منتشر شده توسط ورسو، شهریور 2006، 260 صفحه.
لطفاً میتوانید به ZNet بگویید کتاب جدید شما، نقشه راه به ناکجاآباد، درباره چیست؟ سعی در برقراری ارتباط چیست؟
این کتاب تاریخچه مفصلی از اشغال فلسطین توسط اسرائیل از سال 2003 ارائه می دهد، جایی که کتاب قبلی من در این زمینه به پایان رسید (اسرائیل/فلسطین - چگونه به جنگ 1948 پایان دهیم).
در فضای سیاسی کنونی آمریکا و اروپا، هرکسی که از سیاستهای اسرائیل انتقاد کند، فوراً به عنوان یک یهودی ستیز ساکت میشود. بخشی از دلیل موفقیت لابی های طرفدار اسرائیل در استفاده از این اتهام، عدم آگاهی گسترده در مورد آنچه واقعاً در اسرائیل و فلسطین اتفاق می افتد، است. بدون حقایق، روایت غالب باقی می ماند که اسرائیل در حال مبارزه برای دفاع از موجودیت خود است. توجه عمدتاً بر ترور وحشتناک و نفرت انگیز فلسطینی متمرکز است. از این رو منتقدان اسرائیل اغلب به توجیه ترور متهم می شوند. هدف من در این کتاب ارائه حقایق است، همانطور که آنها آشکارا - در رسانه های اسرائیلی آشکار می شوند.
در طول دوره ای که در این کتاب پوشش داده شده است، اسرائیل هر کاری که ممکن بود انجام داد تا احتمال توافق با فلسطینیان را متوقف کند. همانطور که در تاریخ اخیر اشغال رایج شده است، این دوره با یک ابتکار صلح جدید - نقشه راه - آغاز شد. فلسطینی ها این طرح را پذیرفتند و آتش بس اعلام کردند، در حالی که جهان غرب دوران جدید صلح را جشن می گرفت، ارتش اسرائیل تحت رهبری شارون سیاست ترور خود را تشدید کرد، آزار و اذیت روزانه فلسطینیان اشغالی را ادامه داد و در نهایت اعلام جنگ همه جانبه کرد. در مورد حماس، کشتن همه رهبران نظامی و سیاسی درجه یک آن. بعدها، در حالی که جهان غرب یک بار دیگر نفس خود را در انتظار هجده ماهه برای خروج برنامه ریزی شده غزه حبس کرده بود، شارون تمام تلاش خود را برای شکست محمود عباس، رئیس جمهور تازه منتخب فلسطین، انجام داد و پیشنهادات او برای مذاکرات مجدد را رد کرد. بعدها که این سیاست منجر به فروپاشی دولت عباس و پیروزی حماس در انتخابات شد، اسرائیل به رهبری و جامعه فلسطین اعلام جنگ کرد.
In اسرائیل/فلسطینمن دوره بین سال های 2000 تا 2002 را سیاه ترین دوره در تاریخ اشغال سرزمین های فلسطین توسط اسرائیل توصیف کردم. اما در دوره ای که پس از آن، تحت رهبری آریل شارون، حتی بدتر شد. شارون پروژه عظیم پاکسازی قومی را در نواحی کرانه باختری در مرز اسرائیل آغاز کرد. پروژه دیوار او زمینهای روستاهای فلسطینی را در این مناطق غارت میکند، کل شهرها را زندانی میکند و ساکنان آنها را بدون وسیلهای برای امرار معاش رها میکند. اگر این پروژه ادامه پیدا کند، بسیاری از 400,000 فلسطینی که تحت تأثیر آن قرار گرفته اند، باید آنجا را ترک کنند و به دنبال امرار معاش خود در حومه شهرهای مرکز کرانه باختری باشند، همانطور که قبلاً در شهر قلقیلیه در شمال کرانه باختری رخ داده است. شهرکهای اسرائیلی از نوار غزه تخلیه شدند، با این حال این نوار زندانی در فضای باز، کاملاً محصور از جهان خارج، نزدیک به گرسنگی و وحشت از زمین، دید و هوا توسط ارتش اسرائیل است.
در طول این دوره، نظام سیاسی اسرائیل به تدریج در حال فروپاشی بوده است. (در گزارش بانک جهانی در آوریل 2005، مشخص شد که اسرائیل یکی از فاسدترین و کم کارآمدترین در جهان غرب است.) حتی بیشتر از قبل آشکار شد که ارتش نیروی مسلط در زندگی سیاسی اسرائیل است که اغلب دیکته می کند. هر دو حرکت سیاسی و نظامی. در عین حال، آنچه اسرائیل در این دوره به کمال رسانده است این است که جنگ را می توان همیشه به عنوان پیگیری خستگی ناپذیر صلح به بازار عرضه کرد.
آیا می توانید چیزی در مورد نوشتن کتاب به ZNet بگویید؟ محتوا از کجا می آید؟ چه چیزی باعث شد که کتاب به آن چیزی که هست تبدیل شود؟
منبع اصلی اطلاعات من در ساخت تاریخ این دوره، رسانه های اسرائیلی هستند. در روزنامه های اسرائیلی اطلاعات بسیار بیشتر از آنچه در هر پوشش خارجی دیده می شود در مورد آنچه اتفاق می افتد و برنامه ریزی شده در دسترس است. اغلب میشنویم که بیانیههایی را میشنویم که این را به این معنا تفسیر میکنند که رسانههای اسرائیل نسبت به سایر رسانههای غربی لیبرالتر و منتقدتر از سیاستهای اسرائیل هستند. با این حال، این توضیح نیست. به استثنای روزنامه نگاران شجاع و وظیفه شناس مانند امیره هاس، گیدئون لوی و چند تن دیگر، مطبوعات اسرائیل مانند جاهای دیگر مطیع هستند و صادقانه پیام های نظامی و دولتی را بازیافت می کنند. اما بخشی از دلیل آشکارتر بودن آن عدم مهار آن است. چیزهایی که در دنیای غرب ظالمانه به نظر می رسند، در اسرائیل به عنوان یک روال طبیعی روزانه تلقی می شوند.
سعی میکنم تا جایی که ممکن است داستان را با صدای مستقیم منابع رسانهای که استفاده میکنم بیاورم، زیرا اغلب لحن آن کمتر از محتوا آشکارکننده نیست. من همچنین سعی می کنم بخشی از صحنه را به صداهای منتقد جایگزین در رسانه های اسرائیلی و بین المللی بدهم.
در حالی که رسانه های اسرائیل بهترین منبع برای برنامه های دولتی و نظامی هستند، تغییری که من از زمان نگارش آن به آن اشاره کرده ام اسرائیل/فلسطین این است که گزارش آن از اقدامات ارتش اسرائیل در این سرزمین ها به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. اغلب، جنایات روزانه یا نادیده گرفته میشوند، یا با حداقل پوشش به صفحههای آخر منتقل میشوند. یک منبع قابل اعتماد جایگزین اطلاعات در این دوره بریتانیا بوده است نگهبان. اما برای دریافت تصویری کامل از واقعیت روزمره اشغال، باید رسانه های اینترنتی فلسطین را نیز مطالعه کرد.
چه امیدی دارید نقشه راه به ناکجاآباد? شما امیدوارید که از نظر سیاسی به چه چیزی کمک کند یا به آن دست یابد؟ با توجه به تلاش و آرزویی که برای کتاب دارید، چه چیزی را موفق می دانید؟ چه چیزی شما را از کل این تعهد خوشحال می کند؟
این زمانهای سختی است که به نظر میرسد سیاستهای اسرائیل در حال پیروزی است و هیچ مانعی از نظر حقوق بینالملل یا عدالت در مسیر نابودی آن وجود ندارد.
دو سال پیش، در 9 ژوئیه 2004، دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) مسیر کنونی دیواری را که اسرائیل در حال ساخت آن است، نقض جدی و فاحش قوانین بینالمللی دانست. اولین واکنش ها در اسرائیل نگران کننده بود. مناخیم مازوز، دادستان کل، گزارشی را به دولت ارائه کرد که در آن آمده بود: «این تصمیم یک واقعیت سیاسی برای اسرائیل در سطح بینالمللی ایجاد میکند که ممکن است برای تسریع اقدامات علیه اسرائیل در مجامع بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد تا جایی که ممکن است منجر به تحریم شود».هاآرتص، 19 اوت 2004). اسرائیل عجله کرد تا روشن کند که دیوار یک مانع امنیتی موقت است که به هیچ وجه حقایق را در زمین تعیین نمی کند. اما در فضای سیاسی کنونی، اسرائیل اعلام می کند که قصد دارد این دیوار را به مرز خود تبدیل کند و هیچ دولت اروپایی حتی پلک نمی زند.
هنوز یک سال پیش، جهان غرب طلوع دموکراسی در خاورمیانه را جشن می گرفت. پس از خروج عرفات، فلسطینی ها درگیر یک کارزار انتخاباتی واقعی بودند. حماس اعلام کرد که قصد دارد در انتخابات شرکت کند و از مبارزه مسلحانه به فعالیت در عرصه سیاسی تبدیل شود. می توان فکر کرد که این امر پس از سال ها خونریزی به عنوان یک تحول مثبت و دلگرم کننده تلقی می شود. در واقع، علیرغم مخالفت اسرائیل، آمریکا بر برگزاری انتخابات اصرار داشت. اما افسوس که فلسطینی ها حزب اشتباهی را انتخاب کردند. چقدر برای جهان غرب طبیعی به نظر می رسد که مردم فلسطین باید به طور دسته جمعی به دلیل درک نادرستشان از دموکراسی مجازات شوند. ایالات متحده دیکته می کند، و اروپا موافقت می کند که تمام کمک ها به فلسطینیان باید قطع شود و آنها را در معرض گرسنگی قرار دهد و زیرساخت های باقی مانده و سیستم بهداشتی در حال فروپاشی باشد.
با این وجود، نکته اصلی در کتاب این است که چند سال گذشته فقط سال های پیروزی برای توسعه اسرائیل نبود. مخالفت جهانی با سیاست های اسرائیل در این دوره به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برای مثال، علیرغم موفقیت آشکار لابی های طرفدار اسرائیل در خاموش کردن هرگونه انتقاد از اسرائیل در اروپا، در یک نظرسنجی جامع اروپایی، اکثریت اسرائیل را به عنوان تهدید کننده ترین کشور برای صلح جهانی می دانستند. من استدلال می کنم که برای مدت کوتاهی در این دوره، ایالات متحده مجبور شد تسلیم افکار عمومی اروپا شود و فشار واقعی بر اسرائیل اعمال کند. تخلیه شهرکهای غزه توسط شارون یک اقدام از روی اراده آزاد نبود، بلکه تصمیمی بود که در اوج فشار بینالمللی که به دنبال خرابکاری اسرائیل در نقشه راه و ساخت دیوار کرانه باختری، بر او اعمال شد. اگرچه کاملاً در پشت صحنه نگه داشته شد، فشار ایالات متحده بسیار گسترده بود، از جمله تحریم های نظامی. بهانه رسمی تحریمها، فروش تسلیحات اسرائیل به چین بود، اما در موارد قبلی، به محض موافقت اسرائیل با لغو قرارداد، بحران پایان یافت. این بار تحریمها بیسابقه بود و تا امضای توافقنامه عبور در نوامبر 2005 ادامه داشت.
این چرخش وقایع محدودیتهای تبلیغات را نشان میدهد - به نظر میرسد ساختن سکوت یا رضایت ممکن است، اما ممکن است ایجاد آگاهی غیرممکن باشد. مفاهیم اساسی مانند عدالت، حقوق بین الملل، همبستگی با ستمدیدگان از جریان اصلی گفتمان سیاسی ناپدید شده اند، اما در اذهان مردم وجود دارند.
این همچنین نشان می دهد که مبارزه مداوم می تواند تأثیر داشته باشد و می تواند دولت ها را به اقدام وادار کند. چنین مبارزهای با مردم فلسطین آغاز میشود که سالها در برابر ظلم وحشیانه ایستادگی کردهاند، و با روحیه زمودی خود - چسبیده به سرزمینشان - و استقامت، سازماندهی و مقاومت روزانه، توانستهاند آرمان فلسطین را زنده نگه دارند. کاری که همه ملت های تحت ستم موفق به انجام آن نشده اند. با مبارزه بینالمللی ادامه مییابد - جنبشهای همبستگی که مردم خود را به سرزمینهای اشغالی میفرستند و در خانه بیدار میشوند، اساتیدی که طومارهای تحریم را امضا میکنند، خود را مورد آزار و اذیت روزانه قرار میدهند، چند روزنامهنگار شجاع که بر پوشش حقیقت اصرار دارند، در برابر فشار. رسانه های موافق و لابی های طرفدار اسرائیل. اغلب این مبارزه برای عدالت بیهوده به نظر می رسد. با این وجود، در آگاهی جهانی نفوذ کرده است. آرمان فلسطین را می توان برای مدتی خاموش کرد، همانطور که اکنون در حال وقوع است، اما دوباره ظاهر خواهد شد.
امیدوارم در این مبارزه سهیم باشم. در آخرین فصل کتاب، داستان مبارزه در داخل اسرائیل/فلسطین را بیان می کنم. فلسطینی ها در کنار دیوار در حال مبارزه برای نجات سرزمین خود هستند. تنها با روحیه شگفت انگیز مردمی که نسلی پس از دیگری به سرزمین خود پایبند بوده اند، در مقابل یکی از وحشیانه ترین ماشین های نظامی جهان می ایستند. تحول شگفت انگیز سه سال اخیر این است که اسرائیلی ها به مبارزات فلسطینی ها پیوسته اند. برای اولین بار در تاریخ اشغالگری شاهد مبارزه مشترک اسرائیل و فلسطین هستیم.
من به عنوان یک اسرائیلی معتقدم که این مبارزه برای اسرائیلی ها نیز امید می دهد. سیاست های اسرائیل نه تنها فلسطینی ها بلکه خود اسرائیلی ها را نیز تهدید می کند. در دراز مدت، این جنگ بر سر زمین انتحاری است. یک کشور کوچک یهودی با 7 میلیون نفر (5.5 میلیون یهودی) که توسط دویست میلیون عرب احاطه شده است، خود را دشمن کل جهان اسلام می کند. هیچ تضمینی برای ادامه حیات چنین دولتی وجود ندارد. نجات فلسطینیان به معنای نجات اسرائیل نیز هست.
تانیا راینهارت پروفسور ممتاز زبان شناسی و مطالعات رسانه در دانشگاه تل آویو و از ژانویه 2007، استاد برجسته جهانی در دانشگاه نیویورک است. او یک ستون منظم در بزرگترین روزنامه اسرائیلی، یدیعوت آحارونوت، نویسنده اسرائیل/فلسطین: چگونه به جنگ 1948 خاتمه داد، دارد و به طور منظم به کانترپانچ و زماگ کمک می کند..
نقشه راه به ناکجاآباد - اسرائیل/فلسطین از سال 2003
منتشر شده توسط ورسو، شهریور 2006، 260 صفحه.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا