بیش از 1100 نفر در آخر هفته 15 تا 18 آوریل در دانشگاه شاو در رالی، کارولینای شمالی برای گردهمایی پنجاهمین سالگرد کهنه سربازان کمیته هماهنگی بدون خشونت دانشجویان و متحدان نزدیک آن گرد آمدند. SNCC یک نیروی پیشتاز اولیه در جنبش حقوق مدنی جنوب در دهه 50 و همچنین شورش سیاهان بود که پس از آن در سراسر کشور گسترش یافت.
این اتحاد مجدد هجوم احساسات قدرتمند، تاریخ زنده و دیدگاه های الهام بخش از تغییرات رادیکال دموکراتیک بود که هنوز در سیاست امروز مورد نیاز است. اینها افرادی بودند که اکنون خاکستری شده بودند و بدن و جان خود را در معرض خطر قرار داده بودند تا جداسازی جیم کرو را از بین ببرند، قدرت سیاسی سیاهان را بدست آورند و به پایان جنگ ناعادلانه در ویتنام کمک کنند. در این روند، آنها پیروزی های بزرگی کسب کرده بودند، اما به خوبی از کارهایی که هنوز باید انجام شود آگاه بودند.
مردم از گوشه و کنار کشور برای شرکت در این مراسم سفر کردند. آنها سیاه و سفید، آسیایی و شیکانو بودند، و از همه طبقهها میآمدند – برخی با لباسهای جین آبی بیبیرنگ متعلق به شرکتکنندگان در Deep South وارد شدند، در حالی که برخی دیگر کت و شلوارهای تجاری تیره، داشیکیهای رنگارنگ و همه چیز را به تن داشتند. بیشتر از همه چهرههایشان پر از لبخند بود. آغوشهای شادیآور و اشکآلودی وجود داشت که بسیاری از آنها ریشه در رنجها و خاطرات فروخوردهی کسانی داشت که در آن زمان و در طول سالهای پس از آن سقوط کرده بودند.
چاک مک دیو، رئیس SNCC از سال 1960 تا 1963، گفت: "بسیاری به زندان رفتند." سالها، مبارزه ادامه دارد."
برای گردهمایی با محوریت جانبازان 50 ساله، وقایع در رالی به طرز قابل توجهی بین نسلی بود. دانشآموزان شاو و مدارس اطراف آن را یاد گرفتند و تصمیم گرفتند در آن شرکت کنند. بسیاری از کهنه سربازان SNCC خود فرزندان و نوه های خود را آورده اند. مهمتر از همه، تعداد زیادی از فعالان SNCC هنوز درگیر سازماندهی پروژه ها با نسل های جوان بودند و این فعالان جدید با آنها شرکت کردند.
دانشگاه شاو از جهاتی بیشتر از ایجاد یک مکان راحت مهم بود. این واقعاً بازگشتی به یک مکان و منبع تاریخی بود. زیرا در همین محوطه بود که الا جوزفین بیکر افسانهای و سایر سازماندهندگان حقوق مدنی در دهههای 1940 و 1950 کنفرانس تأسیس SNCC را در سال 1960 برگزار کردند، و رویدادهای بعدی را الهام بخش و برنامهریزی کردند.
چارلی کاب، دبیر حوزه SNCC، گفت: «با وجود تمام انرژی جوانی و تعهد به چالش و تغییر که در سال 1960 فوران کرد، دلیل وجود SNCC به یک فرد مربوط می شود - یک زن 57 ساله در آن زمان- الا بیکر، یکی از چهرههای بزرگ مبارزات قرن بیستم. از نظر سیاسی عمیق، ما فرزندان او هستیم و کنفرانس پنجاهمین سالگرد ما به او تقدیم شده است.
این کنفرانس در طول سه روز و نیم با گردهمایی های عمومی بزرگ که با انتخاب های مختلف از جلسات کوچکتر، اما همچنان بزرگ متناوب بود، تشکیل شد. این شب ها رویدادهای فرهنگی و زمانی را برای مردم به نمایش گذاشت تا با دوستان قدیمی و جدید معاشرت کنند.
نکات برجسته اولین جلسات عمومی سخنرانی های جولیان باند و کشیش جیمز لاوسون بود. هیچ یک از آنها در مورد منبع دائمی مشکل: سیستم سرمایه داری و ساختارهای نژادی، جنسیتی و طبقاتی آن حرفی نزد. ارائه جولیان باند به ویژه مرتبط بود.
باند گفت: «آنچه 50 سال پیش آغاز شد، فقط تاریخ نیست. «این بخشی از یک جنبش قدرتمند بود که سالها قبل از آن آغاز شد و تا امروز ادامه دارد - زنان عادی، مردان عادی ثابت میکنند که میتوانند وظایف خارقالعادهای را در راستای دستیابی به آزادی انجام دهند.»
باند ادامه داد: "تا سال 1965، SNCC بزرگترین کارکنان را در بین هر سازمان حقوق مدنی فعال در جنوب به خدمت گرفت. این سازمان اقدام مستقیم غیرخشونت آمیز علیه تاسیسات جدا شده و پروژه های ثبت نام رای دهندگان در آلاباما، آرکانزاس، مریلند، میسوری، لوئیزیانا، ویرجینیا، سازماندهی کرده بود. کنتاکی، تنسی، ایلینوی، کارولینای شمالی و جنوبی، جورجیا، تگزاس، و می سی سی پی.
"دو حزب سیاسی مستقل ساخته بود و اتحادیه های کارگری و تعاونی های کشاورزی را سازماندهی کرده بود. به جنبش آزادی زنان انرژی تازه ای بخشید. فعالانی را که "چپ جدید" را آغاز کردند الهام بخش و آموزش داد. این به گسترش محدودیتهای بحث سیاسی در آمریکای سیاهپوست کمک کرد و تمرکز جنبش حقوق مدنی را گسترش داد.
"SNCC در نشان دادن اینکه سیاست مستقل سیاهپوستان میتواند موفق باشد، پیشتاز بود. تلاشهای اولیه آن برای استفاده از نامزدهای سیاهپوست برای طرح مسائل در رقابتهایی که پیروزی در آنها بعید بود، افق سیاسی را گسترش داد. توسعه SNCC از احزاب سیاسی مستقل این فلسفه را منعکس کرد که شکل سیاسی باید انجام شود. پیروی از عملکرد و اینکه سازمان های غیر سلسله مراتبی برای مقابله با رشد فرقه های شخصیتی و رهبری خودتقویت کننده ضروری هستند."
باند افزود: تا حدی به دلیل SNCC، "سیاه پوستان برای اداره کشور، ایالت ها و شهرها انتخاب شده اند. و سیاه پوستان جوان می توانند به هر جایی که می خواهند بروند. ما نقش مهمی ایفا کردیم و این نقش هرگز مورد توجه قرار نگرفت. اما ما انجام دادیم. چون کار درستی بود."
باند در ادامه مسئولیت امپریالیسم، نظامی گری و جنگ های آن را بر عهده گرفت. او 20 سال را به عنوان قانونگذار گرجستان سپری کرده بود و مجبور شد به دلیل مخالفت ستیزه جویانه اش با جنگ ویتنام، تلاش ها برای سرنگونی او را خنثی کند. بعداً او به سمت رهبری NAACP رفت و آن را در جهتی بیشتر جوان محور و مترقی توسعه داد.
لاوسون بعداً در مورد همین موضوع صحبت کرد و «سرمایهداری مزرعهای» را محکوم کرد که به دنبال راهحلی محدود مالی برای بحران اقتصادی کنونی است و در عین حال سیاهپوستان و کارگران کمدرآمد را عموماً در کمین میگذارد.
شش پانل در روز اول پر شد. مضامین شامل فلسفه اولیه SNCC، چگونگی ادغام فعالان دانشجویی با فقرای روستایی و تبدیل شدن به سازمان دهندگان میدانی، چگونگی رشد SNCC به عنوان یک سازمان، پاسخ اجتماعی به SNCC، و «بالا جنوب»، ساختمان SNCC و دوستان SNCC در خارج از کشور بود. از جنوب عمیق همه آنها شامل مجریانی بودند که در آن زمان شناخته شده بودند - چارلی کاب، جودی ریچاردسون، لری روبین، دارمی بیلی، تامیو واکاناما، بتیتا مارتینز، جان دور و بسیاری دیگر.
در پانل "تاثیر SNCC"، تاریخدان تیلور برانچ در مورد "دموکراتیزه کردن گسترده سیاست" و "احساس بالا با تفکر عمیق" صحبت کرد. تام هیدن همچنین اعلام کرد: "ما باید در کنار شیطان زدگان بایستیم تا زمانی که شیطان سازی به پایان برسد."
ایرا گروپر، در حال حاضر یکی از اعضای کمیته ملی CCDS از لوئیزویل، کنتاکی که قبلاً در کارکنان SNCC در جورجیا، و همچنین COFO (شورای سازمان های فدرال) و MFDP (حزب دموکراتیک آزادی می سی سی پی) در می سی سی پی خدمت کرده بود، نیز در طول این سخنرانی سخنرانی کرد. دوره سوال او به حضار یادآور شد که مردم عادی، خدمتکاران و سرایداران بودند که پایگاه بودند و نیروی مشترکی از تحصیلکردگان غیررسمی و رسمی چیزی بود که جنبش را ساخت.
اما بحث کنفرانس سخنرانی هری بلافونته در یک گردهمایی صرف ناهار در اتاق ایستاده در روز دوم بود. اکنون 83 ساله، جنگجوی حقوق مدنی و حامی اولیه SNCC مانند همیشه آتشین و تیزبین بود. بلافونته نه تنها در مورد دستاوردهای SNCC، بلکه در مورد شرایط روز و وظایف انجام نشده صحبت کرد.
بلافونته، با صدایی خشن اما مصمم یک خرده خردمند به چالش کشیدن و تنبیه شرکت کنندگان در کنفرانس گفت: «بیشتر چیزهایی که من می شنوم درباره آنچه بود و چقدر خوب انجامش دادیم است. "همه ما می دانیم که چه چیزی بود و چقدر خوب آن را انجام دادیم. سوال این است که "چه کسی در مورد آنچه هست صحبت می کند و ما اکنون چقدر بد انجام می دهیم؟" بله، من افتخار میکنم که باراک اوباما رئیسجمهور است، اما چیزی پیدا نمیکنم که به موضوع فقرا اشاره کند. اوباما."
بلافونته در ادامه از قدرت و خلاقیت فرهنگ هیپ هاپ و چگونگی گسترش آن در سراسر جهان تمجید کرد. در همان زمان، او رفتار آن را با زنان و به انحراف کشیدن آن توسط سرمایهداری و تمجید از «بلینگ»، تلههای ثروت را محکوم کرد. "صدای ما کجاست؟" بلافونته ادامه داد. "چرا ما اینقدر نرم هستیم؟ از بسیاری جهات خیلی راحت شده ایم و باید تغییر کنیم." پیام او یک اعصاب خام را تحت تأثیر قرار داد، اما در آن فرو رفت. او مورد تشویق ایستاده قرار گرفت.
یکی از کارگاه های آموزشی در آن روز، کیفیت بالای جلسات را مورد توجه قرار داد. این کتاب با عنوان «بیش از یک همبرگر» به ضد تحصن اولیه Woolworth و توضیحی درباره پیامدهای انقلابی حتی ساده ترین نبردها برای دموکراسی اشاره داشت. اما اعضای میزگرد حاضر، همه فعالان آزادی خواه SNCC و سیاه پوستان در دهههای پیش، نیز داستانی را در تاریخ خود بیان کردند. النور هولمز نورتون، اکنون یکی از اعضای کنگره به نمایندگی از ناحیه کلمبیا و یک وکیل برجسته، به عنوان یک فعال جوان SNCC در روزهای پر هیجان پروژه تابستانی می سی سی پی شروع به کار کرد. گوئن پاتون، که اکنون یک معلم برجسته و الهیات است، از یک خانواده طبقه کارگر در دیترویت آمد تا با SNCC و SCLC در آلاباما کار کند و سپس ریاست اتحادیه ملی ضد جنگ و ضد جنگ سیاه را بر عهده گرفت.
بیشتر بودند. فرانک اسمیت، یکی از اعضای شورای منطقه کلمبیا، به عنوان یک سازمان دهنده میدانی SNCC در جورجیا شروع به کار کرد. اد براون، وزیر UCC، از کلیسا مرخصی گرفت تا در برخی از کارهای سازماندهی در بخشهایی از میسیسیپی که بیشترین تهدید به خشونت بود، شرکت کند، جایی که سامی یانگ، کارگر SNCC به قتل رسید. لی وایز، مدیر اجرایی شبکه عدالت اقتصادی منطقه ای جنوب شرقی و سردبیر Southern Exposure، کار خود را به عنوان یک کارگر SNCC آغاز کرد و به دنبال قتل های KKK در کارولینای شمالی در دهه 1970 به شبکه ملی Anti-Klan کمک کرد. دوریس دوزیه کرنشاو یکی از شرکتکنندگان در بایکوت اتوبوس مونتگومری بود که توسط رزا پارکز جرقه زده شد. سرانجام، کاتلین کلیور، اکنون در دانشکده حقوق ییل، اما قبلاً با حزب پلنگ سیاه و دفتر SNCC شهر نیویورک.
هر یک از این افراد میتوانست صدها نفر را برای ساعتها درگیر گفتوگوی افزایش آگاهی کند. اما این فقط یک کارگاه بود. دیگران در آن روز، پنجشنبه، بر پروژه های SNCC در می سی سی پی، پروژه های آلاباما تمرکز کردند. جایی که سازمان آزادی شهرستان لوندز پلنگ سیاه را به عنوان نماد خود قرار داد و در انتخابات کلانتر، تلاش های ایالات مرزی در مریلند و ویرجینیای شمالی، و پروژه جنوب غربی جورجیا، که در آن نبردهای سخت بسیاری در گرفت، پیروز شد.
یک رویداد فرهنگی قابل توجه بعد از ظهر تمام این تاریخ و افکار رادیکال را در یک اتاق آورد. با عنوان "ملاقات با نویسندگان"، در یک اتاق ضیافت بزرگ در Crabtree Marriot با میزهایی که هر چهار دیوار را پوشانده بودند، برگزار شد. در اینجا حدود 35 نفر از کهنه سربازان SNCC آخرین کتاب های خود را به نمایش گذاشتند و امضا کردند که به تمام جنبه های مبارزه می پردازد - باب زلنر "سمت اشتباه نهر قتل: یک جنوبی سفیدپوست در جنبش آزادی"، "مردم محلی: مبارزه برای حقوق مدنی در" جان دیتمر. میسیسیپی، چارلی کاب «در راه آزادی: گشتی با راهنما در مسیر حقوق مدنی» و «۵۰۰ سال تاریخ زنان شیکانا» بتیتا مارتینز، تنها چند مورد را نام میبرند. صدها نفر ساعت ها در اتاق ایستاده بودند و به دوستان قدیمی سلام می کردند و درباره ایده های جدید بحث می کردند.
فراتر از این اتاق، Crabtree Marriott به عنوان یک "SNCC Reunion Central" در طول چهار روز خدمت کرد. هر زمان که بخواهید در لابی پرسه بزنید و با صحنه هایی مانند صحنه هایی مانند کاتلین کلیور مواجه شوید که در حین احوالپرسی با دوستان قدیمی لپ تاپ خود را وصل می کند و جسی جکسون در حال قدم زدن در لابی، دست دادن و احوالپرسی شرکت کنندگان است. در گوشه ای دیگر از لابی، ویلی ریکز، آتشین افسانه ای "قدرت سیاه" وجود دارد! شعاری که در طول راهپیمایی 250 مایلی «راهپیمایی علیه ترس» در سال 1966 می سی سی پی، با حلقه دوستانش، یا نان گروگان اوروک، سناتور ایالت جورجیا که دوستان قدیمی جنبش دانشجویی جنوبی را در آغوش گرفته بود، مطرح شد. به داخل بار بروید، تام هیدن با هشت نفر دور یک میز شلوغ است و در حل مشکلات جهان لحظات خوبی را سپری می کند. به عقب تر بروید، و کی و والت تیلو، سازمان دهندگان کلیدی با ائتلاف همه اتحادیه ها برای پرداخت کننده منفرد، با کارل دیویدسون، SDSسر قدیمی و رئیس مشترک فعلی کمیته های مکاتبات برای دموکراسی و سوسیالیسم، در گوشه و کنار هستند و در مورد اصلاحات اقتصادی و مسیر سوسیالیسم، و همچنین آنچه در مورد مراقبت های بهداشتی باید انجام داد. و به همین ترتیب، شب به شب - این تعداد زیادی از افراد با تجربه و درگیر سیاسی را دور هم جمع کنید و مطمئناً سطح بالایی از هم افزایی وجود خواهد داشت.
کارگاه های جمعه نیز گزینه های سختی را ارائه کردند: تصویرهایی از جنبش در فرهنگ عامه، قدرت سیاهان/آموزش/پان آفریقایی، نقش حزب دموکرات آزادی می سی سی پی، رهبران و سازمان دهندگان زن، کلیسای سیاهان و مبارزه سیاهان، هایلندر، SSOC و سازماندهی جامعه سفید و SNCC در جنبش هنر سیاه. هر شخصی فقط می توانست دو نفر را انتخاب کند.
باب زلنر کارگاه آموزشی سازماندهی سفیدپوستان در میان سفیدپوستان را بر عهده داشت که نزدیک به 100 نفر را به خود اختصاص داد. زلنر در معرفی خود گفت: "من همیشه به مردم می گویم که در ایالت آلاباما به دنیا آمده ام. من به آنها می گویم که پدرم یک کلانزمن کتب مقدس بود که ردای لباس پوشیده بود و پدربزرگ من هم همینطور بود. این باعث می شود متولد شوم. و در یک دولت پلیسی پرورش یافته و توسط تروریست های بنیادگرا پرورش یافته است."
زلنر سپس به حاضران یادآور شد که هرگز با سازماندهی سفیدپوستان صرفاً به عنوان سفیدپوست موافق نبوده است. او متوجه میشد که سیاهپوستان و دیگر ملیتهای اقلیت سازماندهی فرمهای خود را دارند، اما همیشه فکر میکرد مهم است که حتی اگر سازمانها عمدتاً از سفیدپوستان تشکیل میشوند، سیاهان نیز شامل شوند. "در غیر این صورت با پویایی مواجه می شوید که شما را به مکان بدی می برد که نمی خواهید بروید."
سو تراشر کارگاه را با داستان حرکت از یک دختر مزرعه داری جنوب شهر کوچک به یک رهبر در SNCC و SSOC، کمیته سازماندهی دانشجویان جنوبی، آغاز کرد. "من در مزرعه ای در یک شهرستان روستایی در غرب تنسی بزرگ شدم که همسایه می سی سی پی شمالی و آلاباما است. پدرم به انتخاب خود کشاورز بود و به ناچار نجار بود. مدت کوتاهی پس از تولد من، خانواده ام به اوک ریج، تنسی، جایی که پدرم بود نقل مکان کردند. برای کارگران دفاعی که در نهایت بمب اتم میساختند خانهای ساخت. مادرم به نوعی «رزی» شد و برای اولین بار با ماشین حقوق و دستمزد ارتش وارد نیروی کار شد.»
"من دانشگاه را راهی برای خروج می دیدم. من خوش شانس بودم. در پاییز 1961 به نشویل رسیدم، که هنوز کانون اصلی فعالیت های حقوق مدنی بود. دوره بین 1961 تا 1966 شکل زندگی من را متحول کرد. اولین قدم آزمایشی من برای در بهار 1964، من به سازماندهی کنفرانس موسس کمیته سازماندهی دانشجویان جنوب (SSOC)، سازمانی برای رشد و حمایت از نوپا، کمک کردم. فعالیتهای حقوق مدنی در دانشگاههای عمدتاً سفیدپوست. من در تابستان میسیسیپی به عنوان عضوی از «پروژه مردمان سفیدپوست» که در جکسون، بیلوکسی و هتیبرگ کار میکردم، شرکت کردم. آن پاییز، دفتر SSOC را در نشویل افتتاح کردم و به عنوان دبیر اجرایی برای دو نفر بعدی خدمت کردم. سال ها."
سایر اعضای میزگرد به شرح تراشر اضافه کردند و به توضیحاتی در مورد اهمیت آن برادن از SCEF و مایلز هورتون از مرکز هایلندر پرداختند، جایی که بسیاری از رهبران حقوق مدنی و کارگری آینده در روشهای رادیکال آموزش و یادگیری آموزش دیده بودند. بسیاری بر اهمیت مداوم مرکز هایلندر، که امروزه در نزدیکی ناکسویل، تنسی همچنان پررونق است، تأکید کردند. کار زلنر در می سی سی پی، گرد هم آوردن هیزم شکن های سیاه و سفید در یک سازمان واحد برای مبارزه برای حقوق خود و بهبود وضعیت خود، به عنوان نمونه ای از آنچه می توان انجام داد ذکر شد.
کارل دیویدسون از CCDS در مورد اهمیت فعلی موضوع صحبت کرد. دیویدسون علاوه بر همکاری با SNCC در نقش رهبری SDS خود در دهه 1960، از جانبازان «راهپیمایی علیه ترس» در سال 1966 در می سی سی پی بود.
دیویدسون گفت: "جایی که من امروز کار می کنم، در شهرک های نیمه روستایی پنسیلوانیا غربی، اگر شما اصلاً سازماندهی کنید، در میان کارگران سفیدپوست است، زیرا این تقریباً تمام چیزی است که ما در آنجا داریم. اما ما از نزدیک با جنبش کارگری کار می کنیم. ما یک جهت گیری مناسب از ریچارد ترومکا، رئیس کنونی AFL-CIO دریافت کردیم. او به ما گفت که خانه به خانه برویم، و هر گونه نژادپرستی ضد اوباما را رو در رو ملاقات کنیم، تا به مردم بگوییم که تعصبات خود را کنار بگذارند. این دقیقاً همان کاری است که ما انجام دادیم و رویکرد ترومکا توسط فعالان اتحادیه در سراسر ایالت مورد توجه قرار گرفت. اتحاد ما با آمریکایی های آفریقایی تبار که هنوز در شهرک های آسیاب زندگی می کنند."
مراسم اصلی صبح شنبه در پناهگاه کلیسای اول باپتیست در مرکز شهر رالی برگزار شد. با عنوان "کهنه سربازان SNCC فرزندان خود را معرفی می کنند"، فعالیتی مناسب برای هر گردهمایی خانوادگی، و برای بسیاری، SNCC مانند خانواده بود.
تام هایدن در The Nation گزارش می دهد: «در حالی که صدها نفر گریه می کردند، دست می زدند و آواز می خواندند، آنها به منبر آمدند تا خودشان را اعلام کنند: مایشا موزس (باب و جانت موزس)، برادرش اومو، جیمز فورمن جونیور (جیمز فورمن و ... دینکی رومیلی)، تاریک اسمیت (فرانک و ژان اسمیت)، سابینا وارلا (ماریا وارلا و لورنزو زونیگا)، باکاری سلرز (کلولند و گوندولین سلرز)، زورا کاب (چارلز کاب و آن چین)، هالیس واتکینز جونیور (هالیس واتکینز و نایو باربارا واتکینز)، جینا بلافونته (هری و جولی بلافونته).
شری بیول (جیمز بیول و دایان نش) برای پدرش که در سال 2008 به اتهام زنای با محارم محکوم شد، شوخ طبعی و دلسوزی را با هم ترکیب کرد و در دادگاه تجدید نظر آزاد شد و اندکی پس از آن درگذشت: "اگر هوش و انرژی او فراموش شود، شرم آور است. ما مردان و زنان بزرگی داشتهایم که گرفتار مشکلات مواد مخدر یا الکل شدهاند، یا با دختران زیر سن و سال بدرقه میکردند. اما به نظر من نباید توماس جفرسون را فراموش کنیم."
او این چرخاندن میزها را به آرامی و با لبخندی شیرین بیان کرد - و با خنده و تشویق خانه را به زیر کشید.
جلسه اصلی بعدازظهر شنبه، به ویژه برای مطبوعات، موضوع مهمی بود. قرار بود اریک هولدر، دادستان کل، سخنرانی کند و توسط جان لوئیس، نماینده کنگره، رهبر ملی سابق SNCC معرفی شود. لوئیس با ادای احترام به اعضای SNCC که در آن زمان در تلاش برای آزادی کشته یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، نگرانی قبلی بلافونته را در کنفرانس تکرار کرد، اما همچنین فریاد اعتراض آمیز داد: "شما بدترین را پشت سر گذاشتید. به زندان انداخته شدید. کتک خوردی. حالا کسی می تواند با تو چه کند؟
لوئیس سپس سکو را به دادستان کل داد.
هولدر گفت: "در این روز تاریخی، در حالی که پنجاهمین سالگرد تاسیس SNCC را جشن می گیریم، من نمی توانم خوشبین نباشم. و نمی توانم یادآوری پیشگویانه دکتر کینگ را به یاد بیاورم که "قوس اخلاقیات جهان طولانی است اما به سمت عدالت خم می شود.» من معتقدم که دکتر کینگ درست می گفت، تا حدی به دلیل پیشرفتی که در طول زندگی خود شاهد بوده ام و شفای باورنکردنی که دیده ام.
"در کودکی در نیویورک، بروکلین داجرز و ستاره پایه دوم آنها، جکی رابینسون را تشویق میکردم. در کودکی، ویویان مالون را تماشا میکردم - زنی که بعدها خواهرشوهر من شد - از جورج والاس گذشت تا با هم ادغام شود. دانشگاه آلاباما. در نوجوانی، وقتی دیدم تورگود مارشال جایگاه تاریخی خود را در عالیترین دادگاه کشورمان گرفت، به عنوان یک مرد، این افتخار را داشتم که به اولین آفریقایی کشورمان خدمت کنم، دامنه رویاهایم گسترش یافت. رئیس جمهور آمریکا و من اکنون این افتخار غیرقابل توصیف را دارم که وزارت دادگستری کشورمان را به عنوان اولین دادستان کل آفریقایی-آمریکایی رهبری کنم.
این پیشرفت بدون کار SNCC انجام نمیشد و نمیتوانست اتفاق بیفتد. بگذارید خیلی واضح بگویم: یک خط مستقیم، یک خط مستقیم، از آن پیشخوان ناهار تا دفتر بیضی شکل و تا طبقه پنجم ایالات متحده وجود دارد. وزارت دادگستری جایی که دادستان کل در آن نشسته است. امروز که در مقابل رهبرانی ایستاده ام که در تمام عمرم آنها را تحسین کرده ام، کاملاً درک می کنم که بر شانه های شما نیز ایستاده ام. بنابراین من اینجا هستم تا به همان اندازه که از شما تشکر کنم مسیری که من برای سفر به آن برکت داشتم با فداکاری شما، با شجاعت شما، با اعتقاد شما و مهمتر از همه با عمل شما شعله ور شد. می دانم، به طرز غیرقابل تصوری دشوار و ترسناک است.
حضور هولدر در SNCC 50 تنش در داخل کنفرانس و در داخل نهادهای سیاسی و رسانه ای کشور را به طور گسترده نشان داد. از یک طرف، تقریباً همه در اینجا بخشی از بلوک تاریخی بودند که حزب جمهوریخواه، نئولیبرالیسم بازسازینشده و راست افراطی را عقب انداخت. و از این نظر، و همچنین دیگران، ظاهر هولدر موجه بود. از سوی دیگر، این بدان معنا بود که دیدگاههای متضادی در این بلوک وجود داشت، به زمانی که جان اف کندی تلاش کرد جان لوئیس را در راهپیمایی 1962 واشنگتن سانسور کند و از SNCC به عنوان "فرزندان عوضی" یاد کرد تا آنها را از فعالان حقوق مدنی جدا کند. که بر مسیر قانونی تاکید کرد. حتی امروز، بسیاری از پوششهای رسانهای مایلند بین «SNCC خوب» که بین نژادی و خشونت پرهیز از تأکید بود و «SNCC بد» متأخر که از سفیدپوستان خواسته بود تا آنجا را ترک کنند و علیه نژادپرستی در محلههای سفیدپوست سازماندهی کنند، تمایز قائل شوند و قدرت سیاهان را تبلیغ کنند. دفاع از خود مسلحانه و اتحاد با حزب پلنگ سیاه و گرایش های پان آفریقایی جهان سوم.
اما به اعتبار آنها، سازمان دهندگان SNCC 50 وحدت استقبال از همه گرایش ها را حفظ کردند. سه رهبر اصلی روزهای آخر SNCC نمی توانستند آنجا باشند. کوام توره (استوکلی کارمایکل) و جیمز فورمن مرده بودند. جمیل الامین (اچ. رپ براون) به جرم قتل پلیس در زندان باقی می ماند. اما خانواده ها و سازمان های آنها حضور داشتند و در کارگاه ها حضور داشتند. امیری باراکا نیز در این مراسم حضور داشت و ارائه قدرتمندی از جنبش هنرهای سیاه ارائه کرد. ویلی ریکز مانند همیشه در تقبیح سرمایه داری سر تعظیم فرود نیاورد، صرف نظر از اینکه چه کسی در دفتر بیضی شکل بود.
کارل دیویدسون گفت: "هرگز نباید فراموش کرد که این دولت فدرال در قالب جی ادگار هوور و پلیس سیاسی مخفی COINTELPRO او بود که جوخه های مرگ را با پلیس محلی و سایر مرتجعان تشکیل داد تا برخی از بهترین ها را به قتل برساند. از مبارزان جوان آزادیبخش سیاهپوست و در غیر این صورت تلاشهای اخیر SNCC و Black Panthers را خراب میکنند."
بعدازظهر شنبه با دور دیگری از کارگاه های آموزشی ادامه یافت: «از گهواره تا زندان» با موضوع جرم انگاری جوانان و مجموعه زندان-صنعتی، «بیایید دنیای جدیدی بسازیم» با موضوع سازماندهی جوانان با بعد بین نسلی و «اقداماتی برای دنیای جدید». " شامل پروژه های آینده است. کلیسای شاو سخنرانی دیک گرگوری و یک جلسه یادبود ویژه برای الا بیکر، هاوارد زین و دیگران داشت. شامگاه شنبه برای "کنسرت آزادی" با حضور "خوانندگان آزادی" و بسیاری از گروه های دیگر بود.
زک رابینسون، یکی از اعضای کمیته ملی CCDS از کارولینای شمالی، گفت: «برای ما در نسلهایی که پس از جانبازان SNCC آمدهاند، این کارگاههای کنفرانس، بهویژه آنهایی که بر جوانان متمرکز شدهاند، به عنوان مدرسهای در تاریخ و روشهای کارولینای شمالی عمل کردند. سازماندهی مردمی ما یاد گرفتیم که چگونه سازمان دهندگان جنبش، از نزدیک و از دور، به جوامع رفتند، بخشی از زندگی روزمره اعضای جامعه شدند، ساختارهای سازمانی را بر اساس آرمان های دموکراتیک آن جوامع ساختند، در کنار آنها به نبرد رفتند. ، و تغییرات شگرفی ایجاد کرد.
رابینسون ادامه داد: «این بدان معناست که میتوان آن درسها را امروز آموخت و به کار برد. سازماندهندگان جوانی که در محیطهایی از باندهای خیابانی شهری (تجمع)، تا اقدامات رادیکال زیستمحیطی (مسدود کردن محمولههای زغالسنگ)، سازماندهی همبستگی ضد عرقسواری در پردیسهای دانشگاهی، سازماندهی برای آموزش باکیفیت در میان دانشآموزان، به این موضوع اشاره کردند. 12 دانش آموز. یک سازمان دهنده جوان از دورهام، کارولینای شمالی، از روی زمین صحبت کرد و شرکت کنندگانی را که عمیقاً درگیر در جوامع مختلف بودند به چالش کشید تا راه هایی را برای درک چگونگی پیوند مبارزات آنها جستجو کنند. این یک کاتالیزور قدرتمند بود."
جلسه اختتامیه صبح یکشنبه، "همبستگی گذشته، حال و آینده" همه چیز را به شیوه ای امیدوارکننده و الهام بخش به هم گره زد. باب موزس سخنران برجسته بود. از آنجایی که او شخصاً بسیار متواضع است، تقریباً دارای خطا است، و بیش از لفاظیهای گلدار به اظهارات قدرتمند و صمیمانه معروف است، این قول میدهد که لذت بخش باشد. موسی در برخی از سختترین روزهای میسیسیپی، سازماندهنده اصلی بود، در مدارس آزادی در آنجا کار کرد و به تأسیس MFDP کمک کرد. او بعداً به عنوان معلم در تانزانیا کار کرد و اخیراً یک جنبش نوآورانه اصلاح مدرسه در سراسر کشور به نام "پروژه جبر" را راه اندازی کرد.
موسی به روش های متعددی تحویل داد. او با یک داستان شخصی شروع کرد که با یک قاضی می سی سی پی فراخوانده شد و با این سوال به چالش کشیده شد که "چرا می خواهید بی سوادان را برای رای دادن ثبت نام کنید؟" مفهوم آن این بود که آن قاضی هیچ اطلاعی از خود کیفرخواستی سؤال خود نداشت: چرا بی سوادها نباید رأی بدهند؟ چرا در این روزگار هنوز بی سوادان وجود دارند؟ به نظر شما چرا به هر حال آنها بی سواد هستند و مقصر این وضعیت کجاست و چه کسی این کار را کرده است؟
موسی در ادامه پروژه جوانان را معرفی کرد که حاصل پروژه جبر است. او جوانانی را پشت میزهایی که سالن بدنسازی را پر می کردند، ایستاده بود و می گفت اهل کجا هستند. در حدود دوازده شهر از سراسر کشور جوانانی ایستاده بودند. حالا همه چیز مشخص شد که چرا کنفرانس اینقدر بین نسلی بود. در تلاشی درخشان، باب موزس آن را به این ترتیب سازماندهی کرده بود. سپس بحث را به حضار رساند. هر میز باید 15 دقیقه را صرف بحث در مورد معنای "آموزش با کیفیت" برای آنها می کرد و سپس جوانان یکی پس از دیگری پشت تریبون حاضر شدند و یافته های خود را گزارش کردند. موسی معمولی بود - توجه را از خود دور کن و توده ها را درگیر صحبت کردن خودشان کن.
موزس سپس آلبرت سایکس، مرد جوانی از جکسون، می سی سی پی، و یک "سازمان دهنده اصلی" YPP را معرفی کرد. سایکس سپس در مورد هدف کلی YPP صحبت کرد: "ما می خواهیم آموزش با کیفیت برای همه را یک حق ملی قانون اساسی کنیم!" آنها نه تنها درگیر اصلاحات مدارس بودند، بلکه یک نبرد سیاسی همه جانبه را برای آینده جوانان در همه جا به راه انداختند، و به کسانی که بیشترین نیاز را داشتند تکیه کردند.
ایرا گروپر که از جانبازان «راهپیمایی علیه ترس» نیز هست، گفت: «این افراد جوان، همانطور که میخواستیم تاریخ خود را به آنها اطلاع دهیم، چیزهای زیادی برای آگاهی دادن به ما کهنهسالها در مورد پیشرفت امروزشان داشتند».
موسی تلاش خود را با درخواست از مردم برای تکرار تمام عبارات از مقدمه قانون اساسی ایالات متحده پس از او خلاصه کرد. او گفت: «لازم نیست محدودیتهای مفهوم آن را برای پدران بنیانگذار به من یادآوری کنید، فقط به جلو نگاه کنید. ما مردم، اما توجه کنید که نمیگوید "ما شهروندان..." عبارت به عبارت، پاسخ صدها حاضر بلندتر و بلندتر شد. پیام برای همه روشن بود: دموکراسی هنوز یک نیروی انقلابی بود، به ویژه در جایی که انکار می شود. ما هستیم، و نسل جدیدی است که مشعلی را می پذیرد که برای نبردهای جدید در راه است.
جیمز کمپبل از CCDS در کارولینای جنوبی گفت: "این دقیقاً با منشور دموکراسی مطابقت دارد." کمپبل 85 ساله است و اودل اکنون در نود سالگی خود است، که باعث می شود هر دو جانباز مبارزات به دهه 1940 و قبل از آن برگردند. کتاب جدید اودل، صعود از نردبان یعقوب، همچنین شامل گزارش هایی از مشارکت او در کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی، SNCC و کمپین های «ائتلاف رنگین کمان» جسی جکسون است.
برنیس جانسون ریگون خداحافظی کرد. سخنرانی او بخشی از درس تاریخ، بخشی خطبه و آمیخته با آهنگ بود. این منعکس کننده این بود که او کیست، خواننده اصلی آزادی و بنیانگذار Sweet Honey in the Rock، و او عمیقاً همه را تحت تأثیر قرار داد. زک رابینسون گفت: "او نشان داد که چگونه SNCC بخشی از یک تداوم بیشتر است."
همانطور که ریگون در حال پایان بود، او از آهنگ «آیا پروردگار من دانیل را آزاد نکرد!» در مورد فرار از لانه شیر خواند، او اظهار داشت: «توجه نمیکنید که در آهنگهای انجیل ما، ما فقط گوش نمیدهیم، صحبت میکنیم. الهیات ما در مورد گفتگو است، درباره دیدگاهی از آزادی که هنوز در انتظار تولد است... هنوز جنگ هایی وجود دارد که باید به چالش کشیده شوند، او افزود: "جنگ هرگز چیزی را اصلاح نکرده است." و او با یادآوری این نکته به همه ما پایان داد که حرکات هرگز فقط داستان یک نفر یا تک نفره یک نفر نیستند. ترانه های آزادی با صداهای زیادی با هم خوانده شد.»
[مقاله از گزارش های جیمز کمبل، کارل دیویدسون، ایرا گروپر و زک رابینسون گردآوری شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد CCDS، کمیته های مکاتبات برای دموکراسی و سوسیالیسم، به وب سایت خود به آدرس www.cc-ds.org مراجعه کردند. اگر این مقاله را دوست دارید، از دکمه Paypal در http://carldavidson.blogspot.com برای کمک به هزینه حضور و تولید آن.]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا