ژانویه 1983 بود و در سانفرانسیسکو باران می بارید.
تابستان قبل، از پورتلند، اورگان به اینجا نقل مکان کرده بودم، شهری که به خاطر نم نم نم نم نم نم باران دائمی خاکستری و در 60 روز عجیب و غریب در سال که خورشید می خواهد بدرخشد، با جلوه های خیره کننده سرسبزی معروف است. دوست دخترم یک سال وقت صرف کرده بود تا من را متقاعد کند که سانفرانسیسکو خیلی بیشتر از آنچه پورتلند برای او انجام داده است، به من پیشنهاد می دهد.
هر چند ماه یکبار ته حساب بانکی ام را می تراشم تا به سانفرانسیسکو سفر کنم و طعم جذابیت آن را بچشم. حتی یک بار سوار هواپیمای شخصی شدم. (آن روزها بودند!) در یک ملاقات یک هفته ای، او مرا به چند نفر می برد موسیقی زنانه کنسرتها - رویدادهایی که یک سال در پورتلند منتظر آن هستید. ما بازدید می کنیم فمینیست و چپ گرای کتابفروشی ها، غذای واقعی مکزیکی بخورید و در پارک گلدن گیت در آفتاب درخشان قدم بزنید. آسمان صاف می شد، شهر می درخشید، و او مرا متقاعد کرد که سانفرانسیسکو واقعاً بهشت خواهد بود. یا حداقل خشک تر از پورتلند.
بنابراین، من حرکت کردم، اما من wuz سرقت! من آن را در اولین زمستان می دانستم که از دسامبر تا مارس، به نظر می رسید باران در رودخانه ها می بارید - رودخانه های جویدر واقع - اگرچه هیچ یک از ما در آن زمان این اصطلاح را نمی دانستیم. همانطور که یکی از دوستان مکزیکی-آمریکایی به آن می گفت، این برخورد اولیه من با «ال کلیک کنید نینو." ال نینو اصطلاحی است که هواشناسان به نیمی از یک پدیده نوسانی نوسانی آب و هوایی که از اقیانوس آرام سرچشمه می گیرد. ال نینو معمولا خشکسالی می آورد به بخشهای جنوبی آمریکای شمالی، و همچنین آمریکای مرکزی، در حالی که شمال کالیفرنیا و شمال غربی اقیانوس آرام را غرق میکند. لا نینا نیمه دیگر این چرخه است، اثرات آن تقریباً از نظر جغرافیایی اثرات ال نینو را تغییر می دهد. (در مورد معنای "کلیک کنید، ادامه دهید و آن را در گوگل جستجو کنید.)
سانفرانسیسکو در نقطه ای شیرین قرار دارد که حداقل تا پایان قرن گذشته، باران های زمستانی را در هر دو انتهای چرخه می باریدیم. و پسر، آیا آن زمستان باران آمد؟ خیلی زود به این فکر کردم که آیا عشق یا هر تعداد کنسرت می تواند سرما و گل و لای را جبران کند. در نهایت متوجه شدم که واقعا نمی توانم دوست دختر را سرزنش کنم. تنها بار دیگری که در سانفرانسیسکو زندگی کرده بودم، در سال خشکسالی غیرمعمول آن زمان 1976 بود. البته، در آن زمان به این باور رسیدم که اینجا هرگز باران نباریده است. بنابراین، واقعاً، اگر طعمه و سوئیچ در جریان بود، آن را روی خودم کشیده بودم.
با این حال، با نگاهی به گذشته، همانقدر که باران مرا آزار میداد، نمیتوانستم تصور کنم که دو دهه بعد از قرن بیست و یکم چقدر دلم برای آن تنگ خواهد شد.
اما آیا این تغییر آب و هوا است؟ و آیا این در واقع خیلی بد خواهد بود؟
همراه با بقیه مناطق غربی ایالات متحده، شهر من اکنون در چنگال یک خشکسالی شدید دو دهه ای بوده است که در تعدادی از چرخه های ال نینو/لا نینا ادامه داشته است. دانشمندان به ما می گویند که این بدترین حالت برای غرب و جنوب غربی حداقل در کشورهای دیگر است آخرین سال 1,200. از سال 2005، من سه مایل از خانه ام تا دانشگاهی که در آن تدریس می کنم، دوچرخه سواری یا پیاده روی کرده ام. در تمام آن سال ها، احتمالا کمتر از 10 روز بوده که باران مجبورم کرده رانندگی کنم یا اتوبوس بروم. خشکسالی های دوره ای در این قسمت از کشور ناشناخته نیست. اما دانشمندان آب و هوا متقاعد شده اند که این خشکسالی طولانی مدت و کشنده ناشی از تغییرات آب و هوایی بوده است.
همیشه اینطور نبود. بیست سال پیش، کسانی از ما که حتی در مورد گرم شدن زمین میدانستیم، از افراد عادی گرفته تا متخصصان، نسبت به نسبت دادن هر رویداد آب و هوایی خاص به آن محتاط بودیم. منکران تغییرات اقلیمی و معتقدان به طور یکسان بین رویدادهای شدید آب و هوایی و اثرات بلندمدت تغییرات آب و هوا تمایز قائل شدند.. با این حال، برای انکارکنندگان، با گذشت سالها، به نظر می رسید که هیچ انباشته ای از علائم - سیل، خشکسالی، امواج گرما، آتش سوزی یا گردباد - به طور قانونی نمی تواند برای تشخیص تغییرات آب و هوایی با هم جمع شود. یا اگر تغییر آب و هوا بود دلیل، سپس فعالیت انسان باعث نشد و همینطور بود احتمالا چیز خوبی است به هر حال.
نه چندان دور، حتی غیرعادی نبود که با مقالات «تغییر آب و هوا برای شما خوب است» در رسانههای معمولی مواجه شوید. به عنوان مثال، مجله محافظه کار بریتانیا تماشاگر فرار a مت ریدلی قطعه ای در سال 2013 که آغاز شد: «تغییر آب و هوا تا کنون بیش از ضرر مفید بوده است و احتمالاً این کار در بیشتر قرن حاضر ادامه خواهد داشت. این یک خیال پردازی جناح راست نیست. اجماع نظر کارشناسی است.» معلوم شد که «اجماع نظر کارشناسی» ریدلی از مقاله یک اقتصاددان (و نه یک دانشمند آب و هوا) مشتق شده است که 14 اقتصاددان دیگر را در این زمینه خلاصه کرده است.
ریدلی سپس نوشت: «مزایای اصلی گرم شدن زمین عبارتند از: مرگ و میر کمتر در زمستان. هزینه های انرژی کمتر؛ بازده کشاورزی بهتر؛ احتمالاً خشکسالی کمتر؛ شاید تنوع زیستی غنی تر.» او افزود که اگر اقتصاد جهان سالانه 3 درصد به رشد خود ادامه دهد، «متوسط افراد در سال 2080 حدود XNUMX برابر ثروتمندتر از امروز خواهند بود. بنابراین بنگلادش پست قادر خواهد بود همان نوع دفاع در برابر سیل را که هلندیها امروزی دارند، بپردازد.
این دو جمله آخر خیلی اشتباه بود (با معنی "متوسط" شروع می شود)، اما من به این نکته بسنده می کنم که در اکتبر 2022، سیل های تاریخی پوشش داده شده یک سوم پاکستان (همسایه بنگلادش)، از جمله زمین های کشاورزی برتر به اندازه ایالت ویرجینیا. سی و سه میلیون نفر تحت تأثیر آن سیلها قرار گرفتند که بر طبق la نیویورک تایمز، "در اثر باران های موسمی شدیدتر از حد معمول و ذوب یخبندان ایجاد شد." و چه چیزی منجر به چنین باران و ذوب غیرعادی شد؟ به عنوان بار گزارش شده است:
دانشمندان می گویند که گرم شدن کره زمین ناشی از انتشار گازهای گلخانه ای، احتمال بارش شدید باران را در جنوب آسیا که محل زندگی یک چهارم بشریت است، به شدت افزایش می دهد. و آنها می گویند که شکی نیست که فصل باران های موسمی امسال ویرانگرتر شده است."
بعید به نظر می رسد که این سیل ها منجر به "بازده کشاورزی بهتر" شود. (اگر پاکستان فکر می کرد مانند هلندی ها دایک بسازد!)
شاید به راحتی بتوان از آنچه شخصی مانند ریدلی تقریباً یک دهه پیش نوشت، با دانستن اینکه اکنون چه میکنیم، عکسبرداری کرد. در آن زمان، دیدگاههایی مانند او در سمت راست غیرمعمول نبودند و متأسفانه، حتی امروز نیز نادر نیستند. (ریدلی هنوز در این کار است، اخیراً یک قطعه نوشت توئیت حزب محافظه کار بریتانیا به دلیل حمایت از چیزی به اندازه انرژی باد.) و البته، این انکار تغییرات آب و هوایی (در آن زمان و اکنون) توسط شرکت هایی حمایت شد که بیشترین ضرر را از رویارویی با خطرات گازهای گلخانه ای داشتند، نه تنها صنعت سوخت های فسیلی (که دانشمندان با دقت خیره کننده ای می دانست دقیقاً همان چیزی است که در اوایل دهه 1970 روی این سیاره اتفاق می افتاد شرکت های برق نیز هست.
در سال 2000، یک ExxonMobileرپرتاژ آگهی" در نیویورک تایمز ضربه trifecta: تغییر آب و هوا واقعی نیست. یا اگر چنین است، انسان ها (و به ویژه شرکت های سوخت فسیلی!) مسئول نیستند. و به هر حال ممکن است چیز خوبی باشد. این مقاله با عنوان "علم ناپایدار" به اشتباه استدلال می کند که دانشمندان نمی توانند در مورد اینکه آیا تغییرات آب و هوایی اتفاق می افتد یا خیر به توافق برسند. (تا آن زمان، 90٪ از دانشمندان آب و هوا، از جمله ExxonMobile، به اجماع رسیده بود که تغییرات آب و هوایی واقعی است.) بالاخره، آگهی اصرار داشت که دوره های طولانی دیگری از آب و هوای غیرمعمول مانند "عصر یخبندان کوچک" در قرون وسطی وجود داشته است و در هر صورت، غلظت گازهای گلخانه ای به طور طبیعی متفاوت است. "به دلایلی که هیچ ارتباطی با فعالیت های انسانی ندارد."
ما نباید تعجب کنیم که Exxon-Mobile سعی کرد تغییرات آب و هوایی را در اذهان عمومی بحث برانگیز نگه دارد. آنها در انتقال از سوخت های فسیلی چیزهای زیادی برای از دست دادن داشتند. با این حال، دانش کمتری که این شرکت دارد، وجود دارد انکار آب و هوایی طولانی مدت سازمان های "مردمی". در واقع، دانشمندان آن در اوایل دهه 1950 و در سال 1977 از تغییرات آب و هوایی مطلع بودند. حافظه داخلیآنها تحقیقات خود را در مورد این موضوع با پیشبینی افزایش متوسط دمای یک تا سه درجه سانتیگراد تا سال 2050 خلاصه کردند، تقریباً آیندهای که اکنون به آن خیره شدهایم.
آب، آب، هر کجا؟
کالیفرنیا در این پاییز و زمستان "خوش شانس" بوده است. ما شاهد یک وقفه (احتمالاً موقت) در خشکسالی بی پایان بوده ایم. آ مجموعه ای از رودخانه های جوی باران به شدت مورد نیاز را به دره های ما آورده اند و برف فراوانی را به کوه ها آورده اند. اما همه جشن نگرفتهاند، زیرا سیل خانهها، اتومبیلها و مردم را از بالا و پایین ایالت با خود برده است. آنها بزرگراه ها و خطوط راه آهن را بسته اند و هزاران نفر را مجبور به تخلیه کرده اند. پس از سالها تشنگی، چند هفته ای است که کشور در حال غرق شدن است. و همانطور که اغلب در مورد بلایای طبیعی اتفاق می افتد، فقیرترین مردم جزو سخت ترین آسیب ها بوده اند.
من همیشه از خودپسندی لذیذ دراز کشیدن در یک تخت گرم و گوش دادن به صدای باد و آب که به پنجره هایم می کوبید لذت برده ام. اگرچه این روزها لذت گناهکارانه است، زیرا میدانم که هزاران نفر از مردم بیخانمان در طوفانهای اخیر رنج کشیدهاند و حتی جان خود را از دست دادهاند. در ساکرامنتو، باران مارون شده یکی از چادرها، چون زمینی که اشغال کرده بود به جزیره تبدیل شد. در شهر انتاریو، در نزدیکی لس آنجلس، سیل ناگهانی چادرهای مردم را با خود برد. ممکن است غرق شده باشد به اندازه 10 نفر از ساکنان آنها.
شهر خود من به باران پاسخ داد جاروهای پلیس افراد بیخانمان ساعتها قبل از وقوع یک طوفان بمب در 4 ژانویه. در چنین «جارویی»، پلیس و گاهی اوقات دیگر مقامات به طور ناگهانی برای اجرای قوانین شهری که نشستن یا دراز کشیدن در پیاده رو را غیرقانونی می کند، فرود می آیند. آنها مردم را وادار می کنند "حرکت کنند" و هر وسیله ای را که نمی توانند با خود ببرند مصادره می کنند. بدتر از آن، پناهگاه های شهر از قبل پر شده بود. جایی برای بیخانمانها وجود نداشت و بسیاری چادرهایی را که تنها پوشششان بود، گم کردند.
همان تغییرات اقلیمی که خشکسالی را طولانی تر کرده است، اثرات مرگبار آن طوفان های بارانی را تشدید کرده است. طی چند سال گذشته، آتشسوزیهای جنگلی بی سابقه بوده است مصرف کل جوامع بیست سال از روزهای خشک بی پایان، جنگل ها و مراتع ما را به جعبه های چوبی تبدیل کرده است که فقط منتظر یک جرقه هستند. اکنون، زمانی که باران به این میزان بر روی زمین های سوخته و سخت شده از خشکسالی می بارد، خانه ها از تپه ها به پایین سر می خورد، درختان از زمین بیرون کشیده می شوند و سوراخ ها باز در جاده ها و بزرگراه ها.
با این حال، یک قطعه شانس واقعی در اینجا وجود دارد. همراه با باران، بیش از دو برابر برفی که در یک سال متوسط انباشته می شود، کوه های سیرا در شمال کالیفرنیا را پوشانده است. این مهم است زیرا بسیاری از شهرهای منطقه آب خود را از رواناب سیرا تامین می کنند. سانفرانسیسکو معمولی است. تامین آب شهری آن از مخزن هچ هچی در نزدیکی پارک ملی یوسمیتی تامین می شود که از آن رواناب تغذیه می شود. در حال حاضر، به نظر می رسد که تعدادی از شهرها می توانند، برای اولین بار در مدتی، امسال آب اضافی در دسترس داشته باشند. اما همیشه این احتمال وجود دارد که هوای گرم در اوایل بهار برف را به باران تبدیل کند و برف و امیدهای ما را ذوب کند.
بیشتر آب شمال کالیفرنیا از کوه های سیرا می آید، اما در جنوب داستان متفاوت است. 9.8 میلیون نفر از ساکنان شهرستان لس آنجلس، همراه با اکثر مناطق جنوبی کالیفرنیا، آب مورد نیاز خود را از رودخانه کلرادو تامین می کنند. چیدمان قرنی حکومت می کند استفاده از آب توسط هفت ایالتی که کلرادو از طریق آنها عبور می کند، به همراه 30 کشور قبیله ای و بخش هایی از شمال مکزیک - در مجموع حدود 40 میلیون نفر. از نظر تاریخی، ایالت های «حوضه شمالی»، وایومینگ، یوتا، کلرادو و نیومکزیکو، سالانه 7.5 میلیون جریب آب به خود اختصاص داده اند. نوادا، کالیفرنیا و آریزونا 8.5 میلیون و مکزیک دارای حقوق 1.5 میلیونی هستند. سدهای روی دو دریاچه - مید در نوادا و پاول در یوتا - نیروی برق آبی را برای بسیاری از مردم در همان ایالت ها تامین می کند.
خشکسالی شدید سطح این دو دریاچه مصنوعی را که به عنوان مخزن این هفت ایالت عمل می کنند، کاهش داده است. در قرارداد اولیه فرض شده بود که سالانه 17.5 میلیون فوت جریب آب در دسترس خواهد بود (هر هکتار فوت تقریباً چیزی است که دو خانوار در یک سال استفاده می کنند). در سه سال گذشته، با این حال، جریان به زیر 10 میلیون جریب فوت کاهش یافته است. امسال، ایالت ها بوده اند قادر به موافقت نیست در مورد چگونگی تقسیم این تخصیص ها، بنابراین دولت بایدن ممکن است مجبور شود وارد عمل شود و توافقی را تحمیل کند.
هر دو دریاچه در پایین ترین سطح تاریخی خود از زمان پر شدن آنها قرار دارند. چندین بار، در حالی که در میان ترم کار می کنید مبارزات انتخاباتی در رینوسال گذشته، نوادا، متوجه داستان هایی در مطبوعات محلی در مورد آن شدم بقایای انسان با عقب نشینی خط ساحلی دریاچه مید، برخی از آنها ظاهرا قربانی حملات اوباش در دهه های گذشته شده اند.
آب کمتر در آن دریاچه های غول پیکر به معنای آب کمتر برای کشاورزی و مصرف مسکونی است. اما کاهش سطح آب یک مشکل دیگر را تهدید می کند: شکست بالقوه سدهای آنها برای تامین انرژی الکتریکی برای میلیون ها نفر بسیار مهم است. تابستان گذشته، دریاچه مید به عمق 90 فوتی سقوط کرد که سد آن دیگر قادر به تولید برق نیست. برخی برآوردها حاکی از آن است که سد گلن کانیون دریاچه پاول ممکن است تولید برق را در ماه جولای متوقف کند.
زلزله، خشکسالی و بلایا
زنی که به خاطر او به سانفرانسیسکو نقل مکان کردم (او را از نوجوانی در دهه 1960 می شناختم) سال های دانشگاه خود را در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی گذراند. به یاد دارم که او در تابستان 1969 به من گفت که او و تعدادی از دوستان ترم قبلی بهار را صرف جشن گرفتن پایان آینده جهان آنطور که می دانستند گذراندند. ظاهراً برخی از دانشمندان در آن زمان پیشبینی کرده بودند که یک زمینلرزه عظیم باعث فروپاشی منطقه خلیج سانفرانسیسکو در اقیانوس آرام میشود. در مواجهه با چنین فاجعه ای احتمالی، بسیاری از جوانان تصمیم گرفتند که ممکن است یک مهمانی خوب نیز برگزار کنند. سیگار کشیدن و نوشیدن و رقصیدن برای استقبال از آخرالزمان نزدیک بود. (وقتی یک Big One 20 سال بعد برخورد کرد، شهر دقیقاً به اقیانوس سقوط نکرد، بلکه بخش بزرگی از پل خلیج سانفرانسیسکو بود. پایین رفت.)
در ماه های گذشته، ما کالیفرنیایی ها هر دو خشکسالی تاریخی را تجربه کرده ایم و بارندگی تاریخی دنیایی که ما واقعاً میدانستیم سریعتر از آن چیزی که برخی از ما انتظار داشتیم به پایان میرسد. اکنون که ما با یک فاجعه قریب الوقوع روبرو هستیم، فاجعه ای که در حال حاضر مردم را در سراسر جهان و حتی در ایالت من می کشد، سخت است بدانیم چگونه باید پاسخ دهیم. هر چند یه جورایی حوصله مهمانی ندارم. فکر می کنم زمان مبارزه فرا رسیده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا