تقصیر رسانه ها، آب و هوا، تأثیر برگزیت، ترس از تغییر بود. اینها تنها بخشی از تئوری هایی هستند که در سمت چپ برای توضیح جایگاه سوم Unidos Podemos و متحدان منطقه ای آن در اجرای مجدد آن مطرح شده اند. انتخابات سراسری اسپانیا در 26 ژوئن نه تنها تعداد کرسی های ائتلاف در کنگره راکد شد، بلکه یک میلیون رای را در مقایسه با نتیجه شش ماه پیش از دست داد و بزرگترین قربانی کاهش کلی مشارکت بود.
به گفته پابلو ایگلسیاس، رهبر پودموس، جاهطلبیهای حزب او توسط رایدهندگانی که در مواجهه با چشمانداز قابلاعتماد دولت تحت رهبری پودموس، سردرگم شدند، ناامید شد. ترس پیروز شد اما این فرضیه شکست پودموس را در بسیج غیر رایدهندگان توضیح نمیدهد، تواناییای که از زمان موفقیتش در انتخابات اروپا در سال 2014 کلید موفقیت آن بوده است. همچنین این واقعیت را نادیده می گیرد که همین یک سال پیش، پلت فرم های شهروندی با حمایت پودموس در بسیاری از شهرهای بزرگ اسپانیا از جمله مادرید و بارسلون پیروز انتخابات محلی شد.
پس چه اتفاقی افتاد؟ چرا «سیاست جدید»، به معنای وسیع آن، در سطح محلی نفوذ قابل توجهی داشته است اما در سطح ملی متوقف شده است؟ تعدادی تفاوت بین فرآیندهای سیاسی در حال انجام در هر سطح وجود دارد که ممکن است دلیل آن را توضیح دهد.
از دایره تا اهرام
اولین عامل مقیاس است. در حالی که زمانی چیزهای زیادی از Podemos ساخته شده بود مدل حلقه های محلی، ترجمه این مدل به یک مکانیسم مشارکت واقعی از پایین به بالا در یک پروژه سراسری هرگز آسان نبود. با این حال، پودموس محافل محلی خود را ناتوان کرده است، و بنابراین برای به چالش کشیدن مدل سنتی دموکراسی نمایندگی که یکی از اهداف اصلی خشم خشمگینان بود، کاری انجام نداده است.
در مقابل، مقیاس شهرداری ثابت کرده است که زمینه مناسبی برای پلتفرم های شهروندی برای باز کردن فرآیندهای مشارکت موثر در سطح محله و شهر است. در حالی که مشارکت در Podemos در سطح ملی به رای گیری آنلاین برای تأیید پیشنهادات ارائه شده توسط رهبران آن کاهش یافته است، پلتفرم های شهروندی بهتر می توانند مشارکت حضوری و آنلاین را به روشی پویا و متقابلاً تقویت کنند (به عنوان مثال، برای طراحی اعلامیه های انتخاباتی). این فرآیندهای محلی منعکس شده و بر روی شبکهها و شیوههای توسعهیافته توسط جنبش خشمگینها، که مدتها پس از بیرون راندن آن از میادین از طریق اجتماعات محلهای و فعالیتهای آنلاین ادامه مییابد، منعکس شده است.
اگر کسی برنده شود، همه ما باختیم
تفاوت مهم دیگر این است که پودموس به تنهایی یا در یک ائتلاف سنتی احزاب در انتخابات محلی شرکت نکرد. پلتفرم های شهروندی توسط فعالان جنبش های اجتماعی راه اندازی شد و احزاب (پادموس و چپ متحد از جمله آنها) متعاقباً به آن پیوستند.
این مدل نه تنها برای متحد کردن احزاب مترقی بلکه برای ایجاد یک فضای سیاسی جدید خدمت کرد که در آن بسیاری از افرادی که هیچ وابستگی حزبی یا تجربه قبلی از سیاست انتخاباتی نداشتند، احساس راحتی کنند. هزینه پودموس نامرئی بودن نام تجاری آن و از دست دادن کنترل بر تصمیم گیری است. در ازای آن، ظرفیت تعامل و مهار شبکه های گسترده تری فراتر از حامیان اصلی خود را به دست می آورد. پلتفرم شهروندی گالیسی، Marea Atlántica، این روحیه کنار گذاشتن منافع حزبی برای دستیابی به اهداف مشترک را با این شعار خلاصه می کند: "اگر کسی برنده شود، همه ما بازنده ایم."
این رویکرد متکثرتر در جریان انتخابات در والنسیا، گالیسیا و کاتالونیا به پودموس تحمیل شد، جایی که احزاب شهرداری و منطقه ای ائتلاف های غیرمتمرکز تحت نام های مختلف را شرط حمایت خود قرار دادند. باید دید که این ائتلافهای منطقهای تا چه اندازه در کنگره تقاضای خودمختاری خواهند کرد و چه نوع تنشهایی را ممکن است با رهبری مرکزی برانگیزد. اینکه رابطه بین مرکز و پیرامون ائتلاف چگونه تکامل مییابد، تعیین خواهد کرد که آیا چنین استراتژیهایی در آینده نیز به کار خواهند رفت. کاتالونیا، جایی که Podemos در حال حاضر در حال تجدید رهبری خود است و بارسلونا en Comú به دنبال تکرار الگوی شهروندی خود در انتخابات منطقهای است، احتمالاً در ماههای آتی برای بقیه کشور در مورد این موضوع زنگ خطری خواهد بود.
از فمینیسم تا زنانه شدن
در نهایت، Podemos با کسری قابل توجهی در حمایت رای دهندگان زن در تمام گروه های سنی روبرو شده است. در حالی که حزب به صراحت از سیاست های فمینیستی پیروی می کند و برابری جنسیتی را در لیست های انتخاباتی خود اعمال می کند، رهبری آن سرسختانه مرد باقی می ماند. تیم تگ Iglesias-Errejón در مادرید مسلط است و غیبت قابل توجهی از زنان در بالاترین سطوح حزب در سطح منطقه و شهر وجود دارد.
رهبری مردانه پودموس تأثیر قابل توجهی بر لحن ارتباطات حزب دارد که اغلب متهم به پرخاشگری یا بی توجهی به اهمیت دادن به موضوعاتی مانند خشونت علیه زنان است. همچنین منجر به این شد که پودموس فمینیسم را برای زنان اسپانیا «تشریح» کند، پدیدهای که در روز جهانی زن امسال تجسم یافت، زمانی که حزب به دلیل توئیت شعارهای فمینیستی که بر روی پرترههای رهبران مردش نقش بسته بود به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
به طور جدی تر، فقدان رهبری زنانه و فمینیستی پودموس ظرفیت دگرگونی آن را در سطح ساختاری محدود می کند. تصادفی نیست که موفق ترین جنبش های اجتماعی و پلت فرم های سیاسی که در اسپانیا پس از بحران ظهور کرده اند، از گروه ضد فساد 15MpaRato و جنبش حقوق مسکن PAH به بارسلونا en Comú، توسط رهبری زن و سازمان های شبکه ای مشخص شده اند. این «زنانه شدن سیاست» نشان دهنده یک تغییر پارادایم در محتوا و شکل زندگی سیاسی است.
سقف یا نقطه عطف؟
تجربه Podemos در دو سال گذشته تنها بارزترین عنصر در آزمایشگاه گستردهتری از پروژههای سیاسی است، اعم از انتخاباتی و غیرانتخابی، که از زمان اشغال در سال 2011 در اسپانیا ظهور کردهاند. نارضایتی و زبان میدانها، ارزشها و روشهای کار خشمگینها در جاهای دیگر، عمدتاً توسط جامعه مدنی، زنده نگه داشته شده است.
اگر قرار است این انتخابات عمومی بهجای سقفی برای سیاست جدید، نقطه عطفی باشد، آنگاه احزاب، جنبش شهرداری و فعالان باید در مورد موفقیتها و محدودیتهای استراتژیهای مورد استفاده تا به امروز فکر کنند. سیاست جدید نمی تواند صرفاً یک تغییر نام تجاری باشد. ایجاد یک دموکراسی واقعی چیزی بیش از پیروزی در انتخابات است. این در مورد تغییر نحوه انجام سیاست از پایین است، با شروع زندگی روزمره ما، در خانه ها، محله ها و شهرهای ما. سیاست انتخاباتی بخشی از پازل است، اما تنها در صورتی که احزاب چالش تغییر شیوه های کاری خود را بپذیرند. اگر آنها نتوانند این کار را انجام دهند، مطمئناً هر پیروزی انتخاباتی آینده پوچ خواهد بود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا