چه کسی نامزد صلح در سال 2008 خواهد بود؟ در یک عصر ناامید، این سوال بر لبان بسیاری است. پاسخ از یک سوال دیگر سرچشمه می گیرد: آیا آمریکایی های ضد جنگ آماده حمایت از یک نامزد صلح هستند؟ در سال 2004، اکثر آنها این کار را نکردند. مترقیان برجسته از نامزدی که آنها را نمایندگی نمی کرد، قول حمایت دادند. حالا به نظر می رسد که این انتخاب طعم بدی به جا گذاشته است.
این هفته، مولی آیوینز اعلام کرد که به اندازه کافی است و هشدار داد که "از هیلاری کلینتون برای ریاست جمهوری حمایت نخواهد کرد." آریانا هافینگتون به صورت لفاظی و به طور خلاصه پرسید: "آنها به چه فکر می کنند؟" و در ماه نوامبر، The Nation متعهد شد که «از هیچ نامزدی برای پست ملی که پایان دادن سریع به جنگ در عراق را موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی خود قرار ندهد، حمایت نخواهد کرد».
این اظهارات قابل درک است. رهبری دموکرات اگر ثابت نبوده است هیچ چیز نبوده است. آنها رای دهندگان خود را یک ماه پس از انتخابات 2000 رها کردند. آنها فقط شش ساعت در سال 2004 مقاومت کردند. آنها به "قانون میهن پرستی" رای دادند. آنها به حمله به عراق رای دادند. آنها به جان رابرتز رای دادند. آنها به بودجه اضافی برای اشغال عراق و مخالفت با خروج فوری رای دادند. آنها از استراق سمع بوش خبر داشتند و کاری انجام ندادند. آنها تلاش ها را برای ساختن آلیتو کاهش داده اند. و آنها تلاش برای استیضاح را متوقف کرده اند.
میلیون ها مترقی آمریکایی بهتر می دانستند، بهتر می دانند. چند ده عضو کنگره بهتر می دانستند، بهتر می دانند. و بدتر از آن، تحولات اخیر در درون حزب دموکرات تضمین می کند که از نامزدهای ضد جنگ در سال 2006 یا 2008 حمایت نخواهد کرد. رام امانوئل، رئیس کمیته مبارزات انتخاباتی دموکرات کنگره، از حمایت از مورچه در سطح محلی و ایالتی خودداری می کند. - نامزدهای جنگ D-triple-C ترجیح می دهد از یک دموکرات بازنده طرفدار جنگ حمایت کند تا یک نامزد پیروز صلح. جای تعجب نیست که یک تغییر در جامعه مترقی وجود دارد.
حمایت از نامزدهای صلح یک امر اصولی است. موضوع عملی هم هست. رادهام کلینتون این هفته خواستار تحریم ها و حملات پیشگیرانه احتمالی علیه ایران شد. سیاست شکست خورده «هر کسی جز بوش» یک نامزد پیشتاز دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری را به وجود آورده است که به سمت راست بوش می رود. جای تعجب نیست که پیشروها برای پس گرفتن استقلال تسلیم شده خود تلاش می کنند. جای تعجب نیست که خیلی ها قول داده اند آن را پس بگیرند.
با اعتراف به استقلال خود، برخی در سال 2008 ممکن است هنوز به دنبال نامزدی باشند که در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات ها شرکت می کند، این تئوری این است که آنچه برای کوچینیچ در سال 2004 شکست خورد، ممکن است در سال 2008 برای فینگولد نیز کارساز باشد. انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات ها، مملو از سنگ قبرهای جکسون، هارکین، شارپتون، دین، و کوچینیچ و دیگران است. افراد معقول انتظار دارند که پس از انتخابات مقدماتی، فشار برای بسته شدن صفوف را تحمل کنند. کاندیدای شورشی به حزب وفادار تبدیل خواهد شد و از نامزد طرفدار جنگ حمایت خواهد کرد. آیا کسانی که اکنون به استقلال خود قول داده اند کار معقولی را انجام خواهند داد؟ آیا آنها به تعهد ضد جنگ خود اهمیت می دهند؟
در پی بیش از 100,000 کشته عراقی، 2,200 کشته آمریکایی، نزدیک به 20,000 مجروح پیاده و 2 تریلیون دلار در مسیر زباله، اکثر آمریکایی ها در اردوگاه ضد جنگ هستند. و به گفته زوگبی اینترنشنال، 52 درصد می گویند استراق سمع بدون حکم بوش زمینه ای برای استیضاح است. در حالی که رهبری دموکرات نشان می دهد که یک بار دیگر، مانعی برای احساسات عمومی است، آمریکایی های ضد جنگ باید به جای دیگری نگاه کنند. و چه جایگزینی جز آن چیزی که حزب سبز ارائه می دهد وجود خواهد داشت؟
حزب سبز تنها حزب مترقی مهمی است که علیه جنگ و عقب نشینی فوری متحد شده است. لازم نیست حزب سبزها تعهدی بدهد که فقط از نامزدهای ضد جنگ حمایت کند. حضور نامزدهای ضد جنگ، نان و نان حزب است.
اما اگر قرار است حزب سبزها یک نامزد قوی ضد جنگ برای ریاست جمهوری، یک نامزد پایان جنگ، شرکت کند، باید از حمایت جنبش ضد جنگ گسترده تر برخوردار باشد. سبزها ممکن است یکی از حزبهای تشکیلات سیاسی نباشند، اما آنها سازمانهای حزبی دولتی را در اکثر ایالتها، صدها مقام منتخب، و تجربهای که به سختی با قوانین محدودکننده دسترسی به رای به دست آوردهاند، تشکیل میدهند. نیازی نیست که جنبش ضد جنگ از صفر شروع شود.
هنوز معیار مشخصی برای نامزدی ریاست جمهوری سبز وجود ندارد، اما فعالان حزب متعهد به جذب یک نامزد هستند. حمایت از جنبش ضد جنگ باعث می شود که این تلاش استخدامی بسیار بیشتر به موفقیت برسد. سبزها پایگاهی برای سازماندهی هستند. اما این به جنبش گستردهتر ضد جنگ بستگی دارد که یک نامزد جدی ضد جنگ را دعوت کند.
فعالان ضد جنگ تشخیص می دهند که نمی توانند دوباره از یک نامزد طرفدار جنگ حمایت کنند. اما مخالفت با چیزی کافی نیست. برای اینکه یک اپوزیسیون مؤثر وجود داشته باشد باید جایگزینی وجود داشته باشد. آتش روشن کنید، این خبر را پخش کنید، شروع به زدن طبل برای یک کمپین صلح کنید. متعهد شوید که نه تنها از رای خودداری کنید. بگذارید کسانی که به طور بالقوه می توانند آن بلیط صلح را بالا ببرند بدانند که اگر آن را بسازند، شما خواهید آمد.
بن مانسکی رئیس سابق حزب سبز ایالات متحده است. او در حال حاضر به عنوان یک همکار با بنیاد آزادی درخت برای انقلاب دموکراتیک.
دین میرسون مدیر سیاسی سابق حزب سبز ایالات متحده است. او در حال حاضر به عنوان مدیر اجرایی موسسه سبز.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا