رفیقی به من گفت: «وقتی انتخابات ایالتی تمام شد، با آن برخورد خواهیم کرد.
من پاسخ دادم: «آه، اما پس از آن انتخابات شهردار در آوریل است.
بحث های داخلی و انتقاد از PSUV و مبارزات انتخاباتی فعلی ایالتی آن، و همچنین مشارکت درست مردمی به تعویق افتاد، و به تعویق افتاد، زیرا در این کشور فوق العاده دموکراتیک همیشه نوعی انتخابات در راه است. با این حال، تا کی چنین قربانی هایی به نام شکست اپوزیسیون سرمایه داری انجام می شود؟
آرام آهرونیان ، نوشتن در شورش هفته گذشته، درست بود که او استدلال کرد که انتخابات ایالتی این یکشنبه فقط «یک انتخابات نیست، بلکه 23 انتخابات مختلف است»، زیرا هر ایالت ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی خاص خود را دارد و انواع مختلفی از نامزدها را دارد - از بوروکراتها تا یک وزیر بومی، برای ارتش، به شناخته شده و ناشناخته.
با این حال، همه 23 نامزد PSUV توسط رئیس جمهور هوگو چاوز و مدیر اجرایی ملی PSUV انتخاب شدند. PSUV یک "ماشین" ملی است، همانطور که ما در اینجا مستعد آن هستیم، و علیرغم برخی اختلافات منطقه ای، مبارزات دولتی آن بر اساس خطوط ملی و یک استراتژی ملی انجام شده است. بنابراین، اگرچه این مقاله بر تجربیات در ایالت مریدا تمرکز خواهد کرد، اما مشکلات مورد بحث در مورد رفتار با اعضای PSUV مانند رای دهندگان و نه فعالان، انزوای احزاب و جنبشهای سیاسی که با PSUV همسو نیستند و غیره، مشکلاتی هستند که همه جانبه هستند. و هر چند در این مبارزات انتخاباتی مناسب تر است، اما می توان گفت مشکلات عمومی در PSUV است.
نامزدهای چاوز
نه تنها یکی از شعارهای اصلی انتخابات، (اینجا در مریدا: «الکسیس رامیرز، نامزد چاوز!») این ایده که نامزدهای فرماندار PSUV با آن مرتبط هستند و توسط چاوز انتخاب شده است، یک استراتژی سیاسی کلیدی است که PSUV از آن استفاده کرده است. چند ماه گذشته
این موضعی است که نشان میدهد رهبری حزب مطمئن نیست که نامزدهای آنها به تنهایی شایستگیهای خود را دارند، و همچنین اینکه اهداف حزب سوسیالیسم، عدالت، اصلاحات اقتصادی و ارضی و غیره به تنهایی دارای شایستگی هستند. این وابستگی به پیروزی تضمین شده ای است که شخصیت چاوز به ارمغان می آورد، اما همچنین به عنوان راهی برای تبدیل PSUV به تنها حزب "واقعی" چاویستا و مشروعیت زدایی از دیگر سازمان ها و احزاب انقلابی، طرفدار چاوز و غیرقانونی استفاده شده است. در PSUV، مانند حزب کمونیست ونزوئلا (PCV)، جنبش توپوماروس، و حتی اتحادیه ها و قطب بزرگ میهنی (GPP) منحل شد.
Diosdado Cabello به عنوان عضو اجرایی ملی PSUV و همچنین رئیس مجلس شورای ملی ، به دیروز را فشار دهیدچاوز در هر ایالت فقط یک نامزد دارد. ما نمیتوانیم هیچ نامزدی را به متحدان خود تحمیل کنیم، اما چیزی که از آنها میخواهیم این است که نگویند نامزد چاوز هستند، زیرا اینطور نیستند.» او همچنین این ادعای اغراق آمیز را مطرح کرد که "نامزدهای سوسیالیست [PSUV] در هر ۲۳ ایالت روز یکشنبه پیروز خواهند شد".
این تاکتیک با هدف جلوگیری از رأی تقسیم شده است. همانطور که چاوز قبل از عزیمت به کوبا در روز یکشنبه گفت: "اتحاد، اتحاد، اتحاد"، اما این وحدتی است که هر کسی را که در PSUV نیست حذف می کند.
و سپس این سوال بزرگ وجود دارد که چرا در طول انقلاب، این نامزدها نامزدهای چاوز هستند و نامزدهای مردم نیستند؟ برای ایالت مریدا، چاوز و مدیر اجرایی ملی PSUV، مستقر در کاراکاس، الکسیس رامیرز ناشناس را برای نامزد فرمانداری انتخاب کردند. سپس رافائل رامیرز، وزیر انرژی و رئیس PDVSA را انتخاب کردند که اصلاً با مریدا آشنایی نداشت. یک دولت کشاورزی و نه نفتی مسئول کمپین است. هیچ مشورتی با عضویت PSUV صورت نگرفت. در حالی که شاید انتخابات مقدماتی بهترین راه نباشد، از آنجایی که بسیاری از اعضای ثبت نام شده PSUV در واقع از مخالفان حمایت می کنند، دلیلی وجود ندارد که جلسات سراسری اعضای فعال PSUV و حتی سایر سازمان ها را برای انتخاب نامزدها و تصمیم گیری برگزار نکنیم. در پلت فرم کمپین و استراتژی.
"وفاداری" به شخص و نه به یک برنامه یا پیشنهادات
دو کلمه یا شعار دیگر که در طول مبارزات انتخاباتی PSUV، چه در سطح ایالتی و چه در سطح ملی، بسیار مطرح شده است، «وفاداری» و «انضباط» هستند. با این حال، این نظم و انضباط به سازماندهی خوب، جدی و انقلابی، نه به راه اندازی یک مبارزات انتخاباتی سخت، و نه به مبارزه با بوروکراسی و فساد اشاره دارد، بلکه به حمایت بی چون و چرا از نامزدهای انتخاب شده اشاره دارد.
اینجا در مریدا، الکسیس رامیرز، جغرافیدان جوان، قانونگذار محلی، به ما داده شد، که در پنج سال گذشته هرگز او را در هیچ یک از راهپیمایی ها، گردهمایی ها یا رویدادهای سیاسی ندیده ام، یا حتی زمانی که چاوز چند هفته قبل از آن در اینجا سخنرانی کرد. انتخابات ریاست جمهوری. همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه رامیرز به عنوان یک قانونگذار مرتکب اعمال فساد جدی شده است و احساس می شود که او تا حد زیادی یک عروسک خیمه شب بازی است و افراد دیگری در پشت صحنه خواهند بود، افرادی که ما آنها را نمی شناسیم، برای او حکومت خواهند کرد.
یکی از رفقا به من گفت: "کسانی که از الکسیس [رامیرز] حمایت نمی کنند، خائن خوانده می شوند... من باید با دروغ گفتن به چاوز "وفادار" باشم و به او بگویم که نامزدش بهترین است، نه من نمی توانم انجام دهم. که این مبارزات انتخاباتی در مورد آزار و اذیت و ترس بوده است.
رفیق گفت که به فلورنسیو پوراس، نامزدی که PCV معرفی کرده، رای خواهد داد. پوراس که از سال 2000 تا 2008 فرماندار مریدا بود و "روشن انقلابی" (یعنی اصلاح طلب طرفدار چاوز) است، احتمالاً رای قابل توجهی خواهد داشت، اگرچه پیروز نخواهد شد. اعضای PSUV پوسترهایی را در سطح شهر نصب کرده اند که پوراس را خائن می نامند. یکی از پوسترها نماد PCV، خروس قرمز، را تغییر داده است تا خروس با عصا باشد، با برچسب «گالو کوجو» یا خروس لنگ، پیامی که به افراد دارای معلولیت بیاحترامی است. یکی دیگر از پوسترهای PSUV، لستر رودریگز، نامزد مخالف را نشان می دهد که ماسکی را که چهره پوراس است، برمی دارد.
کمیته ارتباطات PSUV همچنین تصاویری را در اطراف فیس بوک با طعنه هایی از قبیل "شما می گویید که از من انقلابی تر هستید، اما برای نامزدی که یکی از نامزدهای چاوز نیست، مبارزه می کنید؟" و «در جنگ، تفرقه خیانت است».
اگرچه چاوز برای تشویق و مشروعیت بخشیدن به انتقاد و انتقاد از خود و محکوم کردن بوروکراسی و فساد تلاش زیادی کرده است، واضح است که هیچ بوروکرات PSUV که امیدوار است در قدرت باشد، این کار را نخواهد کرد.
باشگاه های دوستان در رهبری PSUV
متأسفانه، برای بسیاری از نامزدهای PSUV، پیروزی در انتخابات قبل از انقلاب واقعی (مشارکت، سازمان های مردمی، شفافیت، پاسخگویی و غیره) است، زیرا این چیزی است که برای آنها مهم تر است. آنها از PSUV برای به دست آوردن موقعیت های قدرت و پول استفاده می کنند.
"وفاداری" و "انضباط" کوری که آنها ترویج می کنند به نفع آنهاست. علاوه بر این، هنگامی که اعضای PSUV با چنین وفاداری همراه می شوند و از انتقاد خودداری می کنند، آنها را بدیهی می دانند و توسط بوروکراسی PSUV مورد استفاده قرار می گیرند، که برای گوش دادن به آنها احساس فشار نمی کند.
در بسیاری از احزاب انقلابی در سراسر جهان، به ویژه، اما نه منحصراً در شرایط سرکوب، نوعی وفاداری به رهبری مطرح می شود. اما مشروط به این است که اعضای فعال آن رهبری را انتخاب کنند، یا در موارد سرکوب، حداقل آن رهبری را بشناسند و به آن اعتماد کنند. درحال حاضر موضوع این نیست. در مریدا ما نه رهبری منطقهای (و نه رهبری ملی) را انتخاب کردیم، ما آنها را نمیشناسیم، آنها هرگز جلسات جمعی با ما تشکیل نمیدهند، و به هر حال پاسخگو یا شفاف نیستند. کمیته ارتباطات بیانیه های مطبوعاتی زیادی را برای تبلیغ حزب، دولت و دستاوردهای آن منتشر می کند، که خوب است، اما هرگز به اعضا اطلاع نمی دهد که رهبری آن کیست، چرا یا چگونه انتخاب شده اند، چه تصمیماتی گرفته شده است و چرا، یا وضعیت مالی چگونه است.
اگر میتوانستیم نامزد خود (و رهبری منطقهای خود) را انتخاب کنیم، به احتمال زیاد کسی را انتخاب میکردیم که یک فعال واقعی باشد، و از او حمایت کنیم و مایل به مبارزات انتخاباتی برای او باشیم. از بین 23 کاندیدای ایالتی، این امکان وجود دارد که در برخی موارد ما همان نامزدی را انتخاب کنیم که مجری ملی - به عنوان مثال، الیاس جاوا، که در ایالت میراندا شرکت می کند، مورد احترام و اعتماد است. اما باشگاه دوستان، گروههای قدرت نامرئی در بوروکراسی PSUV، که برنامهریزی میکنند و مانور میدهند تا مردم خودشان در جایی که میخواهند باشند، از آن حمایت نمیکنند.
یک زن نوشت صفحه فیس بوک الکسیس رامیرزالکسیس، من تمام مدت از چاوز حمایت میکنم، اما این بار تحمیلها را نمیپذیرم، زیرا خودم را گوسفند کسی نمیدانم، و اگر امروز این انتخاب شما را بپذیریم... بعداً در معرض احتمالات مشابهی قرار خواهیم گرفت. بنابراین من از شما حمایت نمیکنم... بگذارید PSUV بداند که نباید با مردم چنین تهدیدی کرد».
چند نفر گفته اند که شاید اگر PSUV در این انتخابات در مریدا شکست بخورد، «یاد خواهند گرفت»، اما این اولین باری نیست که اشتباه می کنند نامزدهای منطقه ای را از دور کاراکاس انتخاب می کنند. یادگیری آنها به نفع آنها نیست.
یک انتخاب: منابع مالی را تضمین کنید ، یا یک روند مشارکت را تضمین کنید
یکی دیگر از رفقا، یکی از اعضای شورای اشتراکی من، به من گفت: "ما باید به الکسیس [رامیرز] رای دهیم زیرا باید دولت را در قدرت نگه داریم تا بتوانیم منابع [مالی] را برای مریدا تضمین کنیم."
همچنین همه ما پیامهایی را به تلفنهای خود دریافت کردهایم که طرفدار کمپین الکسیس هستند، که در یکی از آنها نوشته شده بود: «الکسیس تضمین کار تیمی هماهنگ با دولت ملی و دولتهای محلی است».
یکی دیگر از رفقای جوان، یک کارمند بخش دولتی و همچنین یک مبارز فداکار، استدلال کرد که انقلابیون باید به الکسیس رای بدهند زیرا، "وضعیت بسیار بحرانی است... ما باید از روند دفاع کنیم، ما دهه ها را در فلاکت گذرانده ایم، نمی توانیم اشتباه کنید، ما نمی توانیم به آن برگردیم.
او به نکته بسیار خوبی اشاره کرد؛ اگر مریدا پس از دوازده سال فرمانداران اصلاح طلب اما طرفدار چاوز، به سراغ لستر رودریگز، کاندیدای مخالف، که در زمانی که رئیس دانشگاه لس آندس (ULA) بود، از مخالفان خشن و مسلح حمایت می کرد، وحشتناک خواهد بود. در میان بسیاری از چیزهای دیگر. با این حال، فرضاً برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اپوزیسیون، چقدر باید از نظر بحث و مشارکت فداکاری کنیم؟ اگر برای سیاستمداران ضد کارگری مانند نامزد حزب PSUV برای بولیوار، فرانسیسکو رانگل، مبارزه می کنیم، دقیقاً از چه چیزی دفاع می کنیم؟ الکسیس چگونه به تعمیق انقلاب کمک خواهد کرد، اگر حتی در برابر مردم پاسخگو نباشد؟ او می تواند منابع مالی دولت ملی را تضمین کند، اما نمی تواند دموکراسی مشارکتی را تضمین کند.
هنگامی که گروهی از ما به دیدن همسایگان در جامعه خود می رفتیم و با جوانان صحبت می کردیم تا ببینیم آیا آنها در یک فعالیت فرهنگی جایگزین شرکت خواهند کرد یا خیر، یک رفیق زن جوان ابراز عصبانیت کرد: "اینجا انقلابی نیست... قدرت مردمی کجاست. ? آنها به ما گوش نمی دهند ، هیچ سازمانی وجود ندارد. "
او آن روز ناامید شد ، و من فکر می کنم او می داند که اگر یک مسئله مشکل ساز باشد ، در واقع یک انقلاب وجود دارد. نکته این است که حتی اگر داشتن الکسیس به عنوان فرماندار تضمین کند که مقدار معینی از منابع به جای انحراف به سمت چیزهای پنهانی در مورد مخالفان، در مورد اپوزیسیون صرف مردم می شود، در انقلاب، اگر مردم نباشند، کم و بیش بی معنی است. گوش دادن به و گفتن و گفتن فقط در مورد این منابع.
الکسیس در صورت انتخاب او بسیار کمی در مورد برنامه های دولت خود صحبت کرده است ، اما پیشنهاد وی در دسترس است اینجا کلیک نمایید. این بر اساس طرح ناسیونال سوسیالیستی 2013-2019 است که چاوز بر آن کمپین زد، به این معنی که بسیار خوب است: آموزش، بهداشت، فرهنگ مبتنی بر جامعه، اخبار جایگزین ایجاد شده توسط جامعه، و غیره، اما این بدان معناست که این برنامه برای موارد خاص طراحی نشده است. نیازهای منطقه ای مریدا اگر او گوش میداد، میتوانستیم به او بگوییم که ما به توالتهای عمومی هم نیاز داریم، و برای بستن مرکز از ترافیک بیحرکت و آلوده، به کمک در راهاندازی سیستمهای بازیافت مبتنی بر جامعه و کشاورزی شهری بیشتر، نیاز به یک مرکز ترک اعتیاد داریم. ، و غیره. اگر پیشنهاد او برای دولت از طرف ما میآمد و ملموستر و مرتبطتر با واقعیت خاص ما بود، این دلیل دیگری بود که مردم انگیزه بیشتری برای مبارزات انتخاباتی و رای دادن به PSUV داشتند.
انتخابات انقلاب نیست
الکسیس و تیم PSUV او به شدت مبارزات انتخاباتی خود را انجام داده اند: همه جا پوسترها و بنرهایی وجود دارد، او تجمعات و بازدید از خانه ها را در تمام پاروکیاهای ایالت انجام داده است، او یک تظاهرات گسترده در مریدا در میدان د توروس (میدان مبارزه با گاو نر) برگزار کرده است. او در جلسات بخشهای مختلف جامعه، مانند معلمان، کارگران حملونقل، و جبهه وکلا صحبت کرده است.
اما کمپین از انرژی، شور و اشتیاق و حضور روزانه در خیابان مانند زمان مبارزات انتخاباتی چاوز برای ریاست جمهوری چند ماه پیش برخوردار نبود. اساساً با یک کمپین انتخاباتی معمولی در کشوری مانند استرالیا، با شعارهای نسبتاً بی معنی، پوسترهایی با چهره نامزد، تی شرت های قرمز رنگ که روی آن نوشته شده است «الکسیس»، و با مردم به عنوان رای دهندگان ارتباط دارد، تفاوتی ندارد. چیز دیگری مد نظر دارید.
در میراندا، به نظر میرسد که انقلابیون کمی بیشتر الهام گرفتهاند، با Jaua یک جایگزین هیجانانگیز برای رها شدن و عدم حکومت، بهویژه در مناطق فقیرتر میراندا، توسط هنریکه کاپریلز، که اخیراً برای ریاستجمهوری برای اپوزیسیون نامزد شده است.
در آن زمان، کاپریلز تلاش زیادی کرد تا به چاوز شباهت داشته باشد، و اصطلاحات انقلابی را به کار برد - از «عدالت برای فقرا» و در مورد «بهبود مأموریتها» صحبت کرد، زیرا میدانست چاوز و آرمان او چقدر قوی است. اکنون، کاپریلز به گذشته خود بازگشته است و ادعا می کند که پیشنهادات جائوا در کوبا نوشته شده است و می گوید: "ما نمیراندا را به کاسترو-کمونیسم تحویل نمی دهیم".
اینجا در مریدا، لستر رودریگز به سختی کاری انجام داده است. در واقع، برخی از ما تعجب می کنیم که آیا او هنوز تعطیلات خود را در اروپا تعطیل می کند. تیم او چند پوستر با شعار پیش پاافتاده و رقت انگیز «مفتخرانه مریدین» نصب کرده است، و به نظر می رسد او چند بیانیه مطبوعاتی منتشر کرده است که نشان می دهد PSUV بودجه خود را از PDVSA دریافت می کند، اما همین.
اگر کارها طور دیگری انجام می شد، همانطور که اشاره کردم، می توانستیم به راحتی در مریدا برنده شویم. اما علیرغم ارتباط الکسیس با چاوز، اکثر مردم کاملاً واضح هستند که آنها یکسان نیستند، و برخی از مردم احساس می کنند که PSUV انقلابی را که ما می خواهیم نشان نمی دهد.
نبردهای انتخاباتی باید برای محافظت و حفاظت از انقلاب انجام شود و حتی گاهی اوقات آن را به پیش ببرد، اما بسیاری از "رهبران" PSUV نمی دانند یا نمی خواهند بفهمند که انقلاب زمانی است که مردم سازماندهی می کنند و قدرت را به دست می گیرند. در جوامع خود ، مکان های کار و در سطح ایالتی و ملی نیز. انقلاب این نیست که بوروکراتهای غیر منتخب در افسران دارای تهویه مطبوع برگهها را امضا کنند و مهر بزنند و بقیه ما یک تیشرت قرمز با نام یکی از آن بوروکراتها بپوشیم و بعد به آنها رای دهیم.
اهمیت دادن بسیار به این انتخابات و نامیدن آنها "بحرانی" این ایده را تقویت می کند که ما باید از چنین افرادی انتظار داشته باشیم که هر کاری برای ما انجام دهند. در واقع، اگر اپوزیسیون بر ایالت مریدا و هر ایالت دیگر پیروز شود، این دلیل خوبی برای تعمیق انقلاب، توزیع منابع بیشتر مستقیماً بین سازمانهای مردمی است. شوراهای جمعی ، کمون ها ، شوراهای کارگران ، جنبشها ، شرکتهای تولید اجتماعی (EPSS) و غیره. این ، و درگیر کردن آن سازمان ها در تصمیم گیری در مورد توزیع منابع ، انقلاب است. سلب تدریجی قدرت از دولت های ایالتی فاسد ساختاری که مسئولیت پذیری در قبال مردم یا مشورت با آنها ندارند، ضروری است.
انتقاد بی نظم ما
علیرغم جو کنونی برچسب زدن به هر کسی که از الکسیس انتقاد میکند، "خائن"، بحثها و انتقادات علنی زیادی در میان انقلابیون مریدا وجود داشته است - نکته مثبتی که نشاندهنده رشد و بلوغ بسیاری از فعالترین افراد است. بسیاری از مردم به پوراس رای می دهند- بیشتر به عنوان بیانیه ای انتقادی تا حمایت از او به ویژه. بسیاری دیگر مقالاتی برای سایت رسانه ای جایگزین Aporrea نوشته اند و نارضایتی خود را ابراز کرده اند.
متأسفانه، در حال حاضر، چنین انتقادی سازماندهی نشده است و از این رو به فشار شدید تبدیل نمی شود.
ما هنوز به عنوان یک نویسنده در حال یادگیری و «تمرین» انقلاب هستیم، خوزه دوکه"مثل یک کودک یک ساله که راه رفتن را یاد می گیرد و در هر نیم متری می افتد". طبیعی است که صاحبان قدرت در مقابل تغییر مقاومت می کنند و اشکالی ندارد و مفید است که مشکلات و موانعی برای ما وجود داشته باشد. وقتی با آنها می جنگیم یاد می گیریم، قوی تر می شویم و شکست دادن انقلاب سخت تر می شود.
با نگاه کردن به دینامیک پشت صحنه PSUV به این شکل، همه چیز می تواند بسیار وحشتناک و نگران کننده به نظر برسد. اما مهم است که به یاد داشته باشیم که این انقلاب چقدر پیچیده است، و در این تحلیل من فقط یک جنبه از آن را بررسی کرده ام. از سوی دیگر، کشاورزی شهری به دلیل ابتکارات مردمی و حمایت دولت در همه جا رشد می کند، زندانیانی هستند که ساختن مستند یاد می گیرند، خدمات دندانپزشکی رایگان در سه بلوک خانه من وجود دارد، جوانانی که در مورد تغییرات آب و هوایی و ضد مصرف گرایی رپ می زنند. یکشنبه گذشته در میدان محلی ما، بچهها در حصار از طریق آموزش دموکراتیک، جایگزین، و خیلی چیزهای دیگر، آبرومند میشوند.
سطوح علاقه و درک سیاسی عمومی در حال افزایش است و شجاعت، مبارزه مردمی و عزم آن الهام بخش است. این موارد بخشی از پادزهر عناصر ترش در PSUV هستند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا