راهپیمایی آمریکا به سمت یک جنگ فاجعه بار در عراق در رسانه ها آغاز شد، جایی که تهاجم غیرقانونی ایالات متحده به یک کشور عربی به عنوان یک گزینه سیاسی مشروع معرفی شد، سپس به عنوان یک گزینه محتاطانه و ضروری مورد بحث قرار گرفت. اکنون، یک گفتگوی رسانه ای ناقص مشابه درباره ایران در حال افزایش است.
ماه گذشته، بار جو کلاین هشدار داد منابع دولت اوباما به او گفته بودند که بمباران تأسیسات هستهای ایران «بازگشت روی میز» است. در مصاحبه ای با سی ان ان، مدیر سابق سیا، دریاسالار مایک هیدن، بعدی سخن گفت پویایی "غیرقابل اجتناب" به سمت رویارویی، ادعا می کند که بمباران گزینه مناسب تری برای دولت اوباما نسبت به جرج دبلیو بوش بود. را قطعه د مقاومت با این حال، در جدیدترین درام هشدارهای بمب، ایران از جفری گلدبرگ در ماهنامه آتلانتیک. او که یک روزنامه نگار با نفوذ در محافل طرفدار اسرائیل است، به کریدورهای قدرت اسرائیل نیز دسترسی دارد. از آنجایی که بعید بود تحریم ها ایران را مجبور به عقب نشینی از پروژه غنی سازی اورانیوم خود کند، گلدبرگ از خوانندگان دعوت کرد تا باور کنند که احتمال اینکه اسرائیل تا تابستان آینده به این کشور حمله نظامی کند، بیش از حد است.
قطعه او که بحث های قابل توجهی را هم در فضای وبلاگ و هم در رسانه های سنتی برانگیخت، قطعاً یک قطعه عجیب بود. به هر حال، با وجود نمایشهایی که او به کار گرفت، از جمله توصیفهای واضح از نقشه نبرد اسرائیل، و تمایلش به ترسیم ایران بهعنوان آشویتس جدید، او همچنین تصریح کرد که بسیاری از منابع بلندپایه اسرائیلیاش به سادگی باور نداشتند که ایران سلاحهای هستهای پرتاب کند. علیه اسرائیل، حتی اگر آنها را به دست آورد.
با این وجود، گلدبرگ هشدار داد، در غیاب پرچم سفید ایران به زودی، اسرائیل واقعاً آن جنگ را در تابستان 2011 آغاز خواهد کرد و به نوبه خود، تضمین شده بود که منطقه را در هرج و مرج فرو خواهد برد. پیام: دولت اوباما بهتر است اقدامات بیشتری برای مقابله با ایران انجام دهد وگرنه اسرائیل دیوانه خواهد شد.
برای بسیاری از منتقدان مترقی او فراموش نمی شود که وقتی نوبت به حمایت از حمله احتمالی به عراق در سال 2002 رسید، گلدبرگ ثابت کرد موثر در لابی کردن آمریکای لیبرال، به ویژه از طریق گزارشهای او مبنی بر «شواهد» مرتبط با صدام حسین و القاعده. او در آن زمان و هم اکنون خود را به عنوان یک گفتوگو معرفی میکند که هیچ دیدگاهی ندارد. در جدیدترین او اطلس او در مورد حمله نظامی به ایران اظهار داشت که «دوگانگی عمیق و فلجکننده» دارد و متعاقباً در مصاحبههای رادیویی مدعی شد که «شخصاً مخالف» اقدام نظامی است.
با این حال، مقاله او به راحتی از تناقضات آشکار در آنچه که منابع اسرائیلی اش به او می گفتند نادیده گرفته شد. علاوه بر این، او دیدگاه های مستثنی شده از سوی رهبران اسرائیل که ممکن است روایت او را به چالش بکشند که در آن یک دولت یهودی درگیر احساس میکند که چارهای جز انجام یک حمله نظامی کیشوتیو ندارد. چنین حمله ای، همانطور که او آن را ارائه کرد، امید محدودی به انجام بیش از عقب انداختن مختصر برنامه هسته ای ایران، شاید به قیمت فاجعه بار خواهد داشت، و بنابراین رهبران اسرائیل تنها به این دلیل وارد عمل می شوند که معتقدند «گویم ها» جلوی آشویتس دیگری را نمی گیرند. . یا همانطور که دوست من پل وودوارد، سردبیر جنگ در زمینه وب سایت، پیام اسراییل به آمریکا را به طرز درخشانی خلاصه کرد: "شما باید کاری را انجام دهید که ما نمی توانیم، زیرا اگر انجام ندهید، ما انجام خواهیم داد."
گلدبرگ اصرار دارد که او صرفاً بحثی را درباره چگونگی مقابله با ایران آغاز کرده است و این بحث در حال حاضر در جریان است. با شرایط او - یعنی مانند سلف خود در جنگ عراق، بر اساس یک احساس ساختگی از بحران و ضرب الاجل های خودسرانه.
جمعه گذشته، نیویورک تایمز گزارش دولت اوباما اسرائیل را متقاعد کرده بود که نیازی به عجله در این موضوع نیست. مقامات دولت خاطرنشان کردند، اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای بگیرد (که این کار را نکرده است)، با اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به طور معمول بر کار هستهای آن نظارت میکنند، سریعاً مقاصد خود را روشن میکند. معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT). پس از آن، هنوز یک سال یا بیشتر برای مونتاژ اولین سلاح خود نیاز دارد.
به عبارت دیگر، با وجود برنامه نفس گیری گلدبرگ دو دقیقه تا نیمه شب، هیچ اضطراری در مورد بحث اقدام نظامی علیه ایران وجود ندارد. و پس از آن، البته، این سؤال در مورد همان مقدمات «بحث بمب-یا-به-بمب» وجود دارد. شاید پس از این همه سال شیدایی هستهای وسواسآمیز ایران، درخواست یک لحظه سلامت عقل در مورد ایران و بمب خیلی زیاد است. با این حال، اگر واقعاً چند سال فرصت داریم تا درباره این موضوع فکر کنیم، در مورد شروع با پرسیدن سه سؤال مهم، که مناظرهکنندگان ما ترجیح میدهند از هر کدام اجتناب کنند یا نادیده بگیرند، چطور؟
1. آیا ایالات متحده حق دارد جنگهای تجاوزکارانه را بدون تحریک، برخلاف قوانین بینالمللی و اجماع بینالمللی، صرفاً بر اساس سوء ظن خود در مورد نیات آینده کشور دیگر آغاز کند؟
یا به صراحت بگویم، کارمندان سابق شورای امنیت ملی، فلینت لورت و هیلاری مان لورت داشته باشد: آیا آمریکا حق دارد به ایران به دلیل غنیسازی اورانیوم حمله کند؟
این ایده که ایالات متحده حق دارد بر اساس تصورات تند تندروهای اسرائیلی الهام گرفته از کتاب مقدس دست به چنین اقدام فاجعه باری بردارد - گلدبرگ قبلاً پیشنهاد کرده بود که نخست وزیر نتانیاهو معتقد است که ایران تناسخ در جسم تازه از عمالقیان کتاب مقدس، دشمنان فانی که عبرانیان باستان میبایست از بین ببرند – یا صرفاً حفظ انحصار اسرائیل بر نیروی هستهای در خاورمیانه، به همان اندازه که عجیب و غریب است، بیملاحظه است. حتی بحث در مورد امکان حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران به عنوان یک سیاست منطقی، بدون هرگونه تجاوز ایران یا حتی شواهد محکمی مبنی بر اینکه رهبری ایران قصد دارد نسخه خود از جنگ تهاجمی را به راه بیندازد، نشان می دهد. احترام ناشایست به آنچه در غیر این صورت گام هایی فراتر از محدوده بحث منطقی سیاست خارجی تلقی می شود.
شاید کسی در کانون رسانهای ما بتواند فقط چند لحظه بپرسد که چرا در خارج از ایالات متحده و اسرائیل، هیچ حمایتی - نادا، صفر، زیپ - برای اقدام نظامی علیه ایران وجود ندارد. در دنیای گلدبرگ، این ممکن است چیزی بیش از هیولای ابدی یهودی ستیزی نباشد که سر زشت خود را به شکل تحقیر برای ظهور امالک/هامان/تورکومادا/هیتلر دیگر بالا می برد. با این حال، خوانش دقیقتر از وضعیت بینالمللی نشان میدهد که اکثر جامعه بینالمللی به سادگی دیدگاه هشداردهندهای درباره آنچه برنامه هستهای ایران نشان میدهد، ندارند.
در واقع، قابل توجه است که در دنیای گلدبرگ، اعراب و ایرانیان هرگز نمی توانند صحبت کنند. به ما گفته میشود که اعراب مخفیانه از اسرائیل یا آمریکا میخواهند که تأسیسات هستهای ایران را بمباران کنند، زیرا میترسند که دستیابی به سلاحهای هستهای رقبای ایرانی آنها را جسور کند. بنابراین داستان میگوید، آنها نمیتوانند این را در ملاء عام بیان کنند. البته زمانی که رهبران عرب چنین کنند به صورت عمومی بیان کند مخالفت آنها با ایده آغاز جنگ دیگری در خاورمیانه، در بحث رهبری گلدبرگ نادیده گرفته می شوند.
به همین ترتیب، رد پیشفرض دیرینه واشنگتن مبنی بر اینکه امنیت ویژه اسرائیل باید از هرگونه بحث در مورد ایجاد خاورمیانه عاری از هستهای مستثنی شود، خارج از محدوده داستان بحث ایران باقی میماند. و انتظار نداشته باشید که هیچ اشاره ای به نظرسنجی سالانه معتبر دانشگاه مریلند از افکار عمومی عرب شود. پس از همه، آن را به تازگی گزارش بر خلاف ادعای جهان عرب که تحت تهدید تسلیحات اتمی ایران خشمگین است، 57 درصد از مردم عرب در واقع معتقدند که ایران مجهز به سلاح هسته ای برای خاورمیانه خوب است!
این ایده که رژیم ایران ممکن است برای هر هدفی غیر از نابودی اسرائیل وجود داشته باشد نیز تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. به اندازه کافی عجیب، ایرانی ها اصلاً در «مناظره» آمریکا حضور چندانی ندارند (فراتر از استناد به اظهارات شبه ملاهای دیوانه توسط برخی رهبران ایرانی که آرزو دارند اسرائیل ناپدید شود). رابطه طولانی و ظریف بین اسرائیل و جمهوری اسلامی، به عنوان توضیح داده شده توسط تریتا پارسی، نویسنده اتحاد خائنانه: معامله های مخفی اسرائیل، ایران و ایالات متحده، به سادگی نادیده گرفته می شود. همچنین، هر نشانه ای که رهبران ایران ارائه کرده اند نشان می دهد که آنها قصد حمله به اسرائیل یا هر کشور دیگری را ندارند. در واقع، در بحث گلدبرگ، سیاست داخلی هم در ایالات متحده و هم در اسرائیل به عنوان یک عامل مهم در تصمیم گیری های آینده درک می شود. ایران، با جنبش سبز در حال حاضر سرکوبتلقی می شود که اصلاً سیاست داخلی ندارد، فقط آن ملاهای دیوانه.
2. حتی اگر ایران به ابزاری برای ساخت سلاح هسته ای دست یابد، آیا این دلیل موجه یا محتاطانه ای برای شروع جنگ خواهد بود؟
اگر ایران واقعاً توانایی ساخت تسلیحات هستهای را دنبال میکند، رهبرانش این کار را در پاسخ به یک محیط استراتژیک انجام میدهند که در آن دو دشمن کلیدیاش، آمریکا و اسرائیل، و دو تن از دوستان یا گاهی دشمنانش، روسیه و پاکستان. ، زرادخانه های هسته ای قابل توجهی دارند. با همه اظهارات هوشیارانه، موضع امنیتی ایران در درجه اول بر بقای رژیم آن متمرکز است. برخی از مقامات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در رسانههای اسرائیل نقل شدهاند که میگویند انگیزه ایران در جستجوی سلاح هستهای در درجه اول جلوگیری از تهدید مداخله آمریکا با هدف تغییر رژیم است.
بیشتر ایالتها سیستمهای تسلیحاتی را بهعنوان هدف خود دنبال نمیکنند و بیشتر دولتها بقای خود را در اولویت قرار میدهند. به همین منظور است که آنها به سیستمهای تسلیحاتی دست مییابند - برای محافظت، تقویت یا پیشبرد موقعیت استراتژیک خود یا افزایش شانس در برابر رقبای قدرتمندتر. به عبارت دیگر، درگیریهایی که انگیزه دستیابی به سلاحهای هستهای را تقویت میکنند، خطرناکتر از خود سلاحها هستند و مشکل آن سلاحها را نمیتوان جدا از آن درگیریها بررسی کرد.
ایران که برای نابودی برنامه انرژی هستهایاش بمباران شده بود، احتمالاً از این تجربه برای ایالات متحده و متحدانش در دهههای آینده بسیار خطرناکتر از ایران بیرون میآمد که سلاحهای هستهای در دسترس داشت. تنها راه کاهش خطر تشدید رویارویی با ایران این است که به طور مستقیم به درگیری بین تهران و رقبای آن پرداخته شود و به دنبال راه حلی باشد. روش زندگی که منافع متضاد آنها را مدیریت کند.
متأسفانه، چنین گفت وگویی بین واشنگتن و تهران به ندرت آغاز شده است، حتی در حالی که در میان هشدارهای هشداردهنده، گلدبرگ و دیگران اصرار دارند که باید آن را محدود کرد تا از «بازی زمان» توسط ایرانی ها جلوگیری شود.
3. آیا ایران واقعا در حال ساخت سلاح هسته ای است؟
خیر، این نیست. این نتیجه گیری است CIA، آژانس بین المللی انرژی اتمی که بازرسان آن در داخل تاسیسات هسته ای ایران هستند و اکثر سازمان های اطلاعاتی جهاناز جمله اسرائیلی ها. اطلاعات آمریکا بر این باور است که ایران از یک برنامه انرژی هستهای غیرنظامی برای جمعآوری بسیاری از زیرساختهایی استفاده میکند که میتواند در آینده برای ساخت بمب مورد استفاده قرار گیرد، و همچنین ممکن است ایران به کار تئوریک برای طراحی چنین سلاحی ادامه دهد.
با این حال، افسران واشنگتن و تشکیلات دفاعی آن معتقد نیستند که ایران در حال حاضر در حال ساخت سلاح هستهای است و نه اینکه رهبری آن تصمیم نهایی را برای این کار گرفته است. در واقع، به نظر میرسد اجماع بر این است که ایران مواد هستهای را به سلاح هستهای نمیرساند، اما در «ظرفیت شکست» کوتاهی میکند - توانایی، به عنوان مثال، ژاپن برای حرکت نسبتاً سریع برای ساخت چنین سلاحی. در حال حاضر، به عنوان نیویورک تایمز طبق گزارش، بازه زمانی "شکست"، اگر همه چیز خوب پیش برود (و ممکن است نباشد)، حدود یک سال خواهد بود، پس از آن ایران مواد شکافت پذیر کافی برای یک بمب را در اختیار خواهد داشت. (در مقایسه، تصور میشود که اسرائیلیها دارند 200 به 400 تسلیحات هسته ای در برنامه اعلام نشده خود، پاکستانی ها بین 70 تا 90 و ایالات متحده بیش از 5,000 سلاح هسته ای دارند. برای آزمایش.
برای هیدن، مدیر سابق سیا، چنین ظرفیت فراری "به اندازه داشتن سلاح واقعی آنها بی ثبات کننده خواهد بود." او یک جهش منطقی است که حفظ آن دشوار است، مگر اینکه باور داشته باشید که ارزش آغاز جنگ را دارد تا در بدترین حالت، از دستیابی ایران به یک برگ برنده دفاعی جلوگیری کند که ممکن است از حمله به آن جلوگیری کند.
فعالیت های غنی سازی ایران البته ناقض قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد است که با تحریم ها حمایت می شود. آنها به این دلیل تحمیل شدند که از ایران بخواهند برنامه غنیسازی خود را تا زمانی که نگرانیهای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد تبعیت از الزامات افشای و شفافیت NPT را برآورده نکند - به ویژه زمانی که به جنبههایی از برنامهاش که بهطور مخفیانه تدوین شدهاند و شبهههایی را ایجاد کردهاند، به تعلیق درآورد. در مورد استفاده آینده آنها
سه سال قبل از اینکه کره شمالی در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند یک سلاح هسته ای آزمایش کند، مجبور شد از NPT خارج شود و بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را اخراج کند. ایران در چارچوب معاهده باقی می ماند. حتی در حالی که بن بست بر سر برنامه هسته ای این کشور ادامه دارد، تلاش های جدیدی برای میانجی گری یک توافق اعتمادسازی برای مبادله اورانیوم غنی شده ایران با میله های سوخت تولید شده در خارج از کشور برای تامین انرژی یک رآکتور تهران که ایزوتوپ های پزشکی تولید می کند، در جریان است.
البته هیچ کدام از اینها آسان نخواهد بود. دو طرف اصلی در تلاشند تا شروط متقابل خود را بر هر توافقی تحمیل کنند: واشنگتن از ایران میخواهد که حق غنیسازی اورانیوم خود را که بر اساس معاهده تضمین شده است، نادیده بگیرد، زیرا این امکان را به ایران میدهد تا مواد بمب تولید کند. ایران قصد ندارد از این حق چشم پوشی کند. ستون های دیرینه متانت سیاست خارجی مانند سناتور جان کری و کالین پاول، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش و وزیر امور خارجه، علناً موضع ایالات متحده را غیرقابل دفاع دانسته اند.
پیشنهاد این که برنامه هستهای کنونی ایران معادل امنیتی ساعتی است که تا نیمهشب را نشان میدهد، هیستری محاسبهشدهای است که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. گلدبرگ میگوید آه، اما نکته اینجاست که اسرائیلیها معتقدند که چنین است. آره، پاسخ ها گری سیک، تحلیلگر سابق ایران در شورای امنیت ملی، اکنون در دانشگاه کلمبیا مشغول به کار است، اما اسرائیلی ها و برخی آمریکایی ها مدعی هستند که ایران از سال 1992 تنها چند سال با سلاح هسته ای فاصله دارد.
مقدمات بحثی که به تازگی توسط قطعه گلدبرگ آغاز شد، کاملاً نادرست است. مهمتر از آن، آنها به طور قابل ملاحظه ای خطرناک هستند، زیرا آنها از روی سه سؤال اساسی که در بالا ذکر شد جهش می کنند و مستقیماً به بحث در مورد جنگ در میان چشم اندازهای نابودی می پردازند. این کمپین وحشت اختراع گلدبرگ نیست. الان خیلی وقته که با ما بوده گلدبرگ تنها وسیلهای برای گفتگوی آمریکایی است که توسط دیگران آغاز شده است، از جمله کسانی که در سالهای بوش به عنوان نئومحافظهکاران شناخته میشوند، که مدتها رویای جنگ با ایران را در سر میپرورانند و همانطور که خوان کول اخیراً اشاره کرد، برنامه ریزی برای چنین جنگی در یک دولت جمهوریخواه آینده، اگر نه زودتر.
به طور مشابه، در میان اسرائیلیها، بهویژه نخستوزیر نتانیاهو معتقد است که آمریکاییها از نظر سیاسی ضعیف هستند. او گفت: خیلی زیاد خطاب به گروهی از شهرک نشینان اسرائیلی در ویدئویی که اخیرا منتشر شده است: «من می دانم آمریکا چیست. آمریکا چیزی است که می توانید خیلی راحت حرکت کنید، آن را در مسیر درست حرکت دهید. آنها در راه [ما] قرار نخواهند گرفت.»
از طریق گلدبرگ، رهبر اسرائیل و دستیارانش با داستانهای تاریک آشویتس و امالکیتها و خود نتانیاهو به عنوان گروگان، به معنای فرویدی، به دنبال «به حرکت درآوردن آمریکا در مسیر درست» هستند. در مواجهه با تهدیدهایی که متوجه یهودیان می شود، هرگونه ضعفی را تحمل نکنید. منابع گلدبرگ، از جمله نتانیاهو، کاملاً روشن میکنند که باور ندارند ایران به اسرائیل حمله کند. در عوض، آنها هشدار میدهند که سلاح هستهای ایران حماس و حزبالله را جسور میکند، اگرچه منطق در آنجا واقعاً ضعیف است. به هر حال، اگر ایران به تنهایی با سلاح هسته ای به اسرائیل حمله نمی کند، چرا برای دفاع از متحدان شورشی خود این کار را انجام می دهد؟
ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، پیشنهاد کرده است که ایران مجهز به سلاح هستهای بهترین و باهوشترین اسرائیلیها را وادار به مهاجرت میکند، زیرا آنها افراد باهوشی هستند که میتوانند زندگی خوبی برای خود در هر نقطه از جهان بسازند. در واقع، و آنها سال هاست که دقیقاً همین کار را می کنند. حدود 750,000 یهودی اسرائیلی اکنون در خارج از کشور زندگی می کنند - از هر شش اسرائیلی یک نفر - دقیقاً به این دلیل که یهودی ستیزی دیگر تهدیدی برای زندگی یهودیان در بیشتر کشورهای صنعتی نیست. هیچ کدام از اینها ربطی به بمب ایرانی ندارد. این به ناامیدی رهبری اسرائیل مربوط می شود که 63 درصد از یهودیان جهان جای دیگری را برای زندگی انتخاب کرده اند.
علیرغم پیشبینی وحشتانگیز گلدبرگ، دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم، علیرغم همه تهدیدها و تهدیدهایش، اسرائیل در واقع ایران را در سال آینده یا به این زودی بمباران نخواهد کرد. اما آیا اسرائیلیها دوست دارند که ایالات متحده در مقابل دشمن اصلی منطقهای خود قرار بگیرند؟ شما شرط می بندید که آنها انجام دهند. در واقع، نتانیاهو پیوسته اصرار دارد که ایالات متحده موظف است در رویارویی با ایران رهبری کند.
در مقاله گلدبرگ به وضوح مشخص است که اسرائیلیها تلاش میکنند فضایی ایجاد کنند که در آن ایالات متحده در مسیر تشدید فشار قرار گیرد، تحریمهای بیشتر و بیشتری را اضافه کند، و در صورت عدم موفقیت، «همه گزینهها» را روی میز نگه دارد.
در تفسیر عالی که منطق استدلال گلدبرگ را از بین می برد، دیوید کی - آمریکایی که به عنوان بازرس تسلیحات UNSCOM در جستجوی سلاح های کشتار جمعی در عراق پس از تهاجم ایالات متحده خدمت می کرد - پیشنهاد می کند که:
«اسرائیل درگیر جنگ روانی با دولت اوباما است – و این فقط تا حدی به ایران مربوط میشود. فلسطینیها که تمایلی به ایجاد و آسیب دائمی به روابط خود با آمریکا ندارد، تجاوز به برنامه هستهای ایران و نیاز به اقدام نظامی زودهنگام، یک ضد چانهزنی خوب است... اگر آمریکا میخواهد از حمله قریبالوقوع اسرائیل جلوگیری کند، باید امتیازاتی بدهد. به اسرائیل درباره مسائل فلسطین.»
ایجاد احساس بحران در جبهه ایران، محدود کردن گزینههای آمریکا در اذهان عمومی، و ممانعت از بحث واقعی درباره سیاست آمریکا در قبال ایران ممکن است اهداف متعددی را برای گروههای ذینفع مختلف دنبال کند. با این حال، روی هم رفته، همه بحث ها را به یک موضوع تقلیل می دهند: با توجه به بعید بودن تسلیم شدن ایران، چه زمانی باید آن گزینه نظامی را که «روی میز» نگه داشت، اعمال کرد. هدف نهایی این مناظره این است که در اذهان عمومی این ایده را ایجاد کند که راهپیمایی به سوی جنگ با ایران، همانطور که دریاسالار هیدن در CNN بیان کرد، "به نظر غیرقابل تحمل می رسد، اینطور نیست؟"
غیرقابل تحمل - فقط در صورتی که رسانه اجازه دهد دو بار فریب بخورد.
تونی کارون سردبیر ارشد TIME.com است که در آن درگیری های خاورمیانه و سایر درگیری ها را تحلیل می کند. او همچنین در وب سایت خود وبلاگ می نویسد جهان وطنی بی ریشه.
[این مقاله برای اولین بار در Tomdispatch.com، وبلاگی از موسسه ملت، که جریان ثابتی از منابع جایگزین، اخبار و نظرات تام انگلهارت، سردبیر طولانی مدت در انتشارات را ارائه می دهد. یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده انتهای پیروزی فرهنگ، به عنوان از یک رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او است راه آمریکایی جنگ: چگونه بوش'جنگ اوباما شد's (کتابهای Haymarket).]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا