در حالی که گزارش های رسانه ها بر کشورهای متعددی متمرکز است که با شیوع سارس دست و پنجه نرم می کنند، اما به هیچ وجه تهدید اصلی برای مراقبت های بهداشتی در جهان سوم نیست. سارس با همه خطری که دارد، در مقایسه با تهدید بسیار خطرناکتری که به دلیل انقیاد روزافزون سیستمهای مراقبتهای بهداشتی ما در برابر طمع صنعت بینالمللی داروسازی و مدیریت سلامت ایجاد میشود، کمرنگ میشود.
خصوصیسازی سریع مراقبتهای بهداشتی که توسط مشتریان صندوق بینالمللی پول انجام میشود، تعداد زیادی از مردم را در سراسر جهان در برابر بیماریهای مختلف آسیبپذیر میکند، زیرا مراقبتهای بهداشتی مناسب از دسترس آنها خارج میشود. مجلات پزشکی به پیشرفتهای بیسابقه در دانش علمی بدن انسان افتخار میکنند، اما میلیونها نفر در سراسر جهان بر اثر بیماریهای کاملاً قابل درمان مانند سل و مالاریا جان خود را از دست میدهند.
در حالی که توجه جهان به عراق و بی اعتبار کردن یک نهاد بین المللی، یعنی سازمان ملل متحد معطوف بود، تضعیف عمدی یک نهاد بین المللی دیگر توسط ایالات متحده کاملاً بدون توجه بوده است. سازمان تجارت جهانی، در دیدگاه یکجانبهگرایانه کنونی دولت بوش، سودمندی خود را از بین برده است و لابی صنعت دارو انگیزه ایجاد این شکست را فراهم کرده است.
مسلما سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی تا حد زیادی ابزار سیاست ایالات متحده هستند. آنها در خدمت هدف مفید مشروعیت بخشیدن به تصمیمات اتخاذ شده در مقر شرکت در نیویورک یا واشنگتن به عنوان اراده همه کشورهای درگیر هستند. با این حال، به دلیل داشتن عضوی گستردهتر از ابرقدرت یگانه جهان، هم سازمان ملل و هم سازمان تجارت جهانی گاهی اوقات مجبور میشوند تا موج افکار جهانی را که به ترتیب علیه جنگها و جهانیسازی بیبند و بار شرکتها در حال افزایش است، منعکس کنند. این همان گناهی است که توسط دولت بی حوصله بوش به خاطر آن کنار گذاشته شده اند.
در مورد WTO، افزایش فشار از سیاتل در سال 1998، WTO را مجبور کرد تا توافقنامه ای را در دوحه 2001 تصویب کند که به موجب آن کشورهای فقیر می توانند داروهای ژنریک را در صورت وجود نگرانی عمده بهداشت عمومی مانند ایدز در آفریقا، وارد کنند. در حال حاضر 29.4 میلیون نفر عمدتاً بسیار فقیر به ایدز در جنوب صحرای آفریقا مبتلا هستند. اگر آنها به داروهای ژنریک متوسل شوند که اغلب صد برابر ارزان تر از آنچه شرکت های بزرگ داروسازی می پردازند، جان بسیاری را می توان نجات داد.
پس از موافقت اولیه با بیانیه دوحه، که نتیجه درخواست های ناامیدانه کشورهای آسیب دیده و همچنین فعالیت مداوم سازمان های مردمی بود، ایالات متحده تصمیم گرفت به طور یکجانبه از آن در فوریه 2003 خارج شود. 60 میلیون دلار اهدا شده توسط صنعت داروسازی به پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات بیهوده نبوده است. نفوذ منافع شرکت ها در کاخ سفید بسیار زیاد است. فایزر، بزرگترین شرکت داروسازی جهان مستقر در ایالات متحده، یکی از شرکت هایی بود که به شدت علیه امتیاز دادن به دوحه لابی می کرد. معاون امور شرکت فایزر که قبلاً در دفتر نماینده تجاری ایالات متحده کار می کرد، اعلام کرد که فایزر از موضعی که دولت ایالات متحده اتخاذ کرده است، "آرامش دارد".
در اینجا چه چیزی در خطر است؟ صنعت داروسازی یکی از سودآورترین صنعت های جهان است که حاشیه سود آن 18.5 درصد است. به عنوان مثال، فایزر نه تنها رهبر صنعت داروسازی، بلکه یکی از بزرگترین شرکت های جهان است. با ارزش بازار سهام 180 میلیارد دلار، فایزر در رتبه پنجم در میان بزرگترین شرکت های جهان قرار دارد.
صنعت داروسازی ثروت خود را مدیون موانع بسیار بالایی برای ورود است، از جمله هزینه های بالا و سیستم ثبت اختراع. ظاهراً حق ثبت اختراع به شرکت های داروسازی اعطا می شود تا به آنها اجازه دهد منابع سرمایه گذاری شده در تحقیق و توسعه را جبران کنند. برای دههها، شرکتهای داروسازی قیمتهای گزاف داروها را با استناد به منابع عظیمی که برای تأمین مالی توسعه آنها مورد نیاز است، توجیه میکنند.
با این حال، در طول چندین سال ثابت شده است که ارقام تحقیق و توسعه آنها متورم است و آنها بیشتر برای بازاریابی هزینه می کنند تا تحقیق و توسعه. تجزیه و تحلیل اطلاعات مالیاتی صنعت نشان می دهد که در سال 2002، مرک 13 درصد از سود خود را صرف بازاریابی و تنها 5 درصد برای تحقیق و توسعه، فایزر 35 درصد برای بازاریابی و تنها 15 درصد برای تحقیق و توسعه، و صنعت به طور کلی 27 درصد را صرف تحقیق و توسعه کرده است. بازاریابی و 11٪ در تحقیق و توسعه.
در واقع، در طول مد مدیریت دهه 80-90 تمرکز بر شایستگی های اصلی، بسیاری از شرکت های داروسازی بازاریابی و برندسازی را به عنوان شایستگی اصلی خود به جای تحقیق و توسعه یا تولید شناسایی کردند. آنها خوشحال بودند که برخی از تحقیق و توسعه را به پیمانکاران فرعی برون سپاری می کردند.
علاوه بر این، تحقیق و توسعه اغلب با تحقیقات انجام شده در دانشگاه ها یا از طریق کمک های مالی دولتی به صنعت، که صنعت در کل هزینه ها لحاظ می شود، یارانه می گیرد. به عنوان مثال، گروه پزشکان بدون مرز (پزشکان بدون مرز)، سازمانی متشکل از پزشکان داوطلب که در فقیرترین کشورها کار می کنند، پیشنهاد کرده است که در حالی که صنعت داروسازی ادعا می کند که برای تولید یک داروی جدید 800 میلیون دلار هزینه دارد، تحقیقات انجام شده توسط Global TB اتحاد، حداکثر آن را حدود 240 میلیون دلار و به طور متوسط 40 میلیون دلار قرار می دهد.
بنابراین، هنگامی که مصرف کنندگان در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند پاکستان، قیمت های گزافی را برای داروهای محافظت شده از حق ثبت اختراع می پردازند، آنها عمدتاً برای بازاریابی که شرکت های داروسازی برای تبلیغ آن مارک ها انجام داده اند، به جای تحقیقات، پرداخت می کنند. این توجیه اساسی برای حمایت از حق ثبت اختراع را جعل می کند.
دور دوحه به برخی از کشورهای فقیر و نه همه کشورهای فقیر این امکان را داد که از پرداخت هزینه حمایت از حق ثبت اختراع چشم پوشی کنند. با نگاه کردن به آن از منظر شرکت داروسازی متوجه میشویم که یک خطر واقعی در این زمینه وجود دارد. در کوتاه مدت این امر می توانست جان چند میلیون نفر را در جهان سوم نجات دهد. اما در درازمدت میتوانست تقاضا برای داروهای ژنریک و تغییرات در حمایت از پتنت، منبع ثروت این غولهای شرکتی را تقویت کند. ریاضیات فقط برای شرکت های داروسازی جمع نشد و بنابراین آنها از توافق دوحه خارج شدند.
حرکت این صنعت برای محافظت از حاشیه سود 18.5 درصدی خود که به قیمت جان میلیونها نفر در کشورهای در حال توسعه تمام میشود، زمانی که نگاهی به اینکه مدیران ارشد برای تدوین چنین سیاستهایی چه حقوقی دریافت میکنند، عجیبتر میشود. گلاکسو اسمیت کلاین، دومین شرکت بزرگ جهان پس از فایزر، پیشنهاد داده است که ۲۲ میلیون پوند به عنوان دستمزد اخراج به مدیرعامل خود بپردازد. او در سال 22 پردرآمدترین مدیر اجرایی بریتانیا بود.
به منظور انحراف برخی از انتقادات، شرکتهای داروسازی اخیراً در اقدامهایی با تبلیغات گسترده، برخی داروها را به چند کشور اهدا کردهاند. چنین حرکاتی هیچ تفاوتی با روش سیستماتیکی که شرکت های بزرگ داروسازی بدبختی را به دلار تبدیل می کنند، ندارد. به گزارش پزشکان بدون مرز. ما در مورد ارائه منظم داروها در دراز مدت برای حدود 90 درصد از جمعیت جهان صحبت می کنیم. شما نمی توانید بر اساس کمک مالی با آن مقابله کنید. واقع بینانه نیست. راه حل ها باید در حوزه تجارت پیدا شود.» و در عرصه تجارت، تنها عرصه با پیامدهای بلندمدت، است که این شرکتها در برابر هرگونه تغییری که امکان دسترسی بیشتر به جهان سوم را فراهم میکند، مقاومت میکنند. این شرکتهای بزرگ داروسازی در پروژهشان توسط دیگر پیشگامان مراقبتهای بهداشتی بینالمللی که مشتاق کسب سودهای مشابه به قیمت بیماران ناامید هستند، کمک میشوند. از آنجایی که پتانسیل رشد بخش تولید کاهش می یابد، در بخش های خدماتی، مانند بهداشت و آموزش، در سراسر جهان است که سرمایه بین المللی به دنبال گشایش است.
برای مثال، اولین گام به سوی خصوصیسازی کامل در بریتانیا در قالب طرحهای مالی عمومی (PFI)، که سرمایهگذاری سرمایه خصوصی در بخش دولتی را مشروع میسازد، برداشته شده است. اگرچه این ابتکارات تا حد زیادی شکست خورده است، اما دولت بریتانیا به طرز عجیبی در برابر افکار عمومی پافشاری می کند.
در سال 2002، جورج مونبیوت، روزنامه نگار بریتانیایی، اشاره کرد که این رفتار به ظاهر غیرمنطقی ممکن است به این دلیل باشد که PFIها به سرعت در حال تبدیل شدن به یک بازار صادراتی بزرگ برای بریتانیا هستند. آنها باید به شکلی در بریتانیا زنده نگه داشته شوند تا در خارج از کشور فروخته شوند. او مستند می کند که چگونه از سال 1996، دولت بریتانیا هیئت هایی را برای متقاعد کردن دولت آفریقای جنوبی به این موضوع که طرح مالی خصوصی «به حداکثر رساندن کارایی» در بیمارستان ها و غیره است، اعزام کرده است. یکی از ویژگی های کلیدی فروش به سایر کشورها این واقعیت است که «طیف کامل تکنیکها» در انگلستان آزمایش و آزمایش شده است.
بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت تونی بلر، بزرگترین هیئت تجاری مراقبت های بهداشتی بریتانیا تا کنون را به آفریقای جنوبی فرستاد تا این توافق را منعقد کند. در سال 2000 آفریقای جنوبی اولین قرارداد را برای طرح های بیمارستانی PFI امضا کرد. البته، شرکت هایی که این مدل را در بریتانیا «آزمایش و آزمایش کرده بودند» قراردادهای سودآوری به دست آوردند.
و در حالی که به حمایت از خصوصی سازی مراقبت های بهداشتی در کشورهای در حال توسعه ادامه می دهد، دولت بریتانیا، تحت فشار به دلیل شکست PFI ها در داخل، به بررسی گزینه های دیگر ادامه می دهد. در سال 2000 دولت انگلستان تیمی را برای مطالعه بخش مراقبت های بهداشتی در کوبا اعزام کرد. کوبا دارای یک سیستم رفاه اجتماعی است که در آن مراقبت های بهداشتی برای همه رایگان است و کیفیت کلی سیستم آن در بین بهترین ها در جهان است. این بسیار مقرون به صرفه و بیمار محور است، دقیقاً نتایجی که NHS بریتانیا به دنبال آن است. هزینه مراقبت های بهداشتی سالانه 750 پوند برای هر سر در بریتانیا در مقایسه با 7 پوند در کوبا است. در کوبا به ازای هر 500 تا 700 نفر یک پزشک خانواده وجود دارد، در حالی که در بریتانیا یک پزشک خانواده برای 1,800 تا 2,000 نفر وجود دارد. کوبا بسیار کوچکتر دارای 21 دانشکده پزشکی است، در حالی که بریتانیا دارای 12 دانشکده است.
رسانههای اصلی شرکتها اجازه نمیدهند محاسن یا معایب نسبی سیستم مراقبتهای بهداشتی کوبا را مقایسه کنیم، در حالی که خصوصیسازی را راهحلی برای مشکلاتی معرفی میکنند که بیش از ضعف ذاتی یک سیستم رفاه عمومی مربوط به تامین مالی کافی از سوی دولت است. از آنجایی که ما در پاکستان، 2.8 درصد از بودجه خود را به بخش بهداشت اختصاص می دهیم، در حالی که 40 درصد به بخش دفاعی اختصاص می یابد، باید این اولویت ها را دوباره ارزیابی کنیم.
دولت شوراهای حکام را در بیمارستان های آموزشی در پنجاب تحمیل کرد که آغازی بر آشوب گسترده و مداوم بود. BOG ها دارای اختیارات اختیاری عظیمی هستند، به ویژه در رابطه با استخدام/اخراج کارکنان و پزشکان، فروش کلیه اموال و دارایی ها، و بطور قابل توجهی استخدام هر ارگان دیگری برای انجام هر یک از وظایف یک BOG. معترضان ادعا می کنند که این BOG ها اولین گام در خصوصی سازی بیمارستان های دولتی هستند که در ضرب الاجل سازمان تجارت جهانی به پاکستان و سایر کشورها برای اعلام اینکه آیا بخش مراقبت های بهداشتی ما برای سرمایه گذاری بین المللی در دسترس است یا خیر.
در پاسخ به این اعتراضات، دولت پنجاب کمیسیونی را زیر نظر قاضی مجدید میرزا تشکیل داد که گزارش خود را در 31 ژانویه به وزیر ارشد پنجاب چودری پرویز الهی ارائه کرد. عموماً معتقدند که کمیسیون لغو BOGها را توصیه کرده است. دولت پنجاب به طور قابل پیش بینی انتشار این گزارش را تاکنون سرکوب کرده است.
اگر فرمول BOGs در بیمارستان های آموزشی در پاکستان به دلیل فشارهای بین المللی و محلی برای باز کردن بخش بهداشت به روی سرمایه گذاری خصوصی نباشد، دولت با انتشار گزارش کمیسیون چیزی برای از دست دادن ندارد. اگر معتقد است که زمینه ای برای خصوصی سازی بیمارستان ها وجود دارد، باید زمینه را برای بحث در این زمینه باز کند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا