ZNet: لطفاً به ZNet بگویید کتاب جدید شما در مورد چیست؟ سعی در برقراری ارتباط چیست؟
روی: بحث جنگ درباره جنگ، مقاومت، دموکراسی، جهانیسازی شرکتها، امپراتوری، نژادپرستی، فاشیسم مذهبی، رسانهها و چگونگی ارتباط همه این چیزها است.
منظورم این نیست که به روشی سست وصل شده، اما در یک ترکیب بسیار فشرده.
به عنوان مثال، در «گفتگوی جنگ» به این موضوع نگاه میکنم که چگونه کشتار مسلمانان در گجرات در سال گذشته بدون شیطانسازی مسلمانان در آمریکا پس از 11 سپتامبر اتفاق نمیافتد.
مسئله فقط این نیست که زباله های رادیواکتیو از خرابه های مرکز تجارت جهانی در گجرات ریخته شده است، بلکه یک ایدئولوژی سمی است که در "جنگ علیه تروریسم" و نفرت وحشیانه از جهان اسلام که ما شاهد آن هستیم به یک توده بحرانی رسیده است. دولت بوش نفرت ضد مسلمانان مورد تایید و مشروعیت قرار گرفته است.
من سعی می کنم به این نکته اشاره کنم که امپراتوری یا با شکستن یک کشور به همان شکلی که آرژانتین شکسته شد یا از طریق شکستن افغانستان و عراق - با دسته چک یا یک موشک کروز - گسترش می یابد. اما موتوری که این فرآیند را به پیش می برد یکسان است. جهنم مانند بازار تحقیر شده، خشم ندارد.
ZNet: آیا می توانید چیزی در مورد نوشتن کتاب به ZNet بگویید؟ محتوا از کجا می آید؟ چه چیزی باعث شد که کتاب به آن چیزی که هست تبدیل شود؟
روی: مقالات در لحظاتی بسیار دقیق و به عنوان مداخلاتی در پاسخ به جهان نوشته شده اند. به عنوان مثال، اولین مقاله زمانی نوشته شد که در ژوئن 2002 یک بن بست هسته ای بین هند و پاکستان رخ داد. من این مقاله را در ابتدا به عنوان تفسیر رادیویی برای بی بی سی نوشتم.
همه غربیها از هند بیرون ریختند، مثل فیلمی که به عقب میچرخد... و سپس همه روزنامهنگاران سرازیر شدند و با خجالت از من میپرسیدند که چرا دهلی نو را ترک نمیکنم.
من احساس میکردم که تهدید کاملاً واقعی است و به نظر میرسد در دهکده جهانی، جنگ هند و پاکستان مانند جنگ بین دالیتها و آدیواسیها بود، در حالی که زمیندارها، مالکان، به فروش سلاح به هر دو طرف ادامه میدادند. .
تا آنجا که به قدرت های جهان مربوط می شد، اتفاقی که برای هیچ یک از ما افتاد ناچیز بود.
مقاله "دموکراسی: وقتی او در خانه است او کیست؟" به عنوان پاسخی به قتل عام فاشیستی که سال گذشته به قتل 2,00 نفر در خیابان های گجرات انجامید، نوشته شده است. بیش از 150,000 مسلمان از خانه های خود رانده شدند.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد دولت، پلیس و اداره مدنی در این قتل عام دست داشته اند. با این حال هیچ اقدامی برای عاملان این خشونت انجام نشده است. در عوض، آنها اجازه داشتند در انتخابات ایالتی گجرات شرکت کنند و در آن پیروز شدند.
این کوکتل کاملاً سمی فاشیسم و دموکراسی بسیاری از ما را وادار کرد تا سؤالات بسیار جدی در مورد اینکه به سمت چه نوع جهانی می رویم بپرسیم. این واقعیت که نقل قول بدون نقل قول "جامعه بین المللی" - که ظاهراً نگران حقوق بشر در عراق است - به طرز عجیبی در مورد این قتل عام تضعیف شد، قابل توجه بود.
در هند، بازارها باز هستند. و قتل عام فقط موضوعی برای نظرسنجی است…
سخنرانی من "بیا سپتامبر"، که در گفتگوی جنگ گنجانده شده است، در مورد یادآوری 11 سپتامبر است. نه فقط 11 سپتامبر 2001، بلکه 11 سپتامبر 1973، زمانی که کودتای مورد حمایت سیا در شیلی ژنرال پینوشه را به قدرت رساند. 11 سپتامبر 1922، زمانی که بریتانیا فرمان امپراتوری بر فلسطین را مشخص کرد. و 11 سپتامبر 1990، زمانی که جرج بوش اول به کنگره آمریکا اعلام کرد که قصد دارد به جنگ با عراق برود.
این سخنرانی که در نیومکزیکو ایراد کردم، اولین بار بعد از 11 سپتامبر بود که با یک حضار آمریکایی صحبت کردم، و من تحت تأثیر اضطراب سیاسی در میان بسیاری از مردم عادی اینجا بودم. آنقدر برای من روشن شد که این "جنگ علیه ترور" خام و نژادپرستانه واکنشی خام و نژادپرستانه را در خارج از کشور برانگیخته است، در شناسایی دروغین همه مردم آمریکا با بوش، که بار دیگر توسط افرادی که در داخل آمریکا میجنگند و سزاوار آن هستند، متحمل میشوند. واقعاً بهعنوان متحدانمان مورد استقبال قرار میگیریم، بهجای اینکه بهعنوان دشمنانمان مورد تحقیر قرار بگیریم. اینکه به دولت آمریکا و همپیمانانش اجازه دهیم تصمیم بگیرند چه چیزی آمریکایی است و چه چیزی نیست، و چه کسی ضد آمریکایی است و چه کسی نیست، اشتباه احمقانهای است.
در حالی که دولت آمریکا برنامه های خود را برای امپراتوری جدید آمریکا پیش می برد، مردم آمریکا با غم و اندوه و آزادی خود هزینه آن را می پردازند. "جنگ علیه تروریسم" به همان اندازه جنگی است که ایالت ایالات متحده علیه مردم خود به راه انداخته است، همانقدر جنگی است که دولت ایالات متحده علیه مردم سایر نقاط جهان به راه انداخته است.
آخرین مقاله در این مجموعه، سخنرانیای است که من در جلسه عمومی پایانی مجمع اجتماعی جهانی در پورتو آلگره، برزیل، امسال ارائه کردم. این در اواخر ژانویه اتفاق افتاد، زمانی که ما که مخالف جنگ در عراق بودیم بین اعتراف به این که جنگ اجتناب ناپذیر است و امیدواری به نمایش عمومی گسترده اعتراض عمومی، که بعداً در 15 فوریه درخشان به اوج خود رسید، دچار تردید شدیم. تظاهرات در سراسر جهان، آن را منحرف می کند.
مقاومت در برابر پروژه جهانیسازی شرکتها و امپراتوری را نمیتوان به زبان ساده مشاهده کرد - انگار به سادگی به خیابانها میآییم، آنها به جنگ پایان خواهند داد. این بخشی از فرآیند از بین بردن ماشینی است که به امپراتوری و افشای آن قدرت میدهد.
البته از آن زمان تا کنون، عراق به طور وحشیانه و غیرقانونی مورد تهاجم و اشغال قرار گرفته است. تعداد بسیار کمی از ما متعجب شدیم که از این شگفت زده شدیم. اما حقیقت این است که خشم فزاینده ای در جهان وجود دارد و این خشم به زبان خواهد آمد.
ZNet: چه امیدی به "War Talk" دارید؟ شما امیدوارید که از نظر سیاسی به چه چیزی کمک کند یا به آن دست یابد؟ با توجه به تلاش و آرزویی که برای کتاب دارید، چه چیزی را موفق می دانید؟ چه چیزی شما را از کل این تعهد خوشحال می کند؟ چه چیزی شما را به این فکر میاندازد که آیا ارزش این همه وقت و تلاش را داشت؟
روی: من کاری را که انجام می دهم انجام می دهم و آنچه را که می نویسم می نویسم، بدون اینکه محاسبه کنم چه چیزی ارزش دارد و غیره. خوشبختانه من بانکدار و حسابدار نیستم. من کاری را که انجام می دهم انجام می دهم زیرا مجبورم. من احساس می کنم زمانی است که باید یک بیانیه سیاسی بیان شود و من آن را بیان می کنم.
اگر همه ما مشغول محاسبه ارزش کاری بودیم که انجام میدهیم، احتمالاً هیچ کاری انجام نمیدادیم، زیرا نمیتوانید به این راحتی اثربخشی خود را ارزیابی کنید. هر کاری که انجام می دهید تنها یکی از میلیون ها کاری است که میلیون ها نفر انجام می دهند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا