به عنوان یک روزنامه نگار باید این را در نظر گرفت.
با این وجود، احساس می کنم وظیفه من این است که از هر طرف ماجرا گزارش دهم. اگرچه نادر است، اما وقتی کاری را پیدا کنم که آنها درست انجام داده اند، آن را گزارش خواهم کرد. من معتقدم که حمله به عراق بر اساس دروغ هایی بود که توسط دولت بوش گفته شد... اما همچنین احساس می کنم که از جانب من غیر صادقانه است که در مورد چیز مثبتی که حضور ایالات متحده در عراق انجام داده است گزارش ندهم.
اما اجازه دهید مثالی از نابرابری که هر روز در عراق با آن مواجه می شوم را برای شما بیان کنم. من از حمله به یک گشت زنی آمریکایی در خلدیه، منطقه ای نه چندان دور از رمادی، گزارش دادم. یک پاترول مورد اصابت یک بمب دست ساز قرار گرفت. ارتش آمریکا گزارش داد که سه سرباز کشته شدند و یک غیرنظامی عراقی در محل حادثه جان باخت. این البته توسط اکثر رسانه های شرکتی طوطی وار انجام شد. من روز بعد از حمله به آنجا رفتم و هر شاهدی که با آنها صحبت کردم، از جمله یک پلیس عراقی، بیش از 3 تلفات آمریکایی را گزارش کردند. سپس به بیمارستان رمادی رفتم و همه مجروحان عراقی در آنجا منتقل شدند و متوجه شدم که سه جسد را به بیمارستان آوردهاند، سپس سه نفر از مجروحان نیز فوت کردهاند.
آیا من برای بیان هر دو طرف داستان در اینجا مغرضانه هستم؟ من احساس می کنم با گزارش دادن آنچه ارتش ایالات متحده و همچنین آنچه عراقی ها در مورد یک رویداد می گویند، روزنامه نگار خوبی هستم. و این به سادگی توسط رسانه های شرکتی در عراق انجام نمی شود.
اگر بخواهم بگویم که در گزارشهایم جانبداری دارم، این است: من فکر میکنم گزارش در مورد هزینههای اشغال عراق بسیار مهم است. منظور من از هزینه در درجه اول هزینه انسانی است. تلفات سربازان عراقی و آمریکایی. تلفاتی که توسط رسانه های جریان اصلی در ایالات متحده گزارش نشده است.
این اشغال خونین و وحشیانه، مانند تهاجم، زندگی مردم را در هم می شکند. ما امروز واقعاً در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم، به طوری که اتفاقی که در عراق روی می دهد در نهایت مستقیماً بر ما تأثیر خواهد گذاشت، اقدامات تجاوزکارانه ایالات متحده و ایالات متحده در عراق طی سال ها باعث می شود که نسل های کامل عراقی ها به شدت ضد دولت ایالات متحده باشند. چگونه این بازی انجام خواهد شد؟ به هر طریقی، این بر همه ما تأثیر خواهد گذاشت، حتی اگر در نیمی از جهان زندگی می کنیم.
تا آنجا که من می خواهم این را نشان دهم و هر قدر که می خواهم اشغال پایان یابد، هرگز به دلیل اعتقادات خودم حقایق را تحریف نمی کنم یا چیزی را اشتباه گزارش نمی کنم. اگر من حاضر بودم این کار را انجام دهم، پس حق ندارم خودم را روزنامه نگار بنامم.
بخشی از گزارش دهر جمیل را در سایت نیواستاندارد ببینید. یک مجله با عکس ها و داستان های فراوان نیز در آنجا موجود است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا