مثل اکثر مردم، انتخابات پیش رو این روزها بر ذهن من سنگینی می کند. متأسفانه، تماشای مناظره ها اگر ناامید کننده نباشد، کمتر الهام بخش است. مثل همیشه، لفاظیهای سیاسی و بحثهای گوشتی در مورد اینکه چگونه سیاستها بر افراد واقعی تأثیر میگذارند، در بیشتر موارد وجود ندارند.
اگر فردی فقیر، طبقه متوسط، رنگین پوست یا مهاجر باشد، ممکن است به شما «اشاره شود»، اما به ندرت موضوعاتی که باعث نگرانی شدید به طور عمیق مورد بحث قرار می گیرند. این ناراحت کننده است - حداقل می گویند - و چیزی است که باید به دموکرات ها، لیبرال ها، چپ ها، مستقل ها و بله، حتی جمهوری خواهانی که از دولت فعلی ناراضی هستند، توقف کند.
مانند بسیاری از مردم، وقتی نیاز دارم بدون وقفه به چیزهایی فکر کنم، با ماشینم سوار می شوم – بدون تلفن همراه. درست در چنین سفر اخیر، در حالی که در اتوبان در حال اندیشیدن به نتایج انتخابات نوامبر هستم، احساس میکنم که چیزی در ماشینم خراب است. وقتی چشمک را روشن میکنم تا وارد یکی از آن ایستگاههای خدمات روغنکاری سریع شوم، به این فکر میکنم که چقدر فوقالعاده است که میتوان در یک صبح یکشنبه تنبل تصمیم به تعویض روغن گرفت.
مغازه پر از فعالیت است اما فقط دو مکانیک در حال انجام وظیفه هستند و از من صمیمانه تقاضای صبر و شکیبایی دارم. پر از احساس ثروت و امتیاز عظیم برای زندگی در جایی با امکانات بسیار زیاد، لاته ام را چنگ زدم، نیویورک تایمز را روی صندلی جلو پهن کردم و آماده شدم تا زمان را به خوبی سپری کنم.
همه چیز به آرامی پیش می رود تا اینکه یکی از مکانیک ها، جیم، یک تماس تلفنی از چیزی که به نظر می رسد یک بازاریاب تلفنی، یا شاید یک جمع کننده صورتحساب است، دریافت می کند. مرد خوش تیپ در اواخر سی سالگی عصبانی شده، آچار هلالی را در دست می گیرد و از طریق تلفن پارس می کند: «مگر به شما نگفتم که تمام هفته کار می کنم (با تأکید بر کلمه «کل»). من برای این وقت ندارم! این چه روزیه؟ بله، یکشنبه است و من دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه کار میکنم، جیم همچنان تمام روزهای هفته را علامتگذاری میکند تا نشان دهد که «هر روز» کار میکند – بدون استثنا – و دوست ندارد در محل کار اذیت شود.
حتی من که معمولاً برای تماس گیرندگان ناخواسته ای که شام مرا قطع می کنند طلسم می کنم، برای غریبه ترحم می کنم. سرنوشت نابخردانه با سرنوشت آنها برخورد کرده است و من نگاه دردناک تعجب، ناامیدی و شاید تحقیر را در چهره تماس گیرنده تصور می کنم. من خودم را تسلیت میدهم که بازاریابهای تلفنی احتمالاً عادت دارند خشم کسانی را تحمل کنند که دوست ندارند غریبهها مزاحم شوند – در خانه یا محل کار.
از شنیدن چنین تبادل نظر شخصی و جنجالی خجالت می کشم، عمیق تر به بررسی کتاب نیویورک تایمز می پردازم. اما فقط بدتر می شود. جیم بعد از اینکه با صدای بلند روزهای کاری هفته را اعلام کرد - همه آنها - میگوید: «پس چطور باید وقت داشته باشم که بیایم تو را ببرم و به سینما بروم؟ شما به مادرتان بگویید، وقتی میگویم من کل هفته کاری را کار میکنم، معنیش همین است. حالا دیگه با من تماس نگیر پسرم من به شما گفتم: وقتی یک روز تعطیل داشته باشم، شما را می بینم.
هضم این بیانیه نگران کننده چند لحظه طول می کشد. چهره یک بازاریاب تلفنی باتجربه فوراً به پسر جوانی تبدیل می شود که چیزی جز این نمی خواهد که آخر هفته با پدرش باشد.
از یکشنبه، من تلاش ناموفقی برای باز کردن کلمات جیم از ذهنم و ایجاد فاصله از مفاهیم بزرگتر انجام دادهام. به من اطلاع داده شد که به دلیل مهارتهای ارزشمند جیم، او تقریباً 6.85 دلار در ساعت دریافت میکند و میتواند برای کسب درآمد 7.50 دلار به نماینده خدمات مشتری برسد. این بدان معناست که در حال حاضر، پس از کار در یک هفته کاری 40 ساعته، جیم 274 دلار درآمد کسب می کند، اگر قرار باشد حقوق اضافه کاری دریافت کند (که این روزها بعید است)، جیم ممکن است 164 دلار اضافی دریافت کند - برای کار در هفته 56 ساعت.
جای تعجب نیست که جیم برای پسرش وقت ندارد. و بردن او به سینما یک بار در هفته تقریباً 10 درصد از حقوق پایه او را می گیرد.
به گفته AFL-CIO، کارشناسان اقتصادی که کاهش ارزش دلار را بررسی کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که هر شغلی با دستمزد کمتر از 8.47 دلار، پرداخت دستمزد در سطح فقر است. جیم مانند میلیون ها آمریکایی که نمی توانند در یک هفته 40 ساعته زندگی کنند، دستمزد فقر می گیرد. در طول چهار سال گذشته، دولت بوش با افزایش حداقل دستمزد مبارزه کرده است و مکانیسمی را پیچیده کرده است که به کارگران حداقل دستمزد اجازه می دهد اضافه کار دریافت کنند – در حالی که کارفرمایان را برای اجتناب از پرداخت زمان و نیم آسان می کند. حداقل جان کری افزایش حداقل دستمزد را از 5.15 دلار به 7.00 دلار تا سال 2007 پیشنهاد کرده است. اگرچه این پیشنهادی ساده است – و از نظر برخی تنها یک حرکت نمادین است – حداقل نشاندهنده درک نابرابریهای فاحشی است که توسط افراد زیادی متحمل شدهاند. بخشی از جمعیت ما
و چه اتفاقی برای پسر جیم خواهد افتاد؟ او با پدری که بیش از حد استرس دارد و بیش از حد کار میکند و نمیتواند با او وقت بگذراند، و با رئیسجمهوری که اقداماتش تأیید میکند که بیشتر نگران ارائه معافیتهای مالیاتی به میلیونرها است، به جای افزایش حقوق پدرش، چگونه رفتار خواهد کرد؟
آیا پسر جیم ناامیدی خود را در مدرسه به شیوهای خشونتآمیز نشان میدهد و در دام سیاست تحمل صفر که در دبیرستانهای نشویل اجرا میشود (سیاستی که مختص نشویل نیست) گرفتار میشود؟ آیا مجازات 10 روز محرومیت واقعاً به کسی مثل او کمک می کند یا 10 روز دیگر به او فرصت می دهد تا به این فکر کند که پدرش چقدر وقت برای او ندارد؟ و اگر خدای ناکرده پسر جیم خود را درگیر یک جنایت خشونت آمیز بیابد، آیا او را به عنوان یک بزرگسال محاکمه می کند (روند محبوب و رو به رشد در دادگاه های جنایی ایالات متحده) به نوعی مشکل را حل می کند و باعث می شود همه ما بهتر بخوابیم؟
بله، در این انتخابات مهم است که شما به چه کسی رای می دهید و چگونه نقاط بین سیاست ها، ایدئولوژی ها و مردم را به هم وصل می کنید – و بله، هر چقدر هم که در بعضی مواقع کوچک به نظر برسد، تفاوت هایی وجود دارد.
این مهم است که حداقل دستمزد چقدر است - حتی برای کسانی که به موقعیت حرفه ای دست یافته اند و درآمد شش رقمی دارند و مراقبت های بهداشتی عالی دریافت می کنند. مهم است زیرا، چه بپذیریم و چه نپذیریم، مسائلی مانند سیاست های حداقل دستمزد چیزهای زیادی را در مورد طرف های درگیر و ارزش درک شده کارگران غیر ماهر در این کشور آشکار می کند. اما مهمتر از آن، مسائلی مانند حداقل دستمزد در تمام جنبه های زندگی جمعی ما از هزینه های مراقبت های بهداشتی، آموزش و جنایت نفوذ می کند.
برای کسانی که هنوز تصمیم خود را در مورد اینکه در انتخابات ریاست جمهوری آینده به چه کسی رای دهند -اگر واقعاً چنین افرادی وجود دارند- تصمیم نگرفتهاند، به جای رای دادن به سیاستهایی که فکر میکنید مستقیماً به درد شما میخورند در 2 نوامبر، گوش کنید و فراتر از شعارها بروید. . بین سیاست هایی که تبلیغ می شوند، کسانی که از آنها سود می برند و خطراتی که برای کسانی که زندگی آنها در نتیجه بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد، ارتباط برقرار کنید. حداقل دستمزد یکی از بسیاری از مسائل مهمی است که در این انتخابات کوتاه آمده است.
بعد از اینکه تعویض روغن من کامل شد، جیم به سمت من می رود. او که ظاهراً خجالت زده بود و کاملاً آگاه بود که کل مغازه مکالمه او را شنیده اند، می گوید: «بچه ها! آنها همه چیز را می خواهند، اما نمی دانند که شما باید انتخاب کنید.
و همینطور همه ما، جیم.
Molly Secours نویسنده/گوینده مستقل و مجری برنامه گفتگوی رادیویی در نشویل TN است. می توان با او در: www.steveconn.com/molly تماس گرفت