از شورش های شهری گرفته تا سلام در المپیک، بزرگداشت سال 1968 - سال مهمی از قدرت سیاه - در سرفصل های خبری در طول این سالگرد ظاهر شده اند. با این حال، سال 2018 همچنین صد و پنجاهمین سالگرد سال 150 را نشان می دهد - اوج قدرت سیاه در طول بازسازی.
جای تعجب نیست که این سالگرد نادیده گرفته شده است. بازسازی در کلاس های درس در سراسر کشور کوتاه می شود و کتب درسی تاریخ تمایل دارند روایت خود را بر نبرد بین رئیس جمهور و کنگره متمرکز کنند. سال 1868 در کتابهای درسی تنها به دلیل انتخاب اولیس اس. گرانت قابل توجه است. این تمرکز بر روی آنهایی که در راس قرار دارند، غافل از فعالیتی است که سال را بسیار انفجاری کرده است.
ما یکی از معدود مورخانی را که در اوایل سال جاری درباره اهمیت سال 1868 نوشتند، از دست دادیم. لرون بنت جونیور، مورخ، روزنامه نگار و سردبیر در آبنوس مجله ای برای دهه ها، در فوریه امسال در سن 89 سالگی درگذشت. کتاب او در مورد بازسازی، قدرت سیاه ایالات متحده آمریکا، یکی از قدرتمندترین و جذاب ترین متن های عصر است.
بنت سال 1868 را "سال افتخار" می نامد:
در شمال، در این سال، صحبت های وحشیانه ای در مورد استفاده از نیروها برای انحلال اجباری کنگره و دستگیری رهبران آن وجود داشت. و در جنوب هزاران هزار سیاهپوست خشمگین در جاده های غبارآلود ازدحام کردند و فریاد سرکشی کردند و خواستار تقسیم نان ها و ماهی ها شدند. این سال اصلاحیه چهاردهم بود. این سالی بود که مردان اعلامیه استقلال را در خیابان ها راه می رفتند. امسال تقریباً همه چیز جدید ساخته شد…. در تمام این سال مهم، جنوب با صداهای پرشور مجموعههای خارقالعاده سیاهپوستان، سفیدپوستان بومی و تازهواردهای شمالی میلرزید.
در سال 1868، ایالت به ایالت، زمانی بود که مردان سیاه پوست، که بسیاری از آنها قبلاً برده بودند، با مردان سفیدپوست، که بسیاری از آنها فقیر بودند و تا زمان بازسازی ناتوان شده بودند، گرد هم آمدند تا قوانین اساسی جنوب را بازنویسی کنند.
با این حال، در سالهای اولیه پس از جنگ داخلی، به دور از داشتن قدرت تغییر شکل قانون اساسی سرزمین، برای بسیاری از سیاهپوستان به نظر میرسید که آزادی تفاوت چندانی با بردهداری ندارد. پس از ترور لینکلن، پرزیدنت جانسون بردهداران سابق را عفو کرد و زمینهایی را که مصادره شده بود و به افراد آزاد داده شده بود، به آنها بازگرداند و شرایط بسیار ملایمتری را برای پیوستن مجدد ایالتهای جنوبی به اتحادیه وضع کرد.
اقدامات جانسون به کشاورزان سفیدپوست چراغ سبز نشان داد که کمپین های خشونت آمیزی را برای ارعاب آزادگان برای بازگشت به تسلیم رهبری می کردند. ایالت های جنوبی قوانین جدیدی موسوم به کدهای سیاه را با هدف تحمیل برده داری با نام دیگری تصویب کردند. به عنوان مثال، می سی سی پی از افراد آزاد شده خواست که مدرکی داشته باشند که یک قرارداد کار منعقد کرده اند یا ممکن است زندانی شوند. این قانون همچنین آمریکایی های آفریقایی تبار را از اجاره یا اجاره زمین منع می کرد. در کارولینای جنوبی، سیاهپوستانی که تمایلی به کار در مزرعه نداشتند، باید از دادگاه مجوز ویژه دریافت میکردند.
اما در سراسر جنوب، سیاهپوستان حاضر به بازگشت نشدند. آنها در اتحادیه های اتحادیه سازماندهی شدند و از یکدیگر در برابر حملات سفیدپوستان دفاع کردند و بایکوت و اعتصاب سازماندهی کردند تا از تحمیل شرایط برده داری مالکان مزارع جلوگیری کنند. آنها کنوانسیون های سیاسی سیاهپوستان را در سراسر جنوب سازماندهی کردند تا حق رای، مدرسه، دستمزد عادلانه و زمین را مطالبه کنند. آنها راهپیمایی کردند، اعتراض کردند و کنگره را با طومارها و قطعنامه ها پر کردند. تلاش آنها با موفقیت همراه بود.
هنگامی که کنگره در سال 1866 تشکیل شد، آنها از نشستن نمایندگان - که بسیاری از آنها کنفدراسیون سابق بودند - از دولت های ایالتی جانسون خودداری کردند. در عوض، آنها طرح بازسازی خود را ارائه کردند که در آن ایالت ها باید کنوانسیون های جدیدی را برای بازنویسی قوانین اساسی ایالت ها برگزار کنند و اصلاحیه 14 را تصویب کنند که سیاه پوستان را شهروندانی اعلام می کند که حقوق آنها توسط قوانینی مانند قوانین سیاه نقض نمی شود.
در زمان تکمیل فرآیند ثبت نام رای دهندگان جدید، سیاه پوستان اکثریت رای دهندگان ثبت نام شده در می سی سی پی، آلاباما، فلوریدا، لوئیزیانا و جورجیا بودند. در کارولینای جنوبی، به ازای هر سفیدپوست تقریباً دو سیاه پوست ثبتنام میکردند. در هر ایالت جنوبی دیگر، آنها اقلیت های قابل توجه و تاثیرگذاری داشتند.
با شروع در آلاباما در نوامبر 1867 و پایان یافتن به تگزاس که کنوانسیون خود را در ژوئن 1868 افتتاح کرد، مجامع چند نژادی در ساختمان های کنگره ایالت جنوبی - که بیشتر توسط کار بردگان ساخته شده بودند - گرد هم آمدند تا چشم انداز سیاسی و اقتصادی را به شدت تغییر دهند.
همانطور که بنت اشاره می کند،
اینجا هیچ وکیل و تاجر طبقه متوسطی وجود نداشت که برای مردم صحبت کند. اینجا، برای اولین و آخرین بار در آمریکا، مجموعه ای از مردم، که بسیاری از آنها فقیر بودند، به جای خودشان صحبت می کردند. اگرچه مردان باتجربه، که برخی از آنها حقوقدانان و قانونگذاران سابق بودند، در بسیاری از جاها به میدان آمدند، اما در هر کنوانسیون ایالتی، هسته ای متشکل از مردم عادی وجود داشت که با اقتدار غیر معمول صحبت می کردند، نه به این دلیل که با مردم گفتگو کرده بودند، بلکه چون مردم بودند
این نمایندگان به نام مردم مبارزه کردند تا قانون اساسی جنوب منعکس کننده عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد. کنوانسیون ایالتی می سی سی پی مالیاتی را برای کمک به آزادگان نیازمند تصویب کرد و قطعنامه ای را تصویب کرد که اگر توسط ژنرال کنترل ایالت وتو نمی شد، اموال گرفته شده از آزادگان را پس می گرفت. در آلاباما، قطعنامهای به تصویب رسید که به آزادگان اجازه میداد برای هر کاری که پس از اول ژانویه 10 انجام میشد، ماهانه 1 دلار حقوق معوقه از استادان سابق دریافت کنند.
در کارولینای جنوبی، تنها ایالتی که سیاهپوستان اکثریت نمایندگان را تشکیل میدادند، کنوانسیون قطعنامهای را تصویب کرد که از کنگره میخواست یک میلیون دلار به ایالت وام دهد تا برای سفیدپوستان و سیاهپوستان فقیر زمین بخرد. هنگامی که کنگره این پیشنهاد را رد کرد، اولین مجلس قانونگذاری کارولینای جنوبی بر اساس قانون اساسی جدید قانونی را برای کمک به کشاورزان فقیر تصویب کرد و بار مالیاتی را به صاحبان مزارع بزرگ منتقل کرد.
در زمانی که حتی اکثر ایالتهای شمالی حق رای را به مردان سفیدپوست محدود میکردند، همه کنوانسیونها حق رای را به مردان سیاهپوست تعمیم میدادند و چند نماینده، مانند W. J. Whipper در کارولینای جنوبی و توماس باین در ویرجینیا، برای گسترش حق رای به زنان نیز تلاش کردند. چندین کنوانسیون حقوق مالکیت زنان را گسترش دادند و در کارولینای جنوبی طلاق را قانونی کردند.
همچنین برخلاف قانون اساسی شمال، قوانین جدید جنوب از حقوق مدنی سیاه پوستان محافظت می کرد. سیاهپوستان اکنون میتوانستند منصب داشته باشند، در هیئت منصفه حضور داشته باشند، و چندین قانون اساسی صراحتاً نوع تبعیض را که بعداً مشخصه جیم کرو ساوت بود، ممنوع کرده است.
کنوانسیون های بازسازی برای اولین مدارس دولتی تحت حمایت مالیات در سراسر جنوب فراهم شد. حتی چند ایالت ادغام را الزامی کردند. به عنوان مثال، قانون اساسی لوئیزیانا، آموزش عمومی رایگان را برای «همه کودکان بین 6 تا 21 سال» پیشبینی میکند و تأکید میکند که «هیچ مدرسه یا مؤسسهی آموزشی جداگانهای وجود ندارد که منحصراً برای هیچ نژادی تأسیس شود».
با این حال هیچ یک از این دستاوردها در کتاب های درسی شرکت های امروزی برجسته نشده است. گلنکو سفر آمریکایی، یک خط را ارائه می دهد که این کنوانسیون های انقلابی را خلاصه می کند: "تا سال 1868، هفت ایالت جنوبی - آلاباما، آرکانزاس، فلوریدا، جورجیا، لوئیزیانا، کارولینای شمالی و کارولینای جنوبی - دولت های جدیدی ایجاد کرده بودند و شرایط پذیرش مجدد را برآورده کردند." حتی این بیشتر از بیشتر کتاب های درسی است. متونی که من بررسی کردهام، از آمریکاییهای آفریقایی تبار به عنوان ذینفعان سیاستهای خیرخواهانه کنگره یاد میکنند، نه به عنوان بازیگرانی در تأمین آزادی خود.
تاریخ این سال دگرگون کننده ارزش تجدید حیات را دارد. مانند سال 1968، دستاوردهای مبارزات آزادی سیاهان، الهام بخش دیگران برای مبارزه با ظلم خود شد. 1868 همچنین سالی بود که سازماندهی کنگره را تحت فشار قرار داد تا یک روز کاری هشت ساعته برای کارمندان فدرال وضع کند. ویلیام سیلویس، که استدلال میکرد که کارگران سیاهپوست و زنان باید در جنبش کارگری مرد سفید استقبال شوند، به عنوان رئیس اتحادیه ملی کارگری انتخاب شد - اولین فدراسیون ملی کارگری. آگوستا لوئیس اولین اتحادیه زنان به نام اتحادیه تایپوگرافی زنان در شهر نیویورک را تشکیل داد و با رای داران به امر مشترکی دست یافت. حامیان حقوق زنان و طرفداران لغو ممنوعیت حقوق زنان هنوز هم برای حق رای همگانی در انجمن حقوق برابر آمریکا با هم کار می کردند.
انفجار فعالیتهای مردمی در سال 1868 به معلمان این فرصت را میدهد که این جوشش دموکراتیک را به کلاسهای درس ما بیاورند. که در یک فعالیت ایفای نقش من با Nqobile Mthethwa از پروژه آموزش Zinn نوشتم، دانش آموزان نقش سیلویس، لوئیس، و دیگرانی را که برای حقوق زنان و کارگران جنگیدند، و همچنین P. B. S. Pinchback، W. J. Whipper و دیگر بازیگران کلیدی کنوانسیون های 1868 را بر عهده می گیرند. هنگامی که دانش آموزان با این افراد "ملاقات" می کنند، در مورد امکان انقلابی همبستگی یاد می گیرند. آنها همچنین می آموزند که چگونه نژادپرستی، جنسیت گرایی و طبقه گرایی می توانند جنبش ها را با پیامدهای ویرانگر تقسیم کنند. انحلال این اتحادها به هموار شدن مسیر برای پایان بازسازی کمک کرد.
با این حال، در سال 1868، چیزی که تنها یک دهه قبل غیرممکن به نظر می رسید - چهار میلیون برده داری که قدرت سیاسی در جنوب را در اختیار داشتند - به واقعیت تبدیل شد. سیاه پوستان جنوبی انقلابی سیاسی را رهبری کردند که برای مدت کوتاهی منافع همه مردم فقیر و طبقه کارگر را پیش برد. درک پیامدهای این دستاورد دشوار است. در جامعه عمیقا نابرابر امروزی، یک عضو معمولی کنگره ایالات متحده - که اکثریت آنها میلیونر هستند - حداقل 12 برابر ثروتمندتر از یک شهروند عادی ایالات متحده است. اگر معلمان، پرستاران، پیشخدمتها، کارگران حملونقل و ساختمانسازی و دیگر افراد طبقه کارگر قوانین کشور را بازنویسی کنند، جامعه چگونه ممکن است تغییر کند؟ یادآوری زمانی که توانمندسازی ستمدیدگان در جامعه ما راه را برای مبارزات اجتماعی دیگر هموار کرد، به شعار امروزی نیز اهمیت میدهد که همه زندگیها تنها زمانی اهمیت خواهند داشت که زندگی سیاهان اهمیت داشته باشد.
1868 سالی است که باید به یاد داشته باشیم و از آن درس بگیریم.
آدام سانچز ([ایمیل محافظت شده]) در دبیرستان دانشگاه Harvest در شهر نیویورک تدریس می کند. او سردبیر مجله Rethinking Schools و رهبر معلمان پروژه آموزش Zinn با تمرکز بر آموزش بازسازی مبارزات انتخاباتی.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا