آرون متی: این خبر واقعی است. من آرون ماته هستم. دو ماه پس از گفتن اینکه ترامپ اقدامی انجام خواهد داد، بحران مصرف بیش از حد مواد افیونی را یک وضعیت اضطراری بهداشت عمومی اعلام کرد.
دونالد ترامپ: فراتر از آمار تکان دهنده مرگ و میر، معیار وحشتناک بحران مواد افیونی شامل خانواده هایی است که از هم پاشیده شده اند و برای بسیاری از جوامع، نسلی از پتانسیل و فرصت از دست رفته است. این اپیدمی یک اورژانس بهداشت ملی است. ما نمی توانیم اجازه دهیم که این روند ادامه پیدا کند. زمان آن فرا رسیده است که جوامع خود را از این بلای اعتیاد به مواد مخدر رها کنیم.
آرون متی: تصمیم ترامپ با آنچه کمیسیون خودش در ماه اوت توصیه کرد، کمتر است. این کمیسیون گفت که باید یک وضعیت اضطراری ملی اعلام شود که می تواند منابع جدید فدرال را آزاد کند. در عوض، نامگذاری ترامپ تنها اجازه استفاده از منابع موجود را می دهد.
بیش از 59,000 آمریکایی در سال 2016 بر اثر مصرف بیش از حد مواد افیونی جان خود را از دست دادند و امسال نیز با سرعتی بالاتر از این رکورد می گذرد. یوهان هاری نویسنده کتاب پرفروش تعقیب جیغ، اولین و آخرین روزهای جنگ علیه مواد مخدر است. یوهان، خوش آمدی حدس میزنم اولین سوال من این باشد که اگر ترامپ منابع جدیدی را برای این بحران تخصیص نمیدهد، آیا واقعاً اصلاً کاری انجام میدهد؟
جان هاری: اگر میخواهید رویکرد دونالد ترامپ در قبال اعتیاد را درک کنید، ببینید او با برادرش چه کرد. او امروز در مورد برادرش فرد ترامپ جونیور صحبت کرد که آنقدر الکلی شدید بود که در 30 سالگی خود را تا حد مرگ مصرف کرد. این یک مورد غم انگیز و وحشتناک است. واکنش دونالد ترامپ به اعتیاد شدید برادرش این بود که بیوه و نوزاد ناتوان برادرش را به دادگاه بکشاند تا آنها را از املاک خانوادگی خارج کند.
واکنش ترامپ به بحران اعتیاد کشور کاملاً مشابه است. خیلی ناراحت کننده است اگر به آنچه که او گفته است نگاه کنید، این واقعاً فهرستی از خطاها است، چیزهایی که امتحان شده اند، چیزهایی که با جزئیات کامل برای Chasing the Scream گزارش شده اند، و ما نتایج را می دانیم. «فقط بگو نه» یکی از رویکردهای اوست. می دانیم چه اتفاقی می افتد. یک مطالعه عمده در مورد برنامه DARE انجام شد، برنامه ای که به بچه ها یاد داد فقط نه بگویند. احتمال مصرف مواد مخدر در کودکانی که آن را پشت سر گذاشتند کمی بیشتر از کودکانی بود که مصرف نکرده بودند.
او می گوید که راه حل این است که از مکزیک جلوگیری کنیم و دیوار را بسازیم. متوجه شده اید که در ایالات متحده زندان هایی وجود دارد که دیوارهایی در اطراف خود دارند. من در بسیاری از آن زندان ها بوده ام. شما می توانید در هر یک از آنها مواد مخدر دریافت کنید. اگر شما حتی نمی توانید مواد مخدر را از یک محیط کوچک دیواری دور نگه دارید، با داشتن مرز 3,000 مایلی با مکزیک، پر از نژادپرستی، شانس خوبی است.
مشکل اصلی در اینجا این است که ترامپ و، می ترسم، فرهنگ گسترده تر آمریکا، درک درستی از دلیل وقوع این بحران ندارند و بنابراین، ما راه حل های مناسبی را پیدا نمی کنیم. این بحران به دلیل در دسترس بودن دارو اتفاق نمی افتد. هر روز که ایالات متحده وجود داشته است، مسکرات بسیار قوی در دسترس بوده است. دلیل وجود یک بحران بسیار شدید در حال حاضر این است که درد بسیار زیادی در ایالات متحده وجود دارد. به جاهایی که من رفته ام بروید، جایی که بحران بدتر است، مانند مونادناک در نیوهمپشایر یا کلیولند، اوهایو، و بلافاصله این را خواهید دید. من فکر می کنم یک شباهت بسیار جالب وجود دارد و من نیمی از سال خود را در ایالات متحده گذرانده ام اما در حال حاضر در بریتانیا هستم. و در تاریخ این شهر، لندن، موازی بسیار مهمی وجود دارد که به شما می گوید که در مورد بحران مواد افیونی چه می گذرد.
در قرن هجدهم، تعداد زیادی از مردم بریتانیا از حومه شهر به این محلههای فقیرنشین شهری رانده شدند. تولد صنعتی شدن بود. آنها هر چیزی را که به زندگی آنها معنا می داد از دست دادند. آنها جوامع خود را از دست دادند، نوع کاری را که انجام داده بودند از دست دادند، آنها احساس خود را نسبت به خود از دست دادند. اتفاقی که افتاد چیزی به نام شوق جین بود. این یک شیوع اعتیاد به الکل بود. واقعاً اتفاق افتاده است، یک نقاشی معروف از زمان زنی در حال نوشیدن یک بطری جین در حالی که کودکش از پنجره می افتد وجود دارد. واقعاً این بحران وجود داشت.
در آن زمان، آنچه مردم می گفتند همان چیزی است که امروز دونالد ترامپ گفت. به این داروی شیطانی، جین نگاه کن. ببینید چگونه مردم را نابود می کند. اگر فقط می توانستیم از شر این داروی شیطانی خلاص شویم، آن وقت همه چیز درست می شد.
آرون متی همانطور که شما می گویید، سیاست های ترامپ به همان جوامعی که به او رای داده اند، آسیب می رساند، جایی که این بحران منفجر شده است. اجازه دهید از شما بپرسم، هرچند، حتی اگر بفهمیم که، همانطور که شما می گویید، در قلب اعتیاد درد است، از دست دادن ارتباط است، چگونه آن را در سیاست اعمال کنیم؟
یوهان هاری: وقتی به بشقاب نگاه میکنید، هیچ چیز انتزاعی در پاسخ به این سؤال وجود ندارد، که دقیقاً سؤال درستی است که باید پرسید. من به جاهایی رفته ام که این کار را انجام داده اند. من برای شما یک مثال می زنم. سوئیس در دهه 1990 با یک بحران گسترده مواد افیونی روبرو بود. مردم ممکن است صحنههای وحشتناکی از سوئیس را به خاطر بیاورند که در یک شیوع گسترده از مصرف شدید هروئین، اغلب در ملاء عام، رخ میداد. فاجعه، آنها چیزهای مختلف زیادی را امتحان کردند و آن بحران را حل کردند. من به طور عمیق در مورد آن گزارش داده ام. من همچنین یک شهروند سوئیس هستم، و همچنین، همانطور که از صدای من می توان فهمید، عمیقا بریتانیایی هستم.
روت درایفوس، رئیس جمهور سوئیس، به مردم توضیح داد که وقتی کلمه قانونی سازی را می شنوید، آنچه را که تصور می کنید مانند هرج و مرج و هرج و مرج است. آنچه اکنون داریم هرج و مرج و هرج و مرج است. ما مجرمان ناشناس داریم که مواد شیمیایی ناشناخته را به مصرف کنندگان مواد مخدر ناشناس می فروشند، همه در تاریکی، همه پر از خشونت، بیماری و هرج و مرج. کاری که او انجام داد این بود که هروئین را به گونه ای قانونی کرد که کاملاً با آنچه در ایالات متحده با داروهای مخدر تجویز شده یا هروئین غیرقانونی اتفاق می افتد متفاوت است.
روش کار این است که اگر اعتیاد به مواد افیونی دارید، به یک کلینیک منصوب می شوید. شما به آن کلینیک بروید، من به کلینیک ژنو رفتم، شما ساعت 7 صبح سر میزنید، زیرا مردم سوئیس به انجام کارها زودتر اعتقاد دارند. شما حاضر می شوید، هروئین یا تریاکتان را آنجا می دهند. شما نمی توانید آن را با خود بیرون بیاورید، باید از آن استفاده کنید، یک پرستار شما را تماشا می کند. سپس شما را ترک میکنید تا به درمان و کارتان بروید، زیرا آنها واقعاً مراقبتهای گسترده، حمایت روانی، مسکن یارانهای، کار یارانهای به شما میدهند تا واقعاً با مشکلی که در وهله اول باعث میشد بخواهید همیشه خودتان را بیهوش کنید، مقابله کنید.
در مورد این فکر کنید، زیرا می خواهید آن را با آنچه در حال حاضر در ایالات متحده اتفاق می افتد مقایسه کنید. دو شاخه وجود دارد. اولین عامل این است که دارو را به فرد بدهید. نکته دوم این است که واقعاً از نظر روانی و محیطی با دلایلی که در وهله اول از آن استفاده می کردند، برخورد می کنند. یکی از چیزهایی که وقتی به این کلینیک رفتم مرا مجذوب خود کرد این است که می توانید تا زمانی که بخواهید در آن برنامه بمانید. هرگز فشاری برای کاهش وجود ندارد و آنها هر دوزی را که بخواهید به شما می دهند، به غیر از دوز کشنده.
واقعاً من را شگفت زده کرد زیرا فکر می کردم مطمئناً همه برای همیشه روی آن خواهند ماند. من با روانپزشک آنجا صحبت کردم، ریتا مانگه، که برای من توضیح داد. به او گفتم چرا؟ در واقع، او برای من توضیح داد که تقریباً هیچ کس نبود که ده سال در برنامه باشد و در ابتدا در آن برنامه حضور داشته باشد. تقریباً همه انتخاب می کنند که به مرور زمان کاهش داده و متوقف شوند. به او گفتم: «چرا؟» او گفت: "خب، چون ما از آنها مراقبت می کنیم و زندگی آنها بهتر می شود. سپس با بهتر شدن زندگی آنها، آنقدر نمی خواهند بیهوش شوند.»
اکنون با آنچه در ایالات متحده اتفاق میافتد و باید بگویم که نه فقط ترامپ، بلکه در واقع توسط بسیاری از افراد طرف ما که افراد خوب و شایستهای هستند، که واقعاً این بحران را به درستی درک نمیکنند و در واقع سیاستهایی را توصیه میکنند، تشویق میکنند، آن را تقابل کنید. که صدمات بیشتری به بار خواهند آورد. آنچه در ایالات متحده اتفاق می افتد این است که اگر پزشک شما برای شما تجویز می کند و پزشک شما متوجه می شود که شما نه به دلیل درد جسمی بلکه به دلیل درد روانی استفاده می کنید، طبق قانون پزشک شما موظف است که شما را قطع کند. این یک الزام قانونی است یا می توانند به عنوان فروشنده مواد مخدر به زندان بروند که برای بسیاری از پزشکان اتفاق افتاده است.
سپس شما در محیطی هستید که خرید این داروهای تجویزی در بازار سیاه بسیار گران است، در حالی که هروئین به دلایلی بسیار ارزان است که اگر مایل باشید خوشحال می شوم توضیح دهم. چیزی که ما دریافت می کنیم این است که شما منتقل می شوید، به دور از حمایتی که در سوئیس دریافت می کنید، در واقع به یک بازار جنایی منتقل می شوید که در آن تبدیل به یک جنایتکار می شوید. در واقع با حبس، انگ، مجازات مواجه می شوید. ما دقیقا برعکس سیاستی را انجام می دهیم که در کاهش بحران مواد افیونی موثر بود.
اگر می خواهید نتایج را در سوئیس بدانید، فقط به آنها نگاه کنید. آیا می دانید چند نفر در اثر مصرف بیش از حد هروئین در برنامه قانونی هروئین در سوئیس جان خود را از دست داده اند؟ پاسخ صفر است، به معنای واقعی کلمه هیچ کس. بازار غیرقانونی باقی مانده است. این بسیار کوچکتر است، تعداد بسیار کمی از مردم در آن می میرند، بسیار کمتر از مرده های قبل از قانونی شدن. سوئیس کشوری بسیار محافظه کار است. مادربزرگ من در سال 1974 رای آورد. اینجا سانفرانسیسکو نیست. با این حال، هنگامی که آنها در مورد این برنامه همه پرسی داشتند، وقتی مردم آن را در عمل دیدند، در واقع، حمایت زیادی از آن صورت گرفت، 70 درصد مردم سوئیس دقیقاً به همین دلیل به قانونی نگه داشتن مواد افیونی رای دادند.
آرون متی: به نظر شما چرا ما به عنوان یک جامعه راه حل های موثر را رد می کنیم؟ نمیدانم آیا فکری در مورد پویایی روانشناختی کار در انگ زدن به معتادان و امتناع از دیدن آنها بهعنوان افراد دردمند دارید؟
یوهان هاری: من فکر می کنم پاسخ به آنچه شما می گویید دارای دو بخش است. یکی پاسخی است که مطمئنم همه کسانی که شبکه خبر واقعی را تماشا میکنند میدانند، که در مورد منافع شخصی در مجتمع صنعتی زندان و DEA و همه آن افراد است. این همه بسیار واقعی است. من یک لحظه آن را دست کم نمیگیرم. این بخش واقعاً مهمی از مقاومت در برابر تغییر است.
یک عامل دیگر وجود دارد که صحبت کردن در مورد آن سخت تر است، و آن این است که، با وجود اینکه من همه چیزهایی را که به شما گفتم و عمیقاً به آن اعتقاد دارم، با افرادی که دوستشان دارم و اعتیاد دارند، می دانم، اغلب اوقات واقعاً عصبانی هستم. . سعی میکنم روی آن عصبانیت عمل نکنم، مطمئناً به من اطلاع نمیدهد که چگونه فکر میکنم باید پاسخ دهیم. من فکر می کنم طبیعی است که اگر به کسی نگاه می کنید که مشکل اعتیاد دارد، به یکی از بستگانم فکر می کنم که فرزندی دارد که خیلی دوستش دارم، بخشی از شما فکر می کند، فکر نمی کنم اینطور باشد. غیرطبیعی است که فکر کنید کسی باید فقط شما را متوقف کند، اما من فکر می کنم ما می توانیم نتایج را ببینیم. من در جوامعی بودهام که بر اساس این رویکرد عمل میکنند که این است که کسی فقط باید جلوی شما را بگیرد.
در آریزونا، من در یک باند زنجیرهای با زنانی رفتم که تی شرتهایی به تن داشتند که روی آن نوشته شده بود: «من یک معتاد به مواد مخدر بودم» توسط جو آرپایو روانشناس، که توسط ترامپ به خاطر برخی از جنایات دیگرش مورد عفو قرار گرفت. این زنان تحقیر و نابود میشوند و البته وقتی از زندان بیرون میروند، گاهی اوقات مردم میگویند: «اوه، این در ترک اعتیاد مؤثر نیست؟» خیلی بدتر از اینه این امر اعتیاد آنها را بدتر می کند زیرا درد و آسیب آنها را عمیق تر می کند. من به جاهایی رفته ام که آن را امتحان کرده اند، نتایج را دیده ام. با نگاه کردن به بیرون از پنجره متوجه خواهید شد، در ایالات متحده بحران اعتیاد به شدت در حال رشد است. من در مکان هایی بوده ام که بر اساس آن انگیزه دیگر عمل کرده اند. درست مانند همه ما یک انگیزه عصبانیت داریم، من فکر می کنم تقریباً همه ما یک انگیزه داریم، واضح است که ترامپ یکی از آنها نیست با توجه به رفتار او با برادرش، اما تقریباً همه ما نیز پاسخی محبت آمیز و دلسوزانه داریم. من در مکان هایی بوده ام که بر اساس آن پاسخ های محبت آمیز و دلسوزانه عمل کرده اند.
به پرتغال فکر کنید. در سال 2000، پرتغال یکی از بزرگترین مشکلات هروئین را در جهان داشت. یک درصد از مردم به هروئین معتاد بودند. هر سال روش آمریکایی را بیشتر و بیشتر میکردند و هر سال مشکل بدتر میشد، تا اینکه بالاخره یک پنل علمی به رهبری مرد فوقالعادهای که من با او آشنا شدم، به نام دکتر ژوائو گولائو، راهاندازی کردند و هیئتی برای حل مشکل راهاندازی کردند. . این هیئت گفت که همه مواد مخدر از حشیش گرفته تا کراک را جرمزدایی کنید، اما، و این گام مهم بعدی است، تمام پولی را که در حال حاضر برای خراب کردن زندگی مردم خرج میکنیم، بردارید و به جای تغییر دادن زندگیشان، آن را خرج کنید.
کاری که آنها انجام دادند این بود که تمام آن پول را برای برنامه ای برای خلق معنا تغییر دادند. بگو قبلا مکانیک بودی، میروند گاراژ میگویند اگر این آقا را یک سال استخدام کنی، نصف حقوقش را میدهیم. آنها برنامه بزرگی را با وام های خرد راه اندازی کردند تا افرادی که مشکل اعتیاد دارند بتوانند در جایی که رئیس خودشان بودند کسب و کار راه اندازی کنند و اداره کنند. باز هم، نتایج فوق العاده واضح است. مصرف تزریقی مواد مخدر در پرتغال 50 درصد کاهش یافته است، 5-0 درصد. عملا هیچ کس در پرتغال نمی خواهد به عقب برگردد.
در مقطعی باید به شواهد نگاه کنیم. چیزی که من را در مورد بحران مواد افیونی نگران می کند، چیزهای زیادی وجود دارد که من را در مورد بحران مواد افیونی نگران می کند، اما یک چیز پاسخ طرف ما است. افرادی که من و شما را تحسین میکنیم، افرادی که متحدان طبیعی هستند، اکثر مردم میدانند، اکثر افرادی که طرف سیاست ما هستند و در واقع، اکثر آمریکاییها اکنون میدانند که فیلمنامه نانسی ریگان در مورد مثلاً اپیدمی کراک، مزخرف بود. فروشنده مواد مخدر را سرزنش کنید، بگویید این تقصیر فروشندگان مواد است و فقط اگر می توانستیم جلوی فروش مواد مخدر را بگیریم، مشکل برطرف می شد. بیشتر مردم میدانند که این یک طرز فکر ساده و مزخرف در مورد اپیدمی کراک بود. اما نگاه کنید طرف ما در مورد بحران مواد افیونی چه می گوید.
چیزی که آنها می گویند این است که فروشندگان مواد مخدر شیطان صفت، در این مورد، بیگ فارما، که انتقادات به حقی از آنها وجود دارد و من به خیلی چیزهای دیگر انتقاد می کنم، اما فروشندگان مواد مخدر شیطانی باعث این بحران شده اند و ما باید داروی شیطانی را متوقف کنیم. فروشندگان از انجام آن این واقعاً بازگشت یک فیلمنامه ریگانیت است، فقط به نوعی تغییر کاربری داده شده است. من به اندازه هر کسی از بیگ فارما متنفرم. این بحران به خاطر بیگ فارما اتفاق نمی افتد. به زمان وقوع بحران نگاه کنید. در سال 2008 شروع می شود. آیا کسی هست که این برنامه را تماشا می کند که نتواند به اتفاقات سال 2008 فکر کند؟ تعداد بیشتری از آمریکایی ها در مضیقه بسیار بیشتری قرار داشتند.
در یک مقطعی باید نگاه کنیم، به جاهایی برویم که بحران مواد افیونی در آنها بالاتر است. آنها همچنین مکان هایی هستند که بحران خودکشی در آنها بالاتر است، جایی که بحران اعتیاد به الکل در آنها بالاتر است. در واقع، و گفتن این یک چیز دشوار است، ماریان فیتفول، بسیاری از مردم خواهند دانست. او یک ستاره راک بود، مشکل هروئین داشت. او در خاطراتش این نکته بسیار چالش برانگیز را در مورد اعتیاد به هروئین می گوید. او میگوید، در زمانی که بیخانمان بود، میگوید: «هروئین زندگی من را نجات داد، زیرا اگر هروئین نبود، خود را میکشتم». او نمی گوید که هروئین راه حل است، واضح است که اینطور نیست.
برای همه واضح است که خطرات و مشکلات خاص خود را به همراه دارد، اما یک چیز واقعا مهم وجود دارد که باید درک کرد. من با دکتری در اوکلاهاما به نام دکتر هال ورس صحبت کردم که در این مورد بسیار خوب بود. اتفاقی که می افتد این است که اگر فقط افرادی را که معتاد هستند از نسخه خود کنار بگذارید، اتفاقی که می افتد این است که برخی از آنها می روند و در خیابان ها هروئین می گیرند و احتمال مرگ آنها بسیار بیشتر است، زیرا هروئین خیابانی بسیار آلوده تر است و هروئین. به هر نحوی قوی تر است برخی از آنها فقط خود را خواهند کشت و برخی از آنها فقط زندگی وحشتناکی از دردهای روحی واقعاً عمیق خواهند داشت.
راه حل گسترده تر، و این می تواند بسیار بزرگ به نظر برسد، اما این یک بحران بزرگ است، بنابراین ما باید در مورد راه حل های بزرگ صحبت کنیم. راه حل گسترده تر، ساختن جامعه ای است که مردم می خواهند در آن حضور داشته باشند، جایی که ما برای مردم ارزش قائل باشیم، جایی که نیازهای روانی مردم برآورده شود. چنین جوامعی در دنیا وجود دارد. سطح اعتیاد آنها بسیار پایین است. ایالات متحده، در مقاطع مختلف از تاریخ خود، برای بسیاری از مردم، نه همه، جامعه ای مشابه بوده است.
کاری که ما باید انجام دهیم این است که به بروس الکساندر نگاه کنیم، که آزمایش بزرگی انجام داد و چیزهای زیادی در مورد اعتیاد به ما آموخت، خوشحال می شوم اگر بخواهید در مورد آن صحبت کنم، گفت: ما همیشه در مورد اعتیاد صحبت می کنیم. بهبود فردی، و این ارزش واقعی دارد، اما ما باید در مورد بهبود اجتماعی خیلی بیشتر صحبت کنیم. مشکلی برای ما اتفاق افتاده است، نه فقط به عنوان فردی، بلکه به عنوان یک گروه. این فقط این نیست که مردم مونادناک در نیوهمپشایر به طور مرموزی در یک زمان کار نمی کنند، در حالی که مردم در بخش خوبی از ورمونت اینطور نیستند. ما باید دلایل عمیق اجتماعی این درد را درک کنیم. این تا حدی همان چیزی است که من نوشته ام، کتابی که در ژانویه منتشر شد، به نام ارتباطات گمشده، همه چیز درباره این درک اجتماعی عمیق تر از بحران هایی است که با آن روبرو هستیم.
آرون متی: یوهان هاری، ما باید آن را آنجا بگذاریم. فقط برای توضیح آن مرجع سال 2008 برای هر کسی که آن را از دست داده است، آن زمانی بود که بحران مالی در سراسر جهان رخ داد. یوهان، من نمی توانم صبر کنم تا درباره کتاب آینده ات، Lost Connections، که درباره افسردگی است، با تو صحبت کنم، درست است؟
یوهان هاری: بله، این در مورد کسالت عمیقی است که در فرهنگ ما اتفاق می افتد، که به روش های مختلف ظاهر می شود، افسردگی، اضطراب، اعتیاد، ترامپ، و اینکه علل واقعی این بحران چیست و چگونه می توانیم در واقع شروع کنیم. آنها را حل کند.
آرون متی: یوهان هاری نویسنده کتاب پرفروش، تعقیب فریاد، اولین و آخرین روزهای جنگ علیه مواد مخدر است. یوهان، از شما متشکرم و متشکرم که به ما در اخبار واقعی پیوستید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا