حدود دو ماه پیش متوجه شدم که برخی از کتابهای من در خلیج گوانتانامو ممنوع شده است. ظاهراً بازداشت شدگان از آنها درخواست می کردند و وکلای آنها آنها را به زندان تحویل می دادند، اما به دلیل "محتوای غیرمجاز" اجازه ورود به آنها داده نشد.
کنجکاو شدم و یک زندانی را که از کتاب های من لذت می برد پیدا کردم. اسمش هست نبیل حجارابو او یک الجزایری 34 ساله است که در فرانسه بزرگ شده است. او قبل از اینکه زبان عربی را یاد بگیرد، زبان فرانسه را یاد گرفت. او خانواده و دوستان نزدیکی در فرانسه دارد، اما در الجزایر نه. از کودکی که در نزدیکی لیون بزرگ میشد، یک فوتبالیست با استعداد بود و رویای بازی برای پاریس سنت ژرمن یا یکی دیگر از باشگاههای برتر فرانسه را داشت.
غم انگیز برای نبیل، او 11 سال گذشته را به عنوان زندانی در گوانتانامو گذرانده است و بیشتر اوقات را در سلول انفرادی گذرانده است. او از ماه فوریه در یک اعتصاب غذا شرکت کرد که منجر به تغذیه اجباری او شد.
به دلایلی که ربطی به ترور، جنگ یا رفتار جنایتکارانه نداشت، نبیل در 11 سپتامبر 2001 در یک مهمانخانه الجزایری در کابل، افغانستان در صلح و آرامش زندگی می کرد. پس از حمله ایالات متحده، این خبر در میان جوامع عرب پخش شد که افغان ها ائتلاف شمال عرب های خارجی را جمع آوری کرده و می کشت. نبیل و بسیاری دیگر در تلاشی مذبوحانه برای فرار از خطر عازم پاکستان شدند. او گفت که در مسیر، در یک بمب گذاری مجروح شد و در بیمارستانی در جلال آباد از خواب بیدار شد.
در آن زمان، ایالات متحده به هر کسی که بتواند یک عرب خارج از شهر را که در منطقه پیدا میشود تحویل دهد، پول میریزد. نبیل به مبلغ 5,000 دلار به ایالات متحده فروخته شد و به زندان زیرزمینی در کابل منتقل شد. در آنجا برای اولین بار شکنجه را تجربه کرد. برای اسکان زندانیان جنگ علیه تروریسم، ارتش ایالات متحده یک زندان موقت در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان ایجاد کرد. بگرام به سرعت بدنام میشد و گوانتانامو را شبیه یک اردوگاه کلیسا میکرد. هنگامی که نبیل در ژانویه 2002 به آنجا رسید، به عنوان یکی از اولین زندانیان، هیچ دیواری وجود نداشت، فقط قفس های سیم تیغی وجود داشت. در سرمای شدید، نبیل مجبور شد روی زمین های سیمانی بدون پوشش بخوابد. آب و غذا کمیاب بود. نبیل در بازجویی های مکرر خود توسط سربازان ایالات متحده مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از پله های سیمانی بالا و پایین کشیده شد. زندانیان دیگر جان باختند. پس از یک ماه اقامت در بگرام، نبیل به زندان قندهار منتقل شد و در آنجا خشونت ادامه یافت.
نبیل در تمام مدت حبس خود در افغانستان، هرگونه ارتباط با القاعده، طالبان یا هر کسی یا هر سازمانی را که از راه دور با حملات 9 سپتامبر مرتبط است، به شدت تکذیب کرد. و آمریکاییها هیچ مدرکی دال بر دخالت او نداشتند، مگر ادعاهای ساختگی که او را از زندانیان دیگری که در یک اتاق شکنجه در کابل بیرون کشیده بودند، دخیل میکردند. چندین بازجوی ایالات متحده به او گفتند که او یک پرونده هویتی اشتباه است. با این وجود، ایالات متحده قوانین سختگیرانه ای را برای اعراب در بازداشت اتخاذ کرده بود - همه آنها باید به گوانتانامو فرستاده می شدند. در 11 فوریه 15، نبیل به کوبا منتقل شد. غل و زنجیر، مقید و کلاهدار.
از آن زمان، نبیل در معرض تمام وحشت های کتاب راهنمای گیتمو قرار گرفته است: محرومیت از خواب، محرومیت حسی، دمای شدید، انزوای طولانی مدت، عدم دسترسی به نور خورشید، تقریباً بدون تفریح و مراقبت های پزشکی محدود. در 11 سال، او هرگز اجازه ملاقات از یکی از اعضای خانواده را نداشته است. به دلایلی که فقط برای مردانی که زندان را اداره می کنند، شناخته شده است، نبیل هرگز به آب نرسیده است. وکیل او معتقد است این به این دلیل است که او چیزی نمی داند و چیزی برای دادن ندارد.
دولت ایالات متحده چیز دیگری می گوید. در اسناد، دادستانهای نظامی میگویند که نبیل در مهمانخانهای اقامت داشت که توسط افراد مرتبط با القاعده اداره میشد و دیگران او را به عنوان فردی وابسته به تروریستها معرفی کردند. اما نبیل هرگز به جرمی متهم نشده است. در واقع، در دو نوبت از او برای «انتقال» یا آزادی تبرئه شده است. در سال 2007، یک هیئت بازبینی که توسط رئیس جمهور جورج دبلیو بوش تأسیس شد، آزادی او را توصیه کرد. هیچ اتفاقی نیفتاد. در سال 2009، هیئت بازبینی دیگری که توسط پرزیدنت اوباما ایجاد شد، انتقال او را توصیه کرد. هیچ اتفاقی نیفتاد.
به گفته نگهبانان وی، نبیل یک زندانی نمونه است. سرش را پایین نگه می دارد و از دردسر دوری می کند. او انگلیسی خود را کامل کرده است و اصرار دارد که با وکلای انگلیسی خود به این زبان صحبت کند. او به انگلیسی بی عیب و نقص می نویسد. او تا آنجا که ممکن است، در شرایط نسبتاً وخیم، برای حفظ سلامت جسمی و ثبات روحی خود مبارزه کرده است.
در هفت سال گذشته، من با تعدادی از مردان بی گناه که به عنوان بخشی از کارم با پروژه بی گناهی، که برای آزادی افراد محکوم به اشتباه کار می کند. آنها بدون استثنا به من گفته اند که سختی حبس انفرادی برای یک قاتل خونسرد که آزادانه به جنایات خود اعتراف می کند وحشیانه است. با این حال، برای یک مرد بی گناه، اعدام او را به طرز خطرناکی به جنون نزدیک می کند. به نقطهای میرسی که زنده ماندن یک روز دیگر غیرممکن است.
نبیل افسرده و تا مرز ناامیدی به اعتصاب غذا پیوست. این اولین اعتصاب غذای گیتمو نبود، اما بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. با شتاب گرفتن، و با بیمار شدن نبیل و دیگر زندانیانش، دولت اوباما به گوشه ای عقب نشست. رئیس جمهور به دلیل فراموش شدن وعده های مبارزات انتخاباتی جسورانه و شیوا او برای بستن گیتمو، گرمای موجهی گرفته است. ناگهان، او با چشم انداز وحشتناکی روبرو شد که زندانیان مانند مگس در حالی که خود را از گرسنگی می میرند در حالی که جهان تماشا می کند، به زمین می افتند. به جای آزادی نبیل و سایر زندانیانی که به عنوان تهدیدی برای ایالات متحده طبقه بندی شده اند، دولت تصمیم گرفت با تغذیه اجباری به اعتصاب کنندگان از خودکشی جلوگیری کند.
نبیل تنها «اشتباه» در جنگ ما علیه تروریسم نبوده است. صدها عرب دیگر به گیتمو فرستاده شده اند، توسط سیستم آنجا جویده شده اند، هرگز شارژ نشده اند و در نهایت به کشورهای خود بازگردانده شده اند. (این نقل و انتقالات تا حد امکان مخفیانه و بی سر و صدا انجام می شود.) هیچ عذرخواهی، اظهار پشیمانی رسمی، غرامت و هیچ چیز دیگری وجود نداشته است. ایالات متحده در اشتباه بود، اما هیچ کس نمی تواند آن را بپذیرد.
در مورد نبیل، مأموران نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده به خبرچینهای فاسدی که پول نقد آمریکایی را جمعآوری میکردند، یا حتی بدتر از آن، دزدان زندانهایی که داستانهای دروغین را با آبنباتها، فیلمهای مستهجن و گاهی اوقات فقط یک استراحت از ضرب و شتم خود عوض میکردند، تکیه کردند.
هفته گذشته دولت اوباما اعلام کرد که تعدادی دیگر از زندانیان عرب را به الجزایر بازگرداند. این احتمال وجود دارد که نبیل یکی از آنها باشد و اگر این اتفاق بیفتد اشتباه غم انگیز دیگری مرتکب خواهد شد. کابوس او فقط ادامه خواهد داشت. او بی خانمان خواهد شد. او هیچ حمایتی برای ادغام مجدد او در جامعه ای نخواهد داشت که در آن بسیاری با یک زندانی سابق گیتمو خصومت خواهند داشت، چه با این فرض که او یک افراطی است و چه به دلیل امتناع از پیوستن به مخالفان افراطی دولت الجزایر. مقامات آمریکایی به جای اینکه کمی جرأت نشان دهند و بپذیرند که اشتباه کرده اند، او را بیدار می کنند، او را در خیابان های الجزایر می اندازند و دست هایشان را می شویید.
آنها باید چه کار کنند؟ یا باید چکار کنیم؟
ابتدا اشتباه را بپذیرید و عذرخواهی کنید. دوم، جبران خسارت. مالیات دهندگان ایالات متحده به مدت 2 سال سالانه 11 میلیون دلار هزینه کرده اند تا نبیل را در گیتمو نگه دارند. چند هزار دلار به آن مرد بدهید تا روی پاهایش بلند شود. سوم، فشار بر فرانسوی ها برای اجازه ورود مجدد او.
این ساده به نظر می رسد، اما هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
یک وکیل و نویسنده از رمان آینده "ردیف چنار".
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا