من این خبر را دریافت کردم که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین هنگام بازدید از دانشگاه هاروارد، بلیط فدرال روسیه متحد را هدایت می کند. همکاران آمریکایی من ابراز همدردی کردند. به من گفته شد که اکنون روسیه توسط یک دیکتاتور رهبری خواهد شد و آخرین بقایای آزادی های مدنی از پنجره به بیرون پرتاب خواهند شد.
شاید با اعلام اینکه هیچ ارتباطی بین اعلام پوتین و پیش بینی های تیره و تار آنها نمی بینم آنها را ناامید کرده باشم. من این را نگفتم زیرا به چشمانداز روسیه خوشبین هستم.
سقوط بازار املاک و مستغلات یا کاهش شدید قیمت نفت قطعاً مسائل جدی خواهد بود. اما من اهمیتی در تصمیم پوتین نمی بینم. این سوال که چه کسی بلیت روسیه متحد در انتخابات پارلمانی تزئینی را به دست خواهد گرفت، برای هیچ کس به جز سیاستمدارانی که در این شعار شرکت می کنند، مهم نیست.
از منظر حقوقی و ایدئولوژیک، تمایل رئیس جمهور برای پیوند با روسیه متحد به جای تقویت موقعیت او، تضعیف می شود. حاکم بزرگ و محترمی که مستقل از هر گونه وابستگی حزبی باشد یک چیز است. این موضوع دیگری است که به طور کامل رئیس بلیط یک مهمانی خاص است.
واضح است که روسیه متحد از حمایت پوتین سود می برد. این حزب نه تنها میتواند انتظار کسب آرای اضافی را داشته باشد، بلکه این فرصت را خواهد داشت تا به احزاب «اپوزیسیون» که برای کرسیهای دومای دولتی رقابت میکنند، ضربهای را وارد کند. علاوه بر این، با تایید رئیس جمهور، امتیاز این حزب از 45 تا 50 درصد فعلی به 60 درصد افزایش خواهد یافت.
اما پوتین که از محبوبیت 70 تا 75 درصدی برخوردار است، صندلی دوما چه فایده ای خواهد داشت؟ اگر او می خواهد در ماه مارس نخست وزیر شود، چرا باید در انتخابات دوما حضور داشته باشد؟ آیا واقعاً کسی فکر میکند که پوتین از ریاستجمهوری کنارهگیری میکند که طبق قانون انتخابات برای تبدیل شدن به نماینده دوما لازم است؟
به نظر می رسد که همه اینها اصلاً معنی ندارد. تعیین انگیزه و منطق پوتین بسیار دشوار است و پوتین بار دیگر مردم را به حدس زدن واداشت.
اگر پوتین خواهان یک دوره سوم ریاست جمهوری بود، می توانست دو سال پیش به جای متوسل شدن به مانورهای بیضی که امروز انجام می دهد، تغییراتی در قانون اساسی ایجاد کند. اگر پوتین تصمیم قاطعانه ای برای نخست وزیر شدن بگیرد، هیچ کس مانعی بر سر راه او نخواهد داشت. اگر پوتین تصمیم بگیرد در ماه مارس نخست وزیر شود، آیا جانشینی او به عنوان معاون روسیه متحد به او کمک می کند؟
چرا پوتین مستقیماً نمی گوید که می خواهد نخست وزیر شود؟
پاسخ این است که او قصد تصرف این پست را ندارد. اما اطرافیان رئیس جمهور به شدت می خواهند که او در قدرت بماند. نگه داشتن پوتین در کرملین - یا حداقل در کاخ سفید - چیزی است که حلقه داخلی او به شدت می خواهد. برای آنها، هرچه تغییرات کمتر باشد، خطر کمتری دارد. نخبگان سیاسی میخواهند مطمئن باشند که مکانهای آرام و سودآور خود را از دست نمیدهند.
مهمتر از همه، پوتین منبع مشروعیت کل نظام سیاسی است. این مانند ترکیبی از ملکه بریتانیا با اقتدار یک رئیس جمهور فرانسه است. علاوه بر این، پوتین نمونه نادری از رهبری است که تهوع مردم را بر نمی انگیزد.
نخبگان سیاسی مدتی است که برای جلوگیری از خروج پوتین از قدرت مبارزه می کنند. تصمیم یک رئیس جمهور حاکم برای نامزدی به عنوان نماینده دوما اما عجیب و تحقیرکننده است. یک رئیس جمهور معمولاً تنها تحت فشار شدید یا ناامیدی با این امر موافقت می کند.
حقیقت ماجرا این است که علیرغم قدرت و اعتبار بسیار زیاد پوتین، او گروگان نخبگان بوروکراتیکی شده است که خودش ایجاد کرده است. بوروکراسی پیروز شد و سیاستمدار شکست خورد. وقت آن است که در میدان اصلی جمع شویم و فریاد بزنیم: "ولادیمیر ولادیمیرویچ را آزاد کنید!"
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا