در روز سهشنبه، 5 فوریه، در حالی که دولت مکرون قوانین سرکوبگرانه شدیدی را علیه تظاهرکنندگان از طریق مجلس ملی اعمال کرد، جلیقه زردها برای اولین بار در یک «اعتصاب عمومی» یک روزه و سراسری به اتحادیههای فرانسه پیوستند.
درست در لحظه ای که در پاریس مجلس سفلی به اجرای قوانین پیشنهادی ماکرون که برای سرکوب تظاهرات عمومی (حق قانونی که هم در قانون اساسی فرانسه و هم در اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل محافظت می شود) رای می داد، ده ها هزار نفر از رای دهندگان آنها در خیابان ها بیرون آمدند. در سراسر کشور تظاهرات و اعتصاب علیه دولت مستبد و نئولیبرال ماکرون. مطالبات تظاهرکنندگان از حقوق و مزایای بازنشستگی بهتر، احیای خدمات عمومی، قوانین مالیاتی عادلانه، پایان دادن به خشونت پلیس، و ممنوعیت استفاده از "توپ های برقی" علیه تظاهرکنندگان تا استعفای مکرون و برقراری دموکراسی مشارکتی را در بر می گرفت.
ماکرون که در برابر نارضایتیهای مشروع مردم خشمگین ناشنوا بوده و تمایلی به رسیدگی به آنها ندارد، چارهای جز وضع محدودیتهای قانونی سرکوبگرانه جدید برای سرکوب ادامه آزادی بیان آنها به خود نگذاشته است. این توسل به سرکوب آشکار تنها میتواند به بیاعتبار کردن مدیریت دولت با بحرانی که عمدتاً ساختهی خود اوست، کمک کند، و با یک جنبش اجتماعی خودجوش در میان 99 درصد به گونهای رفتار کند که گویی یک توطئه تروریستی یا فاشیستی است. تاکتیک های سرکوبگرانه رئیس جمهور نامحبوب به طور اجتناب ناپذیری برای او نتیجه معکوس خواهد داشت. فرانسوی ها به شدت به آزادی های خود حسادت می کنند و غرور سلطنتی ماکرون تنها می تواند به آنها یادآوری کند که اجدادشان با لویی شانزدهم چگونه رفتار کردند.
علاوه بر این، جلیقه زردها که از نوامبر گذشته خار دردناکی در چشم ماکرون بودند، اکنون همراه با اتحادیه های کارگری فرانسه که فکر می کرد بهار گذشته آنها را اهلی کرده بود، تظاهرات می کردند. این همگرایی در پاسخ به فراخوان یک روزه "اعتصاب عمومی" صادر شده توسط CGT و Solidaires، که برای اولین بار از "جلیقه زردهایی که دوست داشتند" برای پیوستن دعوت کردند. در این صورت، تعداد کمی از آنها تمایل داشتند، علیرغم خصومت قبلی CGT با جلیقه زردها و علیرغم سوء ظن اساسی خود به تمام ساختارهای «نماینده»، مانند احزاب و اتحادیه های مستقر (که جلیقه زردها به طور موجه از تلاش برای همکاری با آنها می ترسند. آنها را به نام آنها صحبت کنید و آنها را بفروشید).
روز اقدام و همگرایی
برای "اولین قرار" اعتصاب یک روزه بسیار خوب انجام شد، تا حدودی باعث تعجب هر دو طرف شد. و اگر این اتحاد آزمایشی قرمز-زرد به استحکام خود ادامه دهد (و نشانه هایی وجود دارد که این امر وجود دارد) فرانسه به احتمال زیاد غیرقابل کنترل خواهد شد و طبقات حاکم مقابل دیوار خواهند ایستاد. آنچه ممکن است بعداً اتفاق بیفتد که از نظر امکان غنی است، برای فرانسویها، با سابقه طولانی انقلابهای مردمی، در ارائه ترتیبات سیاسی جدید بهطور منحصربهفردی مبتکر بودهاند. در حال حاضر، اجازه دهید با دقت بیشتری به آنچه در گذشته ممکن است یک روز تاریخی باشد نگاه کنیم.
اعتصاب دقیقاً در نیمهشب زمانی آغاز شد که جمعیتی متشکل از 200 تا 300 تظاهرکننده در نزدیکی پاریس، بازار غولپیکر محصولات Rungis (که جایگزین شد) را مسدود کردند. لس هالز، «شکم پاریس» افسانهای، با کامیونهایی که بیرون صف کشیدهاند، غذا را به پایتخت میبرند. شما می توانید جلیقه زردها را در بین پرچم های قرمز CGT در این ویدیو از لو Parisien[1] حتی سنگر هم گذاشتند. در ساعات اولیه همچنین در فرودگاه نانت و دانشگاه آنجا، در یک دروازه کلیدی در نزدیکی تولوز مسدود شد، در حالی که حمل و نقل در گرنوبل تمام صبح مختل بود.
به همه گفته می شود که تظاهراتی در حداقل 160 محل مختلف برگزار شده است که همگی از نظر اندازه و رفتار متفاوت بوده و عمدتاً توسط مردم در لحظه آخر بداهه اجرا شده است. در بنادر لو هارو، روئن و کان، بندرهای بزرگی وجود داشتند. در استراسبورگ حدود 1500، در لیون 5000 شامل 500 جلیقه زرد. در مارسی، راهپیمایی جلیقه زردها با CGT در بورس اوراق بهادار همگرا شد، تغییری از اهداف برای جلیقه زردها از دولت به سرمایه مالی.
در پاریس، به جای راهپیمایی معمول اتحادیه از طریق محله های مردمی از باستیل به کشوراعتصاب کنندگان تحت رهبری CGT به قلمرو مجلل کرانه راست حمله کردند که به مدت دوازده هفته توسط جلیقه زردها به شدت مورد رقابت قرار گرفتند و شجاعانه در خیابان ریوولی با ویترین مغازه های مجللش (و مکان های ساخت و ساز با آجرهایی که در اطراف آن قرار داشتند) راهپیمایی کردند. آنها سپس در یک تقاطع بزرگ تجمعی بیدرنگ برگزار کردند و ترافیک را مسدود کردند و پلیس را گیج کردند.[2]
اینجا در مون پلیه، مانند جاهای دیگر در فرانسه، جمعیت بسیار زیاد بود، اما بیشتر از برخی از نمایشهای جلیقه زردهای شنبه قبلی نبود - همانطور که در سراسر فرانسه این اتفاق افتاد. اما این سهشنبه عمدتاً یک جمعیت اتحادیه بود. از سوی دیگر، پس از هفتهها گازگرفتن معترضان مسالمتآمیز، حضور پلیس به شدت گسسته بود و یکی از ژاندارمها در حال توضیح به معترضان جلیقهزردها فیلمبرداری شد که ژاندارمها «هیچ چیزی علیه آنها ندارند»، خانوادهاش از جنبش حمایت کردند و توضیح دادند که آنها سرباز بودند و سوگند یاد کرده بودند که از دستورات اطاعت کنند (ژاندارمری زیر نظر ارتش است). جلیقه زردها پاسخ دادند که «آنها هم چیزی علیه ژاندارم ندارند». ویدیوی شگفت انگیز را ببینید.[3]
وقتی به محل تجمع رسیدم، بلندگوهای کامیون صوتی CGT یک سخنرانی طولانی خسته کننده را سر می دادند - چیزهای پیچیده در مورد یورو. بدون امکان گفتگو بسیار کمتر از همگرایی. بعد از آن گروهی از افراد CGT آمدند که تعداد زیادی از آنها جلیقههای زرد با نشانهای قرمز روشن CGT بر تن داشتند. این هویت «دوگانه» بر طبیعی بودن همگرایی دو جنبش طبقه کارگر که اهداف اقتصادی تقریباً یکسانی دارند و همه دشمنان یکسانی دارند، تأکید می کند. مانند فعالان قرمز-زرد CGT، تقریباً هر جلیقه زردی لباس خود را شخصی سازی کرده است و بر روی آنها شعارهایی مانند: "پایان ماه/پایان جهان: همان مبارزه"، "مکرون استعفا!" "مرگ بر سرمایه داری" و "دولت مردم، توسط مردم و برای مردم" بسیار محبوب (فرانسوی ها سرنخی ندارند که از لینکلن نقل قول می کنند. آمریکایی!)
جلوی ستون، بعد از بنر CGT، جلیقه زردها، شاید 200 نفر پشت بنر ما بودند و با صدای بلند آواز می خواندند. من از حضور کم جلیقه زردها کمی ناامید شدم. همچنین آنها به عقب برنمیگردند و با اعضای اتحادیه رفاقت نمیکنند، همانطور که یک زن پیشنهاد داد و من تلاش کردم، علیرغم صدای بلند موسیقی CGT ضبط شده. در پایان راهپیمایی، جلیقه زردهای مون پلیه ما برنامه ریزی کرده بودند که یک سخنرانی مایک باز برگزار کنند، اما این نیز انجام نشد. اما همانطور که رفقا مدام به من یادآوری می کردند، این اولین قدم مهم بود و ما برمی گردیم. ما راه خود را با پیاده روی درست می کنیم.
این جلیقه زردها چه کسانی هستند؟
از 17 نوامبر 2018، جنبش مردمی، سراسری و خودسازمان جلیقه زردها با اعتراضات روزانه در محافل ترافیکی و تظاهرات هفتگی در ده ها شهر، فشار بر رژیم نئولیبرال مکرون را ادامه داده است. این کشور متشکل از فرانسویهای متوسط و متوسط رو به پایین است، عمدتاً استانیها، که زندگیشان تحت سیاستهای نئولیبرالی بدتر شده است. آنها اکثراً «آدمهای کوچک» هستند که برای گذران زندگی خود در تلاش هستند و از نادیده گرفته شدن و تحقیر شدن توسط نخبگان فرانسه خسته شدهاند.
نوامبر گذشته، آنها شروع به خاموش کردن تلویزیونهایشان کردند، از خانههایشان بیرون آمدند، در دایرههای ترافیکی و باجههای عوارضی به هم میپیوندند، با یکدیگر آشنا میشدند، سوسیس کباب میکردند و احساس قدرت میکردند، نه منزوی و درماندگی. آنها بدین ترتیب این «مکانها» یا غیرمکانهای ایجاد شده توسط تمدن اتومبیل را که دهکدههایشان را از دفاتر پست، نانواییها و کافهها خلع کرده بود و آنها را مجبور میکرد دو ساعت در روز کاری در ماشینهایشان بگذرانند، انسانی کردند.
جلیقه زردها نمایانگر بخش جمعیتی فرانسه است - طبیعتاً منهای 2٪ یا 3٪ بالا. و متأسفانه در حال حاضر منهای 10 درصد (؟) جوامع مهاجر مضاعف تحت ستم و تبعیض فرانسه. اعراب، بربرها، سیاه پوستان آفریقایی و سایر مهاجران که بیشتر کارهای کثیف را انجام می دهند، که به ندرت در مشاغل خدمات دولتی دیده می شوند، و شورش های جوانان آنها در Banlieues (پروژه ها) به طور جدی رئیس جمهور سارکوزی را در سال 2005 به چالش کشید. (تا حدی به دلیل پیشنهاد من است. ، جلیقه زردهای مونپلیه شروع به دسترسی به جوامع مهاجر کرده اند.)
جلیقه زردها که از پس زمینه های مختلف می آمدند، عاقلانه تصمیم گرفتند که اختلافات سیاسی و ترجیحات حزبی خود را کنار بگذارند، از بحث های بیهوده اجتناب کنند و بر مبارزه ای که آنها را متحد می کند تمرکز کنند و هر کدام به جای خود صحبت کنند (جنسیت های جایگزین برای حفظ برابری). با ادامه اعتراضات هفتگی، جلیقه زردها به آرامی اهداف و تاکتیک های خود را اصلاح می کردند و کشف می کردند که چگونه خود را سازماندهی کنند و در عین حال استقلال خود را حفظ کنند. پس از بیش از دو ماه، در 25 تا 27 ژانویه، نمایندگان 75 مجلس محلی جلیقه زردها برای اولین "مجمع مجامع" خود در شهر کامرسی (لورن) گرد هم آمدند و اعلامیه ای دموکراتیک، برابری طلبانه و ضد نژادپرستی نوشتند. مورد بحث در زیر) که به زودی در سراسر کشور به اجماع رسید. بنابراین یک فدراسیون کارآمد با اهداف مشترک اکنون در حال ظهور است.
شایان ذکر است که شورش جلیقه زردها با وجود کمپین سرکوب وحشیانه پلیس - از جمله هزاران مجروح (برخی جدی)، چندین کشته، هزاران دستگیری، و پرتاب گاز اشک آور متداول از گروه های صلح آمیز، هفته به هفته ادامه یافته است. جلیقه زردها علیرغم اینکه مدام توسط دولت و رسانهها به عنوان فاشیستها، تروریستهای خشونتآمیز، "اوابای مملو از نفرت" (ماکرون) و غیره مورد انتقاد قرار میگیرند، همچنان پابرجا ماندهاند. بسیج آنها "توجیه" است (از 77٪ در ژانویه).
مهمتر از همه، آنها امتیازات واقعی را از مکرون گرفتند، که پس از تحقیرآمیز اعلام کرد که «هرگز» تسلیم یک اوباش سرکش نخواهد شد، مجبور شد مالیات سوخت دیزل را که جنبش در ابتدا متبلور شده بود، لغو کند و وعده داده بود. افزایش حداقل دستمزد و کاهش مالیات بر درآمد بازنشستگی (که هر دوی آنها در بررسی دقیق ظاهر شدند).
این پیروزی های عملی که توسط یک گروه خودمختار که از انتخاب رهبران یا مذاکره امتناع می ورزند به دست آمده است، جنبش کارگری فرانسه و به ویژه CGT (کنفدراسیون عمومی کار، وابسته تاریخی به حزب کمونیست فرانسه) را عمیقاً شرمنده کرده است. اعتصابات توقف و حرکت بهار گذشته، نتوانست مانع اجرای "اصلاحات" نئولیبرالی ماکرون شود، که بسیاری از مزایای کارگران فرانسوی را در طول مبارزات بزرگ گذشته از بین برد.[4]
مهاجمان شکست خورده در سپتامبر گذشته در حالی که دم هایشان بین پاهایشان بود و دیوانه می جوشیدند به سر کار بازگشتند. و جلیقه زردها با تاکتیکهای اقدام مستقیم و تماشایی خود بهطور خودجوش ظهور کردند و در سراسر کشور گسترش یافتند. بسیاری از اعضای اتحادیه که کم و بیش از رهبران خود منزجر بودند، از همان ابتدا به جلیقه زردها پیوستند. جلیقه زردها خود را از طریق صفحات فیس بوک سازماندهی کردند، در محافل ترافیکی و پارکینگ ها اجتماعی شدند و به یک جنبش اجتماعی خودمختار تبدیل شدند. آنها برای خود و بقیه کارگران فقیر، بیکار، مادران مجرد و بازنشستگان فرانسه ایستادند. آنها به طور خودجوش نافرمانی مدنی توده ای را سازماندهی کردند و با موفقیت با برنامه اقتصادی ماکرون برای گرفتن از فقرا و بخشش به ثروتمندان (که ثروت از دستان نرم سفید آنها از نظر تئوریک "از بین خواهد رفت" مخالفت کردند.
CGT
واکنش فوری به ظهور جلیقه زردها از سوی CGT و رهبر آن، مارتینز سبیلدار بیخندان (که توسط Central Casting برای بخش «مرد خشن» انتخاب شد) سوء ظن بود («فاشیستهای خرده بورژوا؟»). و دشمنی مارتینز و دیگر بوروکراتهای اتحادیه نمیتوانستند جلیقه زردها را به عنوان رقیب و در نتیجه تهدیدی برای موقعیت هژمونیک خود به عنوان نمایندگان رسمی کارگران – به ویژه پس از «امتیازات» ماکرون نبینند.
پس از گزارشهای تکاندهنده از خشونت پلیس که توسط دولت مکرون علیه تظاهرات شنبه سوم جلیقه زردها و در پاسخ مستقیم به درخواست ماکرون برای آرامش، در 6 دسامبر، رهبران CGT و سایر فدراسیونهای کارگری به جز یکپارچه ها، امضا کرد بیانیه همبستگی – نه از همبستگی با مجروحان و تظاهرکنندگان دستگیر شده، بلکه با دولت مکرون، نماینده ادعایی «نظم جمهوریخواه مسالمتآمیز!» [5] در ازای آنچه که بسیاری آن را «خیانت» توصیف کردند، دستههای جنبش کارگری مذاکرهکنندگان حرفهای دعوت مکرون را برای «از سرگیری گفتوگوی اجتماعی» پذیرفتند - یعنی به آنها اجازه میدهند با او پشت میز بنشینند و درباره بازپرداخت حقوق کارگران بیشتر مذاکره کنند.
بیعت رهبری اتحادیه با پرچم نئولیبرال در صفوف صنفی پایین نیامد. و بنابراین روز بعد، مارتینز و دیگر رهبران اتحادیه در باد چرخیدند، شروع به ستیزهجویی کردند و خواستار تظاهرات کارگری ملی (قانونی) در روز جمعه شدند. 14 دسامبر. مطالبات اعتصابی رهبران اتحادیه همان مطالبات اساسی اقتصادی را پوشش می داد جلیقه زردها این رویداد قرار بود یک نمایش قدرت، یک چالش رهبری روابط عمومی باشد، و مشخصاً برای جمعه برنامه ریزی شده بود، نه شنبه - روز تظاهرات جلیقه زردها (تنها روز رایگان برای بسیاری از آنها، به عنوان مثال والدین مجرد، کارگران. در ادارات و مشاغل کوچک که حقوق اعتصاب یا حقوق قانونی برای اعتصاب ندارند). تظاهرات اتحادیه روز جمعه 14 دسامبر در مقایسه با جلیقه زردهای روز شنبه به سختی ابهامآمیز بود، بنابراین این ترفند ناکام ماند.
دو ماه بعد، CGT فراخوان دیگری برای "اعتصاب عمومی" یک روزه در 5 فوریه (یک روز سه شنبه) صادر کرد. به نظر میرسید که تکرار همان ترفند باشد، اما مارتینز در اشارهای به نیاز آشکارتر و آشکارتر به «همگرایی»، شکافی را برای جلیقه زردها باز کرد تا «در صورت تمایل به آن بپیوندند» (همانطور که او یک روز قبل از اعتصاب گفت). . با این حال روز بعد، با وزش باد دیگری، آهنگ خود را تغییر داد و در واقع اظهارات معقولی در مورد همگرایی کرد:
مردم بیش از دو ماه است که می گویند باید صحبت کنیم و خواسته های مشترک پیدا کنیم. ما آنها را داریم. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما در کنار هم راهپیمایی نکنیم، آنهایی که پشت سر دیگران هستند. آنچه مهم است این است که یک روز اول اقدام موفق با هم داشته باشیم، زیرا متوجه می شوم که کارفرمایان [از سوی جلیقه زردها - اد.] به راحتی ناامید شده اند و زمان آن رسیده است که روسای بزرگ این کشور را به حساب بیاورم.
اظهارات مارتینز در مورد نیاز به حمله به روسای بزرگ هم اشاره داشت و هم به نقطه. جلیقه زردها، با توجه به ترکیب اجتماعی گسترده و متنوع خود، طبیعتاً بر روی مسائل مصرفی مشترکی که به عنوان کارگران زحمتکش برای گذران زندگی خود در تلاش هستند تمرکز کرده اند: قیمت های بالا، مالیات های ناعادلانه و کاهش خدمات اجتماعی، هدایت خشم خود به سوی دولت، رسانه ها و نخبگان سیاسی نشانه های آنها اغلب «سرمایه داری» را محکوم می کند، اما به عنوان یک گروه، هیچ ارتباط مستقیمی با صنعت بزرگ و مالی ندارند که ماکرون به نفع آنها حکومت می کند. با این حال، به وضوح، تنها با مشارکت فعال کارگران سازمانیافته فرانسه میتوان این جنبش گسترده مردمی را به موفقیت رساند – برای مثال از طریق یک اعتصاب عمومی نامحدود با اشغال محلهای کار و فضاهای عمومی مانند سال ۱۹۶۸.
گشایش فصل دوم در جنبش؟
سازمان دهنده اعتصاب 5 فوریه توسط مارتینز، سیسیل گوندار-لالان، که اتحادیه او Sud-Solidaires از ابتدا از جلیقه زردها حمایت می کرد، بسیار دلگرم کننده بود، اعلام کرد: «اگر امروز نتیجه داد، باید منتظر انجام آن باشیم. دوباره، برای ساختن یک جنبش مشترک." به نظر این ناظر، چنین همگرایی قرمزها با زردها، اگر ایجاد شود، ممکن است قدرتی انقلابی را بیشتر از هر چیزی که در تاریخ مدرن دیدهایم آزاد کند.
زردها، متشکل از بخشهایی از مردم عادی در استانها، در حال حاضر از حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم فرانسه برخوردار هستند. آنها سیزده هفته است که دولت را متوقف کرده اند و هیچ نشانی از تسلیم شدن ندارند. قرمزها به معنای کارگران سازمانیافته، مانند سالهای 1936 و 1968، قدرت اعتصاب و توقف صنایع بزرگ، حملونقل، انرژی و کلیه خدمات عمومی فرانسه را دارند.
یونایتد، قرمزها و زردها پتانسیل تغییر سیستم را دارند و بسیاری از زردها به وضوح تغییر سیستم را در دستور کار خود دارند.
تغییر سیستم قطعا است نه در دستور کار مارتینز و سایر بوروکرات های اتحادیه، که موقعیت اجتماعی آنها، مانند اعضای مجلس ملی، به نقش آنها به عنوان "نمایندگان" رسمی موکلان خود بستگی دارد. در داخل سیستم موجود با توجه به فشار از پایین، مارتینز چاره ای جز بازی در "همگرایی" با جلیقه زردها ندارد، اما این تنها برای پیشی گرفتن از آنها و حفظ موقعیت رسمی خود به عنوان نمایندگان کارگری است. این دقیقاً همان چیزی است که جلیقه زردها از همان ابتدا وقتی جنبش خود را بر اساس خودمختاری پایه گذاری کردند از آن می ترسیدند - شاید به یاد داشته باشند که نقش تاسف بار CGT در پایان دادن به اعتصاب عمومی و خیزش مردمی ایفا کرد که رژیم دوگل را در سال 1968 به لرزه درآورد (و 50).th سال گذشته در سراسر رسانه ها جشن گرفته می شد).
بنابراین همگرایی قرمز و زرد در زمینهای متضاد رخ میدهد که نظم سنتی سلسله مراتبی و عمودی CGT و دیگر سازمانهای کارگری فرانسه را در برابر خودسازماندهی افقی و نوآورانه جلیقهزردهای مستقل با افتخار قرار میدهد. حضور تظاهرکنندگان با نشانهای قرمز بزرگ CGT بر روی جلیقه زردهای خود، که در مونپلیه و در فیلمهای رویداد 5 فوریه مشاهده شد، در حال حاضر قابل توجه است. این واقعیت که این فعالان قرمز-زرد (نارنجی؟) جرأت میکنند استقلال خود را آشکارا در فرهنگ سازمانیافته CGT نشان دهند، نشانهای از شکافهایی است که در آن ساختار بوروکراتیک باز میشود که از طریق آن ابتکارات گربههای وحشی تخیلی ممکن است ظهور کنند.
همگرایی نیز از پایین، از طریق درک متقابل، در حال توسعه است. به گزارش سایت روزنامه نگاری تحقیقی مدیاپارت (که پوشش این رویداد فوقالعاده بود) یکی از اعضای "نه خیلی مبارز" CGT که با جلیقه زردهای خود در میدانها بیرون آمده و هر شنبه نشان میدهد، اظهار داشت که «کارمندان زیادی هستند که نمیتوانند اعتصاب کنند، و در کوچک کار میکنند. مغازه ها و روابطشان با روسایشان خیلی مستقیم است. اما آنها می دانند که مشکل سرمایه کلان است.»
در پاریس، مرد جوانی از لوگنس به همراه همسرش (که پیش از این هرگز تظاهرات نکرده بود) و گروه جلیقه زردهایش یک بروشور CGT را در دست داشتند که یک بازوی قرمز و یک بازوی زرد را نشان می داد که دست یکدیگر را گرفته بودند. وی در پایان گفت: شاید امروز آغاز فصل دوم حرکت ما باشد. همه باید به هم نزدیک شویم!».
دو کارگر راه آهن در خط پاریس-شرق امیدهای او را به اشتراک می گذارند. CGT همیشه یک اتحادیه مبارز بوده است، ما طرف کار هستیم، نه سرمایه. قبل از اتخاذ موضع قطعی در مورد جلیقه زردها، باید منتظر بمانیم تا ببینیم این جنبش چگونه میخواهد چشمانداز خود را روشن کند. اکنون بحثها و مطالبات آنها جالب، در واقع جذاب و نسبتاً چپ است.» این جنبش در سطح ایدئولوژیک تکامل یافته است، جلیقه زردها با مبارزه خود آگاه شده اند. زمان همگرایی و پیوستن به هم فرا رسیده است.»
خودآموزی جلیقه زردها در عمل
با گذشت زمان، اهداف جلیقه زردها واقعاً عمیقتر شده است، همانطور که با تکامل تابلوهای ساخت داخل در تظاهرات، فهرست مطالبات مترقی از گروههای محلی مختلف، و در نهایت، در پایان ژانویه 2018، با بیانیهای مشخص شد. (تکثیر شده در زیر) با رای "مجمع عمومی مجامع عمومی" با حضور جلیقه زردها که توسط حدود 75 گروه مختلف محلی برگزار شد. مجمع دومی که گروههای بسیار بیشتری را گرد هم میآورد، آماده میشود، زیرا جلیقه زردها خود را در یک فدراسیون آزاد تشکیل میدهند و یاد میگیرند که از طریق نمایندگان منتخب (همیشه یک زن و یک مرد) با اختیارات محدود و مشروط به فراخوان، خود را نمایندگی کنند. کمون پاریس 1871).
اعلامیه بازرگانی اهداف آنها را «عزت»، «پایان دادن به نابرابری»، «خدمات عمومی رایگان»، حقوق «بالاتر»، بازنشستگی و غیره تعریف میکند، مالیات بر ثروتمندان برای پرداخت آنها و تجدید ساختار فرانسه دموکراسی مشارکتی از طریق همه پرسی در همان زمان، اعلامیه جلیقه زردها در پاسخ به اتهامات ماکرون، رسانهها و هر تعداد از گروههای چپ افراطی اعلام میکند: «ما نه نژادپرست هستیم، نه جنسیتپرست، و نه همجنسگرا، به این افتخار میکنیم که با همدیگر جمع شویم. اختلافات ما برای ساختن یک جامعه همبستگی.» اگرچه این اعلامیه رادیکال یک برنامه الزام آور نیست، اما بیانگر یک اجماع است و به سرعت توسط بسیاری از گروه های جلیقه زردها که مشتاق برگزاری مجمع مجامع سراسری بزرگتر در دو ماه آینده هستند، به تصویب رسیده است.
سایت تحقیق مدیاپارت دو خبرنگار را پس از مجمع مجامع به بازرگانی فرستادند و از مکالمات آنها با دوجین جلیقه زردهای محلی فیلم گرفتند و به ما دیدی صمیمی از نحوه تعامل و تصمیم گیری این گروه متنوع ارائه دادند - روند طولانی صبر، احترام، بردباری، و خودآموزی آگاهانه آنها توضیح می دهند که چگونه هر فردی تکه هایی از حقیقت را از دانش و تجربه خود می آورد که از آن اجماع حاصل می شود. (یا به دست نیامده، در مورد موضوعاتی که آنها آماده تصمیم گیری و جارو کردن زیر فرش تا زمانی که نیستند).
فضای اعتماد و رفاقت و گوش دادن فعال است. مداخلات کوتاه و دقیق هستند. با تماشای این ویدیو، از تضاد بین گفتمان محلی ها و گفتمان دو جامعه شناس دانشگاهی، هر دو جذاب و خوش نیت، متعجب شدم، که تمایل به ادامه و گفتگو درباره یکدیگر داشتند و چیزهای بسیار کمی اضافه می کردند. جلیقه زردهای محلی، فارغ از سطح تحصیلاتشان، همگی یاد گرفته اند که خود را به طور مختصر در ملاء عام بیان کنند و برخی کاملاً شیوا شده اند. آنها که با مبارزه مشترک پیوند خورده اند، دانش خود را با هم ترکیب می کنند، از «حکمت جمعیت» که مدت ها برای سوسیالیست ها شناخته شده بود و اخیراً توسط روانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته بود، استفاده می کنند.
آنها نیز بسیار سرگرم می شوند و می خندند. به عنوان مثال، اینجا در مونپلیه، اولین گزارش در دستور کار مجمع عمومی یکشنبه گذشته در مورد این سوال بود که چگونه به «نیروها یا دستور» (پلیس) نفرین و توهین کنیم. را گزارشگر فهرست کاملی از توهینها را مرور کرد که مانند «خروسها» برای همجنسبازها، زنان یا خود جنسی توهینآمیز است. هم خنده دار بود و هم آموزنده. او تعدادی توهین واقعاً زننده، اما از نظر سیاسی درست را پیشنهاد کرد و گزارش او مورد تایید گروه قرار گرفت. این شنبه ما قرار است پوشیدن ماسک را به نمایش بگذاریم تا قوانین شرورانه ضد تظاهرات آزادی کشی دولت را که پوشاندن صورت شما را جرم انگاری می کند، مسخره کنیم.
تاج و تخت ماکرون متزلزل است
در مورد مکرون، محبوبیت او به دلیل ادعاهای سلطنتی، نئولیبرال ارتدوکسی انعطاف ناپذیر، استفاده روشمند از خشونت برای سرکوب ابراز نارضایتی و انتقاد مشروع شهروندان، و شیوه تحقیرآمیز او در صحبت کردن با سوژه های خشمگینش، حدود 22 درصد در نوسان است. این رقم کمی بالاتر از 18 درصد آرای ریاست جمهوری سال 2017 است که او در دور اول به دست آورد، قبل از اینکه به عنوان تنها جایگزین برای "لپن فاشیست" انتخاب شود. این را با تایید جلیقه زردها مقایسه کنید که 77 درصد است. فرانسویها از هیچ چیز بدتر از این که با او صحبت میکنند متنفر باشند و بهعنوان بدجنس گرفته شوند، ماکرون بدترین دشمن اوست، برای مثال زمانی که اعلام کرد فرانسویهای احتمالاً تنبل «طعم تلاش را از دست دادهاند» - زمانی که بیش از نیمی از آنها در حال شکستن هستند. پشتشان فقط برای زنده ماندن
آخرین ترفند ماکرون «مناظره بزرگ» است، یک شعار روابط عمومی که برای مقابله با دفترچههای نارضایتی که توسط جلیقهزردها به تقلید از جلیقه زردها منتشر میشود، طراحی شده است. Cahiers de Doléances انقلاب 1789 "مناظره بزرگ" شامل جلسات جدی برنامه ریزی شده بین ماکرون یا یکی از وزرای او و شهرداران منتخب یک منطقه است. با توجه به اینکه چند شهردار ابزار منافع محلی املاک و مستغلات و مافیای سیاسی هستند، به سختی دموکراتیک است. با این وجود، برخی از شهرداران در واقع صادق و صادق هستند و در اولین «مناظره» تلویزیونی، اولین شهردار که به سخنرانی پرداخت، انتقاد شدیدی از مکرون و مدیریت او با بحران کرد. اکنون سوالات از قبل فیلتر شده اند. مکرون فکر می کند چه کسی را گول می زند؟
جالب اینجاست که روشنفکران و فیلسوفان عمومی فرانسه که فضای بسیار بزرگتری را در رسانه ها نسبت به همتایان آمریکایی خود اشغال کرده اند، بیشتر به جلیقه زردها روی آورده اند. اگر اشتباه نکنم، تنها دو نفر به طور جدی دفاع کرده اند: فیلسوف آزادیخواه محبوب میشل اونفری (نویسنده 100 کتاب) و امانوئل تاد مورخ، انسان شناس و مقاله نویس. آنها به تنهایی سنت مخالف ولتر، زولا و سارتر را تا بیست و یکم ادامه می دهندst قرن، عصر ما که در آن روشنفکران رسانهای، مانند شخصیتهای رسانهها، صاحبان رسانهها، سیاستمداران و رهبران کارگری همگی به اجزای جداییناپذیر آنچه فرانسویها «طبقه سیاسی» میگویند تبدیل شدهاند.
در همین حال، ماکرون در حال سفر به خارج از فرانسه و ایفای نقش در امور بینالملل است تا از بحران لاینحل در داخل منحرف شود، در حالی که رسانهها مانند همیشه به کار خود ادامه میدهند، با احترام گزارش بزرگ مناظره را گزارش میکنند و شورش جلیقه زردها را به آمار هفتگی کاهش میدهند. از تعداد تظاهرکنندگان (آیا هنوز کاهش پیدا نکرده اند؟)، تعداد دستگیر شدگان و خودروهای سوخته. فکر میکنم نخبگان فرانسوی مانند بچههای کوچک ترسیده فکر میکنند که اگر چشمان خود را پنهان کنند، همه این کوچولوهای عصبانی از بین میروند، اما نمیشوند. قانون سیزدهم (یا فصل دوم) چه چیزی را آشکار خواهد کرد؟
ضمیمه:
فراخوان اولین مجمع مجامع جلیقه زردها
ما جلیقهزردهای دوربرگردانها، پارکینگها، میادین، مجالس، راهپیماییها و تظاهراتها، در 26 و 27 ژانویه 2019، به عنوان «مجمع مجالس» جمع شدهایم و صد هیئت را گرد هم آوردهایم. در پاسخ به فراخوان جلیقه زردهای بازرگانی.
از 17 نوامبر، از کوچکترین روستا، از جهان روستایی تا بزرگترین شهر، علیه این جامعه عمیقاً خشن، ناعادلانه و غیرقابل تحمل قیام کرده ایم. ما دیگر اجازه نخواهیم داد خودمان را به اطراف هل دهند! ما علیه هزینه های بالای زندگی، بی ثباتی و فقر شورش می کنیم. برای عزیزانمان، خانوادههایمان و فرزندانمان، فقط میخواهیم در شرافت زندگی کنیم. این غیرقابل قبول است که 26 میلیاردر به اندازه نیمی از بشریت مالکیت داشته باشند. ثروت را تقسیم کنیم نه فقر را! بیایید به نابرابری اجتماعی پایان دهیم! ما خواهان افزایش فوری دستمزدها، حداقل های اجتماعی، کمک هزینه ها و مستمری هستیم. حق بدون قید و شرط مسکن و بهداشت و آموزش. و خدمات عمومی رایگان برای همه.
برای همه این حقوق است که ما روزانه دوربرگردان ها را اشغال می کنیم، تظاهرات و تظاهرات را سازماندهی می کنیم، در همه جا بحث می کنیم. با جلیقههای زردمان زمین را باز میگیریم، ما که هرگز آن را نداشتیم.
و دولت چگونه واکنش نشان داده است؟ با سرکوب، تحقیر، تحقیر. تعداد زیادی کشته و هزاران زخمی، استفاده گسترده از سلاح های گرم که باعث ناقص شدن، کور کردن، مجروح شدن و آسیب می شود. بیش از 1,000 نفر به طور خودسرانه بازداشت و محکوم شده اند. و اکنون قانون جدید "ضد ویرانگر" اعمال می شود تا ما را از تظاهرات باز دارد. ما تمام این خشونت ها علیه معترضان را محکوم می کنیم، چه از سوی پلیس یا باندهای خشن. هیچ کدام از اینها ما را متوقف نمی کند! تظاهرات یک حق اساسی است. به معافیت پلیس پایان دهید! عفو همه قربانیان سرکوب!
و چه حقه کثیفی است به اصطلاح بحث بزرگ ملی - در واقع این فقط یک کمپین تبلیغاتی دولتی است که میل ما را برای بحث و تصمیم گیری دستکاری می کند! دموکراسی واقعی، همانطور که ما آن را در مجالس خود، در میدان های خود به کار می بریم، نه در تلویزیون و نه در میزگردهای جعلی سازماندهی شده توسط مکرون وجود دارد.
پس از اینکه به ما توهین کرد و با ما کم از هیچ رفتار کرد، اکنون به ما به عنوان یک اوباش منفور فاشیست و بیگانه هراس اشاره می کند. اما ما کاملاً برعکس هستیم: نه نژادپرست، نه جنسیتگرا و نه همجنسگرا، ما مفتخریم که با تفاوتهایمان دور هم جمع میشویم تا جامعهای با همبستگی بسازیم.
ما با تنوع بحث هایمان تقویت شده ایم. در همین لحظه صدها مجمع در حال توسعه و طرح مطالبات خود هستند. اینها به دموکراسی واقعی، عدالت اجتماعی و مالیاتی، شرایط کار، عدالت زیست محیطی و اقلیمی و پایان تبعیض مربوط می شود. در میان ادعاها و پیشنهادات راهبردی که بیش از همه مورد بحث است، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ریشهکنی فقر در همه اشکال آن، دگرگونی نهادها (رفراندم ابتکار شهروندان، مجلس مؤسسان، لغو امتیازات مقامات منتخب...)، انتقال زیستمحیطی. بی عدالتی انرژی، آلودگی صنعتی...)، برابری و در نظر گرفتن همه افراد بدون توجه به ملیت آنها (افراد دارای معلولیت، برابری زن و مرد، پایان دادن به بی توجهی به محله های محبوب، جهان روستایی و DOM-TOM [خارج از کشور) قلمروها] …).
ما جلیقه زردها از همه دعوت می کنیم تا با امکانات و توانایی های خود به ما بپیوندند. ما خواستار تداوم اقدامات اعتراضی (قانون 12، علیه خشونت پلیس در کلانتری ها؛ اعمال 13، 14 ...)، برای ادامه اشغال دوربرگردان ها و محاصره اقتصادی، برای ایجاد اعتصاب گسترده از 5 فوریه هستیم. ما خواهان تشکیل کمیته هایی در محل کار، مدارس و هر جای دیگر هستیم تا این اعتصاب توسط خود اعتصاب کنندگان از پایین به بالا ساخته شود. بیایید همه چیز را در اختیار خودمان قرار دهیم! تنها نمانید - به ما بپیوندید!
بیایید خود را به شیوه ای دموکراتیک، خودمختار و مستقل سازماندهی کنیم! این مجمع مجالس گام مهمی است که ما را قادر می سازد در مورد مطالبات و ابزارهای خود بحث کنیم. بیایید برای متحول کردن جامعه فدراسیون کنیم!
ما از همه جلیقه زردها می خواهیم که این فراخوان را منتشر کنند. اگر به عنوان یک گروه از جلیقه زردها موافق هستید، امضای خود را اضافه کنید و آن را به تجارت ارسال کنید ([ایمیل محافظت شده]). از بحث و تدوین پیشنهادها برای «مجمع مجامع» بعدی، که در حال حاضر برای آن آماده میشویم، تردید نکنید. مرگ بر ماکرون - قدرت برای مردم، برای مردم و توسط مردم!
[2] اطلاعات از وب سایت روزنامه نگاری تحقیقی وب سایت پشتیبانی شده توسط مشترکین، مدیاپارت، دپارتمان دادگستری مکرون اخیراً در استودیوی آن تلاش کرد تا یک جستجوی بدون مجوز انجام دهد و آزادیخواهان مدنی را رسوا کرد. https://www.mediapart.fr/journal/france/050219/gilets-jaunes-et-rouges-cela-peut-etre-le-debut-du-chapitre-deux-de-notre-mouvement
[4] لطفاً نگاه کنید به: ریچارد گریمن « اعتصابات خود به خود معلمان ایالات محافظه کار ایالات متحده را فرا می گیرد. اعتصابات فرانسه متوقف مانده است» http://divergences.be/spip.php?article3348
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
این یک گزارش بسیار جالب از فرانسه به طور کلی است، اما یک چیز به ویژه توجه من را جلب می کند: جلیقه زردها چگونه خود را سازماندهی می کنند – ما در کشورهای دیگر باید به این موضوع نگاه کنیم.
اساساً، مدل مونتاژ مونتاژ آنها یکی از بزرگترین پیشرفتهای خود در ایالات متحده در جنبش ضدهستهای بدون خشونت و اقدام مستقیم (هم نیروگاههای هستهای و هم سلاحهای هستهای) در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 80 بود. . این جنبشها از طریق سیستم «شورای سخنور» به طور دموکراتیک و کارآمد عمل کردند. من آنقدر درگیر نبودم که جزییات را بدانم، اما شاید دیگرانی که بودند ممکن است تجربیات خود را برای فعالان امروزی که ممکن است درباره آنها ندانند به اشتراک بگذارند.