رمزی بارود، پدر من یک مبارز آزادی بود: داستان ناگفته غزه. پلوتون پرس 2010.
به سختی می توان خواندن این کتاب را بدون اشک در چشمانش تمام کرد. داستان زندگی محمد بارود به روایت پسرش رمزی، تراژدی فلسطینیان به طور کلی و غزه ها به طور خاص را در بر می گیرد. این داستان انعطاف شگفت انگیز افرادی است که زندگی و رویاهایشان برای چندین دهه از بین رفته است و بسیاری از مردم جهان با بی تفاوتی یا عدم درک آن را تماشا می کنند.
روستای زادگاه محمد بارود بیت دراس در جنوب فلسطین در ماه مه 1948 توسط نیروهای اسرائیلی با خشونت شدید تصرف شد. بدین ترتیب داستان محمد به عنوان پناهنده در یکی از کمپ های پناهجویان متعدد غزه آغاز شد. مبارز آزادی شد. او زمانی در یکی از یگان های ارتش مصر و بعداً یکی از اعضای تیپ ارتش آزادیبخش فلسطین بود. او همچنین شوهر و پدر پنج پسر و یک دختر بود. گاهی اوقات مجبور می شد برای کمک به بقای خانواده خود در معاملات تجاری تخیلی شرکت کند. او با منابع بسیار محدود به فرزندانش کمک کرد تا تحصیل کنند. فقر مطلق و تحقیرهای مداوم روح محمد را از بین نبرد. او نیز مانند بسیاری از مردم غزه، آرزوی پایان کابوس آنها را داشت. با این حال، آنها مجبور بودند تجاوز دائمی اسرائیل، بی تفاوتی دولت های عربی و دشمنی های داخلی رهبری فلسطین را تحمل کنند.
رمزی بارود قبل از مهاجرت به ایالات متحده در سال 1994 در این میان بزرگ شد. یک روز صبح، وقتی هنوز بچه مدرسه ای بود، با چکمه سربازی روی صورتش از خواب بیدار شد. او میگوید: «سربازان اغلب به خانههای مردم هجوم میآورند و دست و پای مردان و پسران را میشکستند تا به بقیه محله پیام سختی بدهند که اگر به انتفاضه خود ادامه دهند، همان سرنوشت را خواهند داشت. (ص 143)
مادرش ظرفه و دیگر زنان همسایه که توانستند صحنه کافی برای عقب نشینی سربازان ایجاد کنند، بازوهای رمزی را از شکستن نجات دادند. مادر بارود بهای گزافی را با دنده های شکسته پرداخت کرد و اندکی بعد او به دلیل جراحات همراه با یک بیماری ناشناخته درگذشت. او 42 ساله بود.
بارود مراسم تشییع جنازه مادرش را اینگونه توصیف می کند: "دفن زارفه همه چیز خالص در مورد انتفاضه را نشان می داد: وحدت هدف، شجاعت، خشم و کینه مطلق اشغال، احساس اجتماع، عزم و اراده پناهندگان. اما انتفاضه. پیام بدون عارضه و در عین حال تکان دهنده باید توسط کسانی که مایل به استفاده از دستاوردهای آن برای منافع شخصی و جناحی هستند، همکار و فاسد شود." (ص 145)
شکستن آغوش بچه های مدرسه ای عمق بی رحمی اسرائیل را آشکار می کند. البته، این خود را در خشونت شدیدتر نشان داد، که توسط نژادپرستی عمیقاً ریشهدار تغذیه میشد. وقتی این حقایق گزارش می شود، ماشین تبلیغاتی اسرائیل با فریاد تعصب و افراط گرایی به حالت کامل درآمده است. تعداد زیادی از روزنامهنگاران، گزارشهای «متعادل» را میبلعند که گویی ممکن است گزارشهای بیطرفانهای درباره عاملان خشونت و قربانیان آن وجود داشته باشد. البته، فلسطینیها اغلب با خشونت واکنش نشان میدهند، اما سلاحهای آنها موشکهای ساخت داخل بیاثر است، یا اغلب سنگهایی است که به سمت سربازان یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان پرتاب میشوند.
پس از پیروزی حماس در انتخابات سال 2006، غزهها بیشتر مجازات شدند. بارود می نویسد: "این طور نبود که غزه هرگز زندگی تحت محاصره اسرائیل را تجربه نکرده باشد. اما این بار محاصره بدتر از هر زمان دیگری بود و اسرائیل توسط بسیاری از طرف ها از جمله اروپایی ها، اعراب و حتی برخی از فلسطینی ها تشویق شد. همه ماسک ها. سقوط کرده بود و غزه کوچک و فقیر شده در مقابل کسانی که قوانین بشردوستانه ای را که خودشان طراحی کرده بودند زیر پا می گذاشتند، به تنهایی ایستاد. (ص 186)
در طول این دهه های بدبخت، محمد بارود حس شوخ طبعی و شأن شخصی خود را حفظ کرد. او اصرار داشت که مهاجرت رمزی زندگی او را آسان تر می کند. محمد اغلب افسرده بود اما فقط در اواخر عمرش نشانه هایی از ناامیدی را نشان داد. به دلیل محدودیت هایی که بر موسسات مالی تحمیل شده بود، پسرانش قادر به ارسال پول برای او نبودند. او خانه اردوگاه پناهندگان خود را فروخت اما نتوانست دارویی برای آسم شدید خود پیدا کند. مقامات اسرائیلی این پیرمرد 70 ساله در حال مرگ را به عنوان یک خطر امنیتی بیش از حد برای اجازه دادن به او برای درمان به کرانه باختری تلقی کردند. بنابراین آنها او را به مرگ زیر چشم همسایگان و دوستانش محکوم کردند.
در تشییع جنازه جمعیت زیادی از غزه ها شرکت کردند، همانطور که رمزی بارود توضیح می دهد: «هزاران نفر از سراسر غزه برای تشییع جنازه او رفتند؛ مردم مظلومی که مصیبت ها، امیدها و مبارزات او را با او در میان گذاشتند، او را تا قبرستانی که در آنجا دفن شده بود همراهی کردند. او حتی پول خرید تابوت خود را نداشت.» (ص 188)
نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد افراد بیشتری در جهان شروع به درک وضعیت اسفبار مردم غزه کرده اند. کتاب بارود قطعا به این بیداری کمک می کند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا