در بحبوحه رکود اقتصادی ملی، شبکه رادیویی اصلی با حمایت شنوندگان دچار فروپاشی مالی و سازمانی خود شده است. بهعنوان مدیر اجرایی در سالهای 2006 و 2007، من در موقعیتی منحصر به فرد برای شناسایی بسیاری از معضلات پیش روی این سازمان مهم رسانهای مترقی بودم. این مقاله تجربیات و تلاش های من برای جلوگیری از یک بحران، ادامه روایتی که سال گذشته آغاز شد و گزارش تحولات اخیر را شرح می دهد. برای خواندن قسمت های قبلی، به Planet Pacifica: An Inside Story در Maverick Media مراجعه کنید.
بخش اول: بازاندیشی آزمایش
«در اینجا ما در تلاشیم تا به چه چیزی برسیم؟ آیا ما در تلاش برای گسترش یک شبکه رادیویی خارقالعاده هستیم، از برنامههایی حمایت میکنیم که به مأموریتی که توضیح دادم میپردازد، یا میخواهیم یک دولت ایجاد کنیم؟ اگر دومی باشد، ما کار بسیار خوبی انجام می دهیم.»
- اظهارات به PNB، مارس 2006
زمانی که هیئت ملی رادیو پاسیفیکا شخصاً در زمان من به عنوان مدیر اجرایی شبکه ملاقات کرد، معمولاً یک ماجرای آخر هفته بود. در واقع بیش از یک آخر هفته: مدیران و کارکنان از چهارشنبه برای یک اجلاس تمام روز و فقط کارکنان در روز پنجشنبه وارد شدند.
مکان بر اساس نظم و زمان مورد نیاز چرخش یافت، ایده روشن دیگری از سوی اصلاح طلبانی که حدود هفت سال پیش شبکه را بازپس گرفتند و ظاهراً برای مساوی کردن مشارکت محلی طراحی شده بود. مشکل این بود که اسکان حدود 40 نفر به مدت چهار روز در نیویورک، به علاوه یک سالن اجتماعات به اندازه کافی بزرگ برای پذیرایی از مخاطبان و "نظرات عمومی" فعالان محلی، ممکن است دو برابر قیمت همان حفاری ها در هیوستون هزینه داشته باشد، در حالی که یک جلسه تابستانی. در هیوستون تقریبا غیر قابل تحمل است. به طور خلاصه، این یک ترتیب دلخواه و بالقوه پرهزینه بود.
از سوی دیگر، گردهماییها مردمی را از فرهنگهای متفاوت دور هم جمع میکردند، و اگر حال و هوا مناسب بود، میتوانستند برای ایدههای تازه حرکت کنند. برنامه من برای جلسه مارس 2006 در لس آنجلس، که فقط دو ماه پس از تبدیل شدنم به ED برگزار شد، این بود که مشکلات را مطرح کنم و برای یک شبکه محوری «خرید در» اولیه داشته باشم. همانطور که اورسولا رودنبرگ، هماهنگ کننده برنامه وابسته، در طی یک بحث «موضوعی» در آن آخر هفته با ظرافت بیان کرد، برنامه ملی «در زیر سطح بسیار خاردار است. این زمینه را برای آنچه در دهه 90 اتفاق افتاد آماده کرد. او به یاد می آورد که فشارها برای کار به عنوان یک شبکه ملی آغاز شد و این روند باعث ایجاد انواع مسائل شد.
حداقل زمان و مکان خوب به نظر می رسید. هیئت مدیره در شرف اتخاذ یک خط مشی برنامه ریزی ملی بود که باعث استخدام یک هماهنگ کننده می شد. از نظر تئوری، او می تواند افراد و برنامه ها را در سراسر کشور گرد هم بیاورد. در همین حال، در خارج از هتل در خیابان های لس آنجلس، بیش از نیم میلیون نفر برای "La Gran Marcha" تجمع کردند، بخشی از اعتراض سراسری علیه قانون پیشنهادی برای افزایش مجازات برای مهاجرت غیرقانونی و طبقه بندی افراد غیرقانونی - یا هر کسی که به عنوان جنایتکار به آنها کمک کرد. طی چند روز بعد صدها هزار نفر دیگر در دنور، کلیولند، کلمبوس، دیترویت و نشویل ظاهر شدند. در بحث گسترده تر در مورد مهاجرت، اعتراضات نه تنها مخالفت با این لایحه را نشان داد، بلکه خواستار "مسیری برای قانونی شدن" برای میلیون ها نفری بود که بدون مجوز وارد کشور می شوند.
این یک موضوع عالی برای پاسیفیکا بود، و هیئت مدیره فوراً برای پیوستن به راهپیمایی وقت گذاشت. برای KPFK این یک فرصت برنامه نویسی طلایی بود. این ایستگاه در آن روز به مدت پنج ساعت به صورت زنده پخش شد و گزارش ها و پوشش های خبری را به زبان های اسپانیایی و انگلیسی پخش کرد که اولین نمایش در نوع خود بود. با این حال سایر ایستگاه های خواهر آن را به عنوان یک خوراک ملی در نظر نگرفتند و پوشش محلی یا نمایش های معمول را ترجیح دادند.
برنامه نویسی لاتین در راس برنامه بود. عمدتاً به اصرار KPFK، هیئت تصمیم گرفته بود که یک برنامه خبری روزانه به زبان اسپانیایی باید در سطح ملی راه اندازی شود. فعالان لاتین تبار نیویورک و دی سی نیز برای زمان پخش بیشتر لابی می کردند. نکته ای داشتند. روندهای جمعیتی در مناطق سیگنال پاسیفیکا و در سطح ملی به مخاطبان "کم خدمت" زیادی اشاره کرد. به گفته آربیترون، لاتین تبارها بیش از هر گروه قومی دیگری وقت خود را صرف گوش دادن به رادیو می کردند. در واقع، رسانه های اسپانیایی زبان - Univision، Telemundo، و ایستگاه های رادیویی - به بسیج مردم برای اعتراضات مهاجرت کمک کرده بودند. در لس آنجلس، ادی «پیولین» سوتلو، شخصیت رادیویی اسپانیایی، دوستان را در ایستگاههای دیگر متقاعد کرد تا شنوندگان را جمع کنند و رویداد را پوشش دهند. اما علاقه رادیو تجاری به این موضوع احتمالاً محو میشود، در حالی که پاسیفیکا، اگر تعهدی پایدار داشته باشد، میتواند شنوندگان جدید و بزرگ و وفاداری ایجاد کند.
به هیئت مدیره گفتم: «من برای تغییر فشار زیادی را احساس میکنم، مردم منتظرند ببینند آیا من طرفی خواهم گرفت یا نه، و منتظر قضاوت هستند. من مطمئناً برخی از مردم را ناامید خواهم کرد. واقعا هیچ راهی برای برآورده کردن همه انتظارات وجود ندارد.» من اذعان کردم شاید بتوان نقطه مشترکی پیدا کرد، اما همه چیز را برنده میکند بهترین نقطه شروع نبود. آنچه که ما داریم، به استثنای برخی موارد، یک ذهنیت محاصره است که گاهی اوقات به عنوان حفاظت از چمن از آن یاد می شود.
استراتژی من این بود که به آرامی، گام به گام حرکت کنم، از کارکنان محافظت کنم، عملکرد آنها را ارزیابی کنم - و درگیر هر دعوای محلی نباشم. این کار آسانی نخواهد بود. طبق معمول، اتهامات و اتهامات متقابل، بر سر پول در نیویورک، زمان پخش و انتخابات هیئت مدیره در دی سی، و خلاء مدیریتی در KPFA در جریان بود. من الان یک ماه است که به دنبال یک GM موقت برای مدیریت ایستگاه برکلی بودم. به نظر میرسید که هیچکس این شغل را نمیخواهد، و من باید در هفتههای آینده کارهای بیشتری را پر کنم.
"دید من از پاسیفیکا چیست؟" وقت آن بود که شروع به پاسخ دادن به سؤال کنیم. توضیح دادم: «آن پاسیفیکا خیلی زود جنگ با خودش را متوقف خواهد کرد. اما این مستلزم یک جهش ایمان و یک عمل اراده است.» مدارا، احترام و تنوع، هر سه مورد نیاز است. و از آنجایی که گفته ام از زور استفاده نمی کنم - قدرت منفی - باید با متقاعد کردن کار کنم.
برای بسیاری از مردم، Pacifica فقط در مورد آموزش یا حتی رسانه نیست. در گذر از کشور، بارها پرسیده بودم: ما چه چیزی می سازیم - یک شبکه یا یک دولت؟ در مقابل هیئت ملی دوباره این سوال را مطرح کردم. من اشاره کردم: «ما نهادهای قانونگذاری محلی و ملی داریم. ما جناح هایی داریم که می توانند به زودی به احزاب سیاسی تبدیل شوند. ما انتخابات پرهزینه و سیاسی داریم. کاهش مشارکت، بازی سیاسی بی پایان، و ظهور فراخوان هایی برای ایجاد آنچه که برخی ممکن است به عنوان نهادهای قضایی تلقی کنند، داریم. اما اگر اولی باشد – ایجاد رادیویی که به چالش میکشد، اطلاعرسانی میکند و روشنتر میشود – فکر میکنم ما باید در این آزمایش تجدید نظر کنیم، آن را به فروشگاه برگردانیم و در اسرع وقت آن را رفع اشکال کنیم، قبل از اینکه انجام مأموریت تقریباً غیرممکن شود.
گفتم، هدف این است که «پتانسیل اغلب پنهانی را که هم در داخل و هم در اطراف شبکه وجود دارد، آزاد کنیم. به عبارت دیگر، هم با یکدیگر، بلکه با جامعه رسانهای بزرگتری که گاهی رهبری میکنیم و گاهی دنبال میکنیم، یک جنبش رسانهای مستقل که ما تنها بخشی از آن هستیم، همافزایی داشته باشیم. مدتهاست که این سازمان جایگاه خود را به عنوان صدای پیشرو و نیروی حرکتی در رسانه های جامعه محور باز می کند.»
وقتی گزارش را تمام کردم تشویق تشویق کننده بود. اما بحثی که پس از آن انجام شد، این شور و شوق را در چشم انداز قرار داد. علیرغم نیت خوب من، کن فریلند، یکی از اعضای هیئت مدیره ناراضی از هیوستون، احساس می کرد که کار او را دشوارتر می کنم. او بهویژه از اینکه به مدیر کل Duane Bradley اجازه دادم در مراسم جوایز موسیقی تگزاس، جایی که ایستگاه برای دریافت جایزه بود، شرکت کند، به جای اینکه به لسآنجلس بیایم و تسلیم سؤالاتش شوم، ناراضی بود.
مانند دیگر طرفداران امی گودمن، کن نیز از Democracy Now عصبانی بود! قبل از آن "زمان رانندگی" پخش نمی شد و می خواستم Duane روی صندلی داغ باشد. احساس کردم که کن هدف را از دست داده است. به او گفتم: «برنامههای بسیار بیشتری وجود دارد که باید توسعه دهیم،» و من قصد نداشتم ایستگاهها را مجبور کنم که DN را در زمان خاصی پخش کنند. دیگران در مورد برنامه خبری اسپانیایی که دو روز قبل توسط کارکنان صحبت شده بود، پرسیدند. KPFK آماده راه اندازی یک پخش روزانه یک ساعته بود. اما برخی از ایستگاه ها حاضر به تعهد نبودند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا