کلمات "دنی شچتر در 19 مارس بر اثر سرطان پانکراس درگذشت" توخالی است. آنها کمکهای عظیم دنی به رسانهها را به تصویر نمیکشند، و همچنین توضیح نمیدهند که چرا نسلهای جوان باید در مورد «مرد رسانهای جنونآمیز» متولد برانکس بدانند، همانطور که او خودش توصیف کرد. آنها بیان نمی کنند که چرا تعداد بی شماری از همسالان او به دوستی و کار او احترام می گذارند. دنی در 72 سالگی میراث پرباری از خود به جای گذاشت. برای من، فکر کردن به این که چگونه دنی را به اندازه کافی در کلمات محصور کنم غیرممکن است. جایی که کلمات شکست می خورند، موسیقی اغلب شکاف را پر می کند. من فکر می کنم بهترین موسیقی متن برای دنی به عنوان یک شخص - حداقل آنطور که من او را درک کردم - آهنگ مبارزه هائیتی چارلز مینگوس اسطوره جاز است.
بیمعنا بودن این آهنگ عالی با آنچه بداههپردازی به ظاهر آزادانه خود دنی در جریان تحلیل رسانهای انتقادی بود، سازگار است. به دنی یک تیتر، یک منبع، یک واقعیت بدهید، و او تحلیل دقیق و عمیقی ارائه میکند، به ظاهر ناآماده اما به هر نکته انتقادی ضربه میزند. او مه ایدئولوژیک موجود در رسانه های جریان اصلی را پاک کرد و در عین حال در جنبش هایی برای جهانی بهتر مشارکت داشت و بر آنها نور می تابد. از ضد آپارتاید آفریقای جنوبی تا اشغال وال استریت. دنی سخاوتمند و پرانرژی بود. سخاوتمندانه با وقت خود، استراتژی های خود برای تجزیه و تحلیل، مشارکت در پروژه هایی که تلاش می کنند تا آنچه را که در جهان اتفاق می افتد روشن کنند - با حقایقی که به وضوح از بسته بندی ایدئولوژیک مضر جدا شده اند.
مانند آهنگ مبارزه هائیتی مینگوس، دنی آهنگ زندگی خود را با مبارزه علیه نژادپرستی و حقوق مدنی نواخت. او علیه آپارتاید مبارزه کرد، با نلسون ماندلا دوست شد و در نهایت شش فیلم مستند با ماندلا و درباره ماندلا ساخت. دنی همچنین در سال 2013 کتاب "Madiba AZ: The Many Faces of Nelson Mandela" را نوشت که اوج تلاش 40 ساله دنی برای شناخت بهتر مرد پشت پروژه آزادی آفریقای جنوبی از آپارتاید بود. بیل مویرز، روزنامهنگار و مفسر سیاسی گفت که داستانگویی دنی «بینظیر، با طراوت و آشکار» است و «از روزنامهنگاری خلاقانه دنی شچتر سپاسگزار است».
در حین کار برای ABC 20/20، دنی با استیون ون زاند از گروه E Street Band بروس اسپرینگستین برای تولید آلبوم Sun City در سال 1985 توسط Artists United Against Apartheid که شامل نوازندگانی مانند مایلز دیویس، بروس اسپرینگستین، ران دی ام سی، پت بناتر، و باب بود، همکاری کرد. دیلن، جیمی کلیف، لو رید، هربی هنکاک، رینگو استار، کیت ریچاردز، پیتر گابریل، جوی رامون، آفریقا بامباتا، جورج کلینتون، گیل اسکات هرون و بسیاری دیگر. این آلبوم برای سازمان های ضد آپارتاید و کار آنها پول جمع آوری کرد.
در ژانویه 2015، دنی آخرین کتاب خود را منتشر کرد، بیوگرافی، «وقتی آفریقای جنوبی تماس گرفت، ما پاسخ دادیم: چگونه رسانه ها و همبستگی بین المللی به سرنگونی آپارتاید کمک کردند». پیشرو کتاب، «سرباز همبستگی» توضیح داد:
«این کتابی است در مورد تعهدی که ممکن است بیشتر یک وسواس به نظر برسد. من یک آمریکایی هستم که از دهه 1960 با مبارزه برای آزادی در آفریقای جنوبی مرتبط بوده ام. زمانی که مبارزات ضد آپارتاید درخواست حمایت کرد، من یکی از کسانی بودم که ابتدا به عنوان یک فعال و سپس یک روزنامه نگار پاسخ دادم. من هم مثل دیگران راهپیمایی کردم، تجمع کردم، تبلیغات کردم، تحریم کردم، نشستم و بلند شدم. اما برخلاف بسیاری دیگر، ابتدا به صورت غیرقانونی و سپس در سفرهای بیشماری برای پوشش داستانها، ساخت فیلم مستند و گزارش تحولات به آنجا رفتم. نامزد ماندم.»
دنی در ماه می 2014 در هافینگتون پست توضیح داد که چرا این کتاب را نوشته است. او در مورد مراسم خاکسپاری ماندلا تأمل کرد و تأکید کرد:
حتی زمانی که این رویداد تلویزیونی جهانی تاریخ بزرگترین پسر آفریقای جنوبی و "پیاده روی طولانی او به سوی آزادی" را جشن گرفت، همچنین این تاریخ را بازنویسی کرد و جنبش همبستگی جهانی توده ای را که مسئول ایجاد فشار برای تحریم ها و مطالبات برای ماندلا و مردم است کنار گذاشت. آزادی.»
این تنها نمونهای از تلاش دنی است که رسانهها را به دلیل ناتوانی در روشن کردن هزاران نفر از مردم عادی که با ماندلا میجنگیدند، چه در آفریقای جنوبی و چه در خارج، به حساب آورد.
تحلیل رسانه ای دنی همیشه مردم را در اولویت قرار می دهد. او در یکی از درسهای متعددش در مورد تحلیل رسانهها برای من توضیح داد: «شما واقعاً باید از پایین به بالا بخوانید، نه از بالا به پایین». او اشاره میکرد که رسانههای بزرگ اغلب مهمترین اطلاعات را در انتهای یک خبر دفن میکنند. اما، او همچنین از این به عنوان استعاره ای برای تحلیل انتقادی رسانه ای استفاده می کرد و می گفت که; مهم است که اخبار را از منظر کسانی که در پایین تر از نردبان اجتماعی-اقتصادی قرار دارند بخوانیم نه از دیدگاه کسانی که در بالا هستند. او یک بار به من گفت: "شما باید به اصل داستان بروید و سعی کنید واقعیت ها را از بسته بندی ایدئولوژیکی که آن حقایق وارد می شود جدا کنید." دنی یک «تحلیلگر خبری» پرکار، یک تحلیلگر و مفسر رسانه ای متقاعدکننده بود.
دنی در کتاب «کاری در دست اجرا: دنی شچتر و روزنامهنگاری تغییر - وقایع یک زندگی رسانهای در سنگرها از دهه شصت تا ۶۰» توضیح داد که چگونه به او نام خانوادگی قافیهای «دیسکتور» داده شد که او را به بدنام تبدیل کرد. دنی شچتر: تشریح اخبار. هنگام پخش در رادیو WBCN بوستون در دهه 60:
وقتی یکی از دیجیها که برایش خبر مینوشتم، به من گفت که نمیتواند نوشتههای من را بخواند، و من باید خودم آنها را بخوانم، «تحلیلکننده اخبار» شدم. و بعد مجبور شد به توالت برود، بنابراین من روی آنتن پرتاب شدم، و او به من معرفی کرد: "و حالا، خانم ها و آقایان، بازرس خبر، هاضم خبر، کالبدشکاف خبر." "تشریح اخبار"، که بسیار منحصر به فرد و خوب به نظر می رسید، بنابراین من اساساً به آن چسبیدم و هنوز در روزنامه نگاری در سراسر جهان به عنوان "تحلیل کننده اخبار" شناخته می شوم، و اکنون یک وبلاگ با آن نام می نویسم." (از کلیپ پخش شده در دموکراسی اکنون!)
بیش از دو دهه بعد، "تشریح اخبار" به عنوان هیئت علمی در موسسه ZMedia در سال 2001 ظاهر شد، سپس توسط ZMagazine در کیپ کد میزبانی شد. آنجا بود که برای اولین بار با دنی آشنا شدم. آن موقع نمیدانستم که بعداً مقالههای ZNet او را مدیریت خواهم کرد، با او دوست خواهم شد و تا چند ماه پیش در پروژههای مختلف همکاری خواهیم کرد.
در سال 2011 من و دنی با موری باگلز، در گوشه ای از خانه او و نزدیک هتل تاریخی چلسی در غرب 23، ارتباط شخصی برقرار کردیم.rd سنت، منهتن، نیویورک. دنی به ما پیشنهاد داد که در مغازه شیرینی فروشی ملاقات کنیم تا درباره ایده ای که برای یک پروژه سگ نگهبان رسانه، NYT eXaminer (NYTX) داشتم، صحبت کنیم. این پروژه امیدوار بود که نیویورک تایمز را در گزارش خود در مورد تغییرات آب و هوا، حقوق مردم و سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه، آمریکای لاتین و فراتر از آن به حساب بیاورد. من کار او را تحسین کردم و خواستار حمایت و ایده های او برای پروژه بودم.
مطابق با سخاوت او، دنی با مهربانی به او کمک کرد و چند هفته بعد من در محل او بودم و در حال فیلمبرداری از او در حال ورق زدن نیویورک تایمز بودم تا بتوانم مقدمه ای برای ستون ویدیوی او در NYTX فیلمبرداری کنم. برای یافتن موسیقی پس زمینه مناسب تلاش کردم تا اینکه آهنگ مبارزه هائیتی به ذهنم رسید. آن موقع فکر می کردم برای دنی عالی است و هنوز هم هستم. دنی اولین مهمان من در NYT eXaminer بود، او محتوا و پشتیبانی از پروژه را حتی در سفر به سراسر جهان ارائه کرد.
دنی همچنین در یک رویداد NYTX در دسامبر 2011 با عنوان "غیر چرخش وال استریت: جریان اصلی رسانه و 99٪" در انجمن قدیمی برشت در شهر نیویورک شرکت کرد. دوستی ما حول کار ما شکل گرفت. من از او پشتیبانی فنی غیررسمی انجام دادم و در مورد پروژه ها، کارها و مبارزات خود صحبت کردیم. در دسامبر 2014، دنی برای مقالات خبری که برای teleSUR انگلیسی تولید میکردم، نقل قولهایی درباره هک سونی و کره شمالی به من ارائه کرد. به عنوان نشانه ای از سهم پربار دنی در تحلیل رسانه های انتقادی، و سخاوت او حتی در شرایطی که به شدت بیمار بود، بین ژانویه 2015 و مارس 2015، دنی 15 وبلاگ نوشت برای teleSUR انگلیسی.
خاطرات بسیار تکان دهنده برای دنی، از حاشیه تا جریان اصلی - از نیویورک تایمز گرفته تا کانتر پانچ - نشان می دهد که آثار او تا چه حد به طور گسترده ای شناخته شده است. مرگ دنی به جای تجزیه و تحلیل رسانه ای سریع، سرگرم کننده و موثر، دهانه عمیقی بر جای گذاشته است. بسیاری از همکاران و همسالان دنی خاطراتی نوشته اند که به دهه های 1960 برمی گردد، به ویژه در رابطه با مشارکت دنی در لحظات اجتماعی، دوستی های زیادی که از طریق تغییرات فرهنگی در آن زمان در حال وقوع بود، تأسیس پروژه های رسانه ای بزرگ او و و... تولید تمام نشدنی و فراوان مستند، مقاله، وبلاگ و کتاب. تماس اخیر من با دنی به وضوح فداکاری و سخاوت او را به پروژههای رسانهای (کوچک، نوپا و بزرگ) نشان داد که به دنبال روشن کردن آنچه در جهان اتفاق میافتد، و برجسته کردن راههایی بود که رسانههای جریان اصلی مدفون و پنهان میکردند. و (در بدترین حالت) مبهم کردن واقعیت برای محافظت از صاحبان قدرت اقتصادی و سیاسی.
دنی با اشاره به بهار عربی یک سال قبل از مرگش، در تیتر یک مقاله پرسید: «بهار آمریکایی کجاست؟ (یا آفتاب در یک روز ابری). او خیلی دوست داشت در جنبشی که به دنبال دنیایی جدید بود کمک کند. جهانی عادلانه تر و برابرتر
در پاراگراف پایانی آن مقاله که اکنون به طور گسترده نقل قول شده و در Common Dreams منتشر شده است، دنی مینویسد: «به نظر میرسد این روزها تنها چیزی که دارم این صفحهکلید است تا محکومیتها و فراخوانهای بیشتری را به عمل بیاورم، در حالی که به خوبی میدانم که من نمی دانم چه کار دیگری انجام دهم من مجبورم رسانه بسازم، مجبورم هر کاری که از دستم بر می آید انجام دهم، با متواضعانه فکر می کنم که شاید در جایی، در قلب هایی که نمی دانم، کلمات یا تصاویر هنوز هم بتوانند روح ها را برانگیزند.
دنی رسانه ای تولید کرد که به پایان آپارتاید کمک کرد و الهام بخش جوانان از جهانی شدن ضد شرکتی تا جنبش های اشغال بود. روزنامهنگاران، وبلاگنویسان، سازندگان رسانه، افراد در هر سنی میتوانند از خودگذشتگی خستگیناپذیری که دنی ارائه کرد، استفاده کنند. امیدوارم نسل جدیدی از رسانهسازان از کارهای او الهام بگیرند، بهویژه روشهایی که او از ابهامهای ایدئولوژیک فراخوانی میکند و به طور فراوان به جنبشهایی برای جهانی بهتر صدا میدهد. دنی از طریق کار خود، روحها را برانگیخت تا بلند شوند. او مطمئناً من را به هم زد. امیدوارم رسانهسازان امروز هم به دنبال این باشند. دلت برای دنی تنگ خواهد شد
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا