به طور عجیبی سفارت آمریکا در دمشق تقریباً با عراق روبرو می شود. هنگامی که نیروهای آمریکایی در سال 2003 برای سرنگونی صدام حسین در دره فرات غرش کردند، تضاد بین این دو ساختمان آشکار بود. قلعهای ممنوعه که کمتر کسی میخواست از آن بازدید کند، در یک طرف جاده قرار داشت که توسط ستونهای سیمانی، پردههای ضد گلوله و دیوارهای بلند احاطه شده بود. در همان نزدیکی، انبوهی از داوطلبان مشتاق - فلسطینیها، الجزایریها، سوریها و سعودیها - با هیجان دور هم جمع شدند یا برای گرفتن ویزای عراق در صف ایستاده بودند تا بتوانند به مبارزه برای دفاع از سرزمین عربی بپیوندند.
رئیس جمهور بشار اسد شاید با الهام از این هجوم همبستگی مردمی پان عرب، در آن مرحله ناسیونالیستی و نه جهادی، مصاحبه ای با مطبوعات سوریه انجام داد و در آن ابراز امیدواری کرد که آمریکایی ها در جنگ شکست بخورند. سخن بی نظیری بود. هیچ یک از رهبران عرب دیگر جرأت نکرد همین حرف را بزند. وقتی سوریه این هفته در خانه سگ در شورای امنیت سازمان ملل بود، نتوانستم این داستان دو سفارت را به یاد بیاورم. فهرست شکایات آمریکا علیه سوریه حاوی موضوعات متعددی است که در میان آنها آرزوی اسد برای شکست آمریکا در سال 2003 هرگز به طور علنی ذکر نشده است. با این حال، سخت است که احساس نکنیم این اظهارات - مسلماً شجاعانه، احتمالاً غیرعاقلانه - هنوز هم در میان واشنگتن نیست.
به نوعی آنها نقطه عطفی بودند. تا آن زمان سوریه مورد محاکمه دولت های غربی بود. پس از 9 سپتامبر، رئیس اطلاعات نظامی آن، آصف شوکت، که برادر همسر اسد و مظنون اصلی مرگ رفیق حریری، نخست وزیر سابق لبنان است، از نزدیک با آژانس های ضد تروریستی آمریکا همکاری کرد. حمایت سوریه از حماس و حزب الله، که اکنون به دلیل اصلی شکایت تبدیل شده است، قابل تحمل بود. سوریه یک کرسی در شورای امنیت سازمان ملل داشت و با خوشحالی بوش و بلر، از قطعنامه اعزام بازرسان تسلیحاتی به بغداد در آستانه تهاجم آمریکا در سال 11 حمایت کرد.
جنگ عراق همه چیز را در هر دو طرف تغییر داد. وقتی آمریکایی ها در مرحله اول پیروز شدند، اسد انگیزه کمی در کمک به آنها دید. انتظار داشت مجازات شود. نئومحافظهکاران واشنگتن، سوریه را به فهرست «آدمهای بد» خود اضافه کردند و آن را هدفی نرمتر از ایران میدانستند.
قتل رفیق حریری را باید در این زمینه دید. اگر پیشفرضهای گزارش مهلیس درباره گناه سوریه درست باشد، دمشق فقط مرتکب یک اشتباه جنایتکارانه نشده است. مرتکب یک اشتباه بین المللی شد. این راه را برای ایالات متحده باز کرد تا یک مناقشه دوجانبه را به نبرد بین سوریه و بقیه جهان تبدیل کند، در حالی که رژیم اسد در اسکله شورای امنیت حضور دارد در حالی که سایر کشورهای عربی سکوت می کنند یا به شدت از آن می خواهند که همکاری کند.
علیرغم انزوای سوریه، برخی تحلیلگران معتقدند اسد هنوز می تواند فرار کند. آنها استدلال میکنند که او میتواند بازرسان بینالمللی را همراهی کند، درست همانطور که قذافی در زمان افزایش فشار لاکربی انجام داد، و در مورد شرایطی که تحت آن رعایت میکند و اینکه هر مظنونی در این پرونده باید توسط چه دادگاهی محاکمه شود، چانهزنی کند. آنها ادعا می کنند که تهدید تحریم ها توخالی است، زیرا کشورهای کمی خواهان آن هستند، از جمله لبنان که از نظر اقتصادی نیز آسیب خواهد دید.
برخی دیگر می گویند فشار بر سوریه بسیار زیاد است و اسد چاره ای جز همکاری با سازمان ملل از طریق قربانی کردن مورد اعتمادترین همکارانش ندارد و در نتیجه اگر آنها علیه او کودتا کنند، بقای خود را به خطر می اندازد. مردانی که در گزارش مهلیس به آنها اشاره شده «گارد قدیمی» نیستند که به پدر اسد، بنیانگذار رژیم کنونی، نزدیک بودند و از پسرش بیگانه شدند. شواهد نشان می دهد که آنها می خواستند از حضور سوریه در لبنان بکاهند. مظنونان کلیدی بخشی از "گارد جدید" هستند - اگرچه مشخص نیست که آیا آنها رئیس جوان خود را در جریان قرار داده اند یا خیر.
عامل ناشناخته تأثیر بحران اخیر بر سیاست داخلی سوریه است. آیا اصلاحات را تعجیل می کند یا به تاخیر می اندازد؟ علیرغم تمام صحبت هایش در مورد دموکراسی سازی در خاورمیانه، خواسته های واشنگتن در مورد سوریه عمدتاً به سیاست خارجی مربوط می شود. اسد قبلاً نشان داده است که مایل است نقش خود در لبنان را کاهش دهد و تمام نیروهای سوری را در بهار امسال خارج کرد. اگر بخواهد تلاش بیشتری برای جلوگیری از جریان داوطلبان عرب برای پیوستن به شورش عراق انجام دهد یا نمایندگان حماس و جهاد اسلامی را از دمشق اخراج کند، آیا ایالات متحده راضی خواهد بود؟ وقتی کاندولیزا رایس می گوید که ایالات متحده خواهان «تغییر رفتار» است نه «تغییر رژیم»، منظور او رفتار سوریه در صحنه بین المللی است.
اسد این را می داند، به همین دلیل است که او همیشه با کارت اسلام گرایان بازی می کند و هشدار می دهد که اگر او برود در سوریه بدتر از این اتفاق خواهد افتاد. نیمی از دولت بوش این ترس را باور دارد، درست همانطور که در مورد فلسطین باور دارد، جایی که حماس به نظر می رسد در انتخابات ژانویه عملکرد خوبی خواهد داشت، و در مصر، جایی که نامزدهای اخوان المسلمین می توانند ده ها کرسی پارلمان را در این ماه به دست آورند. اگر نمی تواند هر دو را داشته باشد، واشنگتن معمولاً رژیم های مطیع را به رژیم های دموکراتیک ترجیح می دهد.
سیاست داخلی سوریه در حال تغییر است و اگر تضعیف رژیم اسد از طریق تحقیقات حریری مخالفان داخلی را جسورتر کند، خیلی بهتر است. روز یکشنبه حدود دوازده حزب سکولار، از جمله پان عربیست ها، برخی از فعالان چپ و دو گروه کرد، "بیانیه دمشق" را منتشر کردند و خواستار لغو قانون اضطراری 42 ساله و آزادی زندانیان سیاسی شدند. اخوان المسلمین، از مقر تبعید خود، به سرعت این بیانیه را تأیید کرد و یک جبهه مخالف گسترده ایجاد کرد که به طرز قابل توجهی شبیه به آنچه در مصر اتفاق افتاده است.
این قطعاً چشمگیرترین نشانه فعالیت مخالفان از زمانی است که اسد پنج سال پیش به قدرت رسید و متعاقباً برنامه اصلاحات را آغاز کرد - و سپس لغو کرد. اپوزیسیون طرفدار سرنگونی رژیم نیست. بسیاری خواهان یک دولت وحدت ملی هستند که در آن بعثی ها نقش اصلی را حفظ کنند.
در مواجهه با این آشفتگی خلاقانه، دولت های خارجی باید با احتیاط عمل کنند. شمشیربازی به رهبری آمریکا می تواند سوری ها را در پشت رژیم متحد کند، درست همانطور که در ایران انجام داده است. حمله نظامی آمریکا بدتر خواهد بود. نیویورک تایمز اخیراً گزارش داد که نیروهای آمریکایی در چندین نوبت در «تعقیب داغ» شورشیان یا برای حمله به خانههای امن ادعایی آنها از مرز عراق عبور کردهاند. در یک درگیری، نیروهای سوری کشته شدند. این روزنامه گفت که در اول اکتبر، کاخ سفید در مورد انواع تحرکات علیه سوریه، از جمله عملیات ویژه در داخل این کشور، بحث کرده است.
این اطلاعات ممکن است برای افزایش فشار بر اسد طراحی شده باشد. اگر آنها به فعالیت نظامی آشکار منجر شوند، مطمئناً نتیجه معکوس خواهند داشت. شکست عراق نشان می دهد که مسیر سازمان ملل متحد تنها مسیری است که هم از حمایت بین المللی برخوردار است و هم می تواند کارساز باشد. یکجانبه گرایی به سبک بوش راهی ثابت شده به سوی فاجعه است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا