مورخ انگلیسی A.J.P. تیلور یک بار استدلال کرد که تفاوت اصلی بین روش شناسی وکیل و مورخ این است که «هدف وکیل تشکیل پرونده است. مورخ مایل است موقعیتی را درک کند.» به گفته تیلور، شواهد جمعآوری شده توسط وکیل به گونهای "بار" است که احتمال محکومیت یا تبرئه را به حداکثر میرساند: "هرکسی که به Å [این نوع شواهد] تکیه کند، فرار از باری که با آنها همراه است تقریبا غیرممکن است. شارژ می شوند.»
از سوی دیگر، مورخان باید اجازه دهند یک بررسی «مستقل و عالمانه» از شواهد برای هدایت آنها به نتیجه گیری به جای موضع گیری و سپس، به گذشته نگر، به دنبال اسنادی برای حمایت از مورد خود باشند.
در حالی که واشنگتن و لندن پروندههای خود را در مورد سلاحهای کشتار جمعی عراق (WMD) برای آموزش عمومی جمعآوری میکنند، لازم است هشدار تیلور در مورد اسناد "بارگذاری شده" را یادآوری کنیم. بوش و بلر در حال بررسی پرونده ای هستند تا از تصمیمی که قبلاً به دلایل دیگر گرفته اند حمایت کنند. آنها علاقه ای به ارزیابی عاقلانه شواهد ندارند.
در نتیجه، سوال مهم بعدی در درام ممکن است بالاتر از هیاهوی چرخش و مدیریت عقیده شنیده نشود. آیا شواهد قطعی از در اختیار داشتن تسلیحات شیمیایی، بیولوژیکی یا هسته ای توسط عراق به این معنی است که بغداد احتمالاً از آنها علیه ایالات متحده و متحدانش استفاده می کند؟
جورج دبلیو بوش میگوید بله، با این حال دلایل خوبی وجود دارد که بعید به نظر میرسد.
اول اینکه بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل از این سلاح ها برای بازدارندگی در برابر حملات خارجی استفاده می کنند. چرا عراق نمی تواند به طور مشروع از آنها برای این منظور استفاده کند؟ همانطور که کنت والتز، نئورئالیست می گوید، «کره شمالی، عراق، ایران و دیگران می دانند که ایالات متحده را تنها با بازدارندگی می توان مهار کرد. تسلیحات کشتار جمعی تنها وسیله ای است که آنها می توانند امیدوار باشند که از ایالات متحده بازدارند. آنها نمی توانند با تکیه بر تسلیحات متعارف به این کار امیدوار باشند.»
دوم اینکه عراق در طول جنگ خلیج فارس در سال 1991 سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی داشت و ترجیح داد از آنها استفاده نکند. چرا صدام حسین اکنون با آگاهی از عواقب وحشتناک آن (همانطور که برنت اسکوکرافت در سال 1991 به او توضیح داد) تمایل بیشتری به استفاده از آنها دارد، مگر اینکه بقای شخصی او در خطر باشد و دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشد؟
ثالثاً، درست است که صدام حسین قبلاً از این سلاح ها علیه سربازان ایرانی و شاید بدنام ترین آنها در 17 مارس 1988 علیه "مردم خودش" در شهر کردنشین حلبچه استفاده کرده است. در عرض نیم ساعت پس از این حمله، بیش از 5000 مرد، زن و کودک بر اثر سلاح های شیمیایی حاوی گاز خردل و مواد اعصاب سارین، تابون و وی ایکس که بر روی آنها ریخته شده بود، کشته شدند.
آیا قبلاً از آنها استفاده کرده است، آیا احتمال بیشتری دارد که دوباره از آنها استفاده کند؟ این فرض، ضمنی و گاهی اوقات در پایتختهای غربی بیان میشود، اما منطق استدلال نشان میدهد که ایالات متحده احتمالاً از سلاحهای هستهای استفاده میکند، زیرا تنها دولتی است که قبلاً آنها را روی غیرنظامیان انداخته است. آیا این قابل اعتماد است؟
چهارم، غرب چقدر نگران استفاده صدام حسین از سلاحهای کشتار جمعی است؟
پس از حمله حلبچه، واشنگتن از استفاده صدام از سلاح های شیمیایی نگران نبود. در ابتدا، ایالات متحده ایران را مسئول این حمله میدانست، این ترفند بدبینانه بهویژه با توجه به اینکه صدام از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای تهران در طول جنگ 9 ساله آنها نیز استفاده کرده بود. در واقع واشنگتن تا مدت ها پس از اینکه حمله به حلبچه به عنوان کار دست او فاش شد، به رفتار با صدام به عنوان یک متحد و شریک تجاری ادامه داد.
دولت ریگان حتی سعی کرد از انتقاد از حمله شیمیایی صدام به کردها در کنگره جلوگیری کند و در دسامبر 1989، پدر جورج بوش به منظور دستیابی به "هدف افزایش صادرات آمریکا و قرار دادن ما در موقعیت بهتری برای دستیابی به وام های جدید به صدام مجوز داد. با عراق در رابطه با سوابق حقوق بشری آن برخورد کنید.»
در فوریه 1989، یازده ماه پس از حمله به حلبچه، جان کلی، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا، به بغداد رفت و به صدام حسین گفت: «شما منبعی برای میانه روی در منطقه هستید و ایالات متحده می خواهد روابط خود را با این کشور گسترش دهد. عراق.” در صورتی که عراق به مقابله با تلاشهای ادعایی ایران برای صدور اسلام انقلابی در سراسر منطقه ادامه دهد، میتواند برای دور کردن نگاه خود از بدترین جنایات صدام به واشنگتن تکیه کند.
به گفته ویلیام بلوم، رهبر عراق چنان معتدل تلقی میشد که وزارت بازرگانی ایالات متحده مجوز صادرات مواد بیولوژیکی - از جمله طیف وسیعی از عوامل بیماریزا - و همچنین طرحهایی را برای تأسیسات تولید جنگهای شیمیایی و بیولوژیکی و تجهیزات پرکننده کلاهک شیمیایی صادر کرد. - به عراق تا دسامبر 1989، بیست ماه پس از کشتار حلبچه.
همانطور که نوام چامسکی اشاره کرده است، بریتانیا هنوز مجوز صادرات تجهیزات نظامی و مواد رادیواکتیو به بغداد را چند روز پس از حمله عراق به کویت در اوت 1990 می داد.
پنجم، غرب در حال حمایت از صدام بود که او بدترین جنایات خود را در اوج قدرت و نفوذ خود مرتکب شد. صدام از نظر حمایت بینالمللی - بهویژه حمایت غرب و شوروی، قدرت نیروهای مسلح و وضعیت صنعت و تجهیزاتش، بسیار خطرناکتر از این بود که اکنون تحت تحریمهای سازمان ملل، مناطق پرواز ممنوع، انزوای سیاسی و... زیرساخت های غیرنظامی تخریب شده چرا تلاشهای صدام برای توسعه سلاحهای کشتار جمعی اکنون نگرانکننده است، در حالی که او واقعاً از آنها استفاده نمیکرد؟
در نهایت، چه مقادیری از عوامل شیمیایی یا بیولوژیکی تهدیدی برای کشتار جمعی است؟ چگونه پیشرفت به سمت توانایی تسلیحات هسته ای اندازه گیری و برای مردم بدبین توضیح داده می شود؟ چگونه مردم می توانند اطلاعات ارائه شده توسط فراریان و عکس های نظارت ماهواره ای را تأیید کنند؟ بعید است که رئیس جمهور بوش یا نخست وزیر بلر حتی اگر بتوانند به این سؤالات پاسخ دهند. شواهدی مبنی بر تهدیدی که گفته می شود توسط یک عراق مسلح به سلاح های کشتار جمعی ایجاد شده است، باید مورد اعتماد قرار گیرد.
منظره دولتها در واشنگتن، لندن، کانبرا و جاهای دیگر که تلاش میکنند جمعیتهای مشکوک فزاینده خود را در مورد لزوم حمله به عراق متقاعد کنند، امتیازی است که آنها در نبرد اول شکست خوردهاند. اینکه آیا آنها در جنگ علیه افکار عمومی پیروز می شوند تا حد زیادی به این بستگی دارد که جنبش ضد جنگ چقدر سریع و مؤثر می تواند برای افشای دروغ ها و انگیزه های واقعی خود بسیج شود.
«اثباتی» که حزب جنگ ارائه میکند باید بسیار اساسیتر و قانعکنندهتر از پرونده القاعده باشد که دولت بلر سال گذشته برای توجیه حمله به افغانستان به مجلس عوام منتشر کرد. در غیر این صورت، غرب با برنامه ریزی تجاوزکارانه علیه یکی از کشورهای عضو سازمان ملل متحد، دوباره قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است.
— اسکات برچیل مدرس روابط بین الملل دانشکده مطالعات اجتماعی و بین المللی دانشگاه دیکین 221 بزرگراه Burwood Burwood Victoria 3125 استرالیا