در آگوست سال گذشته، درست چند روز قبل از کنوانسیون ملی جمهوری خواهان در نیویورک، ایمیلی از یک بخش محلی (لس آنجلس) Not In Our Name (NION) دریافت کردم. این گروه که من هرگز عضوی از آن نبودم، کمپین نامه نویسی را سازماندهی کرده بود با این امید که شهردار مایکل بلومبرگ را تحت فشار قرار دهد تا مجوز اعتراض در خیابان های نیویورک علیه این کنوانسیون را بدهد. ایمیل NION با اشتیاق نشان می داد که لری فلینت چگونه کمپین نامه نگاری آنها را تایید کرده است. به عنوان یک زن رنگین پوست که مخالف نوع خشونتی است که مجله هاستلر* *در انتشارات خود جشن می گیرد، از اینکه NION تصمیم گرفت خود را با فلینت همسو کند، ناامید شدم. به همین دلیل، من یک ایمیل شخصی به NION ارسال کردم و خواستم از لیست حذف شود. رابرت کورسینی، سازمان دهنده NION لس آنجلس، نه تنها به من پاسخ داد، بلکه پاسخ خود را همراه با ایمیل شخصی اصلی من، برای هر دو رئیس من در ایستگاه رادیویی محلی که با آن کار می کنم و به انتشارات لری فلینت ارسال کرد. از آنجا که او اعتماد من را نقض کرد و سعی کرد مرا مورد تمسخر قرار دهد، من به رابرت کورسینی و کل لیست ایمیل پاسخ دادم تا انزجارم را از هاستلر توضیح دهم. یک جنگ شعله ای به سرعت شروع شد و مردم از همه طرف موضوع در حال تبادل ایمیل بودند. آنچه در ادامه آمده است نمونه جالبی از سیاست قدرت است، دور اخیر با انتشار چندین مقاله و کاریکاتور بسیار توهین آمیز توسط هاستلر به پایان رسید که من را به عنوان یک «فمی فاشیست» به دلیل داشتن شجاعت صحبت کردن علیه برند آنها از پورنوگرافی به عنوان نوعی از نهادینه شدن محکوم کرد. خشونت جنسیتی و نژادی این تجربه مرا بر آن داشت تا چتر بزرگتر به اصطلاح «چپ» را بررسی کنم و شرایطی را که در آن جالوتی مانند فلینت مورد تحریم قرار میگیرد، بررسی کنم.
در ماههای پس از انتخابات نوامبر، چپ شروع کرده است به ناکامیهای ما در ارتباطات و متعاقب آن عدم اقدام و در عین حال به دنبال مسیرهای جدیدی برای حرکت و ایجاد تغییر است. از آنجایی که اصول بیشماری وجود دارد که جنبش ما را مشخص میکند، ما اغلب بهعنوان یک بخش عمیقاً تقسیم شده به نظر میرسیم، و بنابراین عمل میکنیم. به عنوان یک زن رنگین پوست، یافتن صداها و اعمالی که ممکن است به من و دیگرانی مثل من انگیزه دهد، برای ارتباط با آنچه که چپ محبوب باقی مانده است، دگرجنسگرا و سفیدپوست تحت سلطه مردان، دشوار است. از تظاهرات و تظاهرات در بوستون و نیویورک گرفته تا سخنرانیها و کتابخوانیها در زادگاهم لسآنجلس، متوجه میشوم که برخلاف 95 درصد از نمایندگان کنوانسیون ملی دموکراتها که، به گفته Boston Globe، مخالف جنگ بودند و هنوز هم با حمایت از یک نامزد طرفدار جنگ، ما به یک مرکز ابتدایی نقل مکان کردهایم و تئوریها و اقداماتی را که میتوانستند با ترکیب صداها و اقدامات کسانی که در حاشیه هستند، شکوفا شوند، خاموش کردهایم. هزینه جداسازی فکری صدای زنان رنگینپوست رادیکال غیرقابل اندازهگیری است: با انتخاب ناخودآگاه یک مرکز آسان، گفتوگو و نقدی را که میتواند به طور معناداری زیر سوال ببرد که ما از چه چیزی دفاع میکنیم را خفه میکنیم.
در عوض، ما به طور ضمنی از پورنوگرافیهایی مانند لری فلینت از مجله Hustler حمایت میکنیم. فلینت برای فشرده کردن آثار نویسندگان مترقی بین تصاویر تخریب خشونت آمیز، اعتبار کسب کرده است. فلینت با پنهان شدن در پشت این واقعیت، میتواند انتقادات مربوط به فرهنگ نژادپرستانه و زنستیزانهای را که تداوم میبخشد دفع کند. مجله Hustler اکنون مقالاتی از نمادهای چپ محبوب مانند Greg Palast و Christian Parenti منتشر می کند. درک نوع مجله ای که لری فلینت منتشر می کند بسیار مهم است: هاستلر به هیچ وجه از این اصطلاحات شهوانی یا جنسی مثبت نیست، در عوض یک تنزل پورنوگرافی سخت هسته ای طرفدار سرمایه داری است. از نظر تاریخی، مجله Hustler با استفاده از سخنان نفرتانگیز، مستقیماً زنستیزانه، و گاهی اوقات تصاویر پدوفیلیک در سراسر صفحات خود، گامهای زیادی فراتر از پورنوگرافی ساده میرود.
به مدت 25 سال، B Dwaine Tinsley سردبیر کارتون مجله Hustler و خالق "Chester the Molester" بود، کارتون که شخصیت تینزلی، چستر را در حال آزار جنسی دختران قبل از بلوغ به تصویر می کشید. در سال 1989، دختر خود تینزلی شهادت داد که او از 13 تا 18 سالگی او را مورد آزار و اذیت قرار داده و او را مجبور به مصرف قرص های ضد بارداری کرده است. به دستگیری او تینزلی تقریباً دو سال حبس را سپری کرد و در تمام این مدت به همکاری با مجله Hustler ادامه داد. اگرچه محکومیت او در نهایت به دلیل مسائل فنی قانونی لغو شد، هاستلر به انتشار تصاویر تحقیرآمیز خود ادامه داد، حتی زمانی که مدتی را به دلیل سوء استفاده جنسی در زندان گذراند. اگرچه تینزلی در سال 13 درگذشت، هاستلر همچنان با انتشار آثار دگرجنسگرایانه و نژادپرستانه از طریق مجله خود به ارج نهادن به میراث او ادامه می دهد. حتی در حالی که اعلام می کند که او مخالف پورنوگرافی کودکان است، یکی دیگر از نشریات متعدد فلینت شامل Barely Legal است که از تصاویر کوچکترین دخترانی استفاده می کند که طبق قانون مجاز به عکس گرفتن برهنه هستند. اگر چنین قوانینی وجود نداشتند، یا تغییر میکردند تا حتی دختران جوانتر را تحقیر کنند، میتوان حدس زد که فلینت آنها را نیز چاپ میکرد.
گرگ پالست در مصاحبهای با شبکه خبری Guerilla در می 2004 گفت: "لری فلینت [نوشتههایش] را در میان عکسهای بیور قرار میدهد." تنها می توان حدس زد که منظور او چیست اگر پالاست دستگاه تناسلی زنان را با حیواناتی که در نزدیکی جنگل ها زندگی می کنند اشتباه بگیرد. ممکن است از او خواسته شده باشد که از زبان اساسی در ارتباط با مجله ای استفاده کند که همین کار را از طریق کلمات و تصاویر انجام می دهد. در مصاحبه ماه مه، پالست در مورد جلب توجه برای کارهایش در چندین راه صحبت می کرد، اما تصور اینکه چه نوع فعالان احتمالی Hustler را برای مطالب خواندنی روشنگرانه خریداری می کنند دشوار است. اگر چنین افرادی وجود داشته باشند (و من به طور جدی تعجب می کنم که آیا دارند)،* *آنها همان افرادی هستند که هیچ ابایی از تصاویر انحطاط ندارند. این مخاطب پس از بیحساسیتشدن با مشاهده زنان بهعنوان اشیا و ناقصسازی جنسی، بعید به نظر میرسد که این مخاطب توانایی روانی را داشته باشد که مثلاً از تصاویر شکنجه در ابوغریب شگفت زده شود. در حالی که پالست میتواند توجه داشته باشد که مخاطبانش در حال افزایش است، فلینت میتواند از کار روزنامهنگاران مترقی مانند پالست به عنوان قربانی برای اجتناب از مسائل مشکلساز محصول خود استفاده کند.
لری فلینت در یک مصاحبه یک ساعته با امی گودمن از دموکراسی اکنون که چندین ماه پیش در صدها ایستگاه در سراسر کشور پخش شد، به طور خلاصه در مورد استثمار زنان در کارهایش مورد سوال قرار گرفت. پاسخ فلینت این بود که «بیشتر انتقادها از سوی جنبش فمینیستی رادیکال می آید، که واقعاً [به عنوان] تنها ادعای شهرت این است که دسته ای از زنان زشت را ترغیب کنند تا پشت سر راهپیمایی کنند». این همان گروهی از زنان است که در روزهای منتهی به حمله به افغانستان و عراق در حاشیه فریاد می زدند، اما در صدها ایستگاه چپ محبوب، سخنان فلینت بدون چالش باقی ماند. گودمن مهمان دیگری را برای مقابله با فلینت در نظر نگرفت. در عوض، او نقل قولی را خواند که در آن گلوریا استاینم مخالفت خود را با فلینت ابراز کرد و استفاده او از متمم اول قانون اساسی را با نشریات نژادپرستانه و فاشیستی مقایسه کرد که به طور مشابه در خدمت تحقیر مردم هستند. پاسخ فلینت کوتاه و آسان بود: اینکه کار استاینم در دهه 1960 مفید بود، او امروز از ارتباط با او خارج شده است و اگر از مجله او رنجیده شد، نباید آن را بخواند. سوالات گودمن به سرعت به موضوع دیگری رفت. قبل از پایان مصاحبه، فلینت اضافه میکند که «تنها تعداد انگشت شماری از ما در حال پرتاب نارنجک به اردوگاه بوش هستیم. این من هستم، مایکل مور، هاوارد استرن، مولی آیوینز، دی اچ هتفیلد، گرگ پالست، می دانید، می توانید همه آنها را روی هر دو دست بشمارید.
نگاه نزدیکبینانه فلینت به جهان او را نسبت به کاری که بسیاری دیگر انجام میدهند کور میکند. و از آنجایی که او حجم عظیمی از سرمایه را در دست دارد، میتواند از انتقادات علیه تحقیر زنان طفره رود و در عین حال با انتشار روزنامهنگاران مترقی، خود را برای چپ محبوب مشروعیت بخشد. فلینت در تقویت صدای خود از طریق ابزار عظیم تولید خود پیچیده شده است تا از هرگونه نگرانی واقعی در مورد محصول خود جلوگیری کند.
در روزهای بعد، برنامه مملو از نظراتی بود که فلینت و پخش آن را محکوم می کردند. پاسخ دموکراسی اکنون این بود که دو فمینیست، سوزی برایت و سوزان بریسون، درباره شایستگی های پورنوگرافی با محوریت مصاحبه فلینت بحث کنند. دموکراسی اکنون تلاش کرد تا این زنان را بر سر موضوع پورنوگرافی به بحث بگذارد - در حالی که دو هفته قبل از آن برنامه مصاحبه طولانی تری با یک پورنوگرافی بدون چالش داشت.
شاید با پیشروی از Democracy Now، شماره فوریه Hustler مصاحبه ای با سوزی برایت را به نمایش گذاشت. علاوه بر چندین فرض نادرست که او درباره من مطرح می کند، از اینکه فهمیدم برایت معتقد است هاستلر یک نشریه «عمداً پرولتاریایی» است، با «طعم جنوبی طبقه کارگر» متعجب شدم. برایت، یک فمینیست سفیدپوست که به راحتی از مسائل نژادپرستی در هاستلر که توسط زنان رنگین پوست مطرح شده است، اجتناب میکند، تلاش میکند تا بر تحلیل طبقاتی متناقض تکیه کند و تصاویر «نفرتانگیز» و «مزخرف» را با تصاویری که به نظر او «طبقه کارگری» است مرتبط میکند. '، ادعا می کند که حمله به نشریه را آسان تر می کند. برایت به جای همسو شدن با مبارزات واقعی زنان کارگر، خود را با لری فلینت میلیونر انتخاب کرده است. در اواخر مصاحبه منتشر شده توسط هاستلر، برایت شروع به انتقاد از خود نشریه می کند و به "توافق نامه های بی احترامی" بین خود و هاستلر اشاره می کند. در این مرحله، هاستلر مصاحبه را به طور کامل قطع می کند و هر آژانسی را که ممکن است فکر می کرد در مصاحبه داشته باشد، قطع می کند. وقتی برای اولین بار مصاحبه برایت را خواندم، صدمه دیدم، اما از اینکه یک فمینیست سفیدپوست اجازه می دهد هاستلر از او برای اهداف خود استفاده کند، کمی متعجب شدم. من هرگز برایت را ندیدهام یا با او صحبت نکردهام، اما اینکه کسی که خود را فمینیست میخواند، میتواند بگوید که به دلیل انتقاد من از هاستلر، من «به تنهایی در یک اتاق [خودم] میروم، ناراحتم میکند». من در اتاق خیالی برایت تنها نخواهم بود اگر او پیش از فرضیه اشتباهات در نشریه ای که در خدمت استفاده فیزیکی (و در مورد برایت، از نظر فکری) از زنان برای ارضای فوری آنهاست، به سراغ من، یک زن طبقه کارگر، می رفت.
در همین شماره، هاستلر تلاش می کند تا یک زن سفیدپوست دیگر به نام امی الکون را برای حمله به من استخدام کند. آلکون تعهد من به آزادی بیان را زیر سوال می برد، اما متوجه نمی شود که این سردبیران هاستلر، مارک کرومر و بروس دیوید بودند که برای اولین بار به من به دلیل استفاده از آزادی بیان در درخواست ساده من برای حذف از لیست ایمیل حمله کردند. آلکون تلاش ناموفقی برای مقایسه من با دیوید دوک برتری طلب سفیدپوست دارد که هیچ ارتباط واقعی برای مقایسه او ندارد. آلکون در یک بحث جداگانه و در عین حال غیر منسجم می پرسد: «آئورا، پاسخ چیست؟ آیا همه ما باید با برقع بگردیم؟ آیا این ظلمی نیست که شما ادعا می کنید می خواهید از آن جلوگیری کنید. بدیهی است که آلکون، مانند برایت، زمانی را برای اطلاع دادن به خود در مورد مواضع من اختصاص نداده است، و پیشنهاد او مبنی بر اینکه من به فلینت حسادت می کنم چیزی جز مسخره نیست.
در نسخه دیگری از هاستلر، این مجله بسیار فراتر از کلمات است و از کاریکاتورهای من در تلاشی ناامیدانه برای بیشتر تحقیر کردن من استفاده می کند. من از آگوست 2004 تاکنون هیچ اظهارنظر عمومی در مورد هاستلر یا افراد مرتبط با انتشار آن نگذاشته ام، اما پس از گذشت نیم سال از سکوت من در مورد این موضوع، هاستلر همچنان به حمله به من ادامه می دهد و تصاویر وحشتناکی از من نشان می دهد: در برخی، من یک شعر بخوانید یک شعر روز ولنتاین، "رز قرمز است، بنفشه آبی است، اگر شما یک مرد سفید پوست هستید، من شما را خواهم کشت". یکی دیگر مرا در حال شکستن میکروفون میکند، زیرا در کارتون، تماسگیرندهای به ایستگاهی که در آن کار میکنم ایمیلی میفرستد که میگوید دوست دارم «دهانم را نزدیک میکروفون بگذارم، زیرا [من] را به یاد خروس یک مرد سفیدپوست میاندازد». کارتون دیگری شامل مجموعه ای از جواهرات Aura Bogado است - در آن، من یک آلت تناسلی از طریق زبانم سوراخ شده است.
فلینت در حالی که تلاش می کند مجله خود را به عنوان یک نشریه مترقی قرار دهد، از تاکتیک های محافظه کاران مرتجع مانند مایکل ساواژ و راش لیمبو برای حمله به زنانی استفاده می کند که در برابر تنزل خشونت ایستاده اند. ساویج در کتاب اخیر خود شکایت می کند که نیویورک تایمز توسط «فمی فاشیست ها، کمونازیست ها» آلوده شده است. من می خواهم استدلال کنم که تصادفی نیست که در شماره فوریه Hustler، سردبیران از من به عنوان یک "فمی فاشیست" و "استالینیست" یاد می کنند و کاریکاتوری از من به عنوان نوعی نازی/فاشیست سفارش داده اند. این شخصیتهای بیاساس آنقدر شبیه حملات محافظهکارانه به دیگر فمینیستها هستند که تشخیص آنها در چاپ دشوار است. هر دو اردوگاه (اگر واقعاً متفاوت باشند) حملات بیاساسی انجام میدهند که ارتباط چندانی با مسائل واقعی در دست ندارند. جالب اینجاست که هاستلر در حالی که مدام به من برچسب استالینیستی میزند (دیکتاتور فاشیستی که من هرگز به هیچ وجه از سلطنت اقتدارگرایش رد نکردهام)، ظاهراً وقت کافی برای تحقیق در مورد ارتباطات عمیق بین NION و حزب کمونیست انقلابی (RCP) صرف نکرده است. در حالی که NION اعضای خود را مجبور نمی کند که به هیچ وجه به RCP وابسته شوند، NION توسط C Clark Kissinger از RCP تأسیس شد، بنابراین بسیاری از سازمان دهندگان NION اعضای RCP هستند. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، می توان روی هاستلر برای اشتباه کردن ساده ترین حقایق هم حساب کرد.
در این دوران وحشتناک دولت بوش، چپ رشد کرده است - مردم هر روز دلایلی برای پیوستن به آن پیدا می کنند. اما آیا این به اصطلاح جنبش بهتر است خود را صرفاً با اعداد تعریف کند یا ایده هایی که جنبش ما را آگاه می کنند هنوز مهم هستند؟ اگر فلینت واقعاً مخاطبان و فعالان جدیدی را به این جنبش می آورد، نمی توانیم فراموش کنیم که آنها چه کسانی هستند. آنها افرادی هستند که از تحقیر زنان برای سرمایه حمایت می کنند. آنها افرادی هستند که از تصور زنان به عنوان اشیایی برای سرگرمی و از این رو "سرگرمی مردانه" حمایت می کنند. در حالی که نظریهپردازان جنبش اجتماعی به این موضوع اشاره میکنند که سیاستهای انتخاباتی تنها به کار ما کمک میکند، باید از خود بپرسیم که آیا نشریاتی مانند مجله هاستلر نیز همین کار را نمیکنند. همانطور که چپ به رشد خود ادامه می دهد، ایده های گسترده تر ما در مورد آزادی نیز باید رشد کند. ما نمی توانیم فراموش کنیم که اگر با نژادپرستان و جنس پرستان پل بسازیم، پل هایی را با زنان رنگین پوست و دیگرانی که در هر سطح از طبقه، نژاد و جنسیت مخالف ظلم هستند، خواهیم سوزاند.
Aura Bogado با رادیو KPFK و اخبار رادیویی سخنرانی آزاد (FSRN) کار می کند. نظرات بیان شده در اینجا منعکس کننده نظرات نویسنده به تنهایی است و مربوط به مدیریت یا کارکنان KPFK یا FSRN نیست، و همچنین منعکس کننده مواضع ویراستاری KPFK یا FSRN نیست.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا