کتاب دیوید رمنیک; Alfred A. Knopf, 2010, 586 pp.
Sاندکی پس از انتخابات 2008، نیویورکر دیوید رمنیک سردبیر مقاله ای طولانی درباره معنای پیروزی باراک اوباما نوشت. این در درجه اول در مورد این بود که چرا اوباما اولین آمریکایی آفریقایی تبار بود که برنده ریاست جمهوری شد. عنصر اصلی سخنرانی اوباما در سال 2007 در کلیسای اسقفی متدیست آفریقایی براون در سلما، آلاباما بود.
در آن سخنرانی، اوباما از رهبران بزرگ حقوق مدنی در دهههای 1950 و 1960 تشکر کرد - او آنها را «نسل موسی» نامید - و سپس سعی کرد نقشی برای رهبران سیاهپوست تقریباً هم سن خود، «نسل جاشوا» تعریف کند. رمنیک می نویسد: «او کارهایی را که برای نسل جاشوا در پیش بود، توصیف کرد و تلویحاً خود را در رأس آن، به عنوان پرچمدار آن قرار داد». اما رمنیک هرگز آن کار را توصیف نکرد. به نظر میرسید که او کمتر علاقهای به توضیح نسل جاشوا از رهبران سیاهپوست داشت تا توصیف رابطه ناخوشایند آن با نسل قدیمیتر سیاستمداران سیاهپوست.
رمنیک اکنون خود را گسترش داده است نیویورکر به یک بیوگرافی کامل تبدیل شود. نقطه کانونی هنوز هم استعاره موسی/جاشوا است و اینکه چگونه اوباما، وکیل و قانونگذار مختلط نژادی که در هاوایی متولد و بزرگ شده است، اولین رئیس جمهور سیاهپوست شد. او هنوز نتوانسته توضیح دهد که "کار" نسل جاشوا چیست یا "نوع جدیدی از سیاست" که به نظر می رسید اوباما وعده داده است. نوشتن بیوگرافی یک رئیس جمهور به این زودی پس از ورود به قدرت، مسلماً دشوار است. آنچه در مدت کوتاهی پس از افتتاحیه مهم به نظر می رسید می تواند ماه ها بعد کاهش یابد. اما کتاب رمنیک از بسیاری از چیزهایی که دانستن درباره اوباما حیاتی است، در حالی که دولت او تلاش میکند پس از شکست دموکراتها در انتخابات نوامبر گذشته، از نو شروع کند، میگذرد. برای مثال، هیچ چیزی در مورد ریشههای سیاستهای اقتصادی اوباما به ما نمیگوید، حتی اگر او در بحبوحه بدترین رکود اقتصادی در بیش از 70 سال اخیر وارد قدرت شد. این کتاب عجیبی است: زندگینامه سیاستمداری که عمدتاً از مسائل سیاسی پرهیاهو اجتناب میکند، مطالعهای در مورد سیاست سیاهپوستان که تقریباً هر چیزی را که از زمان جنبش حقوق مدنی برای جامعه سیاهپوستان اتفاق افتاده نادیده میگیرد.
تقریباً 600 صفحه از آن راضی کننده نیست پل: زندگی و ظهور باراک اوباما درباره آنچه ناظران سفیدپوست جریان اصلی در مورد آمریکایی های آفریقایی تبار فکر می کنند به ما بگویید. این کتاب همچنین به عنوان نمونه ای خوب از توخالی بودن جریان اصلی روزنامه نگاری سیاسی آمریکایی است. خبرنگاران که مایل نیستند با موضع گیری آشکار در مورد هر موضوع بحث برانگیز، افکار عمومی را اساساً راست میانه از خود دور کنند، در عوض تمایل دارند به جای روی شخص و روند سیاست در بالاترین سطح به جای تأثیر آن بر مردم تمرکز کنند. .
In پلبا مضمون موسی و یوشع، استعاره ها عمدتاً کتاب مقدسی هستند. این تعجب آور نیست زیرا مارتین لوتر کینگ جونیور و دیگر رهبران حقوق مدنی به طور مشهور از داستان ها و تصاویر کتاب مقدس برای انتقال درام مبارزه استفاده کردند. مورخان آن عصر - شاخه تیلور (جدا کردن آبها، ستون آتش، در لبه کنعان)، دیوید جی. گارو (حمل صلیب)—به شدت به کتاب مقدس تکیه کرده اند تا گزارش های خود را نیز تنظیم کنند. اما زمانی که دوره زمانی به امروز می رسد، این رویکرد کار خود را متوقف می کند. مسائلی که آمریکایی های آفریقایی تبار و رهبران سیاسی آنها با آن روبرو هستند، متفاوت و به نوعی پیچیده تر از 40 سال پیش است. استعاره «سرزمین موعود» با کینگ در نقش موسی و اوباما در نقش جاشوا، پایانی کاذب برای مبارزه برای برابری و تعیین سرنوشت است که هنوز در حال مبارزه است. بدتر از آن، به آمریکاییهای سفیدپوست اجازه میدهد تا در داستانی الهامبخش که با انتخاب یک رئیسجمهور سیاهپوست از گناهان آمریکا جبران میشود، مشارکت کنند.
چی پل آنچه آشکارا نادیده گرفته می شود، تلفات وحشتناکی است که نابسامانی های اقتصادی آغاز شده در دهه 1970 بر سیاه پوستان وارد کرده است، بیش از هر گروه جمعیتی دیگری. این در حالی است که آمریکایی های آفریقایی تبار در زمان نوشتن رمنیک بار دیگر به طور نامتناسبی از اثرات یک رکود اقتصادی دیگر رنج می بردند. قطع شبکه امنیت اجتماعی برای خانوارهای کم درآمد و پیامدهای آن به سختی رقم می خورد. ظاهرا هیپ هاپ هرگز اتفاق نیفتاد، مگر اینکه یک نقل قول غیر مرتبط از اسپایک لی کافی باشد.
و صحبت از فرهنگ، در مورد تأثیرات زندگی در جامعهای که مسایل اجتماعی را که جامعه آفریقایی آمریکایی با آن مواجه است آسیبشناسی میکند، در حالی که آن را به عنوان آزمایشگاهی برای هر اصلاحطلب سفیدپوستی با یک ایده جدید درخشان برای مدیریت فقرا باز میکند، چطور؟ این را نیز رمنیک هرگز به آن اشاره نمی کند. این که چگونه یکی از تربیتشدگان نسبتاً سرپناه اوباما به این تحولات واکنش نشان میدهد، یکی از چیزهایی است که ما بیشتر باید درباره او بدانیم. شاید هیپ هاپ از کنارش گذشت. نوشتههای خودش نشان میدهد که مالکوم ایکس تأثیری فرهنگی داشته است، اما دیدگاههای بحثبرانگیزتر از بین رفته است. اوباما مشتاقانه به میراث حقوق مدنی به عنوان میراث خود بازگشته است. سخنرانی او در کنوانسیون دموکراتها در سال 2004، که او را یکشبه به یک چهره ملی تبدیل کرد، توسط «به فشار دادن ادامه دهید»، سرود مربوط به آن دوران معرفی شد. اما او در مورد دورهای که پس از آن اتفاق افتاد، فراتر از کلیاتی که این رویا محقق نشد، چه فکر میکند؟
رمنیک ظن عمیقی را که برخی نسبت به چهرههایی مانند اوباما دارند - با مدارک حرفهای کاملاً مرتب، اما ریشههای کمعمق در خود جامعه سیاهپوست، تأیید میکند. او به نقل قولی در سال 1996 از روزنامهنگار و آکادمیک آدولف رید جونیور اشاره میکند که به دلیل تحلیل دقیق و درک دقیقش از دستور نوکزنان سیاسی برجسته است: «خط [اوباما] اساساً با لفاظیهای جامعه اصیل ملایم شد. ملاقات در آشپزخانه ها، راه حل های کوچک برای مشکلات اجتماعی، و ارتقای قابل پیش بینی فرآیند بر مشکلات... من گمان می کنم که امثال او موج آینده در سیاست سیاهان ایالات متحده در اینجا باشد، مانند هائیتی و هر جا که صندوق بین المللی پول در حال نفوذ است. "
اما این تنها جایی در این کتاب طولانی است که در آن به کاستیهای احتمالی «نسل جاشوا» اشاره میشود و رمنیک بدون کاوش در موضوع به پیش میرود. این بسیار بد است، زیرا سیاست های اقتصادی دولت اوباما از رویکرد ارتدکس صندوق بین المللی پول منحرف نشده است: بسته محرک محدود و موقت. تمرکز بر نجات بخش مالی و در عین حال اصلاح آن در کمترین حد ممکن. و نگرانی بزرگ برای کاهش ردپای اقتصادی دولت از طریق کاهش کسری بودجه و بازنشستگی بدهی های دولت.
رمنیک اطلاعات جدید جالبی به دست میدهد. پدر و مادر اوباما قوی تر از کتاب خاطرات او به عنوان یک فرد زندگی می کنند. رویاهایی از پدر منr تأثیر تربیت و آموزش در هاوایی، مختلط ترین ایالت این کشور، بر اوباما واضح تر است. ما با جزئیات بیشتری می آموزیم که چگونه اوباما حرفه سیاسی خود را در شیکاگو آغاز کرد، برای مثال اهمیت پیوستن او و همسرش میشل به باشگاه نخبگان بانک شرقی، محل تجمع ثروتمندان و قدرتمندان شهر. اما به نظر میرسد که رمنیک همیشه وقتی چیزها واقعاً جالب میشوند از پرس و جو دست میکشد. آیا اوباماها به تازگی به باشگاه بانک شرقی ملحق شده اند یا باید از آنها دعوت می شود و اگر بله، چه کسی آنها را پیشنهاد داده است؟ پریتزکرها، یکی از ثروتمندترین خانواده های آمریکا و یک مرکز بزرگ قدرت در شیکاگو، از اوایل دوران حرفه ای سیاسی اوباما حامیان اصلی او بودند. اما رمنیک نمیپرسد که آیا لطف ممکن است به هر دو طرف جریان داشته باشد. آیا اوباما در مواقع حساس از پریتزکرها حمایت کرده است؟ آیا تا به حال بر خلاف منافع آنها عمل کرده است؟ هیچ جا نمی کند پلe به این سوالات بپردازید.
تمرکز رمنیک بر روند به جای اصل سیاست، در فصلهای تبلیغاتی ریاستجمهوری، بهویژه درگیری شدید بین اوباما و کلینتون، به بهترین وجه به او کمک میکند. با این حال، عجیب است که اوباما خود تمایل دارد در این بخشهای کتاب محو شود، زیرا عواملی مانند دیوید اکسلرود و رام امانوئل در مرکز صحنه هستند. هیلاری کلینتون در واقع به عنوان چهره دراماتیکتر ظاهر میشود، جاهطلبیهای دیرینه و با دقت او که بهطور غیرمنتظرهای توسط یک تازهکار جوانتر خنثی شدهاند.
نتیجه این است که پل، در حالی که قول می دهد اولین پرتره کامل اوباما را به ما بدهد - "زندگی او قبل از ریاست جمهوری اش و برخی از جریان هایی که به شکل گیری او کمک کردند" - نمی تواند در مورد اینکه چرا او یک پدیده مهم سیاسی است به ما بگوید.
مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری اوباما با ایجاد یک سازمان مردمی بزرگ، مستقل از حزب، با شعبه هایی در تقریباً هر منطقه، از جمله بسیاری از مناطق که قبلاً غیرقابل پیروزی تلقی می شدند، سیاست دموکرات ها را متحول کرد. حتی اگر اوباما از بسیاری از منابع معتبر حمایت کرد، کمپین او استراتژی بحث برانگیز هاوارد دین، رئیس کمیته ملی دموکرات ها را در استفاده از اینترنت برای درخواست میلیون ها کمک کوچک و استفاده از آنها برای مبارزات انتخاباتی در هر ایالت گسترش داد. حزب دمکرات از آن زمان تمام تلاش خود را برای بومی سازی این منبع انجام داده است و شور و شوق و اثربخشی آن را سلب کرده است. اما بسیاری از ناظران بر این باورند که سازمان اوباما، یا چیزی شبیه به آن، نشان دهنده آینده سیاست مترقی دموکرات است – اگر آینده ای داشته باشد.
پل اگر بیش از آنچه می دانستیم در مورد چگونگی توسعه سازمان اوباما در سطح زمین، نقشی که نامزد در ساختن آن ایفا کرده و چگونه فلسفه سیاست و حکومت او را منعکس می کند، می توانست خواندنی ضروری باشد. رمنیک به طور واقعی گزارش می دهد که این کمپین "داوطلبان جوانی را جذب کرد که مایل بودند ریشه کن کنند و خود را وقف یک نامزدی طولانی کنند" و از "تکنیک های سازماندهی جامعه" استفاده کرد. اما هیچ چیز بیشتر. این جنبه از «اوبامیسم» - احتمالاً در درازمدت، مهمترین بخش - به نظر می رسد که برای رمنیک علاقه چندانی ندارد. در عوض آنچه ما به دست می آوریم، برخورد شخصیت ها با اوباما علیه کلینتون، اوباما در برابر مک کین، سارا پیلین علیه خودش است.
نمیتوان رمنیک را به خاطر پیشبینی نکردن هر عنصری از حرفه اوباما که برای درک دوران ریاستجمهوری او حیاتی است، سرزنش کرد. اما لزوم توجه به تفکر اقتصادی و سوابق او باید آشکار می بود. نژاد به وضوح تمرکز رمنیک در نوشتن کتابش بود. اما برای درک کامل تاثیر اوباما بر سیاست نژادی، چارچوب سنتی این است که چگونه آمریکاییها - بهویژه سفیدپوستان آمریکایی - به سیاستمداران سیاهپوست نگاه میکنند که از نقطه نظر سودمندی گذشتهاند.
پل ناخواسته حرفهای خوبی برای گفتن دارد که چگونه سفیدپوستان داستان حقوق مدنی را جذب کرده و آن را رام کرده اند تا احساس بهتری نسبت به گذشته نژادپرستانه این کشور داشته باشند. آنچه باید دید این است که آنها حتی چگونه شروع به پردازش داستان پیچیده تر و کم اصرار دراماتیک نژادپرستی در دوره بعدی خواهند کرد – و سیاستمداران سیاه پوست در مواجهه با آن چه نوع مصالحه هایی انجام می دهند. آمریکایی های آفریقایی تبار حداقل این مزیت را دارند که بدانند وجود دارد.
Z
اریک لورسن یک روزنامه نگار مستقل، فعال و سازمان دهنده است که در غرب ماساچوست زندگی می کند. او یکی از نویسندگان است درک سقوط (Soft Skull Press, 2010) و نویسنده کتاب پیش رو حقوق بازنشستگی مردم: جنگ علیه تامین اجتماعی از سال 1980 (AK Press، بهار 2012).