در پاسخ به سالها فشار مداوم جنبش همبستگی کلمبیا، دموکراتهای کنگره اصلاحات مثبتی را برای درخواست کمکهای خارجی سالانه دولت بوش برای کلمبیا پیشنهاد کردهاند. اگر دموکراتها راه خود را داشته باشند، بودجه کلی 10 درصد کاهش مییابد در حالی که 45 درصد از کل بسته اکنون به کمکهای اقتصادی و بشردوستانه و مابقی به ارتش اختصاص مییابد. (1) سازمان های مترقی مستقر در ایالات متحده که بر روی اصلاح سیاست کلمبیا ایالات متحده کار می کنند، از این تغییرات به عنوان یک گام بزرگ رو به جلو استقبال شده است. (2)
در طول دولت کلینتون، کلمبیا، خارج از اسرائیل و مصر، دریافت کننده اصلی کمک های نظامی ایالات متحده در جهان شد. از سال 2000، بر اساس طرح کلمبیا، واشنگتن حدود 5 میلیارد دلار به بوگوتا کمک مالی کرده است (3) که حدود 80 درصد آن کمک نظامی بوده است. (4) به طور کلی، در دهه گذشته، 2/3 از کل کمک های نظامی و پلیس ایالات متحده به آمریکای لاتین به کلمبیا اختصاص یافته است. (5) این رویکرد نظامی شده به درگیری کلمبیا به درستی اعتراض دائمی سازمان های حقوق بشر از سراسر جهان را برانگیخته است.
بنابراین، پیشنهادات دموکرات، خروجی خوشایند از گذشته نزدیک است. با این حال، این پیروزی در بهترین حالت یک پیروزی توخالی خواهد بود، زیرا اکثر کمک ها همچنان متوجه ارتش سرکوبگر کلمبیا است که مرتباً در نقض وحشتناک حقوق بشر دست دارند. علاوه بر این، همانطور که هیوستون کرونیکل گزارش داد، علی رغم کاهش پیشنهادی، انتظار می رود کلمبیا 150 میلیون دلار اضافی به عنوان کمک نظامی و پلیس صرفاً از طریق تخصیص جداگانه در لایحه بودجه دفاعی دریافت کند. (6)
همچنین به نظر نمیرسد که پیشنهادهای دموکرات شامل سازوکار جدیدی برای اطمینان از عدم استفاده از کمکهای نظامی باقیمانده برای ارتکاب نقض حقوق بشر باشد. دموکراتها ادعا میکنند که وقف عدالت برای جنبشهای اجتماعی مبارز کلمبیا هستند. با این حال، همانطور که شواهد ارائه شده در این مقاله به وفور نشان میدهد، ارتش و دولتی که از آنها حمایت مالی میکنند، به همکاری با جوخههای مرگ برای سرکوب خشونتآمیز آن فعالانی که به اندازه کافی شجاع هستند تا صحبت کنند، ادامه میدهند. دموکرات ها ادعا می کنند که به ویژه نگران حقوق کار هستند. با این حال، رئیسجمهوری که آنها حاضرند حدود 600 میلیون دلار را به او بدهند، ترور حدود 400 عضو اتحادیه کارگری را رهبری کرده است، که تقریباً همه آنها بدون مجازات انجام شدهاند. مانند گذشته، اکثریت این قتلها به گروههای مرگ متحد با دولت کلمبیا و همانطور که اخیراً مشخص شده است، شبکه سیاسی اوریبه در دولت مقصر است. (7)
حامیان اوریبه اغلب این جنایات را تصدیق می کنند، اما استدلال می کنند که ایالات متحده بدون توجه به این موضوع باید به حمایت از رژیم او ادامه دهد، زیرا گفته می شود که گام های بزرگی در مبارزه با چریک ها و "بی حرکت کردن" شبه نظامیان برداشته است. منطق ادامه میدهد که اکنون پشت کردن به معنای تضعیف سالها پیشرفت بیسابقه در این جبهه است. با این حال، شواهد ارائه شده در این مقاله - که عمدتاً از سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و گزارشهای مطبوعاتی اصلی استخراج شده است - نشان میدهد که «فرایند صلح» جعلی آغاز شده توسط اوریبه تأثیر کمی بر این سازمانها یا به طور کلی وضعیت حقوق بشر در کلمبیا دارد. علیرغم غوغای «جنگسازی» گروه مرگ، شبهنظامیها به همان اندازه قوی هستند - اگر نگوییم قویتر - و به همان اندازه زنده هستند که قبل از تصدی او بودند.
اگر دموکرات ها – و در این مورد، جمهوری خواهان – در مورد به دست آوردن عدالت برای فعالان اجتماعی تحت تعقیب در کلمبیا، همانطور که می گویند جدی هستند، باید تمام کمک های نظامی ایالات متحده به بوگوتا را تا زمانی که ارتباط دولت با جوخه های مرگ قطع شود ممنوع کنند. شکسته شده و «نیروهای امنیتی» دست از سرکوب ناروا می برند. گزارشهای سازمانهای بینالمللی حقوق بشر نشان میدهد که تا زمانی که وضعیت موجود ادامه دارد، هیچ دلیل قانونی برای ادامه تأمین مالی ارتش کلمبیا وجود ندارد.
عدم موفقیت در صدور گواهینامه
در دهه 1990، در پاسخ به شواهد فزاینده ای مبنی بر ارتباط بین دولت کلمبیا و شبه نظامیان، اعضای قابل تحسین کنگره یک فرآیند "گواهینامه" برای تمام کمک های ایالات متحده به کشور ایجاد کردند. این امر مستلزم آن بود که وزیر امور خارجه پیشرفت در برخی معیارهای حقوق بشر را قبل از انتشار کمک ها زیر نظر بگیرد. با این حال، این برنامه از بین رفته است و اکنون تنها یک چهارم کل بودجه مورد بررسی قرار می گیرد. (8)
صرف نظر از گستردگی آن، فرآیند صدور گواهینامه هرگز تأثیر قابل توجهی بر هدف اعلام شده آن برای پایان دادن به همدستی ایالات متحده در جنایات کلمبیا نداشته است. (9) اگرچه، در سالهای گذشته، ائتلافی از سازمانهای غیردولتی پیشرو از جمله - دیدهبان حقوق بشر، عفو بینالملل و دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین - مکرراً به مجوز وزارت امور خارجه برای کمکها اعتراض کردهاند، اما بهطور مستمر صرف نظر از این کمکها پرداخت شده است. تنها با حداقل وقفه اخیراً، در 18 آوریل، این سازمان ها (و سایر سازمان ها) تأیید کمک نظامی کاندولیزا رایس را در مواجهه با نقض مداوم حقوق بشر محکوم کردند، که به گفته آنها "نشان می دهد که ایالات متحده آمادگی اجرای قانون را آنطور که در نظر گرفته شده نیست." (10)
دیده بان حقوق بشر در گزارش جهانی خود در سال 2007 اشاره می کند که شرایط صدور گواهینامه "به طور مداوم اجرا نشده است." عفو بینالملل در شهادتی به کنفرانس اخیر حقوق بشر در کلمبیا اشاره میکند که «[ما] بارها و بارها تاکید کردهایم که شرایط لازم برای اطمینان از اینکه کمکهای نظامی ایالات متحده به ارتکاب انسانها کمک نمیکند وجود ندارد. نقض حقوق واضح است که روند صدور گواهینامه حقوق بشر... از این نظر کاملاً ناکافی بوده است. (11) در واقع، عفو ایالات متحده آمریکا از سال 1994 خواستار پایان دادن به کمک نظامی ایالات متحده به بوگوتا شده است. (12)
بنابراین، شکست فرآیند صدور گواهینامه نشان میدهد که نمیتوان به دولت ایالات متحده برای اطمینان از استفاده انسانی از کمکهایش اعتماد کرد. علاوه بر این، همکاری مداوم بین دولت کلمبیا و شبهنظامیها، که در بخش بعدی بررسی میشود، نشان میدهد که نظام سیاسی این کشور به سادگی بیش از حد در معرض خطر و فاسد است که صدور گواهینامه نمیتواند مؤثر باشد. با توجه به اینکه هر دو دولت آشکارا علاقه ای به ترویج حقوق بشر ندارند، تنها پاسخ معقول جنبش همبستگی کلمبیا این است که خواستار پایان کامل کمک های نظامی ایالات متحده شود.
تضعیف تمامیت دولت
جان نگروپونته، معاون وزیر امور خارجه، در مقاله اخیر میامی هرالد که در آن از ادامه کمک نظامی به بوگوتا بحث میکند، دولت اوریبه را به خاطر "بازگرداندن یکپارچگی کشور [کلمبیا]" میداند. (13) نگروپونته این را دستاورد مهمی می داند که ارزش حمایت بیشتر را دارد. اگرچه مقاله مورد بحث مملو از فریب است، این ادعای خاص به ویژه دروغ است. سیاست کلمبیا در حال حاضر تحت سلطه یک رسوایی عظیم است که ناشی از ارتباطات آشکار بین رهبران بلندپایه سیاسی و جوخه های مرگ شبه نظامی است. اکثریت قریب به اتفاق افراد درگیر با اوریبه متحد بوده اند یا از او حمایت می کنند. (14)
برخلاف شور و شوق نگروپونته، دادستان کل کلمبیا علناً اعلام کرده است که [افشاگری] جدیتر از شدیدترین بحران سیاسی تاریخ اخیر کلمبیا است. (15) این احساس فوریت در شهادت اخیر کنگره ایالات متحده توسط ماریا مک فارلند سانچز مورنو، متخصص اصلی کلمبیا در دیده بان حقوق بشر منعکس شد، که اظهار داشت: «دموکراسی کلمبیا اکنون با یک تهدید جدی روبرو است - شاید جدی ترین تهدید. تا به حال با گروههای شبهنظامی که مستقیماً در برخی از بالاترین سطوح حکومت اعمال نفوذ میکنند، به شکل کنترل مواد مخدر مواجه شده است. (16)
آنچه اکنون اغلب به عنوان رسوایی «پاراسیاس» از آن یاد می شود، سال گذشته به طور جدی آغاز شد، زمانی که یک رایانه متعلق به فرمانده شبه نظامی معروف به «خورخه 40» توسط بازرسان دولتی توقیف شد. (17) گاردین در مارس 40 گزارش داد که «اسامی سیاستمدارانی بود که ظاهراً با خورخه 2007 برای ارعاب رأی دهندگان، تصرف زمین و ربودن یا کشتن اتحادیه های کارگری و رقبای سیاسی همکاری می کردند». (18) بحران به طور پیوسته گسترش یافته است. . در 14 مه، پنج نماینده کنگره دیگر به دلیل "به اتهام ارتباط با گروه های شبه نظامی غیرقانونی" دستگیر شدند که تعداد مجموع قانونگذاران زندانی را به 14 رساند. (19) گزارش اخیر واشنگتن پست می گوید:
تاکنون، مقامات 14 عضو کنگره کلمبیا، هفت قانونگذار سابق، رئیس پلیس مخفی، شهرداران و فرمانداران سابق را به همکاری با فرماندهان شبه نظامی متهم کرده اند. ده ها تن از اعضای فعلی کنگره تحت بازجویی هستند. اکثر آنها متحدان نزدیک Uribe بوده اند… (20)
با توجه به ارتباطات گسترده بین رئیس جمهور و کسانی که در این رسوایی نقش دارند، به سادگی قابل قبول نیست که چنین همکاری های پاراسیاسی سطح بالا خارج از دانش اوریبه صورت گرفته باشد. رئیس سابق سازمان اطلاعات غیرنظامی کلمبیا (DAS) که به طور گذرا در پست ذکر شده است، خورخه نوگوئرا است. به نظر می رسد که پس از انتصاب اوریبه به رهبری DAS در سال 2002، نوگوئرا از نزدیک با خورخه 40 (که حتی اجازه استفاده از خودروی زرهی شخصی اوریبه را داشت) و سایر کماندوها در پیگرد جنگ کثیف همکاری کرد. به نظر میرسد که پروژههای خاص آنها شامل «توطئه ترور علیه هوگو چاوز، قتل مخالفان سیاسی، تقلب در انتخابات، [و] پزشک کردن سوابق پلیس و قضایی برای پاک کردن پروندههای شبهنظامی» بوده است. (21)
دیده بان حقوق بشر با استناد به دفتر دادستان کل کلمبیا گزارش می دهد که کامپیوتر توقیف شده از خورخه 40 حاوی شواهدی از بیش از 500 ترور انجام شده در یک ایالت کلمبیا بین سال های 2003 تا 2005 بود. (22) با استناد به گزارشهای منتشر شده در رسانههای کلمبیایی، عفو بینالملل اشاره میکند که «DAS» در حالی که تحت رهبری نوگوئرا بود، «لیستی از 24 رهبر اتحادیه کارگری را در اختیار گروه شبهنظامی Bloque Norte قرار داد. چندین نفر که نامشان در این لیست ذکر شده بود کشته شدند، برخی دیگر مورد تهدید قرار گرفتند، در حالی که گزارش شده است که برخی از آنها مورد رسیدگی قضایی خودسرانه قرار گرفتند. (23)
این رسوایی اخیراً حتی به سر ارتش کلمبیا که توسط ایالات متحده بودجه و آموزش دیده است، ژنرال ماریو مونتویا نیز رسیده است. بر اساس اسناد سیا که توسط لس آنجلس تایمز به دست آمده است، مونتویا، در دوران تصدی اوریبه، "به طور گسترده با شبه نظامیان دست راستی [یعنی شبه نظامیان] که واشنگتن آنها را سازمان های تروریستی می داند، از جمله یک شبه نظامی به رهبری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر در کشور، همکاری می کرد." (24) بر اساس گزارش تایمز، مونتویا مانند نوگوئرا «ارتباط طولانی و نزدیکی با آلوارو اوریبه داشته است» و همچنین «مورد علاقه پنتاگون و شریک مهمی در استراتژی ضدشورش تحت حمایت آمریکا به نام طرح کلمبیا» بوده است. ادامه دارد. اگر مونتویا متهم شود، بالاترین مقامی خواهد بود که هنوز در این رسوایی دخیل است.
اوریبه (و حامیانش در ایالات متحده) برای حفظ چهره در میان این تحولات سیاسی، سعی کرده اند اعتبار افشاگری ها را بدانند و استدلال کنند که بدون «فرایند صلح»، حقیقت آشکار نمی شد. در واقع، برعکس صادق است، همانطور که سانچز-مورنو در شهادت خود در کنگره اشاره کرد: «هیچ یک از این افشاگری ها از برنامه خلع سلاح شبه نظامی رئیس جمهور اوریبه بیرون نیامد. همه ناشی از تحقیقات مستقل قضایی و مطبوعاتی است که مبتنی بر اطلاعات ارائه شده توسط شبه نظامیان خلع شده نیست. (25) کارکنان هفته نامه کلمبیایی Semana که با شجاعت فوق العاده بسیاری از تحقیقات را دنبال کرده اند، شایسته تقدیر هستند.
اوریبه – که اخیراً توسط کاندولیزا رایس به عنوان یک رهبر «دموکراتیک» که شجاعانه با «جنگ علیه تروریسم» مصمم مبارزه میکند (26) ستایش میشود – تحقیقات مقامات دولتی دخیل در این ماجرا را خنثی کرده است. ائتلافی متشکل از سی سازمان غیردولتی پیشرو که در مورد کلمبیا کار می کنند اخیراً بیانیه ای مشترک منتشر کردند که در آن رئیس جمهور را به دلیل «تضعیف فعالانه تلاش های دادگاه عالی و دادستان کل برای محاکمه سیاستمداران» با «پیشنهاد حذف زندان برای رهبران سیاسی که روابط خود را فاش می کنند» محکوم کردند. به شبه نظامیان (27) این امر فرهنگ معافیت از مجازات را تقویت می کند که مانع اصلی تحقق حقوق بشر در کشور است. این اقدام اوریبه توسط دیده بان حقوق بشر نیز محکوم شد. (28)
توجه به این نکته حائز اهمیت است که افشاگری های مرتبط با ماجرای فراسیاسی دقیقاً راهگشا نیست. آنها صرفاً برای تأیید، به شکلی چشمگیر، آنچه را که اکثر تحلیلگران سال ها می دانستند، خدمت کرده اند. (29) آنچه کمتر شناخته شده به نظر می رسد این است که بر اساس بسیاری از شاخص ها، شبه نظامیان در واقع تحت حکومت اوریبه نفوذ سیاسی خود را گسترش داده اند. از طریق ترکیب زشت رشوه و زور، جوخه های مرگ بیشتر درگیر نهادهای سیاسی سنتی می شوند.
فارست هیلتون، نویسنده مقاله در مورد انتخابات کنگره سال 2006 کشور اشاره می کند که «شاید بیشترین فاش کننده شرایط سیاسی کنونی [کلمبیا] و جهت گیری های آتی آن، میزانی بود که انتخابات تا چه حد افزایش نفوذ شبه نظامیان به چشم انداز سیاسی رسمی کلمبیا را تأیید کرد. (30) جنی پیرس با تکیه بر "تحقیقات دقیق" توسط سازمان غیردولتی کلمبیایی Nuevo Arco Iris و دانشگاه Javeriana در بوگوتا، خاطرنشان می کند که "حداقل 30٪ از کنگره حاضر کرسی های خود را از طریق معاملات نامشروع با شبه نظامیان به دست آوردند." (31)
سانچز مورنو از دیده بان حقوق بشر می گوید: «فرماندهان شبه نظامی علناً ادعا کرده اند که کنترل 35 درصد از کنگره کلمبیا را در اختیار دارند». "این ادعا با یافته های مطالعات آکادمیک در مورد الگوهای رای گیری در انتخابات 2002 و 2006 و همچنین شواهدی که اکنون در تحقیقات دادگاه عالی کلمبیا و دفتر دادستانی کل به دست آمده است، مطابقت دارد." (32) در نهایت، HRW در گزارش جهانی خود در سال 2007 اشاره می کند که "شبه نظامیان به طور فزاینده ای در طرح های فساد در مقیاس بزرگ، نفوذ به نهادهای دولتی ملی، کنترل سیاستمداران محلی، و انحراف بودجه از سازمان های دولتی درگیر شده اند."
ادعای نگروپونته مبنی بر اینکه اوریبه «یکپارچگی کشور [کلمبیا] را احیا کرده است» نمی تواند کمتر دقیق باشد. با توجه به ارتباط ظاهراً بیوقفه بین دولت، ارتش و شبهنظامیان، اجتنابناپذیر است که کمکهای نظامی ایالات متحده به این کشور، علیرغم هر گونه مراحل صدور گواهی، به نقض مداوم حقوق بشر علیه غیرنظامیان غیرمسلح و جنبشهای اجتماعی ادامه دهد. بنابراین، همانطور که گفته شد، کنگره باید تمام کمک های نظامی به رژیم بوگوتا را قطع کند.
بسیاری از حامیان سیاست خارجی ایالات متحده طرفدار اوریبه استدلال میکنند که اگرچه این تحولات دلسردکننده هستند، اما ما باید از دولت کلمبیا حمایت کنیم، زیرا «فرایند صلح» اوریبه قدرت شبهنظامیها را به شدت کاهش داده است و در نتیجه درها را برای پیشرفتهای آینده باز کرده است. در مورد مسائل حقوق بشر گفته می شود که از دیگر دستاوردهای قابل توجه اوریبه، کاهش قابل توجه خشونت و "بی حرکت کردن" شبه نظامیان است. بخش بعدی این مقاله به این استدلالها میپردازد و بهویژه بر دروغهای پیرامون فرآیند حل مناقشه کلمبیا تمرکز میکند.
فریب "غیر بسیج".
جان نگروپونته در مقاله خود در میامی هرالد، با تکرار یک استدلال آشنای طرفدار اوریبه، دولت کلمبیا را به کاهش چشمگیر خشونت مرتبط با درگیری مسلحانه نسبت می دهد: «در پنج سال گذشته، وضعیت امنیتی به طرز چشمگیری بهبود یافته است، با کاهش آدم ربایی. 76 درصد، حملات تروریستی 61 درصد و قتل ها 40 درصد کاهش یافته است. بنابراین، نگروپونته استدلال می کند، ایالات متحده باید به حمایت از رژیم اوریبه با کمک های نظامی و با امضای یک توافقنامه تجارت آزاد جدید ادامه دهد.
درست است که به ویژه در مناطق شهری، وضعیت امنیتی تحت حکومت اوریبه بهبود یافته است و این باید مورد استقبال قرار گیرد. با این حال، خط تحلیل نگروپونته نقض مستمر و مستند حقوق بشر را که توسط شبه نظامیان و ارتش (اغلب در هماهنگی با یکدیگر) علیه جنبشهای اجتماعی غیرمسلح انجام میشود، پنهان میکند. همانطور که برای سالها صادق بوده است، اکثریت قریب به اتفاق موارد نقض حقوق بشر که در کشور ثبت شده است، عموماً به گروههای مرگ مورد حمایت دولت معرفی میشوند. (33) بهعلاوه، نگروپونته از پرداختن به این واقعیت که «فرایند صلح» جعلی اوریبه، نه اینکه منجر به انحلال شبهنظامیها شود، عملاً ادامه حیات و مشارکت آنها در جنگ کثیف را تضمین کرده است. بنابراین، این مؤلفه از تحلیل نگروپونته نمی تواند متقاعد کند.
استدلالی شبیه به نگروپونته توسط خود اوریبه به دیده بان حقوق بشر ارائه شد. در پاسخ نامه ای، کنت راث، مدیر اجرایی HRW، تشخیص می دهد که "وضعیت امنیتی در چندین شهر بزرگ و بزرگراه بهبود یافته است." با این حال، «نرخ رسمی قتل، که مرگهای ناشی از جنایات مشترک و همچنین قتلهایی را که توسط همه طرفهای درگیری انجام میشود، جمع میکند، بسیار گستردهتر از آن است که به عنوان یک شاخص مفید برای نقض حقوق بشر عمل کند. تمرکز فقط بر روی این عدد کلی، چندین روند بسیار نگران کننده را پنهان می کند. (34)
برخی از کاهش آمارهای مربوط به خشونت ممکن است مربوط به کاهش تعداد کشتارهای شبه نظامی از سال 2000 باشد. اما، راث اشاره می کند، "این کاهش نشان دهنده تغییر تاکتیک های شبه نظامیان است که قبلا کنترل را به دست گرفته بودند. در مناطق وسیعی از کشور، و شروع به تمرکز بر تحکیم آن قدرت، به جای هرگونه پیشرفت در «فرایند صلح» کردند. جوخههای مرگ که در بسیاری از زمینهها دست بالا را به دست آورده بودند، به طور فزایندهای استدلال میکردند که «اجرای کنترل آنها دیگر به قتلعامهای گسترده نیاز ندارد، بلکه فقط به کشتن انتخابی افرادی نیاز دارد که آنها را دشمن میدانستند». بنابراین ترور به ابزار اصلی ترور تبدیل شد. تعداد کشته شدگان در هر سال "بیش از یک دهه عملاً بدون تغییر باقی مانده است... علیرغم [برنامه] خلع سلاح." راث به نقل از کمیسیون حقوقدانان کلمبیا می گوید که شبه نظامیان سالانه بین 800 تا 900 «قتل انتخابی» انجام می دهند. (35)
سانچز-مورنو خاطرنشان می کند، مطابق با یک الگوی تثبیت شده، کلمبیا همچنان "پایتخت قتل جهان برای اتحادیه های کارگری" باقی می ماند. 72 نفر در سال 2006 کشته شدند. به گفته راث، میزان ترور فعالان کارگری "مشابه ترورهایی است که در سال های 1998 و 1999 رایج بود". اکثریت قریب به اتفاق این ترورها در طول تاریخ به شبه نظامیان نسبت داده شده است. (36)
کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در کلمبیا، علیرغم «عطف بسیج» گزارش می دهد که در سال 2006 «قتل اعضای اتحادیه کارگری و معلمان افزایش یافته است». در همان زمان، نهادهای دولتی کلمبیا «افزایش شکایات مربوط به نقض حقوق بشر را به اعضای نیروهای امنیتی ثبت کردند... این وضعیت به ویژه آسیبپذیرترین بخشهای جامعه، بهویژه مردم بومی، زنان، کودکان و فعالان اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد». (37) در گزارش جهانی 2007، HRW نیز "تهدید فزاینده علیه دانشگاهیان، رهبران اتحادیه ها، مدافعان حقوق بشر و روزنامه نگاران" توسط شبه نظامیان را مستند می کند. «تحقیقات این پروندهها به ندرت منجر به پیگرد قانونی یا محکومیت میشود» که فضای مخرب معافیت از مجازات را ایجاد میکند. (38)
عفو بینالملل در فصل گزارش سالانه خود در سال 2007 درباره کلمبیا، که رویدادهای سال 2006 را پوشش میدهد، مینویسد: «نیروهای شبه نظامی به نقض حقوق بشر در مناطقی که ظاهراً از ارتش خارج شده بودند، ادامه دادند. از زمان اعلام «آتش بس» در سال 3,000، بیش از 2002 قتل و ناپدید شدن اجباری غیرنظامیان به گروه های شبه نظامی نسبت داده شده است. (39) با انعکاس یک الگوی قدیمی، آنها می نویسند که "فعالان حقوق بشر، اجتماعی و اجتماعی همچنان مورد هدف قرار می گیرند، عمدتاً توسط گروه های شبه نظامی و نیروهای امنیتی"، که همچنین "تعداد فزاینده ای از غیرنظامیان را می کشند... هر سال". (40)
عفو بینالملل در گزارش جداگانهای بر اساس تحقیقات انجامشده بین سالهای 2002 و 2006 - سالهای «آتشبس» و «بینظامی» شبهنظامی، «استراتژی هماهنگشده نیروهای امنیتی و گروههای شبهنظامی برای تضعیف مدافعان حقوق بشر از طریق بیاعتبار کردن مشروعیت کارشان را مستند میکند. و از طریق ارعاب و حملات.' (اشاره شده است "اکثریت قریب به اتفاق" جنایات علیه فعالان حقوق بشر به "نیروهای امنیتی و متحدان شبه نظامی آنها" نسبت داده می شود). (41) این تهدیدها، ارعاب و قتلها «در فضای معافیت از مجازات ناشی از بیعملی دولت» صورت میگیرد. (42)
حامیان کمک های نظامی به کلمبیا ممکن است استدلال کنند که اگرچه این جنایات بسیار مستند ناامید کننده هستند، اما می توان انتظار داشت که در آینده نزدیک کاهش یابد، زیرا سال 2006 پایان روند "غیر بسیج" بود. آنها می توانند بگویند بیش از 32,000 شبه نظامی کنار گذاشته شده اند، که نشان می دهد خشونت به همین ترتیب کاهش خواهد یافت. متأسفانه هیچ مدرکی برای تأیید چنین استدلالی وجود ندارد.
از همان ابتدا، «فرایند صلح» کلمبیا مملو از نقایص بود، که مهمترین آن عدم شفافیت و پاسخگویی در برنامه «بینظامی» بود. از بیش از 30,000 مبارزی که گفته می شود از قدرت کناره گیری کرده اند، تنها 2,696 نفر در حال حاضر در سیستم قضایی کلمبیا تحت پیگرد قانونی قرار دارند. تا کنون، تنها 20 وکیل برای تحقیق در مورد این افراد گماشته شده اند که نشان دهنده عدم علاقه آشکار دولت به پاسخگویی واقعی است. (43) عفو بینالملل گزارش میدهد که 29,000 نفر دیگر که «بسیاری از آنها مرتکب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت هستند، قبلاً از عفو عمومی بهرهمند شدهاند». (44) برای اطمینان از اینکه این جنگجویان «غیرهشده» به سادگی «بازیافت» (عبارت عفو بینالملل) در درگیری نمیشوند، کار چندانی انجام نشده است.
به همان اندازه حیاتی، فرآیند «غیر بسیج» در از بین بردن شبکههای جنایتکارانه و ثروتهای مالی عظیم - که به قیمت جان میلیونها انسان بیگناه به دست آمده است - که زیربنای پدیده شبهنظامی هستند، شکست خورده است. سانچز-مورنو میگوید: «اکثریت قریب به اتفاق مبارزان خلعشده «نیازی به اعتراف یا تحویل داراییهای غیرقانونی نداشتهاند، و هرگز در هیچ عمقی مورد بازجویی قرار نگرفتهاند». عفو بینالملل، با ارائه بسیاری از استدلالهای مشابه HRW و دیگران، به این نتیجه میرسد که «دولت با عدم برخورد با زیرساختهای شبه نظامی سیاسی، نظامی و اقتصادی در سطح ملی و بینالمللی، از دست نخورده ماندن آن اطمینان حاصل کرده است». (45)
همانطور که HRW و عفو بینالملل انجام میدهند، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل استدلال میکند که بسیاری از شبهنظامیهای ظاهراً «لغیشده» به فعالیتهای مجرمانه ادامه میدهند. پیامدهای این مستند شده توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل شامل "ظهور گروه های مسلح غیرقانونی جدید، افزایش نرخ جرم و جنایت در بسیاری از شهرها، و ادامه فراگیر شدن قاچاق مواد مخدر و ساختارهای آن." ظهور و فعالیت این گروههای جدید نشاندهنده ناکامی در انجام تعهد برای خلع و فروپاشی ساختارهای مسلح آنهاست. در برخی از مناطق... موقعیت هایی به وجود آمده است که نشان دهنده ارتباط آشکار بین اعضای نیروهای امنیتی و گروه های غیرقانونی جدید است. (46)
پس از سالها نظارت دقیق و مستندسازی، عفو بینالملل نتایج گستردهای در مورد برنامه «صلح» اوریبه گرفته است، و به شدت آنچه را «فرآیند خلع سلاح فرضی» میخوانند که همچنان به حق قربانیان برای حقیقت، عدالت و غرامت نادیده گرفته میشود و آشکارا شکست خورده است، محکوم کرده است. برای از بین بردن موثر گروه های شبه نظامی. (47) «نیمه نظامی گری در حال برچیده شدن نیست، بلکه صرفاً «مهندسی مجدد» شده است (48). "این روند منجر به "بازیافت" شبه نظامیان به درگیری شده است و همچنان بدون مجازات حقوق بشر را نقض می کنند. (49) به زبان ساده، این فرآیند ساختگی است.
این شواهد ثابت می کند که تا آنجا که به حمایت ایالات متحده و کلمبیا از جنایات حقوق بشر مربوط می شود، هیچ چیز در دوران تصدی اوریبه تغییر نکرده است. جنگ کثیف وحشتناک، با همه افراط و تفریط های وحشتناکش، ادامه دارد. کاهش ملایم جرم و جنایت و افزایش امنیت در برخی از نقاط کشور نشان دهنده تغییر اساسی در نگرش دولت کلمبیا نسبت به جنبش های اصلاح طلب در جامعه مدنی نیست. علیرغم هیاهویی که بسیاری از مراحل «فرایند صلح» را همراهی میکند، شبهنظامیگرایی در حال حاضر مانند سال 2002 یک واقعیت است. بنابراین، «فرایند صلح» را نمیتوان بهطور قانعکنندهای به عنوان استدلالی برای ادامه کمکهای نظامی به کلمبیا ذکر کرد.
جیک آر. هس، دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه براون، از بازخورد در JakeRHess(at)gmail.com استقبال می کند.
یادداشت
(1) دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین، "کنگره ایالات متحده در جهت درست در مورد کلمبیا گام برمی دارد"، 06/06/2007.
(2) برای مثال، WOLA، گروه کاری آمریکای لاتین و مرکز سیاست بینالملل همگی با اشتیاق از این اقدام حمایت کردند.
(3) باب دیویس، "کلمبیا برای بازگشت به گریس کاملاً شیب است"، وال استریت ژورنال، 06/04/2007.
(4) دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین، "WOLA: بوش باید به وضعیت حقوق بشر در کلمبیا بپردازد"، 03/09/2007.
(5) مرکز سیاست بین الملل، گروه کاری آمریکای لاتین و دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین، "زیر رادار: برنامه های نظامی ایالات متحده با آمریکای لاتین، 1997-2007"، مارس 2007.
(6) جان اوتیس و پتی راینرت، "دموکرات ها برای کمک به کلمبیا غربال بزرگی را برنامه ریزی می کنند"، هیوستون کرونیکل، 06/07/2007.
(7) دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین، «کنگره ایالات متحده در جهت درست در مورد کلمبیا گام برمی دارد»، همان.
(8) عفو بین الملل ایالات متحده آمریکا، "کمک نظامی ایالات متحده به کلمبیا"، مارس 2007.
(9) برای بررسی کامل این مسائل، به داگ استوکس، جنگ دیگر آمریکا، (زد، 2006)، فصل 5 مراجعه کنید.
(10) دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل ایالات متحده آمریکا، دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین، مرکز سیاست بین المللی و دفتر ایالات متحده در مورد کلمبیا، "کلمبیا: کنگره باید کمک های نظامی را حفظ کند"، 04/18/2007.
(11) عفو بین الملل، شهادت در دومین کنفرانس بین المللی حقوق بشر در کلمبیا (بروکسل)، 17-18 آوریل 2007
(12) عفو بین الملل ایالات متحده آمریکا، همان.
(13) جان دی. نگروپونته، "کمک به کلمبیا در راستای منافع ملی ما است"، 05/22/2007.
(14) خوان فوررو، «پیوندهای شبه نظامی با نخبگان در کلمبیا مشروح است»، واشنگتن پست، 05/22/2007.
(15) نگاه کنید به "بحران دولت کلمبیا" (منتشر شده در 05/15/2007)، یک مقاله عالی توسط جنی پیرس، تحلیلگر قدیمی کلمبیایی و محقق مستقر در بریتانیا، که در OpenDemocracy.net موجود است.
(16) سانچز-مورنو، "شهادت کنگره در مورد دموکراسی، حقوق بشر، و سیاست ایالات متحده در قبال کلمبیا"، دیده بان حقوق بشر، 04/27/2007.
(17) رویترز، "جنگ سالار کلمبیایی که توسط لپ تاپ خود متهم شده است"، 10/13/2006.
(18) ایزابل هیلتون، "زیر شکم تاریک گورهای دسته جمعی و تقلب در انتخابات: کنگره سیاست آمریکای لاتین را زیر سوال می برد که جورج بوش را با بهترین دوستی که باعث شرمساری بزرگ شده است"، گاردین، 03/08/2007.
(19) خوان فورورو، "قانونگذاران کلمبیایی دستگیر شدند"، واشنگتن پست، 03/15/2007.
(20) Forero، واشنگتن پست، 05/22/2007، همان.
(21) هیلتون، نگهبان، همان. گزارش هیلتون همچنین به طور جالبی اشاره می کند که Noguera مدیر مبارزات انتخاباتی Uribe بود.
(22) دیده بان حقوق بشر، گزارش جهانی 2007، همان.
(23) عفو بین الملل، «گزارش 2007»، همان.
(24) پل ریشتر و گرگ میلر، "رئیس ارتش کلمبیا مرتبط با شبه نظامیان یاغی"، لس آنجلس تایمز، 03/25/2007. مقاله همچنین خاطرنشان می کند که مونتویا یک مربی در مدرسه بدنام قاره آمریکا (در حال حاضر WHINSEC) در فورت بنینگ، جورجیا بوده است.
(25) سانچز-مورنو، دیده بان حقوق بشر، همان.
(26) وزارت امور خارجه ایالات متحده، «رایس از اوریبه کلمبیا برای مقابله با تهدیدات امنیتی تمجید کرد. از چاوز ونزوئلا یا چالش برانگیز بازارهای آزاد، اقتصادهای باز انتقاد می کند، USinfo.state.gov، 05/10/2007.
(27) WOLA و همکاران، "بیانیه NGO برای دومین دیدار رئیس جمهور کلمبیا آلوارو اوریبه"، 04/05/2007.
(28) خوزه میگل ویوانکو، "نامه به رئیس جمهور آلوارو اوریبه"، دیده بان حقوق بشر، 06/06/2007.
(29) به عنوان مثال، به گزارش برجسته دیده بان حقوق بشر The Sixth Division، 2001 مراجعه کنید.
(30) فارست هیلتون، "سیاست به عنوان جنایت سازمان یافته در کلمبیا؟"، گزارش NACLA (کنگره آمریکای شمالی در آمریکای لاتین) در مورد قاره آمریکا، می/ژوئن 2006.
(31) پیرس، OpenDemocracy، همان.
(32) سانچز-مورنو، دیده بان حقوق بشر، همان.
(33) همانطور که داگلاس استوکس خاطرنشان می کند، وزارت امور خارجه ایالات متحده هشتاد درصد از تمام موارد نقض حقوق بشر در کلمبیا را برای سال ها به شبه نظامیان نسبت داده است (به یادداشت 9 مراجعه کنید).
(34) کنت راث، "نامه به رئیس جمهور آلوارو اوریبه"، دیده بان حقوق بشر، 05/02/2007
(35) راث، دیده بان حقوق بشر، همان.
(36) به عنوان مثال، به فصل گزارش سالانه کنفدراسیون بین المللی اتحادیه آزاد کارگران در سال 2002 در مورد کلمبیا مراجعه کنید، که در آن آنها اشاره می کنند که 89 درصد از قتل های اتحادیه های کارگری به شبه نظامیان نسبت داده می شود.
(37) مجمع عمومی سازمان ملل، "گزارش کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در کلمبیا"، 03/05/2007.
(38) دیده بان حقوق بشر، گزارش جهانی 2007، ژانویه 2007.
(39) عفو بینالملل، «گزارش 2007»، مه 2007. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (نگاه کنید به یادداشت 4) همچنین فعالیتهای مجرمانه جاری توسط شبهنظامیها را در مناطقی که گفته میشود آنها از ارتش خارج شدهاند، مستند میکند.
(40) عفو بین الملل، شهادت بروکسل، همان.
(41) عفو بین الملل، "کلمبیا: ترس و ارعاب: خطرات کار حقوق بشر"، اکتبر 2006.
(42) عفو بینالملل، «دولت از فعالان کلمبیایی بدگویی میکند»، The Wire، اکتبر 2006.
(43) سانچز-مورنو، دیده بان حقوق بشر، همان.
(44) عفو بین الملل، شهادت بروکسل، همان.
(45) عفو بین الملل، شهادت بروکسل، همان.
(46) UNHCHR، همان.
(47) عفو بینالملل، "کلمبیا: آخرین قتل مدافع حقوق بشر روند بحث برانگیز خلع سلاح شبهنظامی را زیر سوال میبرد"، 02/02/2007.
(48) عفو بینالملل، «شبهنظامیهای کلمبیا «بازیافت» به درگیری شدند»، The Wire، اکتبر 2005.
(49) عفو بین الملل، The Wire، اکتبر 2006، همان.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا