ادوارد اسنودن، افشاگر آژانس امنیت ملی، طی یک گفتگوی اینترنتی زنده در اواخر ژانویه، یکی از کمترین خطرات جمع آوری انبوه را توضیح داد. با جارو کردن بی رویه سوابق تماس و ارتباطات بین المللی در میان آمریکاییها، دولت این توانایی را دارد که در تحقیقات ماسبق، یا استخراج دادههای تاریخی اهداف برای هرگونه شواهدی از فعالیتهای مشکوک، غیرقانونی یا صرفاً شرمآور شرکت کند. این یک قابلیت آزاردهنده است که باید حتی کسانی را که کاملاً به شایستگی خود متقاعد شده اند وادار کند قبل از اینکه با صدای بلند به زبان بیاورند، "اگر چیزی برای پنهان کردن ندارم از چه چیزی باید بترسم؟" فکر کنند.
اما خطر دیگری وجود دارد که اسنودن به آن اشاره نکرده است که ذاتی دسترسی آسان دولت به داده های حجیمی است که ما هر روز تولید می کنیم: این می تواند به معنای احساس گناه در جایی باشد که وجود ندارد. وقتی محققان کوههایی از دادهها را در مورد یک هدف خاص در اختیار دارند، به راحتی میتوان تنها نقاط دادهای را مشاهده کرد که نظریههای آنها را تأیید میکنند - بهویژه در تحقیقات ضدتروریسم وقتی خطرات بسیار زیاد است - در حالی که بقیه موارد را نادیده میگیرند یا کم اهمیت جلوه میدهند. لازم نیست سوء نیت خاصی از سوی محققین یا تحلیلگران وجود داشته باشد، اگرچه تعصب بدون شک وارد عمل می شود، فقط شواهد غیرمستقیم و اعتقاد خطرناک به شهود آنها. دانشمندان علوم اجتماعی از این پدیده به عنوان سوگیری تایید یاد می کنند، و زمانی که مردم با اضافه بار داده ها مواجه می شوند، بسیار آسان تر است که داده ها را در روایتی که آنچه را که قبلاً به آن اعتقاد داشتند، ثابت کند. D. Kim Rossmo جرمشناس، بازرس بازنشسته پلیس ونکوور، در مورد سوگیری تاییدیه و شکستهای تحقیقاتی ناشی از آن بسیار نگران بود که به افسران پلیس هشدار داد. در مجله رئیس پلیس تا همیشه مراقب آن باشید او نوشت: «مولفههای سوگیری تأیید شامل عدم جستجوی شواهدی است که نظریه را رد کند، استفاده نکردن از چنین شواهدی در صورت یافتن، امتناع از در نظر گرفتن فرضیههای جایگزین و ارزیابی نکردن تشخیص شواهد».
برای درک بهتر خطرات، مورد براندون میفیلد را در نظر بگیرید.
هویت اشتباه
در 11 مارس 2004، تروریست های الهام گرفته از القاعده، بمب گذاری گسترده سیستم قطار شهری مادرید را در ساعات شلوغی صبحگاهی هماهنگ کردند که منجر به کشته شدن 193 نفر و مجروح شدن حدود 1,800 نفر شد. دو اثر انگشت پنهانی که در جریان تحقیقات پلیس ملی اسپانیا (SNP) روی کیسه چاشنی کشف شد، از طریق اینترپل با اف بی آی به اشتراک گذاشته شد. هنگامی که چاپ از طریق اجرا شد پایگاه داده اداره، 20 مسابقه احتمالی را برای یکی از اثر انگشت ها برگرداند که یکی از آنها براندون میفیلد بود. میفیلد که یک رهبر سابق جوخه ارتش ایالات متحده بود، اکنون یک وکیل متخصص در قانون حضانت کودکان، طلاق و مهاجرت در پورتلند، اور بود. آثار او به دلیل خدمت سربازی میفیلد و همچنین دستگیری دو دهه قبل از آن به دلیل سوء تفاهم در سیستم FBI وجود داشت. . اتهامات بعداً لغو شد.
علیرغم یافتن این که اثر میفیلد با اثری که روی کیسه چاشنیها باقی مانده است، مطابقت ندارد، بازرسان اثر انگشت FBI تفاوتها را منطقی کردند. بر اساس گزارش توسط دفتر بازرس کل وزارت دادگستری (OIG). طبق قانون یک تناقض، آزمایشگاه FBI باید به این نتیجه می رسید که میفیلد چاپی را که در مادرید یافت شده باقی نگذاشته است - نتیجه ای که SNP به آن رسیده و مکرراً به FBI اطلاع داده است. با این حال، دفتر صحرایی پورتلند افبیآی از این تطابق اثر انگشت برای شروع به کندوکاو در پسزمینه میفیلد استفاده کرد. جزئیات خاصی از زندگی وکیل، ماموران را متقاعد کرد که آنها مرد خود را دارند. میفیلد پس از آشنایی با همسرش مصری به اسلام گرویده بود. او نماینده یکی از پورتلند هفت، گروهی از مردان بود که سعی داشتند به افغانستان سفر کنند تا برای القاعده و طالبان علیه نیروهای ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در یک پرونده حضانت کودک بجنگند. او همچنین در همان مسجد با مبارزین عبادت می کرد. پس از 9 سپتامبر، این انجمنها و روابط بیگناه، هر چند مماس، توسط بازرسان به شواهدی مبدل شد که میفیلد یک آمریکایی مدنی نبود، بلکه یک تروریست خونخوار بود که قصد نابودی غرب را داشت.
جزئیات بیوگرافی میفیلد، به ویژه مذهب و نمایندگی او از یک تروریست ادعایی، به بی میلی آزمایشگاه FBI برای بررسی مجدد شناسایی اشتباه کمک کرد. به گفته OIG، "یکی از بازرسان صراحتاً اعتراف کرد که اگر فرد شناسایی شده فردی بدون این ویژگی ها بود، مانند تعمیرکار Maytag، آزمایشگاه ممکن بود با شک و تردید بیشتری شناسایی را بررسی کند و خطا را تشخیص دهد."
از آنجایی که ماموران اف بی آی هیچ مدرک مشخصی مبنی بر ارتباط میفیلد با بمب گذاری در قطار مادرید نداشتند، آنها تصمیم گرفتند برای استراق سمع مجرمانه درخواست نکنند، که نیاز به دلایل احتمالی برای باور وجود فعالیت یا قصد مجرمانه دارد. در عوض، آنها برای یک حکم نظارت بر اطلاعات خارجی (FISA) درخواست کردند، و ادعا کردند که دلایل احتمالی دارند که معتقد باشند میفیلد از طرف یک گروه تروریستی خارجی عمل می کند. این امر به FBI اجازه داد تا اصلاحیه چهارم را دور بزند زیرا شواهد مربوط به فعالیت مجرمانه که بطور تصادفی در جریان فعالیت های اطلاعاتی آن کشف شده بود می توانست با دادستان ها و بازرسان جنایی به اشتراک گذاشته شود. دادگاه مخفی FISA این درخواست را تأیید کرد، همانطور که تقریباً همیشه انجام می دهد، و FBI نظارت مخفیانه و فوق العاده سرزده خود را از میفیلد و خانواده اش آغاز کرد.
نظریه های ساختگی
ماموران اف بی آی به خانه و دفتر وکالت میفیلد حمله کردند. آنها اسنادی را که توسط امتیاز وکیل-مشتری محافظت میشد، بررسی کردند، تلفنهای او را استراق سمع کردند، سوابق مالی و تاریخچه وبگردی او را تجزیه و تحلیل کردند و زبالههای او را مرور کردند. هر جا می رفت دنبالش می آمدند. با وجود همه اینها، اف بی آی هرگز اسلحه دودی که او را به مادرید وصل کند پیدا نکرد. با این حال، آنها جستجوهای اینترنتی پروازهای اسپانیا را پیدا کردند و متوجه شدند که او زمانی در کلاس های پرواز شرکت کرده است. برای مأموران FBI که قبلاً به گناه او متقاعد شده بودند، اینها همه شواهدی از قلب تروریستی میفیلد بود. با این حال، جستجوهای وب پیش پا افتاده بود. دخترش مجبور شد برای یک پروژه مدرسه تعطیلات خیالی را برنامه ریزی کند. درس های پرواز چیزی جز علاقه میفیلد به پرواز را نشان نمی داد.
در حالی که ممکن است به نظر برسد که تصادفات عجیبی در اینجا وجود داشته است، زمانی که FBI با شواهدی مواجه شد که بی گناهی میفیلد را نشان می داد، آنها آن را برای حمایت از نظریه اصلی خود در مورد گناهکار بودن او تغییر دادند. بدون هیچ مدرکی مبنی بر اینکه میفیلد سالها به خارج از کشور سفر کرده است - گذرنامهاش منقضی شده بود و آخرین سابقه سفر خارجی در طول خدمت سربازیاش در سال 1994 بود - افبیآی به سادگی این نظریه را جعل کرد که او باید به عنوان بخشی از این توطئه تروریستی به خارج از کشور سفر کرده باشد. یک هویت دروغین
به دلیل اشتباهاتی که اف بی آی مرتکب شد - آنها رد کفش را روی فرش خانه میفیلد گذاشتند و در یک زمان زمانی که پسر میفیلد در خانه تنها بود شکستند - میفیلد به این نتیجه رسید که توسط مقامات فدرال تحت نظر است. پارانویا شروع شد. هنگام رانندگی، او نگاه میکرد تا ببیند کسی او را به خانه یا دفتر تعقیب میکند. افبیآی بداخلاقی او را به عنوان شواهد بیشتری از گناه او در نظر گرفت. ماموران FBI با این باور که پوشش آنها منفجر شده است، میفیلد را به عنوان شاهد مادی بمب گذاری مادرید بازداشت کردند زیرا می ترسیدند که او یک خطر پرواز باشد. آنها نتوانستند او را دستگیر کنند زیرا نظارت های سرزده آنها هنوز نتوانسته هیچ مدرکی دال بر جنایت پیدا کند. او دو هفته را در زندان گذراند، متحجر از این که هم زندانیان متوجه می شوند که او به نحوی در بمب گذاری مادرید دست داشته و به او صدمه می زند.
در طول بررسی OIG در مورد رسیدگی به پرونده میفیلد، دریافت که درخواست های FBI برای شاهد مادی و حکم بازرسی جنایی "شامل چندین نادرستی بود که نشان دهنده عدم توجه متأسفانه به جزئیات بود." باور افبیآی مبنی بر اینکه مردشان را دارد، علیرغم همه شواهد مخالف، آنقدر قوی بود که اظهارات سوگند ناپذیری را به قاضی ارائه کرد. تنها دلیلی که میفیلد امروز یک مرد آزاد است این است که پلیس اسپانیا بارها به FBI گفته است که اثری که از کیسه چاشنیها به دست آمده با اثر انگشت میفیلد مطابقت ندارد. با این حال، افبیآی به یافتههای آزمایشگاه خود ادامه داد تا زمانی که مقامات اسپانیایی به طور قطعی چاپ را با مقصر واقعی تطبیق دادند. اوحانه داوود، ملی پوش الجزایری. تنها پس از آن بود که سفر آسیب زا میفیلد به شکم دولت امنیت ملی پایان یافت.
داستان اخطارآمیز
مصیبت مایفیلد حکایت هشداردهنده ای است از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد وقتی دولت مظنون خود را تحت فشار قرار دهد و از رها کردن چنگال خود امتناع کند. در مورد خوش شانس میفیلد، دولت سرانجام او را آزاد کرد اما تنها پس از آن که زندگی او را زیر و رو کرد.
نزدیک به یک دهه بعد، قابلیتهای نظارت مخفی دولت به لطف رسانههای اجتماعی، تلفنهای هوشمند و سایر فناوریها قدرتمندتر شده است. مجموعه انبوه دادههای شخصی آمریکاییها این احتمال را افزایش میدهد که موارد مثبت کاذب - میفیلدهای بیگناهی که تحت نظارت دولت هستند - رخ دهد. و وقتی این مثبت کاذب یک مسلمان آمریکایی یا یک آنارشیست یا یک فعال محیط زیست متجاوز باشد، آیا کارگزاران و تحلیلگران دولتی این توانایی را خواهند داشت که تعصبات و هیجانات خود را کنار بگذارند و قبل از محکوم کردن آن معدود بدبخت به اتهامات ساختگی، تمام اطلاعات، به ویژه شواهد متناقض را بسنجید. و سوء ظن عمومی؟
سوگیری تایید باید ما را نسبت به این احتمال بدبین کند.
متیو هاروود نویسنده ای است که در اسکندریه، ویرجینیا زندگی می کند. آثار او در The American Conservative، The Guardian، Salon، TomDispatch و جاهای دیگر ظاهر شده است. او در حال حاضر یک استراتژیست رسانه ای در دفتر قانونگذاری ACLU در واشنگتن است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا