(17 مارس 2009) — مارس گذشته، گروهی از سربازان و کهنه سربازان در واشنگتن دی سی گرد هم آمدند تا تجربیات خود را در عراق و افغانستان بازگو کنند. سه روز به شهادت و اقرار و عزاداری پرداختند. آنها جنایاتی را فاش کردند که قبلاً هرگز از آنها صحبت نشده بود - قتل وحشیانه غیرنظامیان، تخریب خانه ها و روستاها، تجاوز جنسی و تجاوز جنسی به غیرنظامیان و زنان نظامی ایالات متحده. – و عکسها و فیلمهای ویدئویی را برای پشتیبانگیری از ادعاهای خود نمایش میدهند. عنوان این رویداد "سرباز زمستان" بود که به تحقیقات سرباز زمستانی در سال 1971 بازمیگردد، که در آن کهنهسربازان در دیترویت گرد هم آمدند تا درباره جنایات جنگی که در ویتنام مرتکب شده بودند یا شاهد بودهاند شهادت دهند. هر دو سرباز زمستان اثرات مخرب سیاست نظامی ایالات متحده را مستقیماً از زبان کسانی که مسئول اجرای آن سیاست بودند، به دقت بررسی کردند.
شنبه، 14 مارس، سومین کنفرانس سرباز زمستانی - این بار در خارج از کشور - برگزار شد. در آستانه شصتمین نشست ناتو در ماه آینده در استراسبورگ، آلمان، سرباز زمستانی اروپا در نزدیکی فرایبورگ برگزار شد. کهنه سربازان عراقی و افغانستانی از آلمان، بریتانیا و ایالات متحده شهادت دادند و تأثیر این اشغال ها بر غیرنظامیان و نیروهای نظامی را آشکار کردند. به گفته زک بادورف، یکی از سازماندهندگان سرباز زمستانی اروپا، این رویداد توسط سازمان غیرانتفاعی کهنه سربازان عراق علیه جنگ (IVAW) در تلاش برای تقویت صدای سربازان - صداهایی که اغلب توسط رهبری نظامی و مفسران سیاسی خفه میشوند، سازماندهی شد. .
بادورف به Truthout گفت: «همه ما ژنرال های آمریکایی را از تلویزیون شنیده ایم. همه ما سخنان را شنیده ایم. کشور ما با پیوستن به ارتش، اکنون با مخالفت با این جنگ به ملت خود خدمت می کنیم.
برای کریس کپس-شوبرت، رئیس بخش اروپایی IVAW و مبتکر اروپای سرباز زمستانی، این رویداد نشان دهنده درهم آمیختگی تأثیرات شخصی و سیاسی «جنگ علیه ترور» بود. سخنان شاهدان هشدار واضحی به رهبرانی که در ماه آوریل در استراسبورگ گرد هم آمدند صادر کرد و از آنها خواست که تلفات انسانی را که ناگزیر به دنبال تصمیمات سیاسی نظامی شده است، در نظر بگیرند. این رویداد در مقیاسی گسترده تر، افکار عمومی بین المللی را فراخواند و به آنها یادآوری کرد که اگرچه بحران اقتصادی جهانی توجه را از پیامدهای "جنگ علیه تروریسم" منحرف کرده است، خونریزی همچنان ادامه دارد. و در سطح شخصی، Winter Soldier Europe به اعضای سرویس اجازه داد تا شاهد تجربیات تکان دهنده، غم انگیز و گاه عذاب آور باشند که مدتها پس از بازگشت به خانه با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
Capps-Schubert از نوامبر 2005 تا سپتامبر 2006 در ارتش عراق خدمت کرد، سپس به AWOL رفت و از اعزام به افغانستان خودداری کرد. او اکنون در آلمان زندگی می کند و به فراریان احتمالی مشاوره می دهد.
ایده داشتن یک سرباز زمستانی در اروپا بلافاصله پس از آن مطرح شد که فهمیدم پرزیدنت اوباما از منطقه مرزی فرانسه و آلمان بازدید خواهد کرد و از نشست ناتو به عنوان فرصتی ممکن برای تحت فشار قرار دادن متحدان اروپایی در ناتو برای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان استفاده خواهد کرد. "
Capps-Schubert به Truthout گفت. من نمیتوانستم آن را به راحتی بپذیرم، و فکر میکردم شنیدن حقیقت آنچه در «جنگ جهانی علیه تروریسم» میگذرد برای عموم مردم و امیدوارم رهبران جهان بسیار مهم است.
قبل از اینکه تصمیم بگیرند به طور کامل به آن متعهد شوند."
بنابراین، شهادتها بر روی گزارشهای شاهدان عینی متمرکز شدهاند: جزئیات صمیمی جنگ که اغلب مورد توجه عموم مردم قرار نمیگیرد، اگرچه آنها به بهترین شکل وحشت آن را منتقل میکنند. شهادت دهندگان از یک نگهبان سابق زندان گوانتانامو گرفته تا یکی از اعضای فعال نیروهای مسلح آلمان تا یک روانشناس بالینی که در اختلال استرس پس از سانحه تخصص دارد. آندره شپرد، کهنه کار آمریکایی، که به عنوان مکانیک بالگردهای آپاچی در نزدیکی تکریت کار می کرد، از اعزام دردناک خود به عراق و به دنبال آن تصمیم برای رفتن به AWOL صحبت کرد.
شپرد شهادت داد: "این راز نیست که آپاچی یک سلاح ویرانگر است." "وقتی به فیلمهای شورشیان مظنون که توسط مسلسلها تکه تکه میشدند یا موشکها تکه تکه میشدند نگاه کردم، نتایج کار دستم را دیدم. پس از ترکیب آن با آسیب به زیرساختها، فقر و بیماری گسترده، مرگهای تصادفی و میلیون ها پناهنده، با خودم فکر کردم، "ما چه کرده ایم؟" من باور ندارم که در دنیا احساسی بدتر از این وجود دارد که باور کنید کاری که انجام میدهید کار درستی بوده است، فقط برای اینکه بفهمم شما در گسترش بدبختی و ویرانی نقش داشتهاید.»
شپرد تغییر قلب و آگاهی خود را توصیف کرد و متوجه شد که دیگر نمی تواند به "کار دستی" خود ادامه دهد. اکنون، او علیه جنگ صحبت می کند و انتخاب خود را برای ترک ارتش به عنوان یک نمونه عمومی از آرمان فراریان انتخاب کرده است.
شپرد به Truthout گفت: «ما سهام خود را کنار گذاشتیم و به اداره کشور ادامه دادیم که انگار یک ملک استعماری بود حتی تا امروز. ما غیرنظامیان را کشته، شکنجه و بمباران کردهایم تا تسلیم شوند، به طوری که بسیاری از مردم خانههای خود را ترک کردند. آن قول."
شپرد در حال حاضر به دنبال پناهندگی در آلمان است و اولین کهنه سرباز جنگ عراق است که برای پناهندگی در اروپا اقدام می کند. درخواست او به اصل XNUMX نورنبرگ استناد می کند که بیان می کند که شخص صرفاً به این دلیل که هنگام ارتکاب جرم از دستورات پیروی می کرد از قوانین بین المللی مستثنی نیست.
کریستین نویمان، یکی از اعضای نیروهای مسلح آلمان که در شمال افغانستان خدمت می کرد، در مورد نقش آلمان در جنگ شهادت داد - موضوعی که به گفته او، تعداد کمی از آلمانی ها چیز زیادی درباره آن می دانند.
او قبل از این رویداد به Truthout گفت: "من اطلاعات جدیدی از شهادت دهندگان دریافت خواهم کرد تا به سربازان آلمانی خود بگویم." اگرچه اکثریت ساکنان ما از عملیات نظامی خشونتآمیز حمایت نمیکنند، اما دولتهای ما - اروپایی، فدرال و ایالتی - به شدت تلاش میکنند تا مأموریتهای نظامی خارجی را از مبارزات انتخاباتی دور نگه دارند.»
نویمان اشاره کرد که دولت آلمان امیدوار است استفاده از پیمانکاران امنیتی مانند پرتوریا را قانونی کند که او آن را با بلک واتر مقایسه کرد.
وی گفت، برخلاف میل مردم آلمان، نیروهای برجسته در دولت امیدوارند "آلمانی ها را بیشتر و بیشتر در مبارزه با دشمنی که ما نمی توانیم ببینیم، مشارکت دهند."
شهادت کریس آرنت، نگهبان سابق زندان گوانتانامو، آمریکایی، موضوع مشابهی از اطلاعات نادرست را لمس کرد. آرنت شهادت داد که او و نگهبانان همکارش - عمدتاً افسران جوان و رده پایین، که آموزش بسیار کمی دیده بودند - بر اساس اصل غیرانسانی کردن "دشمن" تا حد امکان عمل کردند. او روندی را که برای «استخراج» زندانیان از سلول هایشان برای بازجویی استفاده می شود، توصیف کرد.
آرنت شهادت داد: «ابتدا با ... یک محرک مبتنی بر روغن، مانند میس، اما درجه نظامی، اسپری میشوند. "سپس پنج مرد با وسایل ضد شورش به داخل سلول هجوم می آورند و آزادند تا هر مدت که می خواهند این زندانی را کتک بزنند، هر طور که می خواهند. این اتفاق چندین بار در روز می افتد، این چیزی است که سربازان در خلیج گوانتانامو اغلب به آن افتخار می کنند. این چیزی است که ما روی کلاه خود علامت گذاری می کنیم. این چیزی است که وقتی به خانه می رسیم درباره آن صحبت می کنیم. این چیزی است که مردم مشتاقانه منتظر آن هستند - این یک ورزش است؛ این یک امتیاز است؛ این یک عدد است؛ چیزی است که در حین با گچ زدن به آن صحبت کرده اید. تو اون پایین هستی ما هیچوقت فکر نمیکردیم اینها انسان هستن به ما میگفتن مسلمانان با دست چپشون الاغشونو پاک میکنن پس ما نباید دست چپشون رو لمس کنیم و این آموزش فرهنگی ما برای برخورد بود با بازداشت شدگان.»
ادی فالکون آمریکایی که در نیروی هوایی در عراق و افغانستان خدمت میکرد، در شهادت خود روند غیرانسانیسازی را بیشتر توضیح داد و خاطرنشان کرد که کاهش انسانیت عراقیها و افغانها نه تنها اعمال خشونتآمیز فردی را دلپذیرتر میکند. همچنین هضم جنگ را برای سربازان - و عموم مردم - آسان تر می کند.
فالکون شهادت داد: «اگر با دشمن خود به عنوان یک انسان همذات پنداری نکنید، کشتن آنها آسانتر میشود، شکنجه آنها آسانتر میشود، یورش به خانههایشان و منفجر کردن جوامعشان آسانتر میشود».
مردم میگویند: «اینها اینجا دیوانهاند، مسلمان هستند، میدانی که حتی عیسی را هم ندارند». آنها می گفتند، "ما فقط باید کل مکان لعنتی را منفجر کنیم."
در افشای فرآیندهای فکری تحریف شده و اطلاعات نادرست که هم دولتها و هم سربازان در «جنگ علیه تروریسم» زندگی میکنند، شاهدان سرباز زمستانی اروپا تصویر رسمی یک مأموریت اخلاقی سالم و از نظر استراتژیک ضروری را به چالش کشیدند. داستانهای آنها صحنهای از سردرگمی و عدم اطمینان را به تصویر میکشید که در آن ویرانی در پاسخ به غیرانسانیسازی و دستورات بیچهره اتفاق افتاد، نه از سر میهنپرستی یا یک هدف فراگیر.
آندره شفرد در حالی که تجربه خود را در ارتش ایالات متحده دوباره زنده می کند و منتظر حکم درخواست پناهندگی خود در آلمان است، امیدوار است که پیام سرباز زمستان اروپا به هر دو جمعیتی که او با آنها وابسته است برسد.
شپرد میگوید: «بسیاری از مردم این تصور غلط را دارند که این درگیریها چیزی نجیب و عادلانه است، در حالی که دقیقاً برعکس زیر بینی آنها اتفاق میافتد. "هدف ما این است که آن افسانه ها را در هم بشکنیم، به مردم بگوییم که واقعاً در آنجا چه می گذرد و از آنها بخواهیم کمک کنند تا این جنون متوقف شود. من دعا می کنم که تلاش های ما بیهوده نباشد."
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا