اول ماه مه روز جهانی کارگر است. این جشن هر ساله توسط ده ها میلیون نفر در اکثر کشورهای جهان برگزار می شود. این تعطیلات رسمی در همه کشورها به جز چند کشور است، ایالات متحده یکی از معدود کشورهایی است که آن را به رسمیت نمی شناسد. این با مبارزه برای هشت ساعت روز کاری، و به ویژه با تجربه سرکوب پلیس علیه کارگران در شیکاگو در سال 1886 سرچشمه گرفت. بیش از صد سال است که توسط کارگران، سوسیالیستها، آنارشیستها، خودمختاران و هزاران نفر دیگر جشن گرفته شده است. رادیکال ها در طول سالها، مشارکت کارگران و رادیکالها به دلایل مختلف، از سرکوب گرفته تا بوروکراسی اتحادیه، بالا و پایین رفته است. اواخر دهه 1980 نشاندهنده تغییری رو به بالا در جشنهای اول ماه مه به جشنهایی است که به طور فزایندهای شرکتکنندگان و جنبشهای متنوعتری را در بر میگیرد، با اول ماه مه در حال حاضر برای همه چیز از حقوق مهاجران، عدالت اجتماعی و حقوق افراد متزلزل گرفته تا مقابله با جهانی شدن سرمایهداری و جنگ.
در حالی که در بیشتر مناطق جنوبی جهانی اول ماه مه هرگز جذابیت خود را به عنوان روز مهمی برای مبارزه از دست نداد، هم با مقاومت مبارزاتی و هم با جشن های شاد، در شمال جهانی تنها در دو دهه گذشته است که به طور فزاینده ای از آن بازپس گرفته شده است. زیر روز اول ماه مه نیز به عنوان روز شادی، جشن گرفتن تنوع گسترده قهرمانان و شرکت کنندگان در کنار هم و تغییراتی که در آینده خواهد آمد، بهبود می یابد – این لحظه ای است که فرد نگاهی اجمالی به فردا دارد.
مقاله زیر بر اول ماه مه انقلابی در برلین تمرکز دارد، همانطور که داریو آزلینی توصیف می کند، که تقریباً از زمان آغاز به کار در جشن ها و شورش های اول ماه مه انقلابی شرکت داشته است.
خاستگاه اول ماه مه انقلابی به اول ماه مه 1 بازمی گردد، زمانی که پلیس به یک جشنواره خیابانی مسالمت آمیز که توسط سازمان های محله ای مبتنی بر جامعه در محله کروزبرگ برلین سازماندهی شده بود، یورش برد، منطقه ای که مشخصه آن جمعیت مهاجر و چپ بود. فعالان رادیکال و ساکنان کروزبرگ به سرعت بسیج شده و در برابر حملات پلیس مقاومت کردند، سنگرها برپا کردند، خودروهای پلیس را سوزاندند و محله خود را از پلیس پس گرفتند. پس از آن بود که نبرد به یک شورش شهری تبدیل شد که در نهایت پلیس را مجبور کرد تا شب از محله خارج شود. قیام کروزبرگ به یک نماد تبدیل شد و از آن زمان تظاهرات «اول ماه مه انقلابی» در کروزبرگ برگزار می شود که اغلب با 1987 شرکت کننده برگزار می شود. پلیس برای همه بسیج می شود و تقریباً همیشه سرکوب و درگیری وجود دارد. در طول سالها، اول ماه مه انقلاب به دیگر شهرهای آلمان و سراسر اروپای شمالی گسترش یافته است.
تعداد شرکتکنندگان در اول ماه مه انقلابی در برلین پیوسته افزایش یافته است، و این روز به خودی خود گسترش یافته و شامل انواع رویدادها، از جمله راهپیماییها، اقدامات و فضاهایی برای شرکت همه با مضامین مختلف شده است - هرچند که هنوز با رویارویی با سرمایهداری و سرمایهداری به پایان میرسد. پلیس. انتظار می رود امسال بیش از 30,000 نفر در راهپیمایی و فعالیت های شبانه شرکت کنند.
به نظر شما چرا روز اول ماه مه در برلین به طور فزاینده ای محبوب می شود؟
مردم بیشتر و بیشتر خسته هستند پاسخ کوتاه است.
این «تظاهرات» در طول سال است که پیام واضحترین آن است - ما از نظام به هم میخوریم، از سرمایهداری، از پلیسها، از خودکامگی، نژادپرستی، از ریاضتگرایی و کاهش هزینهها خسته شدهایم…
خاستگاه Mayday انقلابی چیست؟
در سال 1987 در کروزبرگ، در لوزیتزر پلاتز، نوعی نمایشگاه خیابانی اجتماع چپها برگزار شد، رویدادی آرام با بچهها در حال بازی، مردم در حال کباب کردن غذا، سرو غذا و غیره. و سپس پلیس وارد شد و شروع به وحشیانه و سرکوب مردم کرد. بنابراین مردم واقعا عصبانی شدند و پلیس را از محله بیرون کردند. همه جور مردم بیرون آمدند و دست به اقدام زدند، این یک واکنش واقعی محله بود - و غارت های زیادی وجود داشت، با چیزهایی که غارت شد و سپس در محله توزیع شد. سنگرها در نقاط مختلف برپا شده بود و مردم با سنگ، کوکتل مولوتف، شلیک گلوله از محله در مقابل پلیس دفاع می کردند... مثل مهمانی بود که پلیس تمام شب به محله نمی آمد.
از آن زمان، تظاهرات اول ماه مه تا حدی برای بزرگداشت قیام کروزبرگ است. بنابراین سال بعد بود که اولین مه انقلابی سازماندهی شد. من در مورد برلین صحبت خواهم کرد زیرا در اوایل بسیاری از مردم فقط به برلین می آمدند، اما سپس ذره ذره شروع به سازماندهی روزهای انقلابی در شهرهای خود کردند و اکنون در بسیاری از شهرهای دیگر، حداقل 1 نفر از آنها، مه انقلابی دارند. روز شهرهایی مانند هامبورگ، اشتوتگارت، نورنبرگ، اولدنبورگ، ماگدبورگ، ووپرتال... و در بسیاری از جاهای دیگر مردم حداقل یک بلوک مبارزه انقلابی یا طبقاتی را در تظاهرات اتحادیه سازماندهی میکنند.
شما از سال 1989 تقریباً در هر جشن اول ماه مه در برلین شرکت کرده اید، می توانید کمی از چگونگی آن توضیح دهید؟
اول ماه مه یک تعطیلات ملی در آلمان است، همانطور که در تمام اروپا و آمریکای لاتین و همچنین بسیاری از کشورهای دیگر در جهان است.
بنابراین روز با جشنواره ها و نمایشگاه های خیابانی آغاز می شود. تنها در برلین ده ها هزار نفر در طول روز شرکت می کنند. انواع فعالیتها برای بچهها وجود دارد، افراد مسن، محلهها رویدادها، غرفهها، میزها را سازماندهی میکنند، مثل یک نمایشگاه بزرگ است - فقط وانمود میکند که سیاسی است.
یک راهپیمایی کارگری هم در طول روز برگزار می شود که معمولاً چند هزار نفر جمعیت دارد، اما اینکه اینجا چه بر سر کارگری و ستیزه جویی آنها آمده داستان دیگری است.
وقتی تظاهرات اول ماه مه انقلابی در برلین شروع شد، شاید 10,000 نفر جمعیت داشتند و خشونت آمیزتر بودند. این تعداد در اواخر دهه 20,000 افزایش یافت و به 1990 نفر نزدیک شد و سپس در سالهای گذشته بیش از 20,000 نفر وجود داشت. حالا آنها بزرگتر شده اند و شورش ها کمتر است.
همه نوع انقلابیون در راهپیمایی عصر شرکت می کنند، از کمونیست ها و سوسیالیست ها گرفته تا آنارشیست ها و اتونومیست ها.
آنها اغلب به شورش ختم می شوند. پلیس اغلب در تلاش برای تحریک شورش است. برخی از مردم نیز می آیند، به ویژه بچه های جوان و بچه های جوان مهاجر که در تمام سال از سرکوب بسیار رنج می برند و این فرصتی است که آنها ناامیدی فروخورده خود را ابراز کنند. این در مورد بچههای برخی از مناطق روستایی اطراف نیز صدق میکند، جایی که اغلب درگیریهای زیادی با نازیها وجود دارد، و پلیس کاری انجام نمیدهد، و حتی زمانی که علیه نازیها سازماندهی میکنند، آنها را سرکوب میکند. همچنین آنها به برلین می آیند و به دنبال راهی برای ابراز این خشم هستند و به دنبال شورش هستند.
اما معمولاً در اواخر تظاهرات است، به همین دلیل است که تظاهرات اول ماه مه انقلابی از ساعت 1 بعد از ظهر شروع می شود، بنابراین تا زمانی که تظاهرات پایان می یابد، هوا تاریک یا غروب است. همچنین نوعی هشدار برای پلیس است که هنگام حمله به تظاهرات مراقب باشند.
چرا خشونت کمتر شد به این دلیل است که تعداد زیادی از گروه های شبه نظامی سازمان یافته دیگر برای شورش ها آماده نمی شوند. شورش ها خود به خود شروع می شوند، اما برای داشتن یک شورش خوب، به افرادی نیاز دارید که کمی آماده شوند، وسایل را در راه پنهان کنند، آماده باشند تا با پلیس مبارزه کنند و غیره. . با این وجود همیشه این احتمال وجود دارد که تظاهرات به یک شورش بزرگ تبدیل شود.
این تظاهرات همچنین در ساعت 6 بعد از ظهر برگزار می شود زیرا از دهه 1990، نازی ها اغلب سعی می کنند تظاهراتی را در شهرهای مختلف برگزار کنند - در تلاش برای جلب توجه از اول ماه مه انقلابی - و بدیهی است که تظاهرات آنها باید مسدود شود، متوقف شود، حمله شود ... بنابراین در طول روز بسیاری از مردم می روند و تظاهرات مختلف نازی ها را مسدود می کنند و سپس در ساعت 6 بعد از ظهر روز اول ماه مه انقلابی است ... و شب قبل، 30 آوریل، تظاهرات نیز وجود دارد، به اصطلاح شب جادوگران است، بنابراین یک ضد نیز وجود دارد. - تظاهرات سرمایه داری در محله طبقه کارگر متفاوت برلین….
پس زایمان چه شد؟ منشأ اول ماه مه تعطیلات کارگران است و آلمان دارای سابقه قوی و مبارزاتی در سازماندهی کارگری است. نه؟
آلمان سابقه کارگری و سوسیالیستی بسیار قوی مبارزاتی دارد. اولین باری که این یک تعطیلات ملی بود در سال 1919 بود. از قضا نازی ها در سال 1 روز 1933 مه را به عنوان تعطیلات ملی اعلام کردند (اما یکی از مردم آلمان، نه کارگران) سعی در اشغال این تاریخ داشت و یک روز بعد اتحادیه ها را لغو کردند… در مورد اول ماه مه پس از 1945، اتحادیه های آلمان سوسیال دمکراتیک بودند و کاملاً در یک سیستم گسترش رفاه و ثبات مبتنی بر رد مبارزات رادیکال ادغام شدند. روز اول ماه مه قطعا بیشتر یک تعطیلات و راهپیمایی کارگران بود تا اینکه در اواخر دهه 1960 اوایل دهه 1970، زمانی که کارگران و فعالانی که با ماهیت رادیکال اول ماه مه شناخته شده بودند، شروع به شرکت در راهپیمایی ها کردند، حتی اگر با اتحادیه ها همذات پنداری نمی کردند. اتحادیهها همیشه موضع روشنی در برابر «این رادیکالها» داشتند و در دهه 1980، بلوکهای رادیکال در راهپیماییهای اتحادیه اغلب توسط پلیس تحت تشویق رهبری اتحادیه مورد حمله قرار گرفتند. با گذشت زمان اول ماه مه با اتحادیه ها به یک کباب بزرگ تبدیل شد و بیش از هر چیز دیگری در مورد سوسیس و آبجو است.
اما هنوز هم در راهپیمایی اتحادیه یک بلوک انقلابی / مبارزه طبقاتی وجود دارد. آنارکو سندیکالیست ها همیشه به آنجا می روند و دیگران نیز. امسال، شبکه انقلاب مراقبت، شبکه ای از کارکنان مراقبت، فراخوانی برای پیوستن به کارکنان بهداشتی در راهپیمایی اتحادیه و سپس شرکت در بلوک فمینیستی تظاهرات اول ماه مه انقلاب صادر کرده است.
شما قبلاً در مورد جوانان مهاجر شرکت کننده در راهپیمایی عصر انقلاب صحبت کردید. به طور کلی آیا جامعه مهاجر در اول ماه مه در برلین شرکت می کند؟
قطع به یقین. اکثر گروه های مهاجر گروه های سیاسی نیز دارند و در آن شرکت می کنند. به خصوص جامعه ترک/کرد. هنوز سطح بالایی از آگاهی کارگران در میان جامعه ترک/کرد وجود دارد و آنها مشارکت می کنند. بهویژه امسال انتظار میرود که در میان مهاجران کرد و ترک که از روژاوا حمایت میکنند، حضور گستردهای رخ دهد. تعداد کمی از گروه های همبستگی و حمایتی وجود دارند که با روژاوا کار می کنند، از آموزش گرفته تا ارسال کمک های مادی فراوان. مفاهیم دموکراسی مستقیم و تصمیمگیری مبتنی بر مجمع در ایجاد یک جامعه آزاد به شدت در اینجا طنینانداز میشود – مانند نقش زنان در روژاوا. اینکه تقریبا نیمی از رهبری را زنان تشکیل میدهند، برای گروههای سیاسی برلین بسیار مهم است.
و همچنین گروههای پناهنده و بسیاری از مردم آمریکای لاتین در آن شرکت دارند…
داریو آزلینی نویسنده و کارگردان فیلم مستند است. او استادیار دانشگاه یوهانس کپلر در لینز اتریش است. تحقیقات و نوشتههای او بر روی ستیزهجویی اجتماعی و انقلابی، مهاجرت و نژادپرستی، قدرت مردم و خود سازماندهی، و کنترل کارگران، با مطالعات موردی گسترده در آمریکای لاتین تمرکز دارد. آخرین کتاب او تاریخ کار جایگزین: کنترل کارگر و دموکراسی در محل کار است. اطلاعات بیشتر درباره انتشارات و آثار او در: www.azzellini.net موجود است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا