«کمر در اعماق گل و لای بزرگ
و احمق بزرگ می گوید که فشار بیاور.
گودی کمر! تا گردن! به زودی حتی یک
مرد قد بلند بالای سرش خواهد بود، ما هستیم
کمر در اعماق گل و لای بزرگ!
و احمق بزرگ می‌گوید فشار بیاور!»

آهنگ نوشته و اجرا شده توسط پیت سیگر درباره یکی دیگر از Big Muddy…

___________________

مداخله گرای بشردوستانه (؟) در لیبی

سارکوزی خطاب به خدافی: خب، من باید کارزار انتخاباتی مجدد خود را با بمباران شما شروع کنم، می دانید، کارت قدیمی حقوق بشر را بازی کنید، اما آن را شخصی نگیرید.

بنابراین اکنون لیبی را به کشورهای خاورمیانه/آسیای جنوبی اضافه کنید، جایی که ایالات متحده از نظر نظامی تا کمر خود را می رساند. رسانه های اصلی این را می نامند سومین، مداخله نظامی ایالات متحده در منطقه، با عراق (2003) و افغانستان (2001، 2009) دو مورد دیگر هستند. اما حضور نظامی فزاینده ایالات متحده و جنگ «نه چندان محرمانه» در یمن و تعمیق مداخله به رهبری ایالات متحده در سومالی را کنار گذاشته و مجموع آنها را به حداقل پنج می رساند.

همچنین تشدید اخیر همکاری امنیتی با الجزایر که در تاریخ 3 تا 4 مارس در الجزایر با حضور دانیل بنجامین، هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم وزارت امور خارجه افتتاح شد، به حساب نمی آید. این توافقنامه شامل قلمروی از الجزایر تا نیجریه، دو قاره از پربارترین تولیدکنندگان نفت و گاز است. سپس پاکستان است که ما به خوبی در حال تجزیه کردن آن هستیم، نه دقیقاً در خاورمیانه، اما نیازی نیست که در تعریف خود خسیس باشیم. انتخاب خود را انتخاب کنید - 3، 5 یا چیزی نزدیک به 10 کشور؟

بنابراین ... کمر در اعماق گل و لای بزرگ؟

و حالا لیبی. و ما تازه شروع کرده ایم.

حدود ده روز پیش، علی‌رغم انکار بسیاری از طرف‌های درگیر، نشانه‌هایی از یک «غرب احتمالی بزرگ» (بخوانید - مداخله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا به رهبری ایالات متحده... و اکنون می‌توانیم نروژی‌ها و دانمارکی‌ها را به‌خوبی بیاوریم) ... قبلاً ظاهر می شدند.

سرنخ ها چه بود…

  1. تحرکات عمده نیروی دریایی ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه که خود را در شرق مدیترانه قرار می دهند. استفاده فشرده از هواپیماهای تجسسی ایالات متحده - AWAC - در و نزدیک فضای هوایی لیبی به تصویر اضافه شده است. با توجه به ماهیت گزارش‌های رسانه‌ای که بر نقض واقعی حقوق بشر خذافی متمرکز بود، افکار عمومی در ایالات متحده و اروپای غربی به‌ویژه برای مداخله از جانب شورشیان تشدید شد. کمی بیشتر از بازی های جنگی به نظر می رسید.
  2. انشعاب در دولت اوباما بر سر اقدام نظامی علیه خدافی. گیتس وزیر دفاع مخالف به نظر می رسید مانند سخنگویان مهم ارتش ایالات متحده که آشکارا با ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی مخالف بودند. اما هیلاری کلینتون و سناتور جان کری متمایل به اقدام «قوی‌تر» بودند و با جنگ‌افروزان کلاسیک‌تر نومحافظه‌کار ما: جان بولتون، سناتور جوزف لیبرمن، و پل ولفوویتز، از سمت خود در مؤسسه امریکن اینترپرایز، از پست بوش، متمایل بودند. . جایی در پس‌زمینه کمین کرده‌اند - آنها هرگز از کنش سیاسی دور نیستند - آیپک.
  3. حادثه اتمی فوکوشیما نیز احتمالاً نقش داشته است. انرژی هسته ای در سراسر جهان، از جمله در اروپا، دوباره به جایگاه اصلی خود باز می گردد. این امر به ویژه برای کشورهای اروپایی که امیدوارند وابستگی خود به نفت خاورمیانه را کاهش دهند، نگران کننده است. با توجه به اینکه انرژی هسته‌ای بار دیگر مورد حمله «از پایین» قرار گرفته، طرح‌های اروپایی برای توسعه این مواد حداقل متوقف شده است. در غیاب توسعه انرژی جایگزین، اتکا به نفت خاورمیانه دوباره مورد توجه قرار گرفت. در همان زمان که کشورهای اروپایی در حال بررسی آینده انرژی خود بودند، خدافی که از رفتاری که همکاران اروپایی خود علیه وی ابراز ناراحتی کرده بودند، اعلام کرد که قصد دارد قراردادهای خود را با بازیگران اصلی نفت اروپایی (توتال، بریتیش پترولیوم، استات اویل نروژ از جمله آنها) قطع کند و در عوض به سمت تامین نفت و گاز طبیعی کشورهای بریک برود. (برزیل، روسیه، هند، چین). در همین زمان بود که مواضع فرانسه و انگلیس در قبال خذافی سخت تر شد. سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، که از بن علی تونس و مبارک مصر قبل از سقوط آنها حمایت می کرد، ناگهان به شکست حقوق بشر لیبی، منافق کوچک پی برد.
  4. وضعیت برای شورشیان لیبی در زمین به شدت وخیم شده است. این تعجب آور نیست، زیرا شورشیان لیبی، اگرچه عدالت را در کنار خود دارند، اما از نظر سیاسی بی‌نظم، آموزش‌دیده و با تعداد کمی اسلحه‌های بزرگ و تجهیزات نظامی پیشرفته هستند و در برابر ارتش آموزش‌دیده با پوشش هوایی و برخی از ارتش‌های جهان قرار دارند. تسلیحات مدرن آنها همچنین یک دیدگاه سیاسی منسجم (یا نامنسجم) فراتر از دور انداختن خدافی ندارند. شورشیان با تلاش برای لشکرکشی به طرابلس به طرز وحشتناکی خود را گسترش دادند، به راحتی عقب رانده شدند و سپس غارتگر خدافی با انتقام به آنها حمله کرد. تردیدی وجود ندارد که بدون مداخله خارجی، نیروهای خذافی از نظر نظامی پیروز می شدند، حمام خونی که تاکنون بین 10,000 تا 12,000 نفر از لیبیایی ها را گرفته است، ادامه می یافت و بدون دخالت خارجی بی رحم بود.
  5. اگر قرار بود اقدام نظامی صورت بگیرد، باید از سوی اروپایی ها و ایالات متحده انجام می شد. علیرغم محکومیت اتحادیه عرب کمپین قتل‌آمیز خدافی، از همان اوایل آشکارتر شد. هیچ از کشورهای خاورمیانه با پتانسیل نظامی - ترک ها، مصر، الجزایر، عربستان سعودی، اردن [که در مورد اسرائیل چیزی نگویم] به دلایل مختلف مایل به درگیری نظامی با خدافی بودند. (اگرچه در روزهای آخر نشانه هایی مبنی بر پیوستن ترکیه به نیروهای ائتلاف وجود داشت). من این را به این دلیل ذکر می‌کنم که اگر نیروی حمله نظامی به سفارش اتحادیه عرب با شرکت‌کنندگان عمدتاً عرب ساخته شده بود، شیمی آنچه در حال حاضر از لحاظ نظامی و سیاسی انجام می‌شود بسیار متفاوت بود. اما این اتفاق نیافتاد

تونی بلر و معمر خذافی

درعوض، شیمی این مداخله از جهاتی با تهاجم به رهبری ایالات متحده به عراق در سال 1991 یا 2003 متفاوت است. مأموریت سازمان ملل که از شورای امنیت تأمین می شود به اندازه کافی گسترده است که شامل عملیات نظامی گسترده و پایان باز است.

اگرچه انکارها به سرعت و خشمگین می شوند، اما هدف چیزی جز «تغییر رژیم»، حذف خدافی و پسرانش از قدرت نیست. اما تقسیم کار متفاوتی در میان بازیگران اصلی وجود دارد. در حالی که، حداقل در حال حاضر، این ارتش ایالات متحده است که نمایش را اجرا می کند، فرانسه و بریتانیا، دو قدرت امپراتوری بزرگ سابق در خاورمیانه قبل از اینکه ایالات متحده نقش پس از جنگ جهانی دوم را به عهده بگیرد، از نظر نظامی پیشتاز هستند. دولت اوباما اصرار دارد (کمی بیش از حد) که نقش کلیدی ایفا نخواهد کرد. معتبر نیست مشارکت نظامی اعراب (که در تهاجمات 1991 و 2003 به عراق قابل توجه و گسترده بود) همانطور که در بالا ذکر شد در حال حاضر اندک است.

معضل اوباما:

باراک اوباما در یک دوراهی گرفتار شد.

از ابتدا باید گفت که وجود دارد در حال حاضر هیچ سیاست کلی ایالات متحده در خاورمیانه وجود ندارد. در عوض بیشتر و بیشتر بداهه شده است. از بحرانی به بحران دیگر، از موقعیتی به موقعیت دیگر، با هر موقعیتی برخورد می‌کند که در صحنه ظاهر می‌شود، طوری رفتار می‌کند که انگار می‌داند دارد چه می‌کند، در حالی که در واقع، سردرگمی عمومی در بالاترین سطوح وجود دارد.

نومحافظه‌کاران، که در زمان خارج از قدرت هنوز نفوذ قابل‌توجهی دارند، پاسخی ثابت – اگر نه به‌ویژه هوشمندانه – برای هر بحرانی دارند – مداخله نظامی می‌کنند، از متحدان قدیمی دیوانه و مستبد – اما قابل اعتماد – محافظت می‌کنند. عناصر لیبرال‌تر از مداخله نظامی «منتخب‌تر» حمایت می‌کنند، اما نمی‌توانند حتی در صفوف خود به اجماع برسند - همانطور که در مورد مصر اتفاق افتاد - وقتی مداخله مناسب باشد.

تا زمانی که هفته گذشته رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، با عجله و غافلگیری از بحرین دیدار کرد، اوباما می‌توانست استدلال کند که علی‌رغم ناسازگاری‌ها، یک رئیس‌جمهور آمریکا در واقع برای یک بار در حمایت از انقلاب‌های تونس و مصر «طرف تاریخ» را گرفته است. تا آنجا که اینها سلطه زین بن علی و حسنی مبارک بر قدرت را از بین بردند.

اما هم در بحرین و هم در یمن، وقایع روند تاریک تری به خود گرفته است. برای ایالات متحده، محدودیت های «گلاسنوست خاورمیانه» فرا رسیده بود. معضل ایالات متحده را می توان به طور دقیق خلاصه کرد: لفاظی های دولت اوباما در حمایت از دموکراسی با منافع استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه در تضاد قرار گرفته است، اگر نه بیشتر آنها حول محور تولید نفت و گاز طبیعی است. موضع گیتس، که توسط اندرو باسویچ، وسلی کلارک و تعدادی دیگر از متفکران استراتژیک بیان شد، این است که ایالات متحده تنها در جایی که منافع استراتژیک تهدید می‌شود، باید درگیر نظامی شود (از این لحظه).

حمایت از رنسانس دموکراتیک در تونس بی ربط (همانطور که من آن مکان را دوست دارم) یک چیز است، یا حتی در مصر، جایی که ارتش وعده داده است که تردد از طریق کانال سوئز قطع نخواهد شد و اسبی با رنگ دیگر برای حمایت از آن. همان فرآیندهایی که هر چه بیشتر به مرکز تولید نفت خلیج فارس نزدیک می شوند. نه کاملا روشن چگونه لیبی که برای اروپا بسیار استراتژیک تر از ایالات متحده است در این تصویر قرار می گیرد. هنوز،

  • تقریباً بلافاصله پس از خروج گیتس از بحرین، دولت پادشاه حمید بن عیسی آل خلیفه به سوی تظاهرکنندگان حقوق بشر این کشور تیراندازی کرد و 1500 سرباز سعودی برای حمایت از دولت وارد کشور جزیره شدند.
  • در یمن، جایی که نیروهای ویژه ایالات متحده در سال‌های اخیر به طور فزاینده‌ای درگیر شده‌اند، تقریباً همزمان با حوادث بحرین، نیروهای امنیتی به روی تظاهرکنندگانی که خواستار برکناری رئیس‌جمهور علی عبدالله صالح بودند، تیراندازی کردند. تلفات زیادی گزارش شده است

و حالا لیبی.

جدایی خیلی سخت نیست…

تا حدی، اوباما دوباره در «سمت راست تاریخ» قرار داشت. انتقادات او از صدافی خداف درست است و تلاش های خدافی برای بازی کردن با کارت قدیمی ضد استعماری و ضد امپریالیستی بی نتیجه ماند (حداقل تا زمانی که مداخله نظامی آغاز شد). اوباما با عدم مداخله نظامی این تصور را ایجاد کرد که از خدافی حمایت می کند. مقابله با این تصور یکی از عناصر تصمیم اوباما برای درگیری نظامی بود. اما مداخله نظامی که از دیروز آغاز شد، نوید بدی برای منطقه و در نهایت برای ایالات متحده در خاورمیانه است.

بعداً خواهیم فهمید که چه توافقی بین انگلیس، فرانسه و ایالات متحده در مورد تقسیم منابع نفت و گاز لیبی منعقد شد. فقط ساده لوح ترین یا ایدئولوژیک ترین افراد عامل نفت را به عنوان یکی از نیروهای محرکه این مداخله که از بحران انسانی به عنوان دستاویزی برای جنگ استفاده می کند، حذف می کنند. حمایت از شورشیان همراه با شرایط. باز هم، بدون انکار عدالت آرمان خود، آنها یک نیروی ضعیف سیاسی و بنابراین به راحتی قابل دستکاری هستند، یک جبهه مناسب برای اجرای بریتانیا، فرانسه و در نهایت برنامه های انرژی ایالات متحده برای لیبی

به کجا ختم خواهد شد؟ برای گفتن خیلی زود است

چند هفته پیش، قبل از حمله متقابل خدافی از طریق نیروهای شورشی به آشوب، در کلاسی در دانشگاه دنور این فرضیه را مطرح کردم که تقسیم را نباید به عنوان یک نتیجه احتمالی رد کرد. مقایسه ای بین حمایت ایالات متحده از کردها در شمال عراق و حمایت از شورشیان لیبیایی انجام شد که سنگر باقی مانده آنها بنغازی است. کشورهای تجزیه شده کشورهای ضعیفی هستند و دولت های ضعیف برای مقاومت در برابر فشارهای شرکت نفت، به ویژه زمانی که با اشغال نظامی، F-16 و غیره همراه باشد، مشکل دارند. دقیقاً همان سناریوی عراق است؟ به احتمال زیاد...اما شاید در درازمدت، وقتی نوبت به «پایان بازی» می‌رسد... شباهت‌ها بر تفاوت‌ها بیشتر خواهد بود.

http://robertjprince.wordpress.com/2011/03/20/the-libyan-quagmire-waist-deep-in-the-big-muddy/

با تشکر از فیل وودز، ابراهیم کازرونی، حسن ایوب برای بینش پربار، بحث.


ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.

اهدا
اهدا

پاسخ را ترک کنید انصراف از پاسخ

اشتراک

همه جدیدترین ها از Z، مستقیماً به صندوق ورودی شما.

موسسه ارتباطات اجتماعی و فرهنگی، شرکت یک موسسه غیرانتفاعی 501(c)3 است.

شماره EIN ما #22-2959506 است. کمک مالی شما تا حد مجاز توسط قانون مشمول کسر مالیات است.

ما حمایت مالی از تبلیغات یا حامیان شرکتی را نمی پذیریم. ما برای انجام کار خود به خیرینی مانند شما متکی هستیم.

ZNetwork: اخبار چپ، تحلیل، چشم انداز و استراتژی

اشتراک

همه جدیدترین ها از Z، مستقیماً به صندوق ورودی شما.

اشتراک

به انجمن Z بپیوندید - دعوت نامه ها، اطلاعیه ها، خلاصه هفتگی و فرصت هایی برای مشارکت دریافت کنید.

از نسخه موبایل خارج شوید