پرزیدنت ترامپ با حمایت یک بنر بزرگ با مضمون «آمریکایی بخرید – آمریکایی را استخدام کنید»، در ماه مارس اعلام کرد که دولت او ایالات متحده را دوباره به «پایتخت خودروی جهان» تبدیل خواهد کرد.
ترامپ گفت: «برای دههها، من نسبت به شیوههای تجارت خارجی ناعادلانه که ثروت جوامع را ربوده و توانایی مردم ما را برای تأمین معاش خانوادههایشان ربودهام، زنگ خطر را به صدا درآوردهام. آنها مشاغل ما را دزدیده اند، آنها شرکت های ما را دزدیده اند، و سیاستمداران ما ناامیدانه به تماشا نشسته اند. دیگر نه."
"آنها" کیستند؟ بر اساس اظهارات قبلی رئیس جمهور، دو حدس مطمئن مکزیک و چین هستند. از زمان تحلیف، او برای محدود کردن تجارت و مهاجرت تلاش کرده است. در همین حال، دنیس ویلیامز، رئیس کارگران خودرو (UAW) اعلام کرده است که اتحادیه او کمپین جدیدی را با عنوان «آمریکایی بخر» راه اندازی خواهد کرد.
تاریخ ایالات متحده حداقل سه موج از "خرید آمریکایی" را به خود دیده است. کریس بروکس با دانا فرانک، استاد تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز، و نویسنده کتاب مصاحبه کرد آمریکایی بخرید: داستان ناگفته ملی گرایی اقتصادی, درباره تاریخچه و تأثیر این کمپین ها.
یادداشت های کار: ایده پشت کمپین های «خرید آمریکایی» برای بسیاری از مردم خوب به نظر می رسد. در مورد این ایده چه فکری می کنید؟
دانا فرانک: کمپینهای «خرید آمریکایی» با این فرض عمل میکنند که اگر محصولی را بخرید که در ایالات متحده ساخته شده است، شرکتی که از این فروش سود میبرد، مجدداً در مشاغل اتحادیهای خوب در ایالات متحده سرمایهگذاری میکند – اما به ندرت چنین است. . شرکت ها با آن مشارکت موافقت نکردند. آنها در عوض از این سودها برای لابی کردن برای توافقات تجارت آزاد استفاده کرده اند که مانع رفتن آنها به خارج از کشور می شود.
افرادی که ممکن است فکر کنند میتوانند نوعی نسخه مترقی از «خرید آمریکایی» را جدا کنند، در نهایت نمیتوانند از ورود آن به «استخدام آمریکایی» یا «اول آمریکا» و این تصور که ایالات متحده نباید نگران آن باشد فرار کنند. مبارزات کارگران در کشورهای دیگر.
فرمول ترامپ از «آمریکایی بخر» به «آمریکایی استخدام کن» است که به وضوح خواستار تبعیض علیه مهاجران از جمله مهاجران مجاز است. او در اینجا شعله نژادپرستی را شعله ور می کند. دلیلی وجود دارد که ترامپ و احتمالاً استیو بنن و استیون میلر در مراسم تحلیف خود این موضوع را بالاتر از همه قرار دادند. آنها می دانند دارند چه کار می کنند. آنها می خواهند کارگران بومی را از کارگران مهاجر جدا کنند.
به نظر من این غم انگیز است که جنبش کارگری ایالات متحده ترامپ را در دام او دنبال کند. تنها یک ماه بعد است و برخی از رهبران کارگری میگویند: «بله، بیایید خط لوله Keystone XL را با استفاده از محصولات اتحادیه ساخته شده در ایالات متحده بسازیم.» و البته ترامپ خط لوله کی استون را از تعهد خود «خرید آمریکایی» مستثنی کرد.
حمایت نخبگان از کمپین های «آمریکایی بخر» تقریباً همیشه حاوی این نوع ریاکاری بوده است. ترامپ خودش آمریکایی ها را نمی خرد. اما او یا مشاورانش باهوش هستند. آنها از فراخوان «آمریکایی بخر، آمریکایی را استخدام کن» استفاده می کنند تا بین کارگران آمریکایی و کارگران سایر نقاط جهان شکاف ایجاد کنند – و بسیاری از مردم به آن علاقه دارند.
این اولین باری نیست که یک اتحادیه درگیر کمپین «آمریکایی بخر» می شود. آیا می توانید در مورد نمونه اخیر دیگری صحبت کنید؟
کمپینهای «آمریکایی بخر» در اواخر دهه 1970 رایج شد، زیرا کارگران تلاش میکردند به فرار سرمایه رسیدگی کنند و کارفرمایان شروع به روی آوردن به اتحادیهها و درخواست امتیاز کردند. باز هم این کمپین ها دارای یک مولفه نژادپرستانه بسیار قوی بودند. وینسنت چین، یک مرد چینی-آمریکایی، بود توسط یک ناظر کارخانه خودروسازی و یک کارگر اخراج شده خودرو کشته شد، هر دو سفید پوست، در دیترویت در اوایل دهه 80.
مردم خودروهای ژاپنی را دور ریختند، حتی خودروهایی که توسط کارگران اتحادیه در ژاپن ساخته میشدند، و خودروهای ژاپنی که در ایالات متحده با کارگران اتحادیه ساخته میشدند. این فقط کارگران خودرو نبودند، بلکه بسیاری از اتحادیه های تولیدی بودند. کارگران پوشاک کمپین ضدآسیایی «آمریکایی بخر» را راه اندازی کردند، اما به دلیل فشار فعالان آسیایی-آمریکایی مجبور به عقب نشینی از آن شدند.
مانند مردم در دهه 1970، مردم امروز میخواهند به دوران موسوم به «عصر طلایی» برگردند، زمانی که مشاغل زیادی در صنایع سنگین وجود داشت که صنفی بودند، حقوق بسیار خوبی داشتند و مزایای عالی ارائه میکردند. آنها تصور می کنند که «خرید آمریکایی» ممکن است به بازگرداندن همه اینها کمک کند.
مشکل این است که کارفرمایان مدتهاست که جنبش کارگری را روشن کردهاند و شرایط کاری را چنان پایین آوردهاند که بازگشت به آن دنیا بسیار سخت است. راهبردی که امروزه توسط کارفرمایان دنبال میشود، کاملاً با آنچه اتحادیهها در دهههای 1950 و 1960 با آن مواجه بودند، زمانی که کارگران فولاد و کارگران خودرو این مشاغل بزرگ را داشتند، متفاوت است.
و البته، آن "عصر طلایی" به ظاهر تنها بر یک بخش خاص تمرکز می کند. مشاغل فولاد طبیعتاً مشاغل شگفت انگیزی با حقوق بازنشستگی و بهداشت و درمان و حقوق بالا نبود. آنها مشاغل زشتی بودند که در آن مردم 12 ساعت در روز و هفت روز در هفته کار می کردند تا اینکه کنگره سازمان های صنعتی در دهه 1930 اتحادیه های قدرتمندی را ایجاد کرد و همه آن را تغییر داد.
تولید تنها 8 درصد از کل اشتغال در ایالات متحده است. آنچه ما نیاز داریم یک جنبش مردمی گسترده است که همه مشاغل را - چه در تولید، چه در خدمات و چه در کشاورزی - به مشاغل واقعاً عالی با حمایت اتحادیه تبدیل کند.
تأثیر تلاش قبلی در «خرید آمریکایی» توسط کارگران خودرو چه بود؟ حتی با شرایط خودش موفق بود؟
کمپین های «خرید آمریکایی» معمولاً کار نمی کنند. مانند هر کمپین مصرف کننده، دلیلی وجود دارد که چرا مردم در وهله اول یک محصول را خریداری می کنند. به خصوص هنگامی که به اقلامی مانند ماشین با بلیط های بزرگ می رسید، سوال این است: آیا آن 5,000 دلار اضافی که ممکن است خرج کنید برای خرید ماشینی که مطابق با نیازها یا ترجیحات شما نیست ارزش خرید دارد؟
من نمیخواهم در اینجا به خودروهای ساخت آمریکا توهین کنم، اما دلایل زیادی وجود دارد که چرا مردم ممکن است بخواهند خودروی ساخت کشور دیگری بخرند. حتی برچسب اتحادیه فقط از نظر تاریخی روی چیزهایی کار می کرد که مردم با پول بسیار کمی می خریدند و آنها را در مقابل سایر کارگران می خریدند، مانند سیگار برگ.
بنابراین UAW واقعاً بهعنوان «خرید آمریکایی» از مصرفکننده قربانی میخواهد. وقتی این خط در شن و ماسه است، دیگر کارگران، حتی همکاران اتحادیه شما، اگر آمریکاییها را نخرند، میتوانند دشمن فرضی شما شوند، و همچنین افراد کارگر در کشورهای دیگر - برخلاف شرکتها و سیاستمداران نژادپرست.
در اقتصاد جهانی امروز، به نظر می رسد خرید هر کالایی که فقط در یک کشور ساخته شده است غیرممکن باشد.
آن قطار خیلی وقت پیش ایستگاه را ترک کرد. محصولات در چندین کشور ساخته می شوند زیرا شرکت های مستقر در ایالات متحده به دنبال نیروی کار ارزان و مقررات زیست محیطی پایین تر به خارج از کشور فرار کرده اند. آنها قطعاتی را در سه کشور مختلف تولید می کنند و سپس آنها را با هم در ایالات متحده مونتاژ می کنند، بنابراین حتی اگر می خواهید آن محصول خالص آمریکایی را بخرید، در اکثر موارد وجود ندارد.
و حتی سابقه قبلی کمپین های «خرید آمریکایی» وجود دارد؟
این کمپینها به انقلاب آمریکا برمیگردد، زمانی که مردم محصولات بریتانیایی مانند لباسهای تولید شده در بریتانیا را رد میکردند. جورج واشنگتن در اعتراض به بریتانیاییها، پارچههایی را که «خانهباز» نامیده میشد، میپوشید، پارچهای که در مستعمرات ساخته میشد.
حتی در آن دوره می توانید برخی از مشکلات مربوط به «خرید آمریکایی» را مشاهده کنید. واشنگتن از بردههایش خواسته بود که خانهاش را بسازند. بنابراین فقط به این دلیل که این لباس در جایی که در حال تبدیل شدن به ایالات متحده بود ساخته شده است، به این معنی نیست که با شرایط کاری خوب ساخته شده است. در واقع، تا آنجا که می توانید وحشتناک بود.
حتی برای شخصیتهای برجسته انقلابی و بنیانگذاران مشهوری مانند جان هنکاک معمول بود که اعلام کنند مردم باید چیزهای ساخته شده در مستعمرات را بخرند - همه اینها در حالی است که چیزهایی را در پشت صحنه وارد میکردند و از آن سود میبردند. این روندی است که تا امروز نیز ادامه دارد. بسیاری از محصولات ترامپ در خارج از ایالات متحده تولید می شوند.
و سپس موج بزرگ بعدی "خرید آمریکایی" در دهه 1930 در دوران رکود بزرگ بود؟
درست است. توسط ویلیام راندولف هرست، نجیب زاده مشهور رسانه ای که صاحب 27 روزنامه بود، راه اندازی شد. در سالهای 1932 و 1933، هرست از مردم آمریکا خواست تا تحت عنوان «آمریکا اول»، «آمریکایی بخرید» و «آمریکایی را استخدام کنید».
کمپین هرست به طور صریح ضد مهاجر، به ویژه ضد ژاپنی بود. او ادعا کرد که ایالات متحده با به اصطلاح "خطر زرد" مواجه است که ظاهراً شامل ژاپنی ها و محصولات ساخت ژاپن می شود.
اما در آن زمان تنها چند صد هزار نفر ژاپنی تبار در ایالات متحده زندگی می کردند، در مقایسه با میلیون ها ایتالیایی یا یونانی یا آلمانی. همه آنها مهاجر هستند، اما کمپین به طور خاص ژاپن و مهاجران ژاپنی را مقصر بحران عمیقی که اقتصاد ایالات متحده با آن مواجه است، معرفی کرد. سرکوب خارجی ها بخشی از بسته «آمریکایی بخر» شد.
نژادپرستی هرست و دههها نگرش ضد آسیایی که آن را تغذیه کرد، پیامدهای جدی داشت. ده سال بعد، بیش از 100,000 آمریکایی ژاپنی الاصل که دو سوم آنها شهروند بودند، مشاغل، خانه های خود را از دست دادند و به نام مبارزه با "خطر زرد" در کمپ های بازداشت محبوس شدند.
ترامپ به عنوان طرف دیگر مناظره تجاری به کلینتون و دموکراتها معرفی میشود، اما هیچ یک از نامزدها یا حزبها موقعیتی را ارائه نکردند که واقعاً به نفع کارگران باشد.
هیلاری کلینتون انتقادی از سیاست تجارت آزاد ارائه نمی کرد و ترامپ هم چنین بود. این بخشی از چیزی است که کمپین ترامپ را بسیار خطرناک می کند. اما اگر به کابینه و سیاست های او نگاه کنید، او در واقع استانداردهای کار و زندگی را در ایالات متحده پایین می آورد
شما این را به وضوح در مورد مراقبت های بهداشتی و همچنین با محافظت در محل کار در مورد سلامت و ایمنی مشاهده می کنید. او اندرو پوزدر را به عنوان وزیر کار معرفی کرد - مدیر عامل شرکتی که به اجرای قانون کار یا حق کارگران برای تشکیل اتحادیه اعتقادی ندارد. ترامپ بارها دست خود را نشان داده است، اما رسانههای جریان اصلی در افشای تاریخچه او از اتحادیهها و استثمار کارگران در سراسر جهان ضعیف عمل کردهاند.
بسیاری از اتحادیههای کارگری کمپینهای «آمریکایی بخر» را به عنوان بخشی از فشار برای دولت برای تهیه کالاها و خدمات داخلی یا محلی اجرا میکنند. نظر شما در مورد این استراتژی چیست؟
ما به یک سیاست تجاری مترقی نیاز داریم که شامل استفاده از بودجه ایالات متحده برای حمایت از مشاغل خوب اتحادیه در این کشور باشد. این می تواند شامل قوانین تدارکات دولتی باشد.
اما ترامپ سیاستهای دیگری را دنبال نمیکند که صادرات آمریکا به کشورهای دیگر را تضعیف میکند یا به حقوق کار ضربه میزند. او فقط از این یک عنصر به شیوه ای بسیار ریاکارانه استفاده می کند تا وانمود کند که به نفع کارگران در ایالات متحده کار می کند.
و تفاوت بزرگی بین سیاستهای مخارج دولت - که با توافقنامههای تجاری جهانی پیچیده که در غیر این صورت برای تضعیف حقوق کار و حفاظت از محیط زیست طراحی شدهاند - و کمپینهایی که مصرفکنندگان و همه انتخابهای خرید آنها را هدف قرار میدهند، گره خورده است، وجود دارد. هنگامی که آن را «خرید آمریکایی» نامیدید، به چیزی فراتر از سیاستهای تجاری و برنامهریزی اقتصادی نیاز دارید.
ترامپ اخیراً فرمان اجرایی «خرید آمریکایی/استخدام آمریکایی» را امضا کرده است که ویزای H-1B را هدف قرار می دهد. برداشت شما از این دستور چیست و تاثیر احتمالی آن چه خواهد بود؟
میتوانید ترامپ را در اینجا ببینید که با کارت ضد مهاجرتی بازی میکند، و تلاش میکند کارگران ایالات متحده را علیه مهاجران سوق دهد تا انگشت خود را به سمت ثروتمندانی مانند ترامپ و کابینهاش نشانه نگیریم. ناسیونالیسم شعارهای او دقیقاً در این امر نقش دارد، زیرا او تلاش می کند طبقه کارگر ایالات متحده را تجزیه کند.
ویزای H-1B در واقع توسط شرکت ها برای کاهش دستمزدها و شرایط کاری برای کارگران نخبه فنی در ایالات متحده استفاده می شود، اما محدود کردن این ویزاها تا حد زیادی به افراد طبقه کارگر کمک نمی کند، زیرا بیشتر ویزای H-1B برای مشاغلی استفاده می شود تحصیلات و مهارت های بسیار تخصصی که اکثر افراد شاغل از آن بی بهره اند. استفاده از این ویزاها توسط شرکتها باعث کاهش دستمزدها و شرایط کار برای افراد طبقه متوسط میشود، هرچند که به نوبه خود فشار نزولی بر کارگران به طور کلی وارد میکند.
به نظر میرسد که «آمریکایی بخر» کمپینی است که اتحادیهها زمانی که هیچ ایده ملموس دیگری برای اصلاح سیاستهای تجاری ندارند، به راه میاندازند.
ما باید بفهمیم که سیاستهای تجارت مترقی جایگزین چگونه هستند. ما نباید در مسیر تجارت آزاد برویم. ما نیز نباید مسیر حمایت گرایی ناسیونالیستی را طی کنیم.
ما باید در مورد مسیر سومی صحبت کنیم که حقوق کار و حمایت از اتحادیه ها را در اولویت قرار دهد، به عنوان بخشی از یک بسته گسترده تر که همچنین به مهاجرت می پردازد و متعهد به افزایش دستمزد کارگران و شرایط کار در سراسر جهان، از طریق همبستگی فرامرزی است. ما به توسعه اقتصادی داخلی نیاز داریم که مشاغل خوب را بدون بازی در چارچوبی ضد مهاجر ایجاد کند.
در حالت ایدهآل، اتحادیههای ما سازمانهایی خواهند بود که کارگران در آن همه اینها را کشف میکنند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا