دولت ها تمایل دارند دموکراسی را تا حد امکان محدود تعریف کنند. داستانی که آنها می گویند به شرح زیر است. شما رای دهید. حزب اکثریت قدرت را به دست می گیرد. شما آن را واگذار می کنید تا از طرف شما برای چهار یا پنج سال آینده حکومت کند. اگر یکی از سیاستهای آن را نمیپسندید، میتوانید از نماینده خود درخواست کنید، که جاهطلبیها، وفاداری حزبی و فشار منافع قدرتمند را کنار میگذارد تا اطمینان حاصل شود که صدای شما شنیده میشود.
ما می توانیم به دولت اعتماد کنیم که پول ما را عاقلانه خرج کند. دفاع از اقلیت ها در برابر گروه های بزرگتر یا قدرتمندتر؛ برای مقاومت در برابر نیروهای غیر دموکراتیک مانند الیگارش ها، رسانه های تحت کنترل آنها و گروه های لابی شرکتی. ما می توانیم برای اطمینان از برآورده شدن نیازهای همه به آن اعتماد کنیم. اینکه کارگران مورد استثمار قرار نگیرند. که محله ها و کیفیت زندگی ما قربانی سود شرکت ها نمی شود. ما می توانیم اعتماد کنیم که از روند سیاسی سوء استفاده نکند. به جنگ تجاوزکارانه علیه سایر ملل راه ندهید. برای زیر پا گذاشتن قانون افراد زیادی نمی توانند در چند سال گذشته در بریتانیا – یا بسیاری از کشورهای دیگر – زندگی کرده باشند و هنوز این افسانه را باور داشته باشند.
ما دیدیم که اگر سیاست را به دولت ها بسپاریم چه می شود. آنها چه منصفانه انتخاب شوند و چه نباشند، بدون فشار عمومی مؤثر، از قدرت خود سوء استفاده خواهند کرد. آنها به دنبال تغییر قوانین سیاسی به نفع حزب خود در انتخابات بعدی خواهند بود. آنها منافع عمومی را تابع منافع شرکت ها و میلیاردرها خواهند کرد. آنها پول عمومی و دارایی های عمومی را به افراد مورد علاقه دادگاه خواهند داد. آنها گروه های آسیب پذیر را مورد ضرب و شتم قرار خواهند داد. آینده مشترک ما را فدای مصلحت خواهند کرد. و آنها قوانین ظالمانه تری را برای ما وضع خواهند کرد.
اعتماد به دولت ها دموکراسی را از بین می برد. دموکراسی تنها از طریق چالش دائمی زنده می ماند. این امر مستلزم برهم خوردن بی پایان روابط دنج بین نمایندگان ما و نیروهای قدرتمند است: رسانه ها، پلتوکرات ها، کمک کنندگان سیاسی، دوستان در مکان های بالا. منظور از چالش و اخلال، بیش از هر چیز، اعتراض است.
اعتراض، آن گونه که دولتهایی مانند ما به دنبال نمایش آن هستند، یک تجمل سیاسی نیست. این بستر دموکراسی است. بدون آن، به ندرت هیچ یک از حقوق دموکراتیکی که اکنون از آن برخورداریم وجود داشت: حق رای جهانی. رای به زنان؛ حقوق شهروندی؛ برابری در پیشگاه قانون؛ روابط قانونی همجنس گرایان؛ مالیات تصاعدی؛ شرایط عادلانه اشتغال؛ خدمات عمومی و شبکه ایمنی اجتماعی. حتی آخر هفته هم نتیجه اقدام اعتراضی است: در این مورد اعتصاب کارگران پوشاک در امریکا. دولتی که نتواند اعتراض را تحمل کند دولتی است که دموکراسی را تحمل نکند.
دولت هایی که نمی توانند دموکراسی را تحمل کنند در حال تبدیل شدن به یک هنجار جهانی هستند. در بریتانیا، دو لایحه پلیسی پشت سر هم به دنبال بستن همه اشکال مؤثر اعتراض هستند. آنها پلیس را قادر می سازند تا تقریباً هر تظاهراتی را متوقف کند بر این اساس که باعث ایجاد "اختلال جدی" می شود، مفهومی که به قدری ضعیف طراحی شده است که می تواند شامل هر نوع سر و صدایی باشد. آنها انجام می دهند ممنوع کردن قفل کردن: زنجیر کردن خود به نرده ها یا وسایل دیگر، که از ویژگی های اعتراض معنادار در سراسر دوران دموکراتیک بوده است. آنها «تداخل» با «زیرساختهای ملی کلیدی» را ممنوع میکنند، که تقریباً میتواند به معنای هر چیزی باشد. آنها تا حد زیادی قدرت توقف و جستجوی پلیس را گسترش می دهند، که یک عامل بازدارنده بسیار مؤثر در برابر اقدامات مدنی توسط افراد سیاه پوست و قهوه ای است. ناسازگار هدفمند است توسط این قدرت ها و، شگفت آور، آنها می توانند افراد نام برده را از شرکت در هر گونه اعتراض، به دلایلی که کاملاً خودسرانه به نظر می رسد، منع کنند. اینها قدرت های دیکتاتورها هستند.
در ایالات متحده، قانونگذاران ایالتی حق فدرال برای اعتراض را تضعیف کرده اند، و به پلیس قدرت داده اند تا از جرایم مبهم و غیرمعمول مانند «تجاوز» یا «برهم زدن صلح» برای شکستن تظاهرات و دستگیری شرکت کنندگان استفاده کند. به طرز شگفت انگیزی، برخی قوانین پیشنهادی، در ایالت هایی مانند اوکلاهاما و نیوهمپشایر، به دنبال مصونیت دادن به رانندگانی هستند که معترضان را زیر پا می گذارند یا افرادی که به آنها تیراندازی می کنند. در روسیه، الف قانون جدید علیه "بی احترامی به نیروهای مسلح" برای پیگرد قانونی مخالفانی استفاده شده است که اعتراضات را به اندازه نوشتن "نه به جنگ" در برف شدید نشان می دهند. به همین ترتیب، قوانین سختگیرانه ای توسط دولت ها در بسیاری از کشورهای دیگر وضع می شود.
چرا دولت ها می خواهند اعتراض را ممنوع کنند؟ چون موثره چرا آنها از ما می خواهند که دیدگاه محدود آنها از دموکراسی را بپذیریم؟ زیرا ما را ناتوان می گذارد.
اعتراضات مزاحم، آزاردهنده و ناخوشایند دولت ها به دنبال ممنوعیت گسترش دامنه دموکراسی هستند. آنها به ما این امکان را می دهند که در طول چرخه سیاسی، بدعهدی را به چالش بکشیم و در برابر سیاست ظالمانه مقاومت کنیم. آنها موتور تحولات سیاسی هستند. و آنها سیستم هشدار اولیه ای هستند که توجه را به موضوعات بزرگ و حیاتی که دولت ها تمایل دارند از آنها غفلت می کنند، جلب می کنند.
تقریباً همه چیزهای مهم با سرعت شگفتآوری در حال از هم پاشیدن هستند: اکوسیستمها، سیستم بهداشتی، استانداردهای زندگی عمومی، برابری، حقوق بشر، شرایط استخدام... این اتفاق در حالی رخ میدهد که انتخابات میآید و میرود، نمایندگان به طور رسمی در پارلمان یا کنگره صحبت میکنند، نامههای جدی نوشته میشود. و عرایض مودبانه ارائه شد. هیچ یک از اینها برای نجات ما از فروپاشی سیاره ای و دموکراتیک کافی نیست. تجارت طبق معمول تهدیدی برای زندگی روی زمین است. برهم زدن آن یک وظیفه مدنی است; بزرگترین وظیفه مدنی از همه
آنها همچنان ما را به عنوان تهدیدی برای دموکراسی که ما به دنبال محافظت از آن هستیم، شیطان جلوه خواهند داد. آنها به دستگیری ما و افزایش مجازات برای شهروند خوب بودن ادامه خواهند داد. و ما همچنان به مخالفت با مردم ادامه خواهیم داد، همانطور که مردم برای قرن ها انجام داده اند، حتی زمانی که با خشونت و سرکوب شدید دولتی مواجه می شوند. هر چیزی که برای ما ارزش قائل هستیم به آن بستگی دارد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا