[مقدمه مترجم: مقاله زیر توسط فواز ترابولسی در روزنامه بیروت منتشر شد سفیر 2 دسامبر 2009.
مقاله ترابولسی ارزیابی و نقدی است بر مضامین اصلی در پلتفرم سیاسی جدید حزب الله این پلت فرم در 30 نوامبر در پایان یک کنگره عمومی که به طور متناوب طی چندین ماه تشکیل شده بود، منتشر شد. در اوایل دسامبر 2009 به طور جزئی یا کامل در چندین رسانه عرب زبان در داخل و خارج از لبنان منتشر شد. این پلتفرم اکنون به مانیفست سیاسی حزب الله به جای سند تأسیس آن، به اصطلاح نامه سرگشاده 1985، تبدیل شده است.
حزب الله از اواسط دهه 1980 دستخوش تغییرات زیادی شده است. مهمترین شاید، از منظر غربی که میخواهد بر تمرکز محدود اسلامگرایانه حزبالله دیده شود، دور شدن تدریجی آن از فراخوان ایجاد یک دولت اسلامی در لبنان است. این دعوت و همچنین بیعت با ولایت فقیه (ولایت فقیه)، در نامه سرگشاده 1985 به صراحت آمده است. پلاتفرم جدید دعوت به تشکیل دولت اسلامی در لبنان را رد می کند، تنوع جامعه لبنان را می پذیرد و هیچ اشاره ای به ولایت فقیه ندارد. البته این یک پیشرفت خوشایند است. اما جنبه های دیگری در پلتفرم جدید وجود دارد که به مراتب کمتر قابل ستایش است که ترابولسی در مقاله خود به آن ها می پردازد. - عساف کفوری]
آنچه در پلاتفرم سیاسی منتشر شده توسط حزب الله در پایان کنگره عمومی اخیر خود برجسته می شود این است که چگونه تاریخ و توسعه خود را از زمان تأسیس خود در اواسط دهه 1980 ارزیابی می کند. این سند ربع قرن تجربیات و فداکاری های چند وجهی را مرور می کند. این نشان دهنده بسیاری از اتحادها و الهامات است، اگر نگوییم هویت های متلاشی شده. در عین حال، حزب الله آرزوی آن را دارد که یک جنبش "آزادیبخش ملی" در میان دیگر جنبش های این چنینی در جهان باشد. یک جنبش «مقاومت» در سطح منطقه، با تمام مفاهیمی که نام اخیر در میان اعراب در رابطه با مبارزات فلسطینی برمی انگیزد. و به طور فزاینده ای "نیروی دفاع ملی" برای لبنان. در این نامگذاری سوم، حزب الله از هرگونه شک و تردید در مورد عزم خود برای تبدیل شدن به یک شریک کامل در نظام اعترافات لبنان، اگر نپذیرفتن شرایط اقتصادی-اجتماعی زیربنای چنین نظامی، چشم پوشی می کند.
در تلاش برای قرار گرفتن خود در میان جنبش های آزادیبخش ملی در سراسر جهان و کمک به مبارزه منطقه ای علیه سلطه استعماری، پلتفرم سیاسی جدید حزب الله بسیاری را به عاریت گرفته است. فرمول ها و ایده هایی که توسط سنت های چپ تشریح شده است. از جمله درک آن است که امروزه دامنه جهانی امپریالیسم به بسیج جهانی در پاسخ به آن نیاز دارد. این امر در اصرار پلتفرم بر پیوند بین مبارزات خلقهای عرب و جنبشهای چپ در چندین کشور آمریکای لاتین آشکار میشود.
این پلتفرم یک دیدگاه جهانی از سیستم امپریالیستی به رهبری ایالات متحده ارائه می دهد که اسرائیل بخشی جدایی ناپذیر از آن است. اساس اقتصادی سلطه امپریالیستی را که آن را «سرمایهداری وحشی» معرفی میکند نادیده نمیگیرد - با این فرض که هیچ توهمی در خود ندارد که جایگزین «سرمایهداری نرم» کمتر ظالمانه خواهد بود. اگرچه اشاره آن به «مجتمع نظامی-صنعتی» به جای سرمایه داری مالی، به عنوان عامل تعیین کننده شکل دهنده سیاست های ایالات متحده تا حدودی منسوخ شده است، این پلتفرم به درستی آخرین مرحله امپریالیسم را به عنوان جهانی شدن انحصارات و اتحادهای نظامی تعیین می کند. با این درک، می توان انتظار داشت که حزب الله در مواضع خود در مورد مبارزه بین ثروت و فقر و بین ظالم و ستمدیده تجدید نظر کند.
جدا از عجله برای اعلام مرگ قریبالوقوع جهان تکقطبی و سقوط اجتنابناپذیر پروژه صهیونیستی، پلتفرم جدید حزبالله چیز زیادی را شامل نمیشود که بتوان آنطور که برخی ادعا میکنند به اندیشههای انقلابی علی شریعتی یا «اسلام انقلابی» نسبت داد. در عوض، این پلتفرم برخی از شعارهای جمهوری اسلامی در زمان علی خامنهای، رهبر فعلی ایران را بازتولید میکند. این شعارها کمتر در مورد ارزش های جمهوری خواهی قبلی و شور انقلابی است تا نیاز کنونی حاکمان ایران به امنیت و کنترل ایدئولوژیک.
در مورد مسائل منطقه ای عربی، پلت فرم جدید بیشتر این دستور کار قبلی [با الهام از ایده های علی شریعتی] را کنار می گذارد، که در آن فقط به غارت منابع نفتی منطقه توسط امپریالیسم اشاره می شود. با این وجود، این تاکید بر نفت مهم است و نمیتوان آن را در زمانی که بحث عمومی در مورد آن و نقش آن در حفظ رژیمهای مستبد مستبد منطقه وجود دارد، اغراق کرد. اینها چند نشانه خوشامدگویی برای باز کردن موضوعی هستند که به طور گسترده نادیده گرفته شده و مسائل مهمی را که هنوز به طور انتقادی بررسی نشده اند، مطرح می کنند.
با عطف به مسائل مقاومت و مذاکرات در رابطه با مناقشه اعراب و اسرائیل، پلتفرم جدید حزبالله به طور کامل از مسئله تشکیل کشور فلسطین طفره میرود و به فراخوانی برای آزادی کامل فلسطین و احیای همه حقوق فلسطینیها بسنده میکند. حزبالله مجدداً خواستار خود از مقامات عرب است تا از پیگیری حل و فصل مذاکره با اسرائیل خودداری کنند و تجربه خود از مقاومت مسلحانه را به عنوان نمونه ای برای پیروی و یادگیری از آن ارائه میکند.
در مورد مسائل داخلی لبنان، پلتفرم جدید حزب الله پایبندی بی چون و چرای خود را به نظام سیاسی لبنان اعلام می کند. خواندن این نوع اعلامیه از جانب کسانی که در راه دفاع از کشور هزینه های گزافی کردند، باعث دلگرمی است. احترام صریح پلتفرم به تنوع به همان اندازه رضایت بخش است، حتی اگر دامنه این تنوع را به چیزهایی غیر از سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک بسط می دهد تا سیاست اعترافات ریشه دار لبنان را نیز در بر گیرد.
اگرچه پلتفرم جدید حزب الله تاکید می کند که اعتراف گرایی بلای جان سیستم حکومتی لبنان و مانع اصلی تحقق دموکراسی واقعی است، اما حتی از صدور فراخوانی برای جانشینی آن خودداری می کند. حسن نصرالله [دبیرکل حزبالله] در کنفرانس مطبوعاتی روز بعد از انتشار این تریبون تنها به درخواست برای تشکیل شورای ملی برای رفع اعتصاب گرایی اکتفا کرد، اما به سرعت اضافه کرد که تشکیل چنین شورایی لزوماً به این معنا نیست. به معنای تصویب دستورالعمل های نهایی آن است. در این میان، حزبالله احترام خود را به جامعهگرایی* به عنوان بهترین منعکسکننده روح قانون اساسی اعلام میکند. البته این امر نادیده گرفته می شود که «روح قانون اساسی» هر چه به معنای آن باشد، نمی تواند یک تعریف یک جانبه باشد و باید با مشورت با سایر شهروندان و گروه های ذیربط به آن رسید.
پلتفرم جدید حزب الله تنها به بیان اصول کلی دموکراسی و حکومت داری خوب ختم نمی شود، بلکه در ادامه طرحی مشخص برای آن ارائه می کند. "ساختن دولت". در مورد این موضوع، این پلتفرم با تکرار فهرستی طولانی از ویژگیهای مطلوب برای دولت خوب آینده - از ایجاد نهادهای مدرن و حکومت قانون گرفته تا مراقبت از مهاجران، و فهرست کردن مواردی مانند نمایندگی عادلانه پارلمان، پایان فساد، استقلال قوه قضائیه، تفویض اختیارات اداره دولتی و غیره - به گونهای که فقدان چنین ویژگیهایی دلیل اصلی یک سیستم معیوب است نه اثر آن
آنچه در اینجا در مورد "ساختن دولت" گفته می شود، مانند آنچه در مورد "حذف اعترافات" گفته می شود. در هر دو مورد، آنها در هم می آمیزند و در هم می آمیزند: مورد انتظار، غیرممکن و نابهنگام - همه در یک نفس. بر حزبالله و همه شرکای آن در دستگاه حاکم است که این معما را بشکند: «ساختن دولت» را چگونه در چارچوب یک نظام اجتماعی/اعترافی که به طور یکسان اعلام میکنند تصور میکنند. زمان، مانع اساسی برای تحقق دموکراسی واقعی باشد؟ چگونه می توان این کار را انجام داد در حالی که نظام در برابر ویژگی های فوق الذکر دولت خوب [که حزب الله و شرکای آن در دولت از ذکر آن خسته نمی شوند] سنگ مانع اصلی است؟
پلتفرم جدید حزب الله باعث ایجاد سوال مشابه در مسائل مربوط به اقتصاد می شود. فهرست بلندبالایی از آرزوها - توسعه متوازن بین مناطق، اقتصاد مبتنی بر بخشهای تولیدی، بهبود ابزار تولید و توزیع، خدمات کافی در آموزش، مراقبتهای بهداشتی و مسکن، فراهم کردن فرصتهای کاری و غیره - را برمیشمارد. همه آنها در دسترس هستند و نیازی به تغییرات ساختاری اساسی ندارند. برای مثال، این پلتفرم قصد حزبالله را برای کاهش فقر اعلام میکند، اما چگونه با تبعیت از سیاستهای نئولیبرالی بانک جهانی [که توسط دولتهای متوالی لبنان به آسانی پذیرفته میشود] به جای کاهش اختلاف درآمد بین طبقات، این امر محقق خواهد شد؟ و چه برنامه ای برای کاهش مهاجرت و ایجاد اشتغال وجود دارد در حالی که سیستم آموزشی لبنان عمدتاً خصوصی شده است، عمدتاً از نیازهای محلی کشور جدا شده است و به طور فزاینده ای برای تأمین فارغ التحصیلان دانشگاهی برای اقتصادهای خارجی معطوف شده است؟ این فهرست بلند آرزوها بدون توجه به بدهی عظیم ملی و نیاز به بازنگری در فرآیند تصمیمگیری لازم برای ارتقای سرمایهگذاریها، حفاظت از بخشهای تولیدی و انجام توزیع مجدد عادلانه منابع و خدمات عمومی تهیه شده است.
قابل توجه است که حزب الله تا چه اندازه از تصویر قبلی خود به عنوان حزب فقیر در مناطق روستایی دور شده و حومه های شهری را نادیده گرفته است، هرچند که همیشه در محدوده جامعه شیعه بوده است. آیا این منعکس کننده تحولات گسترده ای است که این جامعه در ربع قرن گذشته شاهد بوده است؟ در سالهای اخیر، شیعیان لبنان به موجهای بزرگ مهاجران دامن زدهاند، طبقه متوسطی با اعتماد به نفس ایجاد کردهاند، تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشگاهی تولید کردهاند، و ثروت قابلتوجهی را در مکانهای دور مهاجرت جمعآوری کردهاند. یا آیا این تصویر تغییر یافته با تغییر وفاداری هایی مطابقت دارد که سایر جوامع مذهبی در سیستم لبنان نیز در گذشته تجربه کرده اند، به موجب آن بخش بورژوازی در هر جامعه تمایل دارد وزن خود را پشت سر قدرت مسلط در جامعه خود بیاندازد؟ حزب الله اکنون حزب سیاسی بدون چالش در میان شیعیان لبنان است، و بیشتر از زمان جنگ ژوئیه و اوت 2006.
شایان ذکر است که با پیش بینی مقاومت در برابر فشارهای آتی برای خلع سلاح، پلتفرم جدید حزب الله خواستار حفظ یک شبه نظامی مردمی (که نمونه آن نیروی چریکی فعلی حزب الله است) در کنار ارتش ملی است که هر دو در دفاع از کشور نقش دارند. می توان امتناع حزب الله از به رسمیت شناختن اسرائیل را به عنوان یک هشدار قبلی خواند که سلاح های خود را در صورت تسلیم نمی کند. از سرگیری مذاکرات بین اسرائیل و سوریه احتمالاً منجر به توافق صلحی می شود که هم لبنان و هم سوریه را در بر می گیرد.
در نهایت، در مورد روابط لبنان و فلسطین، پلتفرم جدید حزبالله با نژادپرستی ضد فلسطینی متحد خود، جنبش میهنی آزاد به رهبری ژنرال میشل عون، مشترک نیست. این پلتفرم در عوض بر احترام به حقوق مدنی فلسطینی ها پافشاری می کند. این «امتناع از اسکان دائم» (آوارگان فلسطینی در لبنان) فرسوده را تکرار میکند - عبارتی که همه شاخههای تشکیلات حاکم لبنان را میخوانند - اما آن را با حق بازگشت فلسطینیها همراه میکند.
حزب الله در کمپین اخیر برای سازماندهی تردد خودروها در ضاحیه (حومه جنوبی بیروت که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهد)، بنرهایی را به نمایش گذاشت که روی آن نوشته شده بود "امر از ایمان است". آیا این نوع دستور - ارائه و کنترل توسط بانکداران، تاجران و پیمانکاران - از ایمان ناشی شده است یا بی تقوای کامل است؟
توجه داشته باشید
* جامعه گرایی (التوافقیه or التوافقیه الطوائفیه) یک تعبیر فعلی لبنانی برای «اعتراف گرایی» سنتی تر، اما به طور فزاینده ای تحقیر شده است.
فواز ترابولسی درباره تاریخ، سیاست عرب، جنبش های اجتماعی و فرهنگ عامه نوشته است و آثاری از کارل مارکس، جان رید، آنتونیو گرامشی، آیزاک دویچر، جان برگر، اتل عدنان، سعدی یوسف و ادوارد سعید را ترجمه کرده است. آخرین کتاب او به زبان انگلیسی، تاریخ لبنان مدرن (Pluto Press, 2007) است. مترجم، عساف کفوری، استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه بوستون است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا