فیلم جدید «نه» در سال 1988 در شیلی اتفاق میافتد، در حالی که کشور با یک همهپرسی - با رای همه شهروندان - در مورد اینکه ژنرال آگوستو پینوشه در قدرت بماند یا نه، اتفاق میافتد. فرمانده ارتش که پس از کودتای نظامی سال 1973 علیه رئیس جمهور منتخب سالوادور آلنده قدرت را به دست گرفت، سال ها بیشتر از هیتلر حکومت کرد و به پیرمردی تبدیل شده بود که با ترور، ناپدید شدن، شکنجه و تبعید مخالفان، شهرت بین المللی پیدا کرد. اما سرمایهگذاران خارجی استقبال او از اقتصاد پسران شیکاگو را ستودند، یک اقتصاد ظاهراً بازار آزاد که به موجب آن پرولتاریوها (پرولتاریا) میتوانستند به مالکیت (مالکین) تبدیل شوند، که در عمل به این معنا بود که سرمایهداران میتوانند جنگلهای شیلی را بخرند و آنها را به چوبچین و کلنگ تبدیل کنند.
پس از 15 سال دیکتاتوری نظامی و سرمایه داری لجام گسیخته، مردم شیلی به پینوشه اجازه دادند تا به حکومت خود ادامه دهد. "بله" یا "نه" بود - بازی سیاسی را به روی یک انتخاب واقعی باز کنید. تمرکز این فیلم بر کمپین «نه» است که توسط نیروهای ضد پینوشه راه اندازی شده است. برای جلب نظر رای دهندگان، تلویزیون شیلی به هر طرف یک سری برنامه روزانه ۱۵ دقیقه ای پیشنهاد داد.
چپ چپهای قدیمی شیلی، که این کمپین را هدایت میکردند، هیچ تجربهای در فروش جنبههای داستانی خود در تلویزیون نداشتند. بنابراین آنها رنه ساودرا (گائل گارسیا برنال)، یک مرد تبلیغاتی با استعداد را برای طراحی کمپین برای متقاعد کردن اکثریت شیلیایی برای رد پینوشه انتخاب می کنند.
رنه آگهیهای بازرگانی را به سبکی طراحی میکند که او با ساخت آگهیهای تبلیغاتی نوشابههای غیرالکلی و تبلیغات اپرا صابون به کمال رساند تا از غیرتی که توسط بازیگرانی که نوشیدنی گازدار پخش میکنند برای ارائه پیامی برای شیلی جدید و شادتر استفاده کند. اما رنه باید با ایدئولوگ های چپ در مورد محتوای پیام مبارزه کند. همه این واقعیت را می دانند که پینوشه به دلیل فشار قوی خارجی برای مشروعیت بخشیدن به دولتی که ذاتاً نامشروع بود، مجبور به قبول رفراندوم شد - کودتا و وحشیگری پینوشه پس از کودتا علیه یک دولت منتخب، و جمعیت شیلی که از آن حمایت می کردند، انجام شد.
این فیلم همچنین به رقابتی بین دو مرد تبلیغاتی شیلیایی تبدیل میشود، که هر دو طرفدار کیمیاگری خیابان مدیسون در فروش چرند از طریق ایجاد بوی عطر در آن هستند.
رنه با پسر هشت سالهاش (پاسکال مونترو) زندگی میکند که هر دو توسط همسرش ورونیکا (آنتونیا زگرس) که از هم جدا شدهاند، رها شدهاند، یک چپگرای مبارز که فکر میکند «نه» نمیتواند پیروز شود، زیرا پینوشه نتایج را تقلب میکند و مردم را بترساند. اما رنه، علیرغم تهدیدی که درگیر شدنش برای حرفهاش در تبلیغات دارد، قبول میکند که کمپین را به عهده بگیرد. رئیس او در آژانس تبلیغاتی تجاری، لوچو گوزمن (آلفردو کاسترو)، که یک پینوشتیستا است، با یک وزیر کابینه (جایمی وادل) تبانی میکند تا کمپین «بله» را هدایت کند.
مخاطب در تولید تجاری آموزش تصویری میبیند، اما این جایگزینی برای شخصیتسازی و داستانهای بینفردی نمیشود که فقدان آنها فیلم را ضعیف میکند. فیلم همچنین در تبلیغات گم می شود و زمینه سیاسی مهمی را که داستان را به وجود آورده است از دست می دهد.
با این حال، ما شاهد صحنههای قانعکنندهای از حمله نیروهای پینوشه به جمعیتهای صلحجو هستیم که از خشونت به عنوان ابزار اصلی متقاعد کردنشان استفاده میکنند. رنه در یک لحظه باید از امنیت پسرش بترسد، زیرا مشاوران "بله" وقتی می بینند که "نه" در نظرسنجی ها محبوبیت پیدا می کند مضطرب می شوند و شروع به تهدید افرادی می کنند که برای "نه" کار می کنند.
توطئه درونی، تلاش رنه برای به دست آوردن همسر جدا شده اش، به یک آرامش خوشایند از طبل زدن کمپین تبلیغاتی تبدیل می شود. همسرش هنوز رنه را دوست دارد، اما هر چیزی که آنها را از هم جدا کرد، به شدت در ذهن او ثابت مانده است - متأسفانه، ما هرگز متوجه نشدیم که چیست. از آنجایی که او پیشنهادهای او برای داشتن رابطه جنسی و اتحاد مجدد را رد می کند، فیلم هیچ تلاشی برای روشن کردن موانع در راه حل رابطه آنها نمی کند.
شیلیاییهای ضد پینوشه پشت آگهیهای تبلیغاتی «نه» از این که رنه صدای سیاسی آنها را مثل یک کالا میفروشد، عصبانی میشوند. آنها اصرار دارند که برنامه تلویزیونی 15 دقیقه ای آنها باید سبعیت پینوشه را به تصویر بکشد، به تبهکاران او نشان دهد که خشونت و بی قانونی خود را انجام می دهند و جنایات رژیم را افشا می کنند. رنه، مرد تبلیغاتی، محاسبه میکند که فروش «نه» به تکنیکهای تبلیغات تلویزیونی تجاری نیاز دارد. او به دنیای ایده ها تعلق ندارد، بلکه به حوزه روانی دستکاری خریداران راضی و ترسیده برای پذیرش محصولش تعلق دارد. به این ترتیب، فیلم در بی اهمیت جلوه دادن بسیج های توده ای واقعی، مبارزات خانه به خانه، و حجم وسیع ادبیاتی که نیروهای ضد پینوشه برای این تلاش تولید کردند، شرکت می کند.
برخی از مردم شیلی، علیرغم انزجارشان از آنچه پینوشه با مردم و کشورشان انجام داده بود، می ترسیدند که برکناری او باعث هرج و مرج اقتصادی، بیکاری و فقر گسترده شود. رنه به این فکر می کند که چگونه این عوامل ممکن است میزان مشارکت رای دهندگان را کاهش دهد. او با دستفروشی شادی به این مسائل نگران کننده پاسخ می دهد. برنامه های تلویزیونی شبانه او بر وعده رضایت در آینده در صورت پیروزی نه تاکید می کند. او یک پس زمینه رنگین کمان را به کل کمپین تبلیغاتی متصل می کند. صحنههای زیبای فضای باز، رقصندگان شاد و کودکان شاد را به نمایش میگذارند که همگی پاهایشان ریتمیک حرکت میکنند. اوه شادی!
با نزدیک شدن به روز تاریخی رأیگیری، فیلم بر رقابت بین تبلیغات «بله» و «نه» تمرکز میکند، یک سناریوی قدیمی دیوانه که بر ساخت آگهیهای تبلیغاتی به عنوان مرکز تاریخ تاکید میکند.
با این حال، یک نوع شوخ طبعی که به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است، با استفاده از ترفندهای بازاریابی ساختگی و پیام های ساده برای سرنگونی یک دیکتاتوری همراه است. این فیلم نشان می دهد که چگونه جنگ های احمقانه و شادی صحنه ای به ابزار سیاسی مفیدی تبدیل شدند.
زمانی که طرف بله به کمک گوزمان، کمپین خود را بر این اساس اصلاح میکند، عنصر مرد آگهی تقویت میشود. فیلم همچنین با نتی از واقع گرایی درول به پایان می رسد. رنه تختههای اسکیت در امتداد خیابانها میچرخد، انگار برای نشان دادن اینکه علیرغم مشکلات زناشویی، بخش پسرش زنده و سالم است، و برای جشن گرفتن پیروزی خیر - شادی یعنی اسکیتبرد - بر شر.
برنال پیروزی خود را با شدت آرام و حالات چهره مشکوک تأیید می کند. او و کارگردان فیلم، پابلو لارن، اشاره میکنند که سطحی بودن طرحهای تبلیغاتی رنه فراتر از رای نه دوام خواهد آورد و خود را عمیقاً در سرنوشت شیلی حک میکند. در واقع، شیلی تازه دموکراتیک کشوری باقی ماند که در آن مصرفگرایی غالب بود، محلی که بر اساس طبقه، ثروت و قدرت تقسیم میشد – و دولتهای بعدی در دنیای تولید کالا و مصرف انبوه رفتار میکردند، جایی که میل تولید شده توسط تبلیغات به عنوان کنترلی بر رفتار اجتماعی عمل میکرد. .
لاندو در حال فیلمبرداری (با جان آلپرت) مستندی درباره کمپین ضد همجنسگراهراسی در کوبا است. "فیدل" و "آیا تروریست واقعی لطفا بایستد" او در dvd از cinemalibrestudio.com موجود است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا