با صدای رپ غیرمنتظره در ورودی شروع شد.
وقتی ویلی گیل باز شد، هیچکس آنجا نبود. ناگهان دو افسر پلیس ظاهر شدند، اسلحههایشان را بیرون کشیده بودند و فریاد زدند: «اداره پلیس چیکو».
گیل گفت: "من دید تونلی داشتم، تنها چیزی که می توانستم ببینم اسلحه های آنها بود."
این گزارش همچنین نشان داد که افسری که وارد خانه شده بود به صفحه کامپیوتر گیل نگاه کرده و چیزی شبیه به «بازیهایی که زیر رادار پرواز میکنند» را روی آن به یاد آورده است. به گفته SAR، این بدان معناست که گیل «از طریق اینترنت به شبیهسازهای پرواز دسترسی داشت». گیل مشکوک است که احتمالاً به وبسایتی درباره بازیهای ویدیویی نگاه میکند. SAR همچنین به برخوردهای قبلی پلیس با گیل در مسجد و خیابان اشاره کرد. "ریش کامل و لباس سنتی" او را ضبط کرد و ادعا کرد که از "تماس چشمی" اجتناب کرده است.
به طور خلاصه، اداره پلیس چیکو مخفیانه از گیل به عنوان یک تروریست مظنون مراقبت می کرد. با این حال، در هیچ کجای SAR شواهدی وجود نداشت که او درگیر هر نوع فعالیت مجرمانه ای باشد. با این وجود، آن گزارش در مرکز اطلاعات مرکزی کالیفرنیا، یکی از شبکهای از مراکز ادغام اطلاعات داخلی مورد تایید وزارت امنیت داخلی، بارگذاری شد. سپس از طریق شبکه اشتراک گذاری اطلاعات داخلی دولت فدرال منتشر شد و همچنین در پایگاه داده FBI موسوم به e-Guardian بارگذاری شد، پس از آن اداره پرونده ای در مورد گیل باز کرد.
ما نمی دانیم که اکنون چند سازمان دولتی نام نیک وایلی گیل را با تروریسم مرتبط می دانند. ما می دانیم که شبکه اطلاعاتی داخلی کشور بسیار گسترده است، از جمله حداقل 59 آژانس فدرال، بیش از 300 واحد وزارت دفاع، و تقریباً 78 مرکز همجوشی مستقر در ایالت، و همچنین تعداد زیادی از سازمان های مجری قانون که در آنها خدمت می کنند. ما همچنین دانستن که سازمان های مجری قانون محلی خود نگرانی هایی را در مورد عدم حمایت از حریم خصوصی سیستم مطرح کرده اند.
و این برای گیل به همین جا ختم نمی شود.
معماری سوء ظن جمعی
پایگاه داده SAR بخشی از یک سیستم نظارت داخلی در حال گسترش است که پس از 9 سپتامبر برای جمع آوری اطلاعات در مورد تهدیدات بالقوه تروریسم ایجاد شد. در یک سطح انتزاعی، چنین سیستمی ممکن است معقول به نظر برسد: جلوگیری از تروریسم قبل از وقوع آن بسیار بهتر از تحقیق و پیگرد قانونی پس از یک تراژدی است. بر اساس این استدلال، دولت آمریکایی ها را تشویق می کند که "چیزی ببینند، چیزی بگویند" - شعار برنامه SAR.
در واقع، همین هفته در کنفرانسی در شهر نیویورک، جیمز کومی، مدیر اف بی آی خواسته مردم هر گونه سوء ظن را به مقامات گزارش کنند. کومی گفت: "وقتی موهای پشت گردن شما می ایستد، به این غریزه گوش دهید و فقط به کسی بگویید." مدیر اف بی آی و به دنبال اطمینان دادن به کسانی که نمی خواهند هموطنان آمریکایی خود را بر اساس غریزه به دردسر بیاندازند، افزود: "ما به یک دلیل بسیار خوب به صورت مخفیانه تحقیق می کنیم، ما نمی خواهیم مردم بی گناه را لکه دار کنیم."
با این رویکرد، مشکلات متعددی وجود دارد، که از فرضیه آن شروع می شود. پیشبینی اینکه چه کسی دقیقاً یک تهدید در آینده است، قبل از اینکه شخص اشتباهی انجام دهد، یک اقدام خطرناک است. این امر به ویژه اگر مردم تشویق شوند که سوء ظن همسایگان، همکاران و اعضای جامعه را بر اساس آستانه "مو در پشت گردن" گزارش کنند. این که FBI قول می دهد با تحقیق از افراد "مشکوک" به طور مخفیانه از افراد بی گناه محافظت کند، آرامشی ندارد. آزادی های مدنی و پیامدهای حریم خصوصی، در واقع، واقعاً موهن هستند، به ویژه هنگامی که دفتر درگیر فحاش و تبعیض آمیز عملیات نیش زدن و سایر نقض حقوق.
در یک سطح اساسی، گزارش فعالیت های مشکوک، و همچنین زیرساخت دیجیتال و فیزیکی سرورهای کامپیوتری شبکه ای و مراکز فیوژن ساخته شده در اطراف آن، به آنچه دولت به عنوان مشکوک تعریف می کند، بستگی دارد. همانطور که اتفاق می افتد، معلوم می شود که این شامل رفتارهای بی ضرر و محافظت شده با اصلاحیه اول است.
برای شروع، کمی تاریخچه: ابتکار گزارش فعالیت مشکوک در سراسر کشور در سال 2008 به عنوان راهی برای آژانس های فدرال، مجریان قانون و مردم برای گزارش و به اشتراک گذاری اطلاعات بالقوه مرتبط با تروریسم تأسیس شد. سپس دولت فدرال فهرستی از 16 رفتار را تهیه کرد که آنها را "به طور منطقی نشان دهنده فعالیت جنایتکارانه مرتبط با تروریسم" می دانست. نه تا از اونها 16 رفتارهمانطور که دولت اذعان می کند، نمی تواند هیچ ارتباطی با فعالیت مجرمانه داشته باشد و طبق قانون اساسی از جمله گرفتن عکس، یادداشت برداری و "مشاهده از طریق دوربین دوچشمی" محافظت می شود.
طبق مقررات فدرال، دولت تنها در صورتی میتواند اطلاعات اطلاعات جنایی را در مورد یک فرد جمعآوری و نگهداری کند که «ظن منطقی» وجود داشته باشد که او «در رفتار یا فعالیت مجرمانه دخیل است و اطلاعات مربوط به آن رفتار یا فعالیت مجرمانه باشد». برنامه SAR رسماً این نوار را به میزان قابل توجهی کاهش داد، و این محدودیت دولت فدرال را نقض کرد دستورالعمل های خود برای حفظ «سیستم اطلاعات جنایی».
حداقل دلیل خوبی برای استفاده از استاندارد ظن منطقی وجود دارد. هرچه کمتر باشد و زباله در داخل باشد، زباله بیرون بیاید، به این معنی که پایگاههای اطلاعاتی «اطلاعات» ضد تروریسم هر چیزی جز هوشمند میشوند.
وقتی دنیای دنیای مشکوک به نظر می رسد
برنامه SAR شواهد قابل توجهی از این موضوع ارائه می دهد.
در سال 2013، ACLU کالیفرنیای شمالی نزدیک به 2,000 SAR از دو مرکز همجوشی ایالتی به دست آورد که این گزارشها را جمعآوری، ذخیره و تجزیه و تحلیل میکنند و سپس آنهایی را که تحلیلگران اطلاعاتی آنها ارزشمند میدانند در آنچه دولت فدرال آن را «محیط اشتراکگذاری اطلاعات» مینامد به اشتراک میگذارد. این مراکز فیوژن و سایر آژانس های فدرال را به یک شبکه اشتراک گذاری اطلاعات یا مستقیماً با FBI متصل می کند. مطالب آنها ثابت شد آشکار.
تعدادی از گزارش ها مربوط به "ME" - خاور میانه - مردان بود. یکی از تیترها اعلام کرد: "مردان مشکوک ME چندین پالت بزرگ آب را در REDACTED خریداری می کنند." دیگری نوشته بود: «فعالیتهای مشکوک توسط یک مرد ME در لودی، کالیفرنیا». و فقط چه چیزی در مورد این مرد مشکوک بود؟ سند را بخوانید و متوجه میشوید که یک گروهبان در اداره پلیس الک گروو مدتهاست نگران اقامتگاهی در محلهاش بود که توسط یک پزشک بزرگسال مرد خاورمیانهای که بسیار غیردوستانه است، اشغال شده بود. و این فقط «مردان خاورمیانه» نیستند که چنین سوء ظنی را برمی انگیزند. در اعتراض به حقوق مدنی علیه پلیس شرکت کنید و مجری قانون کالیفرنیا نیز ممکن است شما را گزارش کند. یک SAR در ژوئن 2012 با عنوان "تظاهرات علیه استفاده از نیروی بیش از حد توسط مجریان قانون" منتشر شد و گزارش داد که "اعتراض برنامه ریزی شده" توسط تظاهرکنندگان "نگران استفاده از زور بیش از حد توسط افسران مجری قانون" در شرف وقوع است.
آنچه ما در اینجا داریم فقط عدم ارائه اطلاعات واقعی تهدید نیست، بلکه تبدیل سوء ظن به نمایههای مخرب ایدئولوژیک، نژادی و مذهبی است که اغلب به طور نامتناسبی فعالان و مسلمانان آمریکایی را هدف قرار میدهد. باز هم، این تعجب آور نیست. در طول تاریخ ما، در مواقع ترس واقعی یا درک شده از تهدیدهایی که به شکلی نامشخص تعریف شده اند، سوء ظن دولت بر کسانی متمرکز می شود که مخالف هستند یا به گونه ای متفاوت نگاه می کنند یا عمل می کنند.
حسابداری ضد تروریسم
مقامات مجری قانون، از جمله افسر ارشد مبارزه با تروریسم اداره پلیس لس آنجلس، خود نسبت به گزارش فعالیت های مشکوک (به دلیل نگرانی از احتمال بارگذاری بیش از حد سیستم) تردید نشان داده اند.
در سال 2012، مؤسسه سیاست امنیت داخلی دانشگاه جورج واشنگتن، پرسنل مبارزه با تروریسم را که در مراکز همجوشی کار می کردند و در گزارشی که عموماً SAR ها را می پذیرد، بررسی کرد. اشاره کرد این برنامه «مراکز همجوشی، مجری قانون و سایر تجهیزات امنیتی را با صدای سفید پر کرده است»، «فرایند اطلاعاتی» را پیچیده کرده و «تصمیمات تخصیص منابع و استقرار» را مخدوش کرده است. به عبارت دیگر، اتلاف وقت و اعزام پرسنل به تعقیب غازهای وحشی بود.
چند ماه بعد، گزارشی تند از کمیته فرعی سنا در مورد امنیت داخلی شرح داده شده مشکلات اطلاعاتی مشابه در مراکز همجوشی مستقر در ایالت. این نشان داد که پرسنل وزارت امنیت داخلی (DHS) منصوب به مراکز "اطلاعات" با کیفیت نامناسب - اغلب نامرغوب، به ندرت به موقع، گاهی اوقات آزادی های مدنی شهروندان و حفاظت از قانون حریم خصوصی را به خطر می اندازد ... و اغلب بی ارتباط با تروریسم است. ”
اثربخشی دقیقاً یکی از مناسبهای برنامه SAR نیست، اگرچه دولت این موضوع را با استناد به تعداد فزاینده SARهایی که تحقیقات FBI را آغاز کردهاند پنهان کرده است. با این حال، با توجه به الفگزارش از دفتر پاسخگویی دولت (GAO)، FBI ردیابی نمی کند که آیا SAR های آپلود شده در شبکه اطلاعاتی داخلی واقعا به خنثی کردن تروریسم کمک می کند یا منجر به دستگیری یا محکومیت می شود.
البته شما همان چیزی هستید که اندازه می گیرید - در این مورد، نه خیلی. و با این حال، علیرغم رکورد مشکوک آن، برنامه SAR زنده و فعال است. با توجه به GAO، تعداد گزارش ها در سیستم منفجر شد 750 درصد، از 3,256 در ژانویه 2010 به 27,855 در اکتبر 2012.
و ورود در چنین سیستمی، همانطور که ویلی گیل متوجه شد، می تواند شروع مشکلات شما را ثابت کند. چند ماه پس از تفتیش خانه اش، تلفنش زنگ خورد. این یک افسر پلیس چیکو بود که به گیل گفت صفحه فیس بوک خود را ببندد. گیل نپذیرفت و پاسخ داد که تنها یک دلیل وجود دارد که فکر میکند پلیس میخواهد حساب کاربری او حذف شود: ارجاعات آن به اسلام. تماس تلفنی با هشدار افسر به گیل مبنی بر اینکه او در «فهرست دیدهبانی» است، به طرز شومی پایان یافت.
این افسر ممکن است به یکی دیگر از پایگاههای اطلاعاتی محرمانه در حال رشد اشاره داشته باشد که دولت فدرال آن را «فهرست نظارتی تلفیقی تروریسم» مینامد. گنجاندن در این پایگاه داده - و در لیست های سیاه دولت که از آن ایجاد می شود - می تواند عواقب شدیدتری نسبت به توجه ناروا اجرای قانون داشته باشد. می تواند زندگی ها را ویران کند.
لیست سیاه قرن بیست و یکم
هنگامی که آبه مشال، صاحب یک کسب و کار کوچک در 20 آوریل 2010 به باجه بلیط در فرودگاه میدوی شیکاگو رسید، یک نماینده شرکت هواپیمایی به او اطلاع داد که در لیست پرواز ممنوع است و نمی تواند برای تجارت به اسپوکین، واشنگتن سفر کند. ناگهان، تفنگدار سابق خود را در محاصره ماموران TSA و پلیس شیکاگو یافت. بعداً مأموران FBI از او در فرودگاه و در خانه در مورد مذهب مسلمان و اعضای خانواده اش بازجویی کردند.
تحقیر و ارعاب به همین جا ختم نشد. چند ماه بعد، ماموران FBI برای مصاحبه با مشعل بازگشتند و دوباره بر روی ایمان و خانواده او تمرکز کردند. فقط این بار یک پیشنهاد داشتند: اگر او خبرچین FBI می شد، نامش از لیست پرواز ممنوع حذف می شد و برای خدماتش پول می گرفت. چنین quid pro quos دستکاری ساخته شده اند به دیگران.
مشعل نپذیرفت. جلسه به طور ناگهانی به پایان رسید و او چهار سال قادر به پرواز نبود.
از اوت 2013، وجود داشت تقریباً 47,000 نفراز جمله 800 شهروند ایالات متحده و ساکنان دائمی قانونی مانند مشعل، در لیست محرمانه پرواز ممنوع، که همگی به عنوان "تروریست شناخته شده یا مظنون" شناخته می شوند. همه آنها از پرواز به ایالات متحده، از یا بر فراز ایالات متحده منع شدند، بدون اینکه دلیلی برای آنها ذکر شود. در 9 سپتامبر، تنها 11 نام در لیست قبلی "بدون حمل و نقل" قرار داشتند. افزایش 16 درصدی حاصل - شاید بیشتر از سال 293,650 - معیار دقیقی از خطر نیست، به ویژه با توجه به اینکه نام ها به لیست اضافه شدبر اساس استانداردهای مبهم، گسترده و مستعد خطا.
مضرات انگ زدن به عنوان مظنون تروریست و ممنوعیت پرواز زمانی که افراد بی گناه سعی می کنند نام خود را از لیست حذف کنند بیشتر می شود.
در سال 2007، وزارت امنیت داخلی برنامه استعلام جبران خسارت مسافران را ایجاد کرد که از طریق آن کسانی که معتقدند اشتباهاً در لیست سیاه قرار گرفته اند، می توانند از نظر تئوری تلاش کنند تا خطای دولت را اصلاح کنند. اما آگهیهای ممنوعه به سرعت خود را ناامید میبینند، زیرا باید حدس بزنند که چه مدرکی باید ارائه کنند تا در وهله اول مبنای ناشناس دولت برای قرار دادن آنها در فهرست نظارتی رد شود. جبران خسارت پس از آن به یک سرزمین عجایب بوروکراتیک بد تبدیل می شود. در پاسخ به پرسشها، افرادی که در لیست سیاه قرار گرفتهاند، نامهای از DHS دریافت میکنند که هیچ توضیحی در مورد اینکه چرا آنها اجازه سوار شدن به هواپیما را ندارند، هیچ تأییدی مبنی بر اینکه آیا واقعاً در لیست پرواز ممنوع هستند یا خیر، و هیچ اطمینانی در مورد اینکه آیا میتوانند پرواز کنند یا خیر را دریافت نمیکند. در آینده. در نهایت، تنها چاره برای چنین قربانیانی، انداختن تاس با خرید بلیط، رفتن به فرودگاه و امید به بهترین ها است.
همانطور که آب مشعل می تواند تأیید کند، ناتوانی در سوار شدن به هواپیما می تواند عواقب مخربی داشته باشد. او فرصت های تجاری و توانایی علامت گذاری نقاط عطف زندگی را با دوستان و خانواده از دست داد.
اما امیدی هست. در ماه اوت، چهار سال پس از ACLU ثبت دادخواستبه نمایندگی از 13 نفر در لیست پرواز ممنوع، یک قاضی حکومت که سیستم جبران خسارت دولت خلاف قانون اساسی است. در اوایل اکتبر، دولت اطلاع داده شده استمشعل و شش نفر دیگر که دیگر در لیست نبودند. شش نفر از مشتریان ACLU همچنان قادر به پرواز نیستند، اما حداقل دولت اکنون باید دلیل قرار گرفتن آنها در این دسته را فاش کند تا بتوانند در لیست سیاه خود اعتراض کنند. به زودی، دیگران نیز باید همین فرصت را داشته باشند.
اول سوء ظن، بعد بی گناهی... شاید
فهرست ممنوعه پرواز تنها شناخته شده ترین فهرست وب سایت دولتی تروریسم است. بسیاری دیگر وجود دارند که از همان فهرست اصلی مشتق شده اند. در حال حاضر، بیش از یک میلیون نام در «محیط دادهمارت هویتهای تروریستی»، پایگاه دادهای که توسط مرکز ملی مبارزه با تروریسم نگهداری میشود، وجود دارد. این منبع طبقه بندی شده پایگاه داده غربالگری تروریست ها (TSDB) را تغذیه می کند که توسط مرکز غربالگری تروریسم FBI اداره می شود. TSDB یک لیست طبقه بندی نشده اما همچنان مخفی است که به عنوان "فهرست نظارت اصلی" شناخته می شود. حاوی آنچه دولت به عنوان "تروریست های شناخته شده یا مظنون" یا KST ها توصیف می کند.
طبق اسناد اخیر نشت کرد به قطع کردنتا اوت 2013، فهرست اصلی شامل 680,000 نفر از جمله 5,000 شهروند ایالات متحده و مقیم دائم قانونی بود. دولت می تواند نام افراد را بر اساس استاندارد متزلزل «ظن معقول» به آن اضافه کند. با این حال، شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد آنچه برای دولت «معقول» است، ممکن است بسیار شبیه به معنای آن کلمه در استفاده روزمره باشد. اطلاعات از یک منبع واحد، حتی یک پست فیسبوک تایید نشده، میتواند به یک مامور دولتی اجازه دهد تا یک فرد را بدون نظارت خارجی در فهرست نظارت قرار دهد. شاید به همین دلیل است که بر اساس سوابق خود دولت، 40 درصد از افرادی که در فهرست اصلی نظارت قرار دارند «هیچ وابستگی به گروه تروریستی شناخته شده ندارند».
هیچ چیز به اندازه این طرز فکر «اول لیست سیاه، بعداً بیگناهی... شاید»، وارونگی مفاهیم آمریکایی در مورد روند قانونی پس از 9 سپتامبر، آلیس در سرزمین عجایب را در بر نمی گیرد.
سپس از پایگاه داده غربالگری تروریست ها برای پر کردن لیست های دیگر استفاده می شود. در زمینه حمل و نقل هوایی، این به معنای لیست پرواز ممنوع، و همچنین لیست برگزیدگان و گسترده شده است. ماموران امنیتی حمل و نقل مسافران در دو لیست اخیر را تحت بررسی های اضافی قرار می دهند که می تواند شامل بازجویی طولانی و تهاجمی و جستجوی لپ تاپ، تلفن و سایر دستگاه های الکترونیکی باشد. در اطراف مرز، سیستم نظارت و پشتیبانی کنسولی وزارت امور خارجه وجود دارد که از آن برای علامت گذاری افرادی استفاده می کند که فکر می کند نباید ویزا دریافت کنند، و سیستم TECS، که گمرک و حفاظت مرزی از آن برای تعیین اینکه آیا شخصی می تواند وارد کشور شود یا خیر، استفاده می کند.
در داخل ایالات متحده، هیچ فهرست نظارتی ممکن است به اندازه فهرستی که با نام «پرونده تروریستی شناخته شده یا مظنون» شناخته می شود، مهم نباشد. اسامی در این لیست سیاه با بیش از 17,000 اداره پلیس ایالتی، محلی و قبیله ای در سراسر کشور از طریق FBI به اشتراک گذاشته شده است. مرکز ملی اطلاع رسانی جرایم (NCIC). برخلاف هر اطلاعات دیگری که از طریق NCIC منتشر می شود، پرونده KST صرفاً مشکوک به دخالت در فعالیت های مجرمانه را منعکس می کند، بنابراین به پرسنل مجری قانون در سراسر کشور اجازه داده می شود به پایگاه داده افرادی که به طور مخفیانه به عنوان مظنون به تروریسم برچسب خورده اند، بدون شواهد واقعی یا اندک، دسترسی داشته باشند. بر اساس معیارهای تقریباً بی معنی
این امکان افزایش نظارت و برخوردهای تنشآمیز با پلیس را فراهم میآورد، و نه در مورد آزار و اذیت آشکار، برای تعداد زیادی اما نامشخص از مردم. به عنوان مثال، هنگامی که یک افسر پلیس فردی را به دلیل تخلف رانندگی متوقف می کند، به محض بررسی گواهینامه رانندگی، اطلاعات مربوط به وضعیت KST او ظاهر می شود. طبق اسناد FBI، به افسران پلیسی که مورد ضربات KST قرار میگیرند هشدار داده میشود که «با احتیاط نزدیک شوند» و «سوالات تحقیقی بپرسند».
زمانی که افسران بر این باورند که قرار است با یک تروریست روبرو شوند، ممکن است اتفاقات بدی بیفتد. این به سختی قابل تصور است، به خصوص پس از یک تابستان تیراندازی پلیس به مردان غیر مسلح، مشکوک شدن به اینکه افسری که به راننده ای که به اعتقاد او تروریست است نزدیک می شود، سریعتر به دنبال اسلحه او می رود. در همین حال، شخص در لیست مراقبت ممکن است هرگز حتی نداند که چرا برخوردهای او با پلیس چنین چرخشی عجیب و غریب و تهدیدآمیز داشته است. طبق دستورالعمل FBI، پلیس تحت هیچ شرایطی نباید به مظنون بگوید که او در لیست نظارت است.
و هنگامی که شخصی در این لیست پیگیری قرار گرفت، موفق باشید از آن خارج شود. طبق آیین نامه فهرست نظارت دولت، حتی هیئت منصفه هم نمی تواند به شما کمک کند. "فردی که تبرئه می شود یا اتهامات او به دلیل جرم مرتبط با تروریسم رد می شود." می خواند، "با این وجود ممکن است استاندارد معقول را برآورده کند و به طور مناسب در لیست نظارت تروریستی باقی بماند یا نامزد شود."
هر حکمی که باشد، سوء ظن تا ابد باقی می ماند.
شناسه سایه
برنامه SARs و فهرست نظارتی تلفیقی تروریسم تنها دو پایگاه داده دولتی داخلی هستند که مشکوک هستند. خیلی بیشتر وجود داشته باشد. در مجموع، آنها باید به عنوان شکل جدیدی از شناسه ملی برای گروه رو به رشدی از افرادی که متهم به هیچ جرمی نیستند، در نظر گرفته شوند، که ممکن است هیچ اشتباهی مرتکب نشده باشند، اما با این وجود به طور مخفیانه توسط دولت به عنوان مشکوک یا بدتر برچسب زده می شوند. بی گناه تا اثبات جرم با مشکوک جایگزین می شود تا زمانی که خلاف آن مشخص شود.
به آن به عنوان یک سیستم سایه جدید شناسایی ملی برای یک دولت سایه فکر کنید که به طور فزاینده ای از فعالیت در نور بیزار است. این شناسهای است که «صاحبان» آن با خود حمل نمیکنند، اما هر زمان که با مأموران یا سازمانهای دولتی تعامل داشته باشند، به آنها تحمیل میشود. این می تواند زندگی آنها را به شیوه های فاجعه بار تغییر دهد، اغلب بدون اطلاع آنها.
و آنها می توانند شما باشند.
اگر این دیستوپیک به نظر می رسد، به این دلیل است که اینطور است.
حنا شمسی مدیر ACLU است پروژه امنیت ملی. متیو هاروود، الف TomDispatch منظم، نویسنده/ویراستار ارشد ACLU است.
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده انتهای پیروزی فرهنگبه عنوان یک رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او است دولت سایه: نظارت، جنگ های مخفی، و یک دولت امنیت جهانی در یک قدرت تک نفره جهان (کتابهای Haymarket).
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا