فوری ترین پیامد سیاسی قتل عام نه نفر در کلیسای اسقفی تاریخی امانوئل آفریقایی متدیست چارلستون، واکنش شدید علیه محبوب ترین نماد قاتل ادعایی بوده است.
نیکی هیلی، فرماندار کارولینای جنوبی، با اعلام حمایت خود از حذف پرچم کنفدراسیون که در حال حاضر در محوطه کنفدراسیون برافراشته است، گفت که روف دیدگاهی "بیمار و پیچ خورده" از پرچم داشت. در حقیقت، درک روف از معنی پرچم درست است. پرچم نشان برتری سفیدپوستان است و همیشه بوده است.
و در کارولینای جنوبی و جاهای دیگر، کمپین حذف پرچم از تأسیسات دولتی، خود واکنشهای منفی را برانگیخته است. در گفتگو با پولیتیکوسناتور لی برایت، سناتور جمهوری خواه ایالت کارولینای جنوبی، از اینکه معترضان یاد سربازان کنفدراسیون را تحقیر می کنند، شکایت کرد: «اینها مردان شریفی هستند که برای خانه های خود، ایالت خود جنگیدند. رسوایی آنها به نام صحت سیاسی اشتباه است. آنها برای دفاع از خود اینجا نیستند.»
در حقیقت، چیزی نزدیک به عکس در حال وقوع است. همانطور که دیوید بلایت مورخ می نویسد در کتاب 2001 خود مسابقه و اتحاد مجدد, پس از جنگ داخلی و بازسازی، کنفدراسیون های سابق و حامیان آنها یک کمپین تبلیغاتی برای شکل دادن به حافظه تاریخی آمریکا به راه انداختند. نتیجه، درک عمومی از جنگ و پیامدهای آن بود که شجاعت سربازان کنفدراسیون را پر زرق و برق کرد، بردگی را به عنوان عامل جنگ و سنگ بنای کنفدراسیون کم اهمیت جلوه داد، بازسازی را به عنوان دوره ای از استبداد و «سلطه سیاهان» بازنگری کرد، و جنگ را توجیه کرد. سلب حق رای خشونت آمیز و سلب مالکیت سیاهپوستان آمریکایی برای دهه های آینده.
حتی پس از اینکه روایت کنفدراسیون خوشخیم و شرافتمندانه مورد اقبال مورخان قرار گرفت، همچنان بر فرهنگ عامه آمریکایی در فیلم و ادبیات تسلط یافت. تولد یک ملت به دوک های هازارد. صدمات ناشی از این تفسیر از تاریخ غیرقابل اندازه گیری است. اکنون در حال بازگشایی است.
مهمتر از همه، همیشه نادرست بود: برده داری علت جنگ بود، برتری سفید پوست سنگ بنای جامعه کنفدراسیون بود، شجاعت فردی سربازان کنفدراسیون نمی تواند پنهان کند که هدفی که برای آن جنگیدند یکی از بدترین اهداف در تاریخ بشر بود، آنها شکست تنها به دلیل مزیت های ساختاری شمال نبود و آنها - نه اتحادیه - متجاوز بودند. اگرچه پایین آوردن پرچم کنفدراسیون ممکن است خود پیامد عملی کمی داشته باشد، اما واکنش منفی علیه ستارگان و میلهها نتیجه یک تغییر عظیم در حافظه عمومی است که پتانسیل شکلدهی به سیاست ما را دارد، درست مانند «آسیب گمشده» زمانی.
بلایت می نویسد، اندکی پس از جنگ، ژنرال سابق کنفدراسیون جوبال اوایل کنترل انجمن تاریخی جنوب را به دست آورد و از آن برای «راه اندازی یک حمله تبلیغاتی به تاریخ و حافظه عمومی» استفاده کرد. گروه های بعدی مانند کهنه سربازان متحد کنفدراسیون و دختران متحد کنفدراسیون برای "کنترل تفسیر تاریخی جنگ داخلی" کار کردند. در این تفسیر، که عموماً به عنوان اسطوره «آسیب گمشده» شناخته میشود، کنفدراسیون برای برداشتی مبهم از آزادی میجنگید، نه حق داشتن بردگان. سربازان آن جنگجویان بینظیری بودند که از میهن خود دفاع میکردند و تنها به دلیل مزیتهای ساختاری اتحادیه شکست خوردند. و انقیاد سیاهپوستان آمریکایی پس از جنگ پاسخی ضروری به بی قانونی بود. حرفه ای مورخانی مانند مورخان اواخر قرن نوزدهم/اوایل قرن بیستم مکتب دانینگ، ادراک عمومی را تقویت کردند. اعطای حقوق برابر به سیاهپوستان آمریکایی پس از جنگ یک خطای غیراخلاقی و غم انگیز بود، بنابراین تحمیل آپارتاید نژادی در جنوب را توجیه کرد.
اگر درستی سیاسی سرکوب حقایق ناخوشایند به منظور اجتناب از توهین است، پس تصور عمومی آمریکا از جنگ داخلی و پیامدهای آن نتیجه یکی از مؤثرترین و ویرانگرترین کارزارهای صحت سیاسی در تاریخ آمریکا است. معکوس کردن درک عمومی از جنگ و بازسازی تنها از طریق کار سخت مورخان و نویسندگان محبوبی مانند تا-نهیسی کوتس امکان پذیر است که یافته های خود را برای مخاطبان گسترده تر ارائه دهند.
اگرچه روشنفکرانی مانند WEB Du Bois بودند که این تفسیر از جنگ داخلی و پیامدهای آن را به چالش کشیدند، تفاسیر کسانی مانند مدرسه دانینگ تا مدت ها پس از افشای ایرادات آنها توسط مورخان ادامه یافت. «نوشتههای مدرسه دانینگ[...] مشروعیت علمی را برای بیحقوقی سیاهپوستان جنوبی آمریکا و سیستم جیم کرو که در حال نوشتن بود، ارائه میکرد. اریک فونر مورخ در این مقاله نوشت مدرسه دانینگ، گلچینی از مقالات در مورد تأثیر آنها در سال 2013.
همانطور که بلایت می نویسد بسیار مهم است که این تفسیر از جنگ و بازسازی باعث ایجاد آشتی ملی بین شمال و جنوب با شرایطی شد که آزادی سیاهان را قربانی برتری سفیدپوستان کرد.
عموم سفیدپوستان، رهبری ملی حزب جمهوریخواه و دولت فدرال در هر سطحی به این نتیجه میرسند که آمریکاییهای آفریقایی تبار شایستگی شهروندی را ندارند و آزادی آنها به اندازه کافی ارزشمند نیست تا درگیریهایی را که بین سفیدپوستان ایجاد میکنند، توجیه کند. داگلاس بلکمون مورخ در این مقاله نوشت برده داری به نام دیگر. این تفسیر تاریخی زیربنای اخلاقی را برای جیم کرو و نئوبردگی وحشیانه سیستم اجاره محکومان فراهم کرد، و حتی امروزه درک ما از نابرابری نژادی مداوم را بهعنوان نتیجه شکستهای شخصی سیاهپوستان آمریکایی شکل میدهد و نه دههها سیاستهای دولت که برای طرد کردن آنها طراحی شده است. ما از مزایای شهروندی آمریکا.
موافقت شمال با این پاکسازی حافظه تاریخی بخش اساسی این داستان است. فقط گناهان جنوب نیست که باید حساب شود. اگرچه جنوب برای حفظ و گسترش برده داری مبارزه کرد، تعداد کمی از برابری خواهان نژادی در شمال وجود داشت، به همین دلیل است که علت گمشده توانست به طور مؤثر درک عمومی را شکل دهد. ائتلاف اتحادیهگرایان بزرگتر از ائتلاف جداییطلب بود، اما ائتلاف برتریگرای سفید، شمال و جنوب، هر دو را تا اواسط قرن بیستم کوتوله کرد.
اینگونه است که پرچم کنفدراسیون می تواند در ذهن هوادارانش به چیزی غیر از پرچم یک امپراتوری بردگان نژادپرست تبدیل شود، حتی اگر مقامات ایالت هایی مانند لوئیزیانا اعلام کرد "مردم کشورهای برده دار با همان ضرورت و عزم برای حفظ بردگی آفریقایی به هم پیوند خورده اند." اگر کنفدراسیون در واقع برای آزادی میجنگید و نه برای دفاع از اسارت، آنوقت ستارهها و میلهها میتوانستند معنایی غیر از دلیلی داشته باشند که جنوبیها باید به خاطر آن شرمنده باشند.
با این حال، ظهور پرچم کنفدراسیون در اواسط قرن بیستم بر اساس همان تعبیر عجیبی از آزادی بود که سربازان کنفدراسیون برای دفاع از آن جنگیدند. طبق گزارش سال 20 ایالت جورجیا در تاریخ پرچم خود راستارهها و میلهها «حداقل تا حدی، اگر نه به طور کامل، نماد مقاومت در برابر ادغام اجباری فدرال» شدند. همانطور که کنفدراسیون ها برای آزادی داشتن بردگان جنگیدند، دیکسیکرات ها و متحدانشان نیز برای آزادی سلب سیاه پوستان آمریکایی جنگیدند.
تنها از طریق در آغوش گرفتن علت گمشده است که تفسیر پرچم به عنوان نمادی خوش خیم از غرور جنوب پایدار است. اما این حسابرسی با تاریخ همانطور که بود، بدون شک دردناک خواهد بود. درک این که حقیقتی که از نزدیک نگه داشته شده است همیشه نادرست است. گرگ استوارت، یکی از اعضای پسران کهنه سربازان کنفدراسیون، گفت: نیویورک تایمز"شما از من می خواهید موافقت کنم که پدربزرگ و مادربزرگ و پدربزرگ و مادربزرگ من هیولا بودند."
ما در موقعیتی نیستیم که در مورد روح صدها هزار مرد که مدت هاست مرده اند قضاوت کنیم. اما قضاوت در مورد علت آنها یک موضوع ساده است و علت آنها هیولا بود. و هر چه رنج و اندوه سفیدپوستان جنوبی از این ارزیابی مجدد از گذشته باشد، در مقایسه با آسیبی که توسط شیرسازی کنفدراسیون به بار آورده، کمرنگ می شود.
"گاهی به نام میهن پرستی از ما می پرسند" فردریک داگلاس در سال 1871 گفت"برای فراموش کردن محاسن این مبارزه ترسناک، و با تحسین به یاد کسانی که به جان ملت ضربه زدند و کسانی که برای نجات آن ضربه زدند، کسانی که برای بردگی جنگیدند و کسانی که برای آزادی و عدالت جنگیدند."
زمانی که تصمیم گرفتیم فراموش کنیم. ما اکنون انتخاب می کنیم که به خاطر بسپاریم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
لطفا در مورد نقش و دستور کار پلوتوکرات های شمالی تحقیق کنید. به واکنش آنها به یک پایگاه صنعتی رو به رشد در جنوب دقت کنید. روایت "لینکلن به عنوان رهایی بخش" داستانی ناب است. همان پلوتوکراسی شمالی (با نام مستعار وال استریت) که در حال حاضر ایالات متحده را اداره می کند، 150 سال پیش نیز تأثیرگذاری کمتری نداشت. همچنین، "طرح A" لینکلن را بررسی کنید تا در مورد همه آن آفریقایی ها چه کاری انجام دهید. (در اینجا یک اشاره وجود دارد: این شامل وزیر نیروی دریایی و تعداد زیادی کشتی است.). به طور جدی، کمی عمیق تر حفاری کنید و متوجه خواهید شد که جنگ داخلی در مورد همان چیزی بود که اکثر جنگ ها درباره آن هستند: پول.