نقد سوزان ریچاردز گم شده و پیدا شده در روسیه: رویارویی در قلب عمیق. IB Tauris 2009.
«ما فکر میکردیم که متفاوت هستیم، وقتی حزب قدرت را از دست بدهد خوب است رایگان! ایگور حرفش را قطع کرد، ما نمیدانستیم چقدر محصول نظام شوروی شدهایم. ما میدانستیم از چه چیزی آزادی میخواهیم. اما نه آن چیزی که ما برای آن می خواستیم.» (ص 72)
این یکی از بسیاری از لحظات دلخراش در روایت جذاب سوزان ریچاردز از مبارزه مردم روسیه برای کنار آمدن با جهان پس از شوروی است. ریچاردز زندگی دوستان روسی خود را از سال 1992 تا 2008 دنبال می کند. او روسیه ای را برای خواننده باز می کند که مسکو یا سنت پترزبورگ نیست، بلکه چیز دیگری است، اغلب چیزی برای درک دشوار، اغلب غیرقابل تحمل دردناک و بدبختانه. سفرهای شجاعانه ریچاردز او را از شهرهای کنار رودخانه ولگا به سیبری می برد، جایی که از مستعمرات فرقه های مذهبی در میانه ناکجاآباد بازدید می کند، به کریمه و سپس به سایر نقاط روسیه اروپایی. گاهی با خصومت ناشی از لهجه خارجی اش مواجه می شد.
اغلب تصور جامعه ای فروپاشیده است که در آن مردم هر روز به بهترین شکل ممکن تلاش می کنند. ریچاردز دفتر خاطرات یکی از دوستان روزنامهنگار را میخواند و حیرتزده میشود: "این بود، موضوع اصلی مبارزه روزانه آنا با ناامیدی، و معیار موفقیت او. یک بار فکر میکردم آنا ممکن است افسرده باشد. نه، ناامیدی او پاسخی منطقی به آن بود. پوسیدگی در اطراف او هرگز به من شکایت نکرده بود، اما روزهای او با فساد این شهر، طمع بی انتها مقامات عالیه آن به قیمت ناتوانان گذشت. (ص 245)
آنا مانند بسیاری از روس ها در دین آرامش یافت. او زن قویای است اما آرامشش میتواند از بین برود: "... او از آسیبپذیری فردی رنج میبرد که مصمم است در جامعهای که همه چیز در اطرافش کج بود، صادق بماند." (249)
ریچاردز با بسیاری از افراد تحصیلکرده ملاقات کرد که به سادگی از بدبختی ها و بدبختی های زندگی روزمره خسته شده بودند و اکنون به دنبال چیزی رضایت بخش تر بودند، اغلب در حومه شهر، خانه های خود را می ساختند و برای کشت غذای خود برنامه ریزی می کردند. بسیاری از آنها آرزوهای خوشبختی ابدی داشتند. آنها می خواستند در هماهنگی با دنیای طبیعی زندگی کنند. آنها میخواستند به معنای زندگی، رهایی از اضطرابهای جامعه مصرفکننده و روال زندگی کاری فکر کنند.
مشکلات روسیه عمیق است. هنگامی که رئیس جمهور جدید دیمیتری مدودف اعلام کرد که یک کمپین علیه فساد دارد، کارایی آن زیر سوال رفت. ریچاردز می نویسد: "این یک هدف خوب بود: به گفته یک منبع رسمی، یک سوم بودجه سالانه کشور توسط مقامات فاسد خورده می شد. اما چگونه چنین کمپینی می تواند بدون متهم کردن نخبگانی که او به آن تعلق داشت موثر واقع شود. بدون عقب انداختن تمرکز هشت سال گذشته؟ (ص 263)
در طول رونق اقتصادی ناشی از قیمت های بالای نفت، هیچ نشانه ای از تخصیص منابع برای ایجاد یک دولت رفاه دیده نشد. ریچاردز با افرادی ملاقات کرد که توضیح دادند که چگونه به اصطلاح "رونق" نخبگان نفت و کسانی را که به آن خدمت می کردند به سیاره ای دیگر رساند و بقیه روسیه را پشت سر گذاشت.
خشم غرب اغلب ظاهر می شود. ایدئولوژی بازار آزاد آن به عنوان آسیبی برای روس ها در نظر گرفته شده است. انتقاد غرب از سیاست روسیه اغلب آزار دهنده است. ناسیونالیسم غرور آفرین با اشاره مردم به چگونگی نیاز اروپا به نفت و گاز روسیه خود را نشان می دهد. یکی از دوستان ریچاردز به او گفت: "ما ممکن است در داخل کشور وضعیت خوبی نداشته باشیم. اما آنچه را که لازم است داریم. ما به غرب نیاز نداریم! یک یا دو نسل طول می کشد تا خودمان را مرتب کنیم. اما ما افراد باهوشی هستیم - اکنون در راه هستیم! (ص 278-279)
با این حال، پیش بینی مسیر آینده روسیه دشوار است. رویاهای آزادی بیشتر با احساسات اقتدارگرایانه تر و نگرش محترمانه نسبت به حاکمان کشور آمیخته می شود. بحران مالی بینالمللی که احتمالاً در روسیه نیز ویران خواهد کرد، ممکن است تقویت شود. حداقل چیزی که می توان گفت این است که خلق و خوی روسیه به شدت بی ثبات است. روسیه هر راهی را طی کند، برای بقیه جهان عواقبی خواهد داشت.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا