این علائم با حروف درشت و درشت اعلام شده بود: «من یک مرد هستم». مردان آفریقایی-آمریکایی که در بهار 1968 در خیابان های ممفیس، تنسی راهپیمایی می کردند، آنها را با افتخار و سرکشی بالا نگه داشتند.
راهپیمایان اعضای اعتصابی اتحادیه، کارگران بهداشتی بودند که خواستار آن بودند که شهر ممفیس به طور رسمی اتحادیه آنها را به رسمیت بشناسد و در نتیجه به آنها در تعیین دستمزد، ساعات کاری و شرایط کاری خود رأی بدهد.
صدها نفر از هواداران به راهپیماییهای روزانه آنها پیوستند که مهمترین آنها مارتین لوتر کینگ جونیور بود. او به ممفیس آمده بود تا از آنها حمایت کند، علیرغم تهدیدها مبنی بر اینکه در صورت انجام این کار ممکن است کشته شود.
مبارزات کارگران برای حقوق صنفی اغلب اهمیت چندانی ندارد. دکتر کینگ بهتر می دانست. او می دانست که حق اتحادیه یکی از مهمترین حقوق شهروندی است. عملا آخرین اقدام او در حمایت از این حق بود، زیرا او توسط یک قاتل کشته شد
گلوله در 4 آوریل 1968 در حالی که او آماده می شد تا در تظاهرات دیگری رهبری اعتصاب کنندگان را بر عهده بگیرد.
البته دلایل زیادی برای بزرگداشت او در روز مارتین لوتر کینگ جونیور وجود دارد. اما نباید فراموش کنیم که یکی از مهم ترین دلایلی که اغلب نادیده گرفته می شود، حمایت دکتر کینگ از آرمان مهاجمان ممفیس و دیگرانی است که به دنبال شناسایی اتحادیه بودند.
ترور او فشار عمومی شدیدی را برای اعتصاب کنندگان در ممفیس به همراه داشت. پرزیدنت لیندون جانسون نیروهای فدرال را برای محافظت از آنها فرستاد و معاون وزیر کار را مأمور کرد تا در این مناقشه میانجیگری کند. در عرض دو هفته، توافقی حاصل شد که به اعتصاب کنندگان حقوق صنفی را که خواسته بودند اعطا کرد.
برای اولین بار، نمایندگان خود کارگران میتوانستند پشت میز روسای خود بنشینند و در مورد نارضایتیها و خواستههای خود مذاکره کنند. آنها اولین تعطیلات و مرخصی ها، حقوق بازنشستگی و مزایای مراقبت های بهداشتی خود را دریافت کردند. آنها حق اضافه کاری و افزایش 38 درصدی دستمزدها را داشتند که به قدری پایین - حدود 1.70 دلار در ساعت - بود که 40 درصد از کارگران واجد شرایط پرداخت های رفاهی بودند.
آنها توافق کردند که ترفیعات صرفاً بر اساس ارشدیت و بدون در نظر گرفتن نژاد انجام می شود و برای اولین بار ارتقاء آمریکایی های آفریقایی تبار به سمت های نظارتی را تضمین می کند. اعتصاب کنندگان، در واقع، تقریباً به هر چیزی که در طول 65 روز دوری خارج از کشور به دنبال آن بودند، رسیدند.
ویلیام لوسی، دبیر و خزانهدار اتحادیه اعتصابکنندگان، فدراسیون کارمندان ایالتی، شهرستانها و شهرداریهای آمریکا، دکتر کینگ را دید که «فقط با حضور در جلسه، اشکهای اعتصابکنندگان و خانوادههایشان را درآورد... افزایش اعتماد به نفس او. الهام گرفته از جنبش ممفیس.
پیروزی اعتصاب کنندگان در ممفیس به سرعت به پیروزی های اتحادیه توسط کارمندان دولتی سیاه و سفید در سراسر جنوب و جاهای دیگر منجر شد. آنها آزمون بزرگی از استقامت اتحادیه را در برابر شانس های بسیار سنگین گذرانده بودند، که باعث خیزش بزرگ سازماندهی اتحادیه و ستیزه جویی در میان کارکنان دولت شد.
همانطور که لوسی گفت، "جنبشی برای عزت، برابری، و برای دسترسی به قدرت و مسئولیت برای همه آمریکایی ها بود."
هر کسی که شک دارد که جنبش های کارگری و حقوق مدنی در این اهداف مشترک هستند، فقط باید به سخنان مارتین لوتر کینگ جونیور توجه کند:
«نیازهای ما با نیازهای نیروی کار یکسان است: دستمزد مناسب، شرایط کار منصفانه، مسکن قابل سکونت، امنیت سالمندان، اقدامات بهداشتی و رفاهی، شرایطی که در آن خانواده ها می توانند رشد کنند، آموزش برای فرزندان خود داشته باشند، و احترام در جامعه...
ائتلافی که میتواند بیشترین تأثیر را در مبارزه برای کرامت انسانی اینجا در آمریکا داشته باشد، ائتلاف سیاهپوستان و نیروهای کارگری است، زیرا ثروت آنها بسیار به هم گره خورده است.»
دیک مایستر، یک مقاله نویس آزاد در سانفرانسیسکو، به مدت چهار دهه به عنوان گزارشگر، سردبیر و مفسر، کار را پوشش داده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
در حالی که دکتر کینگ از مبارزات طبقه کارگر به طرق مختلف حمایت می کرد، اکثریت قریب به اتفاق رهبری طبقه کارگر و حتی اکثریت قاطع طبقه کارگر از او منفور بودند.
در واقع، چندان دور از ذهن نیست که بگوییم ناکامیهای طبقه کارگر در ایالات متحده مستقیماً با ناتوانی جمعی طبقه کارگر در نامگذاری و ریشهکن کردن ایدئولوژی برتری سفیدپوستان مرتبط است.
در آمریکای شمالی نژاد همیشه بر کلاس برتری داشته است.