من متوجه شدم که در مورد تأثیر سرکوب رأی دهندگان می خوانم، یعنی تلاش هایی برای جلوگیری از ثبت نام رأی دهندگان و مشارکت رأی دهندگان که از سال 2009 توسط قانونگذاران ایالتی تحت سلطه جمهوری خواهان سازماندهی شده است. سرکوب رأی دهندگان در واقع سابقه طولانی و ننگینی در ایالات متحده دارد، اما قانون حقوق رای 1965 چنین تلاش هایی را محدود کرد. خنثی کردن قانون حقوق رای توسط دادگاه عالی ایالات متحده، شلبی کانتی علیه هولدر، فرصت های بی شماری را برای دشنام های جمهوری خواهان در عرصه انتخابات باز کرد. جمهوری خواهان موانع بسیار زیادی برای ثبت نام ایجاد کرده اند - تعداد روزهای رای گیری زودهنگام را کاهش داده اند، ثبت نام در همان روز را حذف کرده اند - همه اینها با هدف روشن و بدون تقلب غرق کردن، اگر نه حذف رای دهندگان دموکرات، هستند. آنچه قابل توجه است این است که جمهوری خواهان، نه چندان دور از استدلال های جعلی خود در مورد تقلب در رأی دهندگان، نزدیک به اعتراف هستند، یا صریحاً اعتراف خواهند کرد که هدف آنها این است که رای دهندگان بالقوه دموکرات را در خانه بمانند.
ثبت نام رای دهندگان، به جای تشویق و در دسترس تر شدن، بسیار دشوار شده است. به عنوان مثال، در کشورهای مشترک المنافع ویرجینیا، فرم های ثبت نام باید ظرف چند روز پس از پر شدن ارسال شوند، در غیر این صورت کسانی که ثبت نام را انجام داده اند جریمه می شوند. فرم های ثبت نام را فقط می توان به منشی در شهرستان محل سکونت ثبت نام کننده ارسال کرد نه اینکه در جای دیگری ارسال و به طور مناسب کانالیزه شود. و در این عصر سرقت هویت، ثبت نام کنندگان ملزم به ارائه شماره تامین اجتماعی کامل خود هستند. در هر ایالتی که تلاشها برای سرکوب رأیدهندگان در جریان است، داستانهای مشابهی وجود دارد.
سرکوب رای دهندگان معاصر به موازات شیوه هایی است که در زمان سرنگونی بازسازی در سال 1877 انجام شد و «ضد انقلاب مالکیت»، به عبارت وب دوبوآ، موفق شد. در بسیاری از ایالت ها، داشتن دارایی به عنوان شرط واجد شرایط بودن برای رای دادن ایجاد شد. این ضدانقلاب منجر به سلب حق رای رای دهندگان آفریقایی آمریکایی و همراه با آنها، بسیاری از سفیدپوستان فقیر شد. این دقیقاً هدف «مالکیت» در مواجهه با یک پوپولیستی بود که در برابر نابرابریهای فاحش دوران طلاکاری و دوره پس از بازسازی قیام میکرد.
سرکوب رأیدهندگان امروز پس از انتخاب باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور مورد توجه قرار گرفت. برای جناح راست، این یک لحظه "ام جی" بود که آنها به دنبال تضعیف آن به هر وسیله لازم بودند. همانطور که اکنون می دانیم، سناتور میچ مک کانل جمهوری خواهان را حول یک استراتژی مانع تراشی در کنگره متحد کرد و هدف آن از بین بردن هرگونه ابتکار اوباما بود. اما در میدان، هدف عمیق تر و شیطانی تر بود. هدف این بود که رای دهندگان را کوچک کنند. برخی از ایدئولوگ های جمهوری خواه تا آنجا پیش رفتند که استدلال کردند که رای دهندگان باید کاهش یابد و افراد خاصی هستند که به دلیل جهل یا فقر نمی توانند رای دهند. اما توده قانونگذاران جمهوریخواه استراتژیای را طراحی کردند که مبتنی بر این استدلال است که تقلب در رأیدهندگان وجود دارد که باید از طریق ابتکارات جدید و چالش برانگیز در ثبت نام رأیدهندگان و رأیدهی مسدود شود. استدلال ها به همان اندازه که نژادپرستانه بود پوچ بود. هیچ مدرکی مبنی بر تقلب قابل توجه در رأیدهندگان وجود نداشت، با این حال جمهوریخواهان با اسطورهها و ترسهای نژادپرستانه در میان بسیاری از سفیدپوستان بازی کردند تا فضایی ایجاد کنند که در آن چنین اقداماتی جدی گرفته شود.
تلاش های مکرر و قابل توجهی برای جلوگیری از تلاش های سرکوب رأی دهندگان صورت گرفته است. دعوا تاکتیک اصلی بوده و در برخی موارد پیروزهایی نیز بوده است. اما با هر پیروزی، آبله همچنان گسترش می یابد زیرا جمهوری خواهان بار دیگر ثابت می کنند که در تعقیب قدرت کامل در عرصه انتخابات بی امان هستند. سوالی که پیشروها با آن روبرو هستند این است که چه باید کرد؟
II
مترقیها و چپها اغلب مسائل مربوط به ثبت نام رایدهندگان را بهویژه جدی نگرفتهاند، حداقل در دوره قانون حقوق رای پس از 1965. ثبت نام رای دهندگان و حق رای به طور کلی به لیبرال ها و خیران غیرحزبی واگذار شد. در حالی که چپهایی مانند ریچارد کلوارد و فرانسیس فاکس پیون وجود داشتند که اهمیت حق رای و ثبت نام را میدیدند، اما بیشتر به استثنای قانون بودند. به این مشکل افزوده شد، تشکیلات حزب دمکرات مرتباً ثبت نام رأی دهندگان را کم اهمیت جلوه داد و اهمیت گسترش رأی دهندگان را نادیده گرفت. فقط در کمپینهای خاصی، به عنوان مثال، در طول خیزش انتخاباتی به رهبری سیاهپوستان در دهه 1980 و مبارزات انتخاباتی اوباما در سال 2008، ثبت نام رایدهندگان به عنوان اهمیت استراتژیک در تغییر توازن نیروها شناخته شد.
در سال های انتخابات 2010، 2012 و 2014 سازمان های مختلف، از جمله اتحادیه های کارگری، اما نه محدود به آن، علیه تلاش های سرکوب انتخابی رأی دهندگان، به ویژه آنهایی که در روز انتخابات انجام می شد، بسیج شدند. با این حال، موج حملات جمهوری خواهان متوقف نشده است و با فلج شدن قانون حقوق رای، خونخواهی جمهوری خواهان افزایش یافته است. به این دلایل، رویکرد مترقیان به سرکوب رای دهندگان نیاز به بازنگری دارد.
نبرد برای حق رای در قرن بیستم عمدتاً در دادگاه ها انجام نمی شد. در "دادگاه" افکار عمومی، به ویژه در خیابان ها رسیدگی می شد. نمایش چنین تلاش هایی در رسانه های تجاری چه در فیلم سلما و چه در فیلم اخیر HBO All the Way به ما یادآوری می کند که زمانی قوانین انتخاباتی در بسیاری از مناطق ایالات متحده آمریکا (از جمله در جنوب و جنوب غربی، اما نه محدود به آن) چقدر سرکوبگر بود. . این کار فعالان بود، به ویژه آنهایی که با کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی و کمیته هماهنگی بدون خشونت دانشجویی (SNCC) مرتبط بودند که تفاوت بزرگی ایجاد کرد. کار آنها شامل توسعه مدارس شهروندی (که در ارتباط با مدرسه محلی هایلندر انجام شد)، تلاش های ثبت نام و اعتراضات آشکار بود. این کار بسیار خطرناکی بود که شجاعت فعالان را بسیار استثنایی کرد.
پس از سال 1965، در بسیاری از جهان لیبرال و مترقی این فرض وجود داشت که قانون حقوق رای تا حد زیادی غیرقابل دستیابی است و این یک استحکام برای مهار پیشرفت های بربرهای راست سیاسی خواهد بود. متأسفانه، بربرها استحکامات را دور زدند و اکنون در یک حمله همه جانبه به حقوق دموکراتیک هستند. اتکا به اقدام دادگاه کافی نخواهد بود.
که ما را به رویکردی در سال انتخابات 2016 می رساند. شاید آنچه مورد نیاز است یک "تابستان آزادی + پاییز" باشد، یعنی یک بسیج بزرگ و چند جانبه که آشکارا سرکوب رای دهندگان را به چالش می کشد. چنین تلاشی مستلزم تعداد زیادی داوطلب و همکاری سازمانها است. با این حال به شدت قابل انجام است. در نظر گرفتن:
- این تلاش باید از همین لحظه تا روز انتخابات (در واقع با صدور گواهینامه انتخابات) ادامه یابد.
- قوانین سرکوب رأی دهندگان باید به موضوع دعوی قضایی در مقیاس بسیار گسترده تبدیل شود. ماهیت غیر دموکراتیک آنها باید نشان داده شود و اقدام دادگاه یک پلت فرم خاص خواهد بود.
- تلاشهای ثبتنام رایدهندگان باید با شاتلها افزایش یابد تا جوامع به سایتهای ثبتنام برسند. داوطلبان دانشجو باید به عنوان بخشی از یک طرح ثبت نام گسترده ثبت نام شوند.
- در جایی که مقامات محلی مانع ثبت نام می شوند یا مانع ثبت نام می شوند، باید اعتراضاتی صورت گیرد. چنین اعتراضاتی ممکن است به شکل تحصن هایی باشد که به خوبی تبلیغ می شود، یا ممکن است به شکل ایستاده های گسترده باشد.
- در ایالتهایی که موضوع سرکوب رأیدهندگان را مطرح میکنند، روزهای هماهنگی برای اقدامات لازم است، بهویژه مستندسازی فقدان شواهد برای توجیه چنین تلاشهایی.
- رای گیری غیابی باید تشویق شود. این امر به ویژه در ایالت هایی که رأی گیری زودهنگام حذف شده یا به طور کلی قطع شده است بسیار مهم است.
- باید بر روی دستیابی به اسناد مناسب تمرکز شود. این ممکن است یکی از سختترین چالشها باشد، زیرا افراد زیادی هستند که شناسنامه ندارند. شناسنامه خود را گم کرده اند؛ یا به هر دلیلی فاقد اطلاعات لازم هستند. رویدادهای رسانه ای ایجاد کنید که مصیبت کسانی را که ندارند و نمی توانند اسناد مناسب را به دست آورند برجسته کند.
- در ایالت هایی که برای ثبت نام برای رای دادن اجازه شناسایی اسلحه را می دهند، تلاش های سازماندهی شده ای برای ایمن سازی این هویت مورد نیاز است.
- تظاهرات هفتگی در کمیته ملی جمهوریخواهان باید برای افزایش آگاهی در مورد این حمله به دموکراسی برگزار شود.
- باید بر فرمانداران فشار وارد شود تا دستورات اجرایی برای بازگرداندن حق رای به زندانیان سابق در ایالت هایی که آنها را برای همیشه حذف می کنند، صادر کنند، به عنوان مثال، فرمان اجرایی آوریل 2016 توسط فرماندار ویرجینیا مک آلیف.
خطر بزرگی که پیش روی ما قرار دارد، پذیرش منفعلانه نتایج تلاشهای سرکوب رأی دهندگان است. در درازمدت، ضد حمله به سرکوب رأی دهندگان باید در سطح قانونگذاران ایالتی باشد. نامزدهای مترقی باید بر روی سکوی براندازی چنین تلاش هایی وارد عمل شوند. با این حال، این تنها زمانی اتفاق می افتد که حس یک جنبش توده ای وجود داشته باشد. تا جایی که سرکوب رای دهندگان بیشتر به مثابه مزاحمتی برخورد شود که منحصراً از طریق دادخواهی به آن رسیدگی شود، ما در نبرد برای دموکراسی شکست خواهیم خورد و نیروهای استبداد روز خود را در آفتاب خواهند گذراند.
بیل فلچر جونیور مجری برنامه گفتگو، نویسنده و فعال است. او نویسنده است "آنها ما را ورشکست می کنند!" و بیست افسانه دیگر در مورد اتحادیه ها. او را دنبال کنید www.billfletcherjr.com.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
مترقیها و چپها اغلب مسائل مربوط به ثبت نام رأیدهندگان را، حداقل در دوره قانون حقوق رأی پس از 1965، جدی نمیگیرند.»
این یک نکته کلیدی است. در حالی که خشم فلچر علیه فاشیستترین جناح دووپولی است، اثر او هدفی را که چپها و مترقیها ممکن است اهرمهایی علیه جناح کمتر فاشیست دوپولی داشته باشند از دست میدهد: دموکراتها.
در واقع، این دموکراتها هستند که پس از سبزها، آلترناتیو اجتماعی، برنی سندرز و غیره روشن شدند. al. با تاکتیکهای مختلف سرکوب رایدهندگان، مانند اجازه ندادن به آنها در مناظره، دور نگه داشتن آنها از رای، دزدی و عدم شمارش آرا و غیره.
نکته اصلی البته نژادپرستی است زیرا هر دو جناح دووپولی متوجه شده اند که باید اتحاد بین رنگین پوستان مترقی/چپ و سفیدپوستان مترقی/چپ را بشکنند.
کالیفرنیا ثابت کرد که چقدر موفق شده اند.
سندرز/استاین یا بهتر استین سندرز!!!!