برخی از بخشهای جنبش زیستمحیطی مدتهاست که مانعی جدی در برابر ویرانی ایجاد شده توسط قدرتهای شرکتی و ناظران امپراتوری آنها بر زندگی ایجاد کردهاند. برعکس، سایر بخشهای تأثیرگذار و به خوبی تبلیغ شده جنبش نیز نقش مهمی در تضعیف پتانسیل رهاییبخش محیطزیست به منظور ارضای منافع امپریالیستی ایفا کردهاند. گروههای زیستمحیطی که به راحتی در این دسته دوم از «محیطبانان» جای میگیرند، شامل گروههایی میشوند که در مجموع به عنوان سبز بزرگ یا گروه ده نامیده میشوند، اگرچه تنها کار یکی از اعضای این گروه نخبه، صندوق جهانی طبیعت (WWF) است. ، در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. (برای مروری جامع از دستور کار سرمایه داری WWF، مقاله اخیر من را ببینید.ریشه های بشردوستانه محیط گرایی شرکتی" قوها، 3 نوامبر 2008.)
به طور متناقض، به رسمیت شناختن ماهیت امپریالیستی بسیاری از سازمانهای غیردولتی سبز به طور گسترده توسط مفسران محافظهکار ترویج شده است. بنابراین محقق مقیم در مرکز دفاع از بنگاه های آزاد, پل دریسن، به تازگی کتابی بحث برانگیز با عنوان اکو امپریالیسم: قدرت سبز مرگ سیاه (مریل چاپ، 2003). مقدمه کتاب دریسن توسط نیجر اینیس، سخنگوی ملی گروه سابق حقوق مدنی مترقی کنگره برابری نژادی - سازمانی که اکنون به یک "منحرف شده است.جعلی” گروه جلوی شرکت. اینیس در مقدمه خود اشاره کرد که چگونه:
«جنبش ایدئولوژیک محیط زیستی یک صنعت قدرتمند ایالات متحده با 4 میلیارد دلار در سال، یک گوریل بین المللی با درآمد 8 میلیارد دلار است. بسیاری از اعضای آن به شدت اکو محور هستند و ارزش بسیار بیشتری برای حیات وحش و ارزش های زیست محیطی نسبت به پیشرفت انسان یا حتی زندگی انسان قائل هستند. آنها از تجارت بزرگ، فناوری، مواد شیمیایی، پلاستیک، سوخت های فسیلی و بیوتکنولوژی ترس و نفرت عمیقی دارند - و اصرار دارند که بقیه جهان باید ترس ها و ایدئولوژی های آنها را بپذیرند و بر اساس آن زندگی کنند. آنها در استفاده از علم آشغال، تاکتیک های ترساندن، ارعاب، و ادعاهای جعلی اقتصادی و بهداشتی برای به دست آوردن قدرت بیشتر استاد هستند." (پی دی اف)
اینیس در مشاهده اینکه جنبش زیست محیطی یک صنعت چند میلیارد دلاری است، درست است، اما مانند دریسن، عمداً نمیتواند نشان دهد که چگونه قدرتمندترین و دارای بودجه مالی خوب که این صنعت را هدایت میکنند، با تجارت بزرگ و امپراتوری همکاری میکنند. دولت ها. از سوی دیگر، آن دسته از سازمانهای زیستمحیطی که بهطور جدی امتیازات شرکتها را به چالش میکشند، بودجه کمی از مردم یا حتی برای این موضوع از بنیادهای لیبرال ظاهراً مترقی دریافت میکنند. در نتیجه، من با اینیس و دریسن موافقم که بخشهایی از جنبش زیستمحیطی که بهطور مرتب در رسانههای جمعی مورد بحث قرار میگیرند، اکو امپریالیسم را ترویج میکنند، اما این به این دلیل نیست که آنها منافع نخبگان قدرتمند را به چالش میکشند، بلکه به این دلیل است که آنها در خدمت آنها هستند. به طور موثر به عنوان مثال، در سال 2007 درآمد شبکه جهانی WWF 0.8 میلیارد دلار بود. بنابراین، جای تعجب نیست که چنین گروه هایی که توسط شرکت های قدرتمند و نخبگان سیاسی تأسیس شده اند، و در حال حاضر توسط همان نخبگان تأمین مالی می شوند، باید قبل از هر چیز منافع سرمایه داری را تحت پوشش محیط زیست گرایی ترویج دهند. برای اطلاعات بیشتر در این مورد رجوع کنید الین دوار کتاب پیشگامانه Cloak of Green: پیوندهای بین گروه های کلیدی محیطی، دولت و کسب و کارهای بزرگ (لوریمر، 1995).
WWF در حال حاضر در بیش از 90 کشور در سراسر جهان دفاتر دارد، بنابراین برای نشان دادن مختصر ماهیت امپریالیستی تلاشهای «حفاظت» آنها، این مقاله صرفاً بر ماهیت بحث برانگیز حضور آنها در مغولستان غنی از مواد معدنی تمرکز میکند.
برای کسانی که نمیدانند، مغولستان بهشتی است برای شرکتهای غارتگر معدن در غارت منابع طبیعی با حداقل هزینه، که عموماً معادل حداکثر هزینههای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی است. خطرات احتمالی ناشی از استخراج معادن در مغولستان به ویژه با توجه به حضور بدنام آشکار است رابرت "باب سمی" فریدلند در هیئت مدیره شورای بازرگانی آمریکای شمالی-مغولستان - گروهی که در سال 1992 به طور تصادفی کمک مالی را از بنیاد ملی دموکراسی دریافت کردند، سالی که WWF برای اولین بار در مغولستان شروع به کار کرد.
وب سایت WWF مشاهده می کند که "تهدیدهای کلیدیاولویت های حفاظتی اعلام شده آنها در مغولستان عبارتند از:
-
شکار غیرقانونی و تجارت حیات وحش
-
سدها و برداشت ناپایدار از منابع آب
-
استخراج معدن و سموم کاربرد مواد شیمیایی
در واقع، برداشت ناپایدار از منابع آب، استفاده از مواد شیمیایی سمی و تخریب زمین، همگی فعالیتهایی هستند که ارتباط نزدیکی با استخراج معادن دارند، بنابراین مناسب است که «WWF به شدت از شیوههای معدنکاری مسئولانه برای رشد متعادل در مغولستان حمایت میکند.» در همین راستا، وب سایت WWF اشاره می کند که جدیدترین پروژه آنها برای ترویج استخراج مسئولانه بود
"آنها"نظارت عمومی بر فساد در بخش معدن مغولستانپروژه (pdf)، که بین دسامبر 2006 و دسامبر 2007 انجام شد (نگاه کنید به گزارش نهایی، پی دی اف). طرح کلی پروژه WWF به نحوه تامین مالی این پروژه توسط دو گروه اشاره می کند بانک توسعه آسیاو صندوق مشارکت برای شفافیت کمتر شناخته شده است. بنابراین برای دریافت ایده ای از نوع گروه هایی که WWF در حال حاضر با آنها کار می کند تا از نتایج استخراج "پایدار" در مغولستان حمایت کند، بخش زیر به طور خلاصه صندوق مشارکت برای شفافیت را معرفی می کند.
مستقر در ایالات متحده، مشارکت برای صندوق شفافیت در سال 2000 با حمایت مالی یک بنیاد خیریه ناشناس مستقر در بریتانیا تشکیل شد. با سرمایه گذاران بعدی کار خود از جمله برنامه توسعه سازمان ملل متحد، آژانس همکاری بین المللی توسعه سوئد، و بانک جهانی. همانطور که می توان از این روابط مالی انتظار داشت، صندوق در درون تشکیلات دستکاری کننده دموکراسی درگیر شده است. رئیس و رئیس اجرایی صندوق، پیر لندل میلز، قبلاً به مدت 26 سال در بانک جهانی خدمت کرده است. در حالی که رئیس هیئت مدیره صندوق کومی نایدو است، فردی که در حال حاضر به عنوان دبیر کل فعالیت می کند. CIVICUS. علاوه بر این، نایب رئیس صندوق، آنابل کروز، نیز به عنوان عضو هیئت مدیره سیویکوس فعالیت می کند. راندولف اندرسن، خزانه دار هیئت مدیره، اخیراً به عنوان مدیر بخش وام بانک جهانی فعالیت می کرد. در حالی که گری ون در لیندن، معاون سابق بانک توسعه آسیایی به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره صندوق به حساب می آید.
از همه مهمتر، وب سایت صندوق مشارکت برای شفافیت به این نکته اشاره می کند که «نزدیک نگه می دارد پیوندهای عملیاتی» با شفافیت بینالملل، اگرچه آنها پیشنهاد میکنند که صندوق «یک سازمان جداگانه با مأموریت، رویههای عملیاتی و کارکنان مجزا است». این که چقدر این دو سازمان از هم جدا هستند البته قابل بحث است زیرا صندوق در بین هیئت مدیره آن به حساب می آید. پیتر ایگن، بنیانگذار و رئیس سابق شفافیت بین الملل (او اکنون ریاست هیئت مشاوران آنها را بر عهده دارد). قبل از تأسیس سازمان شفافیت بینالملل، ایگن بیشتر دوران حرفهای خود را برای بانک جهانی گذراند، اما او همچنین برای بانک جهانی کار کرده است. صندوق کارنگی برای صلح بین المللی و بنیاد فورد (بنیادی که رئیس آن در حال حاضر رئیس سابق WWF-US، کاترین فولر است)، و ایگن در حال حاضر به عنوان یکی از اعضای خلاق در نظر گرفته می شود. باشگاه بوداپست. علاوه بر این، یکی دیگر از بنیانگذاران شفافیت بینالملل، فرانک وگل، اتفاقاً در هیئت مدیره صندوق مشارکت برای شفافیت فعالیت میکند. تا به امروز هیچ نویسنده ای کار صندوق مشارکت برای شفافیت را نقد نکرده است، اما این موضوع در مورد معروف تر شفافیت بین المللی صادق نیست.
به گفته کوین پینا، سازمان شفافیت بینالمللبوده است توسط چندین سازمان بریتانیایی در سمت چپ به عنوان "ابزاری برای بی ثبات کردن دولت ها برای منافع شرکت ها تحت پوشش افشای فساد" توصیف شده است. آنها در وب سایت خود یادداشت می کنند که یک "مدنی جهانی سازمان جامعه رهبری مبارزه با فساد». شفافیت بین المللهم بنیانگذار مایکل هرشمن یک کارشناس مبارزه با تروریسم است (بنابراین او رئیس گروه فیرفکس است و به رهبری گروه سیویتاس کمک می کند) و قبلاً به عنوان معاون حسابرس کل برای برنامه کمک خارجی در آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (AID) خدمت می کرد - جایی که او "مسئول جهانی بود". امنیت در تمام ماموریت های امداد خارجی». شفافیت بین الملل تخته اعضایی که روابط قابل توجهی در زمینه دستکاری دموکراسی دارند شامل خانم های هیوگت لابل (که رئیس سابق آژانس توسعه بین المللی کانادا و مشاور منطقه ای اتحادیه بین المللی برای حفاظت از طبیعت است) می باشد. نانسی زاکر بوسول (که یکی از اعضای کمیته مشورتی USAID در مورد کمک های خارجی داوطلبانه است)، و لورا پورتاس مایر (که یک اقتصاددان و روزنامه نگار است که موسسه Prensa y Sociedad را تأسیس کرد - گروهی که کمک دریافت کرد از دستکار بدنام دموکراسی، بنیاد ملی برای دموکراسی).
مطابق با شفافیت بین الملل" گزارش سالانه 2005 (pdf) آنها بودجه دریافت می کنند آژانس های توسعه دولتی متعدد (از جمله USAID)، از بنیاد فورد و بنیاد توسعه Open Soros، و بسیاری از شرکت ها (مانند BP، Exxon، Rio Tinto، و Shell - که رئیس سابق آنها، جان لودون، از سال 1976 تا 1981 به عنوان رئیس WWF International خدمت کرده است مرکز شرکت های خصوصی بین المللی و شرکای قاره آمریکا. سرانجام، جرمین بروکس، مدیر اجرایی سابق سازمان شفافیت بینالملل (2000-03)، در حال حاضر در کنار رئیس بنیاد ملی دموکراسی در هیئت مشاوران تحریریه یک مجله به نام دموکراسی در کل. برای نقد دقیق شفافیت بینالملل، به گزارش عالی جولی باژول مراجعه کنید.ریشه ها و انگیزه های تاکید کنونی بر فساد” (pdf).
با توجه به پیوندهای بین کار شفافیت بینالملل و موقوفه ملی برای دموکراسی، مناسب است که صندوق مشارکت برای شفافیت تعدادی از پروژهها را با بنیاد ملی برای دموکراسی [نئولیبرال] تأمین مالی کند. بنابراین هر دو دو گروه مستقر در آرژانتین را تأمین مالی می کنند مرکز اجرای سیاست های عمومی ترویج برابری و رشد (که عضوی از مرکز شبکه بین المللی اصلاحات شرکت های خصوصی است)، و انجمن مدنی برای برابری و عدالت. با این حال، در بازگشت به مغولستان، در سال 2007 صندوق مشارکت برای شفافیت بودجه ای را به بنیاد زوریگ ارائه کرد. نظارت بر اجرا از برنامه اقدام ملی ضد فساد دولت مغولستان. این ارتباط به ویژه مهم است زیرا بنیاد زوریگ – که در سال 1998 تشکیل شد تاشکل گیری پیشروی جامعه دموکراتیک و حمایت از اصلاحات سیاسی در مغولستان - نه تنها کمک هزینه دریافت کرد از بنیاد ملی دموکراسی (در سال 2004)، اما قبلاً نیز به شمار می رفت جک بوچنر (رئیس سابق مؤسسه بین المللی جمهوری خواه – یکی از دریافت کنندگان اصلی بنیاد ملی برای دموکراسی) در میان اعضای هیئت مدیره آن.
در حالی که این تحقیق کوتاه بروندادهای کار WWF در مغولستان را مورد نقد قرار نداده است، در مورد سازگاری فعالیتهای «حفاظت» آنها با دستکاریکنندگان دموکراسی امپریالیستی، خوراک بیشتری برای تفکر فراهم میکند.
"یک بز بخر، یک پلنگ را نجات بده"!
همانطور که این و مطالعات قبلی نشان داده است، WWF مقادیر زیادی از پول شرکت ها و بودجه بنیاد، و مقادیر بسیار کمتری را از مردم مربوطه می گیرد تا از شکل منحصر به فرد خود از امپریالیسم زیست محیطی یا اکو امپریالیسم حمایت کند. این وضعیت در سطوح مختلف مشکلساز است، زیرا نه تنها چنین محیطبانهای شرکتی به طور مؤثر گفتمان محیطزیستگرایی را ربودهاند (آن را به برنامههای امپریالیستی میچسبانند)، بلکه آنها به طور مشابه بسیاری از منابع مالی عمومی را که نیاز دارند از گروههای کوچکتر مردمی دور میکنند. رسانههای جمعی این افتضاح مسخرهآمیز را با شعارهایی درباره سازمانهای غیردولتی شرکتهای قدرتمند مانند WWF و نادیده گرفتن یا تحقیر آن گزینههای دموکراتیکی که تلاش میکنند عدالت زیستمحیطی را ترویج کنند، تسهیل میکنند، یعنی تهدیدی برای وضعیت مخرب امپریالیستی.
می توان به رسانه های جریان اصلی برای تکرار پیام های سازگار با بازار محیط زیست سبز بزرگ اعتماد کرد. WWF خاطرنشان می کند که فقط با 66 دلار آمریکا، می توانیدیک بز بخر، یک پلنگ را نجات بدهبرای «کمک به مردم و پلنگ های برفی در مغولستان برای زندگی هماهنگ»؛ یا به جای آن، فقط با 9 دلار آمریکا بیشتر، می توانیدخنثی کردن انتشار کربنتولید شده از راندن یک "خودروی بزرگ" 15,000 کیلومتر. مزخرفات بیپایان انبوه اهداکنندگان نخبه است. صداها و/یا راهحلهای جایگزین برای انحلال مداوم سیاره ما به نام جذبه شرکتی «توسعه پایدار» خاموش میشوند.
پس چه می توانیم بکنیم؟ خوب برای شروع، میتوانیم آن صداهای رادیکال آرامی را تقویت کنیم که چالشی روزانه (اگر کمبود بودجه) در برابر بیعدالتیهای زیستمحیطی که توسط غارتگران امپراتوری انجام میشوند، ایجاد میکنند. در حالت ایدهآل، میتوان فعالانه در کار چنین گروههایی شرکت کرد، اما کمکهای مالی البته همیشه مورد استقبال قرار میگیرد. بهعلاوه، اگر هر یک از پولهایی را که به سختی به دست آوردهاید به طرفداران محیطزیست شرکتی میدهید، یا دوستانی دارید که این کار را میکنند، مطمئن شوید که این پول به اهدافی هدایت میشود که عدالت زیستمحیطی را حفظ میکنند نه امپریالیسم زیستمحیطی.
کارهای دیگر مایکل بارکر را می توانید در اینجا بیابید http://michaeljamesbarker.wordpress.com
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا