پس از هزاران سال تمرین، ممکن است تصور کنید که هر وسیله ممکن برای ایجاد درد قبلاً ابداع شده است. اما هرگز نباید ظرفیت انسان برای اختراع را دست کم بگیرید. ما اکنون کشف می کنیم که بازجویان ایالات متحده راه جدیدی برای نابود کردن یک انسان پیدا کرده اند.
هفته گذشته، وکلای مدافع خوزه پادیلا، یک شهروند آمریکایی که به عنوان «جنگجوی دشمن» بازداشت شده بود، ویدئویی را منتشر کردند که نشان میدهد ماموریتی مملو از خطر مرگبار است - بردن او به دندانپزشک زندان. گروهی از نگهبانان نقابدار با لباس ضد شورش، پاها و دستان او را به غل و زنجیر بستند، با عینک سیاه چشمانش را بستند و با هدفون شنوایی او را بستند، سپس او را به راهروی زندان بردند.
آیا پادیلا واقعا اینقدر خطرناک است؟ دور از آن: نگهبانان او را به قدری مطیع و غیرفعال توصیف می کنند که ممکن است او را با «یک تکه مبلمان» اشتباه بگیرند. به نظر می رسد هدف از این اقدامات حفظ رژیمی است که او بیش از سه سال تحت آن زندگی کرده است: محرومیت کامل حسی. او در یک سلول تاریک نگهداری می شد و قادر به دیدن یا شنیدن چیزی فراتر از آن نبود. مهمتر از همه، او هیچ تماس انسانی نداشت، مگر اینکه بازجویانش هر از گاهی از دیوارها پرتاب میکردند. در نتیجه، به نظر می رسد که او عقل خود را از دست داده است. منظورم این استعاری نیست. منظورم این است که ذهنش دیگر آنجا نیست.
روانپزشک قانونی که او را معاینه کرده است می گوید که او ماهیت و عواقب دادرسی علیه او را درک نمی کند، نمی تواند به وکیل کمک کند، و در نتیجه یک بیماری روانی، به عنوان مثال، استرس پس از سانحه، اختلالاتی در استدلال دارد. اختلالی که با اثرات عصبی روانپزشکی انزوای طولانی مدت پیچیده شده است. به نظر می رسد خوزه پادیلا لوبوتوم شده است: نه از نظر پزشکی، بلکه از نظر اجتماعی.
اگر این تلاشی برای استخراج اطلاعات بود، بیاثر بود: مقامات او را بدون هیچ اتهامی به مدت سه سال و نیم نگه داشتند. سپس، با تهدید حکم دادگاه عالی، ناگهان ادعای خود مبنی بر اینکه او قصد دارد بمبی کثیف را منفجر کند، کنار گذاشتند. آنها اکنون او را به برخی جرایم مبهم و کمتر در ارتباط با حمایت از تروریسم متهم کرده اند. بعید است که او تنها فردی باشد که تحت این رژیم قرار گرفته است. یکی دیگر از «جنگجویان دشمن»، علی المری، مدعی است که در همان زندان نیروی دریایی در کارولینای جنوبی در معرض همان انزوای کامل و محرومیت حسی قرار گرفته است. خدا می داند که با افرادی که در قلمرو خارجی سیا ناپدید شده اند چه می شود.
این که ایالات متحده به طور معمول و سیستماتیک شکنجه می کند، در حالی که "جنگ علیه ترور" خود را تحت پیگرد قانونی قرار می دهد، دیگر نمی توان به طور جدی مورد مناقشه قرار گرفت. پروژه بدرفتاری با زندانیان و پاسخگویی (DAA)، ائتلافی از دانشگاهیان و گروه های حقوق بشر، سوء استفاده یا کشتن 460 زندانی از زندان های نظامی ایالات متحده در افغانستان، عراق و در خلیج گوانتانامو را مستند کرده است. به گفته آن، این لزوماً یک رقم محافظه کارانه است: بسیاری از موارد ثبت نشده باقی خواهند ماند. زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، مجبور شدند از خود سوء استفاده کنند، مجبور به حفظ «موقعیت استرس» و محرومیت طولانی مدت از خواب و اعدام های ساختگی شدند.
نیویورک تایمز گزارش می دهد که زندانیانی که توسط ارتش آمریکا در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان نگهداری می شوند، تا 13 روز با دستانشان به سقف زنجیر شده، برهنه، کلاهدار و قادر به خوابیدن نمی ایستادند. واشنگتن پست ادعا میکند که زندانیان در همان پایگاه هوایی معمولاً در حالی که مانند پادیلا و افرادی که به گوانتانامو میرسند، «با کلاههای مشکی یا اسپری» نگهداری میشوند، «معمولاً با چشمبند و پرتاب به دیوارها، در موقعیتهای دردناک، در معرض صداهای بلند و محرومیت از خواب» قرار میگیرند. عینک نقاشی شده.
آلفرد مک کوی، استاد تاریخ در دانشگاه ویسکانسین مدیسون، استدلال میکند که عکسهای منتشر شده از زندان ابوغریب در عراق منعکسکننده تکنیکهای استاندارد شکنجه سیا است: «موقعیتهای استرس، محرومیت حسی، و تحقیر جنسی». تصویر معروف مرد کلاهدار که روی یک جعبه ایستاده و سیمهایی به انگشتانش متصل شده است، دو مورد از این تکنیکها را در یک زمان نشان میدهد. او که نمیتواند ببیند، نمیداند چقدر زمان گذشته است یا ممکن است در آینده چه اتفاقی بیفتد. او در یک موقعیت استرس کلاسیک می ایستد - برای چند ساعت حفظ می شود، باعث درد طاقت فرسا می شود. به نظر می رسد به او گفته شده است که اگر دست هایش را بیاندازد دچار برق گرفتگی خواهد شد. اشتباهی که در ابوغریب رخ داد این بود که یک نفر عکس گرفت. بقیه کارها توسط کتاب انجام شد.
نه ارتش و نه مقامات غیرنظامی عرق زیادی در بررسی این جنایات نشکسته اند. چند ماهی بسیار کوچک زندانی شده اند. چند نفر دیگر جریمه شده اند یا از رتبه آنها کاسته شده اند. در بیشتر موارد، مقامات یا در تحقیق و یا پیگرد قانونی کوتاهی کرده اند. DAA خاطرنشان می کند که هنوز هیچ افسری به دلیل شکنجه های انجام شده توسط زیردستانش محاکمه نشده است. به نظر می رسد شکنجه گران آمریکایی از معافیت از مجازات لذت می برند تا زمانی که به اندازه کافی احمق باشند که از یکدیگر عکس بگیرند.
اما رفتار پادیلا همچنین نشان دهنده یک سنت باشکوه آمریکایی است: سلول انفرادی. حدود 25,000 زندانی آمریکایی در حال حاضر در انزوا نگهداری می شوند - مجازاتی که در سایر دموکراسی ها به ندرت استفاده می شود. در برخی مکانها، مانند زندان فدرال در فلورانس، کلرادو، آنها در سلولهای ضد صدا نگهداری میشوند و ممکن است سالها به ندرت انسان دیگری را ببینند. ممکن است کسی آنها را لمس کند یا آنها را لمس نکند. برخی از افراد بیش از 20 سال است که در سلول های انفرادی در ایالات متحده نگهداری می شوند.
در خلیج پلیکان در کالیفرنیا، جایی که 1,200 نفر در بال انزوا نگهداری میشوند، زندانیان به مدت 22 ساعت و نیم در روز در سلولهای کوچک محبوس میشوند و سپس برای «تفریح» به «حیاط ورزش» رها میشوند. حیاط شامل یک چاه بتنی به طول حدود 3.5 متر با دیوارهایی به ارتفاع 6 متر و یک توری فلزی در سراسر آسمان است. تفریح شامل قدم زدن به عقب و جلو، به تنهایی است.
نتایج به اندازه ای است که انتظار دارید. همانطور که رادیو عمومی ملی نشان می دهد، بیش از 10 درصد از زندانیان انزوا در خلیج پلیکان اکنون در بخش روانپزشکی هستند و یک لیست انتظار وجود دارد. به گفته دکتر هنری واینستین، روانپزشکی که آنها را مورد مطالعه قرار می دهد، زندانیان در سلول انفرادی از "از دست دادن حافظه تا اضطراب شدید تا توهم تا توهم ... در شدیدترین موارد محرومیت حسی، مردم دیوانه می شوند." افرادی که در شرایط بد و خطرناک قرار گرفتند، رنج می برند. دیوانه هم بیرون بیا تنها دو مطالعه انجام شده تاکنون - در ایالت تگزاس و واشنگتن - هر دو نشان میدهند که میزان تکرار جرم برای زندانیانی که در سلولهای انفرادی نگهداری میشوند بدتر از افرادی است که اجازه داشتند با زندانیان دیگر مخلوط شوند. اگر بخواهیم ایالات متحده را بر اساس سیاست های کیفری اش قضاوت کنیم، هیولای عجیبی را درک می کنیم: جامعه ای مسیحی که نه به بخشش و نه به رستگاری اعتقاد دارد.
به نظر میرسد بازجویان آمریکایی از این آزمایش لذتبخش درس مفیدی گرفتهاند: اگر میخواهید ذهن مردی را پاک کنید، او را از تماس با بقیه جهان محروم کنید. این ربطی به کسب اطلاعات ندارد: انواع شکنجه – جسمی یا روحی – به این نتیجه می رسد که مردم برای پایان دادن به آن هر چیزی می گویند. این در مورد قدرت و کشف هیجان انگیز است که در شرایط مناسب قدرت یک مرد بر دیگری نامحدود است. این افراط و تفریط است که عاملان آن را به هر چیزی که ادعا می کنند با آن روبرو می شوند تبدیل می کند.
پرزیدنت بوش معتقد است که او در حال مبارزه با تهدیدات علیه "ارزش های ملل متمدن" است: ترور، ظلم، بربریت و افراط گرایی. او از بازجویان کشورش خواست تا کشف کنند که این بدی ها در کجا پنهان شده اند. باید به خودشان تبریک بگویند. به نظر می رسد که موفق شده اند.
www.monbiot.com