Iدر اواخر سپتامبر 2001، جورج تنت، مدیر سیا، با مایکل هیدن، مدیر وقت آژانس امنیت ملی، تماس گرفت تا یک سوال سرنوشت ساز بپرسد. NSA دارای بیشترین بودجه جامعه اطلاعاتی، مجموعه ای از قوی ترین رایانه های جهان و مزیت فعالیت در مخفی کاری تقریباً کامل بود. تنت به هایدن گفت که رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور می خواستند بدانند آیا آژانس او می تواند اقدامات بیشتری برای جلوگیری از حمله بعدی انجام دهد یا خیر.
هیدن گفت: «نه، نه در اختیارات فعلی من.»
تنت مکث کرد. «این واقعاً سؤالی نیست که من از شما پرسیدم. آیا کار دیگری هست که بتوانید انجام دهید؟»
یه سکوت دیگه "من به شما باز خواهم گشت."
چند روز بعد، پرزیدنت جورج دبلیو بوش، با نقض آشکار متمم چهارم قانون اساسی، مخفیانه مجوز جمع آوری اطلاعات تماس تلفنی، ایمیل و اینترنت آمریکایی ها را بدون مجوز داد. این برنامه که توسط هیدن طراحی شده و «باد ستارهای» نامیده میشود، به عنوان بخشی از برنامهای وجود داشت که دیک چنی آن را به یاد ماندنی نامید.سمت تاریککار ضد تروریسم در سایه انجام شد... بی سر و صدا و بدون هیچ بحثی و با استفاده از منابع و روش هایی که در اختیار سازمان های اطلاعاتی ما است.
ژنرال هیدن اصطلاح خاص خود را برای آن داشت: "بازی تا لبه". کت کتاب خاطرات جدید هیدن: «بازی تا لبه یعنی آنقدر نزدیک به خط بازی کردن که غبار گچ روی گیرههایتان مینشیند». توضیح می دهد.
اما وقتی نوبت به «جنگ علیه تروریسم» میرسد، دولتهای بوش و اوباما فقط تا مرز بازی نکردهاند. آنها گرد و غبار گچ را فراتر از مرزهای قانون ردیابی کرده اند - و ناخواسته به ظهور دونالد ترامپ کمک کردند.
بازی تا لبه
Tهفته او، هیدن و چهل و نه مقام ارشد امنیت ملی جمهوری خواه دیگر منتشر شد an نامه سر گشاده انتقاد از نامزد ریاست جمهوری جمهوریخواهان
"آقای. ترامپ فاقد شخصیت، ارزش ها و تجربه رئیس جمهور شدن است. او اقتدار اخلاقی ایالات متحده را به عنوان رهبر جهان آزاد تضعیف می کند. به نظر می رسد او فاقد دانش اولیه و اعتقاد به قانون اساسی ایالات متحده، قوانین ایالات متحده و نهادهای ایالات متحده است.
مانند هیدن، بسیاری از امضاکنندگان در کاخ سفید بوش-چنی خدمت کردند. مایکل چرتوف، یکی از نویسندگان قانون میهن پرستی بود. تام ریج، وزیر اول امنیت داخلی کشور؛ و جنگجوی سرد جان نگروپونته، مدیر اطلاعات ملی در سال 2006 زمانی که NSA جمع آوری انبوه سوابق تلفن آمریکایی ها را از سر گرفت.
در جداگانه op-ed هفته گذشته، مایک مورل، معاون مدیر سیا در دوره اوباما، ترامپ را به دلیل عدم احترام به حاکمیت قانون محکوم کرد. مورل، مدافع سرسخت حملات هواپیماهای بدون سرنشین و شکنجه، از هیلاری کلینتون حمایت کرد.
محکومیتهای اخیر بر اجماع فزایندهای در میان نخبگان سیاست خارجی در هر دو حزب تأکید میکند: بیاحترامی ترامپ به هنجارهای قانون اساسی و ضدیت با محدودیتهای قدرت اجرایی. واشنگتن پست آن را بگذار"یک تهدید منحصر به فرد برای دموکراسی آمریکا."
با این حال، برخی از رای دهندگان قانع نشده اند.
هشتاد و هشت درصد جمهوری خواهان و 40 درصد عموم مردم از ترامپ حمایت می کنند. با قضاوت بر اساس نظرسنجی چند ماه اخیر، بخش قابل توجهی بیشتر از برنامه امنیت ملی او حمایت می کنند. نیمی از کشور از یک موقت پشتیبانی می کند ممنوعیت مهاجرت مسلمانان; 44 درصد طرفدار یک رجیستری برای مسلمانانی که قبلاً اینجا هستند. 53 درصد خواهان تشدید هستند نظارت بر مساجد آمریکا; و 63 درصد آن را تایید می کنند شکنجه مظنونان ترور. در جدیدترین تحقیق موسسه پیو در مورد این موضوع، رای دهندگان می گویند که ترامپ بهتر از کلینتون در دفاع از کشور در برابر حملات تروریستی آینده کار خواهد کرد.
وسوسه انگیز است که این احساسات اقتدارگرایانه را تنها به عوام فریبی ترامپ نسبت دهیم. اما ترامپ به تنهایی اشتهای اصلاحات ارتجاعی ایجاد نکرد. بذرها مدتها پیش کاشته شدند - در آن گفتگوی مرموز بین هیدن و تنت، و هزاران نفر مانند آن در تالارهای قدرت کاشته شدند.
اگر حوزه ای برای برنامه افراطی ضد تروریسم ترامپ وجود داشته باشد به این دلیل است که جمهوری خواهان و دموکرات ها به طور یکسان در پانزده سال گذشته صرف پرورش پارانویا، رازداری و احترام به قدرت اجرایی کرده اند. بسیار اغراق آمیز تهدید حمله به خاک آمریکا
برای پانزده سال، دولت ایالات متحده جنگی را با تروریسم به راه انداخته است با این ایده که تهدید فوقالعاده تروریسم جهانی مستلزم اقدامات خارقالعاده است، پیشگیری مؤثر از توطئههای تروریستی مستلزم قربانی کردن آزادیهای مدنی است، و ریشهکن کردن ترور در سراسر جهان ضروری است. گسترش آنچه که در هنجارهای سنتی جنگ مجاز است. برای پانزده سال، دولت "تا لبه بازی" و فراتر از آن را انجام داده است - امکان ظهور نامزدی را فراهم می کند که نمی داند یا اهمیتی نمی دهد که لبه آن کجاست.
نخبگان سیاست خارجی بستر خود را درست کردند. اکنون ترامپ در آن خوابیده است.
در واقع، بسیاری از نخبگانی که اکنون از ترامپ انتقاد میکنند، تا زمانی که به زبان تفلون «امنیت ملی» رمزگذاری شده بود، راضی بودند که اسلامهراسی و ترس غیرمنطقی را به جنگ آنها علیه تروریسم دامن بزنند.
جان یو، نویسنده کتاب یادداشت های شکنجه. هیچ شخصیتی به اندازه یو مسئول ساختار قانونی جنگ علیه ترور نیست. بوش و چنی برای توجیه پیشگیرانه نقض قانون اساسی و کنوانسیون ژنو بر نظرات او تکیه کردند.
در ماه مارس، یو محکوم موضع ترامپ در مورد واتربردینگ او این کار را نه به این دلیل انجام داد که در مورد اخلاقی بودن یا قانونی بودن چیزی که او آن را «بازجویی تقویتشده» مینامد تغییر نظر داده است، بلکه به این دلیل که ترامپ به طور ضمنی گفته است که از شکنجه به عنوان ابزاری برای مجازات استفاده خواهد کرد.
یو اصرار کرد: "هدفش این نیست." "هدف از آن انتقام گرفتن از اعمال گذشته نیست. این است که بفهمیم اکنون برای به دست آوردن اطلاعات برای جلوگیری از حملات آینده چه باید کرد."
ترامپ با امتناع از پوشاندن زبانش به nat. ثانیه قانونی، حقیقتی ناراحتکننده را فاش کرد: این شکنجه همیشه بیاثر بوده است، به همان اندازه که به خاطر اعتقاد به ارزش اطلاعاتی آن انگیزه دارد. برای یو، این گناه نابخشودنی بود.
جنگ بوش و اوباما علیه تروریسم
Tپیشنهادات امنیت ملی رامپ وحشتناک است - بدتر از هر چیزی که از زمان جنگ سرد دیده ایم. اما حتی اسفناک ترین ایده های او از نظر درجه و نه در نوع با سیاست های بوش و اوباما متفاوت است. پیشنهاد غیر از این به معنای نادیده گرفتن تغییرات واقعاً ارتجاعی است که از زمان شروع جنگ علیه تروریسم رخ داده است.
با گفتگوهایی مانند هیدن و تنت شروع شد. پرزیدنت بوش با حمایت کنگره نظارت داخلی را به شدت گسترش داد، الزامات حکم را کاهش داد، تبعیض آمیز را ایجاد کرد. لیست های تماشا، بازداشت نامحدود مظنونان ترور را قانونی کرد و صدها نفر را دستگیر و محکوم کرد.پشتیبانی مادی” اتهامات. وکلای او مخفیانه الف را اختراع کردند توجیه قانونی برای شکنجه.
وزارت دادگستری اوباما تا حد زیادی ادامه یافت این سیاست ها (به استثنای شکنجه)، رها تعهد کمپین برای ایجاد شفافیت در جنگ علیه تروریسم. در عوض، او تحقیقات و پیگرد قانونی افشاگران امنیت ملی را تشدید کرده و در برابر تلاشها برای علنی کردن بدترین جنایات دولت بوش مقاومت کرده است.
در میدان جنگ نیز، تداوم زیادی بین بوش و اوباما وجود داشته است. وکلای دولت بوش دوباره تصور شده معنای جنگ، افزایش اختیارات یکجانبه قوه مجریه برای اجرای آن و ایجاد چارچوب قانونی برای جنگی بی مرز و چند وجهی بدون پایان ضروری.
علیرغم بی میلی بیشتر برای اعزام نیروهای آمریکایی به خارج از کشور، اوباما کم و بیش دارد پارادایم سلف خود را پذیرفت. جنگ "نرم تر" اوباما علیه تروریسم به نفع استقرار عاقلانه تروریسم است نیروهای عملیات ویژه (در سال 2014، آنها به 133 - یا 70 درصد - از کشورهای روی زمین فرستاده شدند) و یک سیستم غیرقابل پاسخگویی قتل هدفمند از طریق حملات هواپیماهای بدون سرنشین، که مفاهیم سنتی حاکمیت را از بین برده و صدها غیرنظامی را کشته اند.
اینکه بسیاری از این کارها بطور مجزا و بدون بمباران نژادپرستانه ترامپ انجام شده است، تحسین ضعیفی است. دولتهای بوش و اوباما با حذف تدریجی هنجارهای قانون اساسی، آنچه را که کارن جی. گرینبرگ، مدیر مرکز امنیت ملی در دانشگاه فوردهام، «مرگ آزادی با هزاران کاهش» مینامد، تسهیل کردند.
همانطور که گرینبرگ در کتاب جدید خود می نویسد، عدالت سرکش: ایجاد دولت امنیتی, این دقیقاً «تصمیمات آرام، احکام و قوانین قضایی فردی و دستورات اجرایی است که شکستها، حماقتها و زیادهرویها را ممکن میسازد که دولتها را به دشمنان رای دهندگان خود تبدیل میکند».
هم بوش و هم اوباما هنجارهای دموکراتیک را در مواجهه با تهدیدات تروریستی قابل مصرف دانسته اند. آنها حالتهای استثنایی دائمی ایجاد کرده اند که در آنها قواعد قدیمی نظام حقوقی اعمال نمی شود - تعلیق دائمی عادی.
در یک امید سخنرانی - گفتار در دانشگاه آکسفورد در سال 2012، جه جانسون، وزیر امنیت داخلی، گفت: «جنگ باید به عنوان یک وضعیت محدود، غیرعادی و غیرطبیعی در نظر گرفته شود، وضعیتی که «نظم طبیعی چیزها را نقض میکند». جنگ علیه تروریسم - که توسط کاخ سفید بوش طراحی شد و توسط اوباما تداوم یافت - بیش از هر اصل دیگری این اصل را نقض کرده است. جنگ خود به نظم طبیعی اشیا تبدیل شده است.
در این فضا اقتدارگرای مثل ترامپ شکوفا می شود. تعلیق هنجارهای او وعده - "ما مجبوریم کارهایی را انجام دهیم که قبلاً هرگز انجام ندادیم ... کارهایی که یک سال پیش صراحتاً غیرقابل تصور بود" - در حال حاضر در حال انجام است. استثنا در حال حاضر قاعده است.
رشد قدرت اجرایی در دوره دو رئیس جمهور گذشته نیز به نفع ترامپ است.
از زمان صدور قطعنامه جنگ عراق در سال 2002، کنگره عملاً از وظایف خود صرف نظر کرده است اجازه دادن به جنگ ها. برنامه پهپاد اوباما فراتر از دید عموم عمل می کند با نظارت محدود کنگره. کاخ سفید دارد به شدت کم گزارش شده است تعداد غیرنظامیانی که توسط هواپیماهای بدون سرنشین کشته شدند و از توضیح اینکه چگونه سیاست "حملات امضایی" آن - که اهداف ناشناس مشکوک به فعالیت تروریستی را از بین می برد - با قوانین بشردوستانه مطابقت دارد خودداری کرد. و علیرغم تلاشهای پس از اسنودن برای مهار آژانس امنیت ملی، اشغالگر بعدی دفتر بیضی همچنان به گستردهترین دستگاه نظارتی که تا به حال ابداع شده است، دسترسی خواهد داشت که توسط یک جفت کمیته دوستانه کنگره و یک دادگاه مخفی و سابق بررسی میشود.
معامله ضمنی پرزیدنت اوباما با مردم - در واقع، به دولت فوقالعاده شایسته من قدرت فوقالعادهای اعطا میکند و ما شما را در امان نگه میداریم - دستور العملی برای استبداد است. اگر از این فکر که ترامپ مسئول برنامه ترور جهانی است می لرزیم، باید از دولت ریاست جمهوری که در وهله اول آن را طراحی کرده است نیز متاسف شویم.
استبداد از قبل اینجا بود
Oدر سیاست داخلی، بسیاری از لیبرالها و چپها با سرزنش خود حزب جمهوریخواه به دلیل امکان ظهور ترامپ راحتاند: جمهوریخواه با آزاد کردن نیروهای مضر خارج از کنترل خود، اکنون آنچه را که کاشته است درو میکند. چیزی که پل رایان از حزب بزرگ قدیمی بیش از همه از ترامپ رنجیده است این است که سبک غیر ظریف او سیاست نارضایتی نژادی سفیدپوستان را در مرکز محافظه کاری آمریکایی آشکار می کند.
پویایی مشابهی، اگرچه کمتر در مورد آن اظهار نظر شده است، در مورد مسائل امنیت ملی در کار بوده است.
در ذهن نخبگان سیاست خارجی، پلتفرم ضد تروریسم ترامپ زشت اما غیرعادی است - یک انحراف غیرقابل توضیح از مسیر درست وفاداری به قانون اساسی، یک خطر منحصر به فرد و خودکفا برای سلامت دموکراسی ما. برای آنها، ظلم ترامپ از بیرون بر جمهوری بکر ما نفوذ می کند.
اما این یک خیال است. استبداد قبلاً اینجا بود. ترامپ، همانطور که تمایلش است، فقط آن را آشکارتر کرده است.
ما قبلاً در کشوری زندگی می کنیم که درگیر یک جنگ پایان ناپذیر و بی حد و حصر علیه دشمنی نامشخص است - جنگی که در آن هر درجه از مصالحه با قانون اساسی قابل توجیه است. اگر نمی خواهیم در آن کشور زندگی کنیم، باید کاری بیش از رد سیاست های نفرت انگیز ترامپ انجام دهیم. ما باید جنگ علیه تروریسم را که صعود او را ممکن کرد، رد کنیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا