شبح دموکراسی در یونان
در 29 دسامبر 2014، پارلمان یونان از تایید نامزد ریاست جمهوری ائتلاف حاکم این کشور خودداری کرد. نیاز به 180 رای استاوروس دیماس تنها 168 موفق شد. در نتیجه، آنتونیس ساماراس، نخست وزیر، باید فراخوان دهد و انتخابات عمومی را برای 25 ژانویه فراخوانده است.
این انتخابات در یکی از کشورهای کوچکتر اتحادیه اروپا، کمیسیون اروپا (EC)، دولت آلمان و دیگر حامیان ریاضت اقتصادی را با نگرانی به آتش کشیده است. تلاش های صدراعظم آلمان و اطرافیانش برای اخاذی از یونانی ها برای رای دادن به سیاست های ریاضتی کاملا آشکار بوده است.
وزیر اقتصاد او، که بیش از حد ریاضت کش است ولفگانگ شوبله به یونانیان گفت هر کسی که در انتخابات پیروز شود، باید ریاضت اقتصادی ادامه یابد. با بیان ساده، پیام شوبله این است که برای برگزاری انتخابات به خود زحمت ندهید، زیرا خواسته های مردمی برای پایان دادن به ریاضت باعث آن شد.
این مداخله سنگین در انتخابات، رهبر حزب راستگرای اتحادیه سوسیال مسیحی مستقر در بایرن (شرکای آنگلا مرکل در دولت بد آلمان، همراه با سوسیال دموکرات های بدبخت) را تحریک کرد. برای هشدار دادن به صدراعظم"ما نباید در مبارزات انتخاباتی یونان مانند یک مدیر مدرسه رفتار کنیم."
این هشدار کمی دیر اعلام می شود، زیرا دولت آلمان از اواسط سال 2010 نقش "مدیر مدرسه" اتحادیه اروپا را بازی می کند. تقریباً دو سال پیش، من در یک سخنرانی رسمی در سفارت آلمان در لندن توسط پیر اشتاینبروک، منتخب سوسیال دموکرات ها برای صدراعظم در انتخابات ملی آتی شرکت کردم. در پاسخ به سوال من، او از ایرلند به عنوان "شاگرد ستاره" برنامه های ریاضت اقتصادی یورو نام برد که اگر به دلیل حساسیت به غرور ملی نباشد، برای صراحت نمرات دریافت می کند.
دلیل اینکه دولت آلمان، دویچه بانک و منافع مالی در همه جا نیاز به داروهای آرام بخش دارند، این خطر آشکار و فعلی است که دموکراسی ممکن است در اروپا مسری باشد. اگر شهروندان یونانی در دولتی رای دهند که ریاضت اقتصادی را رد می کند و می خواهد دوباره درباره بدهی عمومی مذاکره کند، چه کسی ممکن است بعدی باشد - استونی (انتخابات در 1 مارس 2015)، فنلاند (19 آوریل) یا اسپانیا (20 دسامبر)؟
رکود در یورولند
اگرچه رشد اقتصادی معیاری ناشیانه از تغییرات رفاه شهروندان است، اما نشان می دهد که چرا کسانی که از ریاضت اقتصادی سود می برند باید از پاسخگویی دموکراتیک بترسند. شما هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است مردم تصمیم بگیرند که از کلاهبرداری ریاضتی به اندازه کافی لذت برده اند (کتاب جدیدم را ببین) و گوش دادن به صداهای «مسئولانه» را متوقف کنید و به «پوپولیسم» مخوف (که به عنوان اراده اکثریت نیز شناخته می شود) روی آورید.
نمودار زیر یک داستان تلخ را نشان می دهد. پس از تقریباً هفت سال، تولید ملی ایالات متحده تا 9 درصد بیشتر از سطح قبل از سقوط بود که به سختی چشمگیر بود اما همچنان افزایش داشت. برای بریتانیای غیر یورویی، این افزایش بسیار ناچیز بوده است، یعنی 3 درصد. کشورهای منطقه یورو، حتی با احتساب آلمان، در مجموع 2 درصد کمتر از ابتدای سال 2008 هستند.
تولید ناخالص ملی فصلی، درصد اختلاف نسبت به سال 2008
ایالات متحده، بریتانیا و منطقه یورو (2008، سه ماهه اول = 1)
منبع: www.oecd.org/statistics.
آمار در سطح کشور حکایت از داستان بسیار تلخ اتحادیه اروپا دارد. از چهار کشور بزرگ یورو، دو کشور بالاتر از جایی که در ابتدای سال 2008 بودند، آلمان با 3 درصد مشابه با بریتانیا، و فرانسه با 1 درصد به اضافه. اینها داستانهای "موفقیت" هستند، اگر بتوان 1 درصد را چنین قضاوت کرد.
ایتالیا و اسپانیا بسیار پایین تر از سال 2008 هستند. ایتالیا 9 درصد کاهش یافته است و اسپانیا در منهای 6 قرار دارد. خوشبین افراطی ممکن است اسپانیا را "بیش از بدترین" ارزیابی کند، اگرچه هنوز پایین تر از سه سال پیش بود. حتی پولیانا در عملکرد ایتالیایی، منهای 9 نسبت به سال 2008 و همچنان در یک شیب رو به پایین، تشویق نمیشود.
خوشبختانه برای حامیان ریاضت اقتصادی، امسال انتخاباتی در ایتالیا برگزار نمی شود، جایی که دولت از این موضوع شکایت کرده است. "حسابداری متزلزل" EC شیوه های محاسبه کسری بودجه کشور (به درستی خوانده اید: طبق قوانین اتحادیه اروپا، بروکسل محاسبه رسمی را انجام می دهد ایتالیایی کسری بودجه - و برای هر کشور یورو دیگری).
تولید ناخالص ملی فصلی، درصد اختلاف نسبت به سال 2008
فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا (2008، سه ماهه اول = 1)
منبع: www.oecd.org/statistics.
با حرکت به سمت جنوب و غرب، داستان بدتر میشود و یونان آسیبدیده از ریاضت اقتصادی با کاهش فاجعهبار 26 درصدی. در مقایسه، منهای 3 برای ایرلند و منفی 7 برای پرتغال خوش خیم به نظر می رسند. برای هر سه، کاهش تولید ناخالص داخلی به طور جدی کاهش درآمد خانوار و قدرت خرید را کمتر نشان میدهد. این سه کشور شاهد کسری تجاری در سال 2008 به مازاد در سال 2014 بودند.
مازاد تجاری برای طلبکاران عالی است، زیرا سرمایه خروجی را برای خدمات رسانی به بدهیها به بانکها تأمین مالی میکند (مثلاً در آلمان؛ چه تصادفی، اینطور نیست؟). برای ساکنان یک کشور، مازاد به معنای برعکس است - کالاها و خدماتی که در خانه مصرف نمی شوند. ایرلند "شاگرد ستاره" است: درآمد خانوارها 15 درصد کمتر از سال 2008 است، در حالی که تولید ناخالص داخلی تنها 3 درصد کاهش یافته است.
تولید ناخالص ملی فصلی، درصد اختلاف نسبت به سال 2008
یونان، ایرلند و پرتغال (2008، سه ماهه اول = 1)
منبع: www.oecd.org/statistics.
سپس ما کشورهایی را داریم که دولتهایشان بیشتر از آلمانیها در حمایت از ریاضت اقتصادی یورو عمل کردهاند: اتریش، بلژیک، فنلاند و هلند. در مورد چهار کشور بزرگ یورو، امتیاز دو افزایش، دو نزول است، که وقتی جمع میکنیم، دومی بیشتر از اولی است. شاید تکان دهنده ترین فنلاند باشد، جایی که تولید ناخالص داخلی آن 7 درصد کاهش یافته است، اما حمایت کلی دولت از ریاضت اقتصادی، حتی با دولتی که شامل ائتلاف چپ است، وجود دارد.
در واقع، در سال 2014، وقتی از هلسینکی بازدید کردم، دو عضو ائتلاف چپ به تازگی به دلیل انتقاد از حمایت دولت از برنامه ریاضت اقتصادی سخت یونانی اخراج شده بود. اگر رای دهندگان یونانی ریاضت اقتصادی را رد کنند، احزاب اسماً مترقی در فنلاند و جاهای دیگر ممکن است در اشتیاق ریاضت اقتصادی خود، که ترس از سرمایه مالی اروپایی است، تجدید نظر کنند.
تولید ناخالص ملی فصلی، درصد اختلاف نسبت به سال 2008
اتریش، بلژیک، فنلاند و هلند (2008، سه ماهه اول = 1)
منبع: www.oecd.org/statistics.
بازیابی رد شد
نمودارها عملکرد 11 کشور منطقه یورو را ردیابی می کنند که هفت کشور از آنها درآمد ملی کمتری نسبت به ابتدای سال 2008 دارند و چهار کشور با افزایش درآمد. "بهبود" یکی، فرانسه، یک درصد رقت انگیز است. اتریش و بلژیک، 1 درصد – و آلمان، غیر قابل توجه 2.
در مقطعی، تمام 11 کشور سطح تولید ناخالص داخلی اولیه سال 2008 را دوباره به دست خواهند آورد. اما، از دست دادن مهارت ها از طریق بیکاری طولانی و آموزش کم بودجه، بر رشد اروپا برای یک نسل یا بیشتر تأثیر خواهد گذاشت. بدخواهی نسبت به مهاجران ناشی از ناامیدی ناشی از ریاضت اقتصادی، دموکراسی اروپا را برای مدت طولانی تری لکه دار خواهد کرد. نارضایتی از دولت آلمان به دلیل اجرای بی امان یک برنامه اقتصادی غیرانسانی، دوباره کینه های قدیمی را برانگیخته و خواهد کرد.
بهبودی به منطقه یورو نرسیده است، و زمانی که به آن برسد، آنقدر به تعویق خواهد افتاد که با میراث تاریکی اقتصادی و سیاسی، بهبودی انکار خواهد شد.
جان ویکس پروفسور ممتاز دانشگاه لندن و نویسنده کتاب جدیدی است. اقتصاد 1 درصد: چگونه جریان اصلی اقتصاد به ثروتمندان خدمت می کند، واقعیت را پنهان می کند و سیاست را تحریف می کند, Anthem Press 2014.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا