رسانه های شرکتی هم قبل و هم بعد از طوفان کاترینا در نیواورلئان شکست خوردند و اکنون دوباره در حال شکست هستند. اقتصاد و جمعیت شهر در حال افزایش است، اما برای فقیرترین ساکنان، زندگی سخت تر شده است. با سرازیر شدن رسانه ملی به نیواورلئان، داستان های کسانی که به مبارزه برای زنده ماندن ادامه می دهند، کنار گذاشته شده است.
این داستان نژادپرستی سیستماتیک است که مدت ها قبل از طوفان آغاز می شود، با دهه ها خبرنگار سفیدپوست که مسائل سیستمی را که شهر را گرفتار کرده است نادیده می گیرند: مدارس دولتی با بودجه ناکافی، مسکن و مراقبت های بهداشتی، کمبود فرصت اقتصادی، و اداره پلیس فاسد. با برخی استثناهای قابل توجه، رسانه ها حتی مسئولیت فدرال را برای سیل پس از طوفان نادیده گرفتند و گفتند که این شهر با یک فاجعه طبیعی و نه ساخته دست انسان روبرو شده است.
اگرچه طوفان کاترینا به رده پنج در آب های گرم خلیج فارس رسید، بادهایی که نیواورلئان را درنوردید به رده دو رسیده بود. اما علیرغم اینکه تنها نیاز به محافظت در برابر طوفان بسیار ضعیفتر از آنچه پیشبینی شده بود، و علیرغم اینکه طوفانهایی که توسط سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده برای مقاومت در برابر طوفان دسته سه ساخته شده بود، سیستم حفاظتی فدرال شکست خورد و 80 درصد شهر زیر آب رفت.
روزها می گذشتند و وقتی دنیا مردم را روی پشت بام ها و در سوپردام و مرکز همایش رها می کردند، هیچ امداد و نجاتی وجود نداشت.
در ابتدا، مردم سراسر جهان با مردم نیواورلئان همدردی می کردند، زیرا آنها خانواده های رها شده و رنج کشیده را در ثروتمندترین کشور روی زمین تماشا می کردند. اما پس از آن پوشش رسانه ای تغییر کرد و مردم نیواورلئان "غارتگر" و "اراذل" نامیده شدند. آسوشیتدپرس عکسی از مرد جوانی در حال قدم زدن در آب با غذا در بغل بر روی عنوانی منتشر کرد که او را غارتگر می نامید، در حالی که سایر عکس های سیمی بازماندگان سفیدپوست را به عنوان غذا "پیدا کرده اند".
فرماندار کاتلین بلانکو در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که سربازان را نه برای نجات بلکه برای حمله فراخوانده است. آنها M-16 دارند، و قفل شده و بارگیری می شوند... این نیروها می دانند که چگونه شلیک کنند و بکشند، و در صورت لزوم بیش از حد مایل به انجام این کار هستند، و من انتظار دارم که این کار را انجام دهند. طبق گزارش ها، فرمانده دوم اداره پلیس ما به جمعی از افسران گفته بود که به میل خود بکشید و افزود: "اگر می توانید با آن بخوابید، این کار را انجام دهید." پلیس در آن روزها پس از طوفان دست کم چهار غیرنظامی سیاه پوست غیرمسلح را کشت، در حالی که نیروهای بیدار سفید مسلح نیز در خیابان ها پرسه می زدند و به میل خود تیراندازی می کردند.
روزنامه روزانه ما که بعداً جایزه پولیتزر را برای پوشش خبری خود دریافت کرد، عمدتاً خشونت دولتی علیه بازماندگان را نادیده می گرفت. در واقع، الکس براندون، عکاس روزنامه نیواورلئان تایمز-پیکایونه که بعداً برای آسوشیتدپرس کار کرد، سالها بعد مجبور شد طی یک محاکمه اعتراف کند که جزئیات قتلهای پلیس را میدانست که فاش نکرد. دادستان سابق منطقه اورلئان، ادی جردن، در آن زمان به من گفت که رسانه ها را خیلی نزدیک به پلیس می دید. او گفت: «آنها به دنبال قهرمان بودند. آنها با پلیس رابطه خوبی داشتند. آنها از پلیس راهنمایی دریافت کردند. آنها در رختخواب با پلیس بودند. فضای مدارا با جنایات پلیس بود. آنها از مسئولیت خود برای انتقادپذیری در گزارش خود صرف نظر کردند. اگر چند نفر کشته شوند، بهای ناچیزی برای پرداختن بود.»
اکثر اتاقهای خبر ایالات متحده تا دهه 1950 کاملاً سفید بودند. بسیاری از خبرنگاران سیاه پوستی که در آن دوره استخدام شده بودند، میتوانند شورشهایی را که قبل از استخدام آنها رخ داده است، نام ببرند، زیرا سردبیران متوجه شدند که به کارکنانی نیاز دارند که بتوانند با اطمینان بیشتری در مورد جوامع سیاه پوست گزارش دهند. اما در نیواورلئان که در سال 70 تقریباً 2005 درصد آفریقایی-آمریکایی بودند، روزنامه روزانه هنوز فقط تعداد انگشت شماری از خبرنگاران رنگین پوست داشت. در سراسر کشور، اکثر روزنامهها مانند دوران پیش از حقوق مدنی تحت سلطه سفیدپوستان باقی میمانند. هویت تنها متغیری نیست که چه کسی میتواند داستانی را تعریف کند، اما زمانی که جامعه به طور سیستمی در رسانهها بازنمایی نمیشود، بر داستانهایی که میتوان گفت تأثیر میگذارد.
کتاب لئونارد مور «خشم سیاه در نیواورلئان» چندین دهه خشونت پلیس و اعتراض سیاهپوستان را نشان میدهد که او متوجه شد در روزنامههای سیاه شهر گزارش شده بود، اما توسط گروه مطبوعاتی تماماً سفیدپوست روزنامههای روزانه شهر نادیده گرفته شد. مور می نویسد: «تایمز-پیکایون و نگرش آن در مورد سهل انگاری روزنامه نگاری ... با امتناع از پوشش فعالیت، اعتراض و ناامیدی سیاه پوستان، از اطلاع دادن بیشتر سفیدپوستان در مورد ناامیدی که در سیاه نیواورلئان رخ داده بود غفلت کرد.
هنگامی که رسانه ها تصمیم گرفتند بر "غارت" پس از طوفان تمرکز کنند، خشونت واقعی را که ساکنان سیاه پوست از سوی پلیس و مراقبان با آن مواجه بودند نادیده گرفتند. این قاببندی در طول بازسازی شهر ادامه یافت، زیرا خبرنگاران ساکنان مسکن عمومی را به عنوان مجرم به تصویر میکشیدند و جلب رضایت عمومی برای تخریب خانههایشان را آسانتر میکرد. مقالاتی درباره ساکنان آواره وجود داشت که از پرداخت های نقدی اضطراری برای استفاده های بیهوده استفاده می کردند، اما رسانه ها کمتر علاقه ای به بررسی داستان تبعیض نژادی داشتند که میلیون ها دلار از ساکنان سیاه پوست را برای کمک به بازسازی ربودند.
در سالهای پس از طوفان، رسانهها همچنان صدای افراد ممتاز را در اولویت قرار میدهند و کسانی را که کمترین را دارند کنار میگذارند. نژادپرستی رسانه ای که پس از کاترینا خشم بسیاری را برانگیخت، همچنین به شعله ور شدن جنبش Black Lives Matter کمک کرد، زیرا پوشش رسانه ای از قربانیان سیاهپوست خشونت پلیس، قربانیان را به شیوه ای مشابه با آنچه پس از کاترینا دیدیم، شیطانی کرد.
روایت رسمی گزارشهای پس از کاترینا، داستانهای خشونت در خانههای عمومی، نادیده گرفتن داستانهای ساکنان در حال انجام عملیات نجات در جوامع خود، و سازماندهی مردمی که بسیاری از جنایتها را در پروژهها از بین برده بود، پخش میکرد. آلفرد مارشال، ساکن سابق مسکن عمومی نیواورلئان، میگوید: «این بر اساس طراحی بود. همه چیز برای خلاص شدن از شر مسکن عمومی بود. رسانهها پیشبینی میکردند که همه قتلها، همه مواد مخدر، همه چیزهای فجیع در پروژهها اتفاق میافتد.»
بسیاری از خبرنگارانی که از نیواورلئان بازدید می کنند، تغییرات در سیستم مدارس را جشن گرفته اند، که اکنون درصد بیشتری از مدارس منشور نسبت به هر شهر دیگری دارد. این تغییرات پس از خارج کردن سیستم مدرسه از کنترل محلی، سیاه و سفید، و اخراج همه معلمان اتفاق افتاد. گزارشهای خبری که سیستم آموزشی تغییر یافته در نیواورلئان را جشن میگیرند، اغلب اعتراضات گسترده دانشآموزان را نادیده میگیرند که از نظم و انضباط خشن و فقدان الگوها شکایت دارند. داستان دانش آموزان با نیازهای ویژه را نادیده می گیرد که سیستم جدید به آنها خدمتی نکرده است. استقرار گسترده پلیس علیه دانشجویان آفریقایی-آمریکایی را نادیده می گیرد.
امروزه، بسیاری از رسانه های ملی از «تاب آوری» شهر استقبال می کنند. آنها رشد اقتصاد و بهبود زیرساخت ها را جشن می گیرند. اما همانطور که تریسی واشنگتن، وکیل حقوق مدنی گفته است، "من انعطاف پذیر نیستم. زیرا هر بار که می گویید "اوه، آنها مقاوم هستند"، می توانید کار دیگری با من انجام دهید.
ده سال پس از ویرانی نیواورلئان، خبرهای خوبی برای گزارش در اینجا وجود دارد، اما این گزارش های فریبنده ای نیست که توسط شهردار میچ لندریو درباره مدارس چارتر و کاهش جرم و جنایت و مسیرهای دوچرخه سواری ارائه شده است. این موفقیت سازماندهی جامعه است که منجر به مقاومت واقعی در برابر "اصلاحات" نئولیبرالی شده است که بر شهر تحمیل شده است و پیروزی های واقعی مانند حمایت های قانونی از کارگران مهاجر، نظارت فدرال بر اداره پلیس فاسد، و فرصت های شغلی بیشتر در شهر به دست آورده است. بازسازی شهر برای کارگران محلی اختصاص داده شده است.
در طول مراسم بزرگداشت این سالگرد کاترینا، هزاران نفر از ساکنان به خیابان ها خواهند آمد. آنها در واکنش های هنری به آوارگی، راهپیمایی توده ای، شهر چادری و خیلی چیزهای دیگر شرکت خواهند کرد. این تغییری است که از تودههای مردمی این شهر را متحول میکند، و این داستانی است که در رسانههای شرکتی نخواهید یافت.
جردن فلاهرتی روزنامه نگار و تهیه کننده تلویزیونی مقیم نیواورلئان است. او تهیه کننده نمایش لورا فلاندرز و نویسنده فیلم خطوط سیلاب: جامعه و مقاومت از کاترینا تا ینا شش است. می توانید کارهای بیشتری از او را در jordanflaherty.org مشاهده کنید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا