لطفا از ارسال آن ایمیل ها به من خودداری کنید. میدونی کی هستن و میدانید که منظورم چه ایمیلهایی است... بسیار خوب، آن را به طور کامل توضیح میدهم - آن ایمیلهای ارسالشده که نشان میدهند، یا به طور واضح بیان میکنند، سیا و دولت ایالات متحده به نحوی در حملات وحشتناک 11 سپتامبر دست داشتهاند.
ایمیلهایی درباره یکی از زندانیهای کانادا وجود دارد که ادعا میکند یک دفتر اطلاعاتی سابق ایالات متحده است و ظاهراً هشدار قبلی درباره حمله را به نگهبانان زندان در اواسط اوت داده است. ایمیل هایی وجود دارد که به نقل از یک روزنامه ایتالیایی گزارش می دهد که اسامه بن لادن در ژوئیه گذشته به دلیل بیماری کلیوی در بیمارستان آمریکایی در دبی تحت درمان قرار گرفته و با یکی از مقامات سیا ملاقات کرده است. ایمیلهایی وجود دارد که به کتابی که در فرانسه منتشر شده است، اشاره میکند که این حملات یک ماه پس از آن صورت گرفت که مقامات دولت بوش، که در حال مذاکره برای توافق نفتی با طالبان بودند، به افغانها گفتند: «یا پیشنهاد ما را برای یک فرش طلا بپذیرید. یا تو را زیر فرشی از بمب دفن کنیم.»
متوجه مطلب بشو؟ واشنگتن یا هیچ کاری برای توقف حملات 11 سپتامبر انجام نداد و یا این حملات را طراحی کرد تا پس از آن جنگی قابل توجیه علیه افغانستان به نفع شرکت بیگ اویل آغاز شود.
یکی از ایمیلهایی که مدام دریافت میکنم، جدول زمانی رویدادهای به اصطلاح مشکوک است که «اطلاعات قبلی سیا را از [حملات 11 سپتامبر] نشان میدهد و قویاً نشان میدهد که دولت ایالات متحده در اعدام آنها همدستی جنایتکارانه داشته است».
من استدلال نمیکنم که دولت ایالات متحده گهگاه درگیر حشرهکشی وحشیانه و قتلآمیز نمیشود. اما این تصور که دولت ایالات متحده یا حملات را شناسایی کرده اما اجازه داده است که رخ دهد، یا بدتر از آن، توطئه ای برای کشتن هزاران آمریکایی برای راه اندازی جنگ برای نفت در افغانستان انجام داده است. با این حال، هر هفته ایمیلهای ارسالی در چنین سفرهایی میرسند. این مزخرف احتمالاً ارزش یک رد منطقی را ندارد، اما من آنقدر عصبانی هستم که سعی کنم.
این یک لیوان بازی برای رد تکه تکه های تئوری های توطئه است. واقعاً چه کسی می تواند بفهمد که آیا اتفاق عجیبی در بیمارستان دبی رخ داده است؟ در مورد مردی که در کانادا زندانی شد، او به اتهام کلاهبرداری از کارت اعتباری در بازداشت بود و تنها منبع داستان در مورد هشدار او، حرف خودش بود. قاضی پرونده او گفت: "هیچ مدرک مستقلی برای حمایت از ادعاهای عظیم او وجود ندارد." اما یک توطئهساز میتواند پاسخ دهد، آیا انتظار ندارید که دولت و دوستانش در کانادا این را بگویند؟
بنابراین اجازه دهید با یک سوال گسترده شروع کنیم: آیا مقامات ایالات متحده قادر به انجام چنین عمل ناشایستی هستند؟ توانا - همانطور که قادر به انجام آن و مایل به انجام آن است. به بیان ساده، جاسوسان و ماموران ویژه به اندازه کافی خوب، به اندازه کافی شرور یا شجاع نیستند که بتوانند این عملیات را انجام دهند. به جرأت میتوانم بگویم، این نتیجهگیری تا حدی مبتنی بر عقل سلیم است، بلکه بر سالهایی است که برای پوشش مسائل امنیت ملی صرف شده است. (برای کتابی که در مورد سیا نوشتم، با بیش از 100 مقام و کارمند سیا مصاحبه کردم.)
به اندازه کافی خوب نیست: چنین توطئه ای - برای تخریب همزمان دو برج، یک قطعه پنتاگون و چهار هواپیما و نشان دادن آن که گویی همه آن توسط یک طرف دیگر انجام شده است - بسیار فراتر از سطح مهارت اطلاعاتی ایالات متحده است. . برای انجام چنین طرحی به ده ها (یا ده ها یا صدها) نفر نیاز است. آنها باید با هم کار کنند و به یکدیگر اعتماد کنند که سهم خود را منفجر نکنند یا توطئه را فاش نکنند. آنها از مجموعه ای از آژانس ها (سیا، FBI، INS، گمرک، ایالت، FAA، NTSB، DOD و غیره) می آیند.
با این حال، هر کسی که ابتداییترین درک را از نحوه عملکرد دولت (یا عملکرد آن) داشته باشد، متوجه میشود که بوروکراسیهای مختلف واشنگتن – بهویژه آنهایی که در «جامعه» امنیت ملی هستند – به خوبی با هم کار نمیکنند. حتي سرپوش گذاشتن بر دانش پيشرفته نياز به طرحي گسترده دارد. اگر واقعاً گزارشهای اطلاعاتی برای پیشبینی حملات 9 سپتامبر وجود داشت، این گزارشها قبل از اینکه افراد بالادست تصمیم به خفه کردن آنها برای منافع ژئوپلیتیکی بگیرند، از طریق محافل اطلاعاتی و سیاستگذاری منتشر میشد. این باعث ایجاد توطئه بیخطر سکوت میشود. و در هر دو سناریو - برنامه ریزی حملات یا اجازه دادن به آنها - همه کسانی که در توطئه شرکت داشتند باید مطمئن باشند که همه توطئه کنندگان دیگر ساکت خواهند ماند.
به اندازه کافی بد نیست این به همان اندازه ناپسند است - کشتن هزاران آمریکایی، از جمله کارمندان پنتاگون، برای کمک به شرکتهای نفتی. (اگر هواپیمای چهارم در پنسیلوانیا سقوط نمی کرد، بره های قربانی می توانست شامل کارمندان کاخ سفید یا اعضای کنگره باشد.) این یک مطالب بی رحمانه در سطح هالیوود است، جیمز باند (یا دکتر ایول).
آیا در همه آن آژانس ها افراد با چنین شرایطی به اندازه کافی وجود دارد؟ این مشکوک است. افسران سیا و مقامات آمریکایی شرور بوده اند. آنها از جوخه های مرگ حمایت کرده اند و از فروشندگان مواد مخدر در خارج از کشور استفاده کرده اند. آنها به شکنجهگران کمک کردهاند، دستورالعملهای ترور را منتشر کردهاند، به دولتهای تروریستدوست اسلحه فروختهاند، دولتهای منتخب دموکراتیک را تضعیف کردهاند، و به دیکتاتورهایی که به قتل و معلول میپردازند کمک کردهاند. آنها گزارش های قتل عام و نقض حقوق بشر را پنهان کرده اند. آنها برای کشتن رهبران خارجی نقشه کشیده اند.
اینها فعالیتهای وحشتناکی بودند، اما در بیشتر موارد، مجرمان این اعمال را با الزامات جنگ سرد توجیه میکردند (هرچند منحرف بودند). و برای سهولت توجیه، قربانیان افرادی در خارج از کشور بودند. توجیه قتل هزاران آمریکایی برای کمک به اکسون موبیل، مقامات آمریکایی را ملزم می کند که در نوع دیگری از جدایی و شکست عمیق تر از نجابت و هنجارهای اخلاقی شرکت کنند.
به یاد می آورم که با یکی از مقامات سابق سیا مصاحبه کردم که به مدیریت یک بخش کمک کرد که انواع اقدامات ذکر شده در بالا را انجام می داد، و از او پرسیدم که آیا سیا به فکر «خنثی کردن دائمی» یک مرد سابق سیا که عملیات و هویت افسران سیا را افشا کرده بود، بوده است یا خیر. کشتن یک شهروند آمریکایی؟ او جواب داد، انگار دیوانه شده ام که بپرسم. نه، نه، او افزود، ما هرگز نتوانستیم این کار را انجام دهیم. بله، در دنیای جاسوسی برخی چیزها فراتر از رنگ آمیزی بود. و او توضیح داد که این بسیار خطرناک خواهد بود، زیرا گرفتار شدن در آن نوع تجارت بد می تواند شغل شما را تهدید کند. که ما را به ….
به اندازه کافی جسور نیست به خطر فکر کنید - خطر بالقوه برای طراحان. اگر نقشه آنها قبل یا بدتر از آن پس از واقعیت فاش می شد چه می شد؟ چه کسی قرار است با بدنام ترین جنایت تاریخ ایالات متحده در ارتباط باشد؟ در آغاز چنین توطئهای، هیچکس نمیتوانست مطمئن باشد که کار میکند و مخفی باقی میماند. افراد سیا - و آنهایی که در سایر سازمان های دولتی هستند - به شغل خود اهمیت می دهند.
آیا جورج دبلیو بوش با مقابله با چنین رفتارهای نادرستی از این شانس استفاده می کند که بدترین رئیس جمهور تمام دوران شناخته شود؟ شاید نفت در خون او باشد، اما آیا او منافع صنعت نفت را بر منافع خود ترجیح می دهد؟ (او مطمئناً خیلی سریع به کنت لی و انرون سایونارا گفت.) و بوش و همه افراد دیگر در دولت میدانند که نقشهها درز میکنند. متخصصان اطلاعات نادرست در پنتاگون نتوانستند دفتر خود را از صفحه اول نیویورک تایمز دور نگه دارند. پس از 11 سپتامبر، دست نوشته های زیادی در مورد این واقعیت فرضی وجود داشت که اطلاعات آمریکا بیش از حد ریسک گریز بوده است. اما، خوشبختانه، برخی از ممانعتها - نگرانیهای روابط عمومی، نگرانیهای شغلی - باعث ایجاد ترمز بر روی جمعیت جاسوسی میشوند.
احتمالاً تا به حال تعجب کرده اید که چرا من برای انجام این تمرین زحمت کشیده ام. آیا این تئوری های توطئه بیش از حد احمقانه نیست که بتوان به آنها پرداخت؟ باید اینطور باشد. اما، متأسفانه، آنها مردم را جذب می کنند.
یکی از دوستان به نام مایکل راپرت، که جدول زمانی ذکر شده در بالا را گردآوری کرده است، جمعیت زیادی را به سخنرانی های خود کشانده است. او 1000 دلار به هر کسی که بتواند "اصالت هر یک از منابع منبع او را رد کند" پیشنهاد داده است. خب، جدول زمانی او شامل ادعای آن زندانی کانادایی است و تورنتو استار را به عنوان منبع ذکر می کند. اما راپرت به این نکته توجه نمیکند که استار گزارش این مرد را تایید نکرده است، این روزنامه گزارش میدهد که برخی از ناظران «تعجب میکنند که آیا این فقط نالههای یک دیوانه نیست» و ستاره متعاقباً گزارش داد که قاضی گفت که داستان «نه هوای واقعیت.» آیا این چیزی را رد می کند؟ نه 100 درصد هنوز این احتمال وجود دارد که انسان حقیقت را بگوید، درست است؟ بنابراین من انتظار چک را ندارم.
تئوریهای توطئه ممکن است بیشتر آزاردهنده به نظر برسند تا مشکل. اما آنها برای جلب توجه با واقعیت رقابت می کنند. چیزهای زیادی وجود دارد که باید از آنها خشمگین شوید، بدون اینکه به مزخرفات X Files وسواس پیدا کنید. مثال ها؟ ناتوانی سرویسهای اطلاعاتی در محافظت از آمریکاییها و عدم انتقاد مقامات منتخب از سیا. یا ژنرال تامی فرانکز، فرمانده عملیات نظامی در افغانستان، اعلام کرد که حمله کماندویی به هزار قدم که منجر به کشته شدن 1980 تا XNUMX افغان محلی وفادار به دولت طرفدار ایالات متحده شد، یک شکست اطلاعاتی نبود. (چگونه نیروهای ویژه ایالات متحده می توانند اهدافی را که به اشتباه فکر می کنند جنگجویان طالبان یا القاعده هستند شلیک کنند، در نهایت افرادی را که قصد کشتن آنها را نداشتند بکشند و این عملیات یک شکست اطلاعاتی تلقی نشود؟) مطالب خشمگین بیشتر؟ چند ماه پیش، محققان پزشکی قانونی بقایای افراد شکنجه شده و کشته شده را در پایگاهی که سیا در دهه XNUMX به عنوان مرکز آموزشی برای کنتراها ایجاد کرده بود، یافتند. سفیر ایالات متحده در هندوراس در آن زمان، اکنون سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، جان نگروپونته است.
همیشه تخلفات امنیت ملی وجود دارد که باید از آنها عصبانی شد. آنها ممکن است به اندازه طرحی سینمایی نباشند که در آن مقامات مخفی و ناشناس ایالات متحده برای منفجر کردن برج های تجارت جهانی برای به دست آوردن کنترل یک خط لوله نفت در آسیای مرکزی نقشه می کشند. اما ده ها هندوراسی کشته شده یا بیست و چند افغانی که به اشتباه کشته شده اند باید خشم و اعتراض را برانگیزند. در واقع، نظریهپردازی توطئه در خارج از کشور با این که تخطیهای واقعی آنها در مقایسه با آنها رام به نظر برسد، در خدمت منافع قدرتهاست. (در مقایسه با هزاران نفر در نیویورک، چند کشته در آمریکای مرکزی چند نفر هستند؟ چرا نگران نگروپونته باشید، وقتی مقامات ناشناس آمریکایی در حال سلاخی غیرنظامیان آمریکایی برای شروع جنگ هستند؟)
شاید یک دفتر پنتاگون یا سیا وجود داشته باشد که این مطالب را به دست بیاورد. ماموریت آن: منحرف کردن مردم از اشتباه واقعی. اکنون یک تئوری توطئه وجود دارد که ارزش بررسی دارد. منطقی نیست؟ همه با هم جور در نمیاد؟ من هر کسی را به چالش می کشم تا آن را رد کند.
دیوید کورن، سردبیر روزنامه The Nation در واشنگتن است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا