جانین جکسون: به بهترین ها خوش آمدید CounterSpin برای سال 2017. من جانین جکسون هستم. هر هفته، CounterSpin به پشت سر تیترها نگاه میکند، میپرسد چه چیزی و چه کسی ممکن است از داستانهایی که رسانههای شرکتی میگویند حذف شوند، چه سؤالاتی مطرح نشده است، چه جایگزینهایی در نظر گرفته نشده است، و در پایان سال، تنها چند مورد از گفتگوهای ما را دوباره مرور میکنیم. از آوردن شما خوشحالم امسال داستانهای بسیار بسیار مهمی وجود داشت، رویدادهایی که به خودی خود گیجکننده و قابل توجه بودند، پوشش رسانهای که درک عمومی را شکل داد، فعالان و روزنامهنگاران و محققانی که آن داستانها را به خانه آوردند. ما البته اکنون فقط میتوانیم چند مورد را دوباره مرور کنیم، اما شما میتوانید همه آنها را در اینجا بیابید FAIR.org.
شما در حال گوش دادن به بهترین ها هستید CounterSpin 2017. CounterSpin هر هفته توسط گروه تماشای رسانه FAIR برای شما آورده می شود.
در ماه ژانویه، رسانههای بزرگ با داستانهایی در مورد هک کردن انتخابات ریاستجمهوری روسیه و شاید شبکه برق ورمونت غوغا میکردند. رسانه هایی مانند واشنگتن پست الف را تبلیغ می کردند گزارش از یک گروه ناشناس در وبسایتهایی که متهم به ارائه اخبار جعلی در خدمت کمپین روسیه برای تضعیف منافع ایالات متحده هستند و یک وبسایت جدید که ظاهراً به عنوان فهرست نظارتی برای اساتیدی که متهم به پیشبرد تبلیغات چپ در کلاس درس شناخته میشوند، خدمت میکند.
همانطور که بسیاری پژواک های سرد دوران مک کارتی را احساس کردند، CounterSpin با الن شرکر صحبت کرد، استاد بازنشسته تاریخ آمریکا در دانشگاه یشیوا و نویسنده بسیاری از جنایات: McCarthyism در امریکا.
الن شرکر: من فکر می کنم اصلی ترین چیزی که باید مراقب آن باشیم این است که مک کارتی را با مک کارتیسم اشتباه نگیریم، زیرا مک کارتییسم یک جنبش بسیار گسترده تر بود، و به طور مشابه، فکر نکنیم که ترامپ همه چیزهایی است که امروز اتفاق می افتد. زیرا من فکر میکنم آنچه امروز اتفاق میافتد، ثمره 40 سال تلاش محافظهکاران راستگرای هماهنگ برای مشروعیتزدایی از بسیاری از آنچه ما میتوانیم ارتدوکس لیبرال/میانهرو در نظر بگیریم، برای مشروعیتزدایی از چیزهایی مانند تغییرات آب و هوایی است، که بسیار ترسناک است.
مک کارتیسم نیز همین گونه بود. آنچه در دهه 1950 شاهد بودیم یک جنبش بسیار گسترده بود که ظاهراً برای از بین بردن تمام نفوذ کمونیسم آمریکایی و همه افراد درگیر با آن و ایده ها و سازمان های مرتبط با آن طراحی شده بود تا آن را از زندگی آمریکایی حذف کند. این افراد مسلماً از جنایت بی گناه بودند، آنها هیچ کار خلافی نکرده بودند. اما از نظر سیاسی، اینها افراد چپ بودند. اینها افرادی بودند، بسیاری از آنها، احتمالا اکثریت قریب به اتفاق آنها، افرادی که توسط کمیته ها فراخوانده شده بودند یا در لیست سیاه قرار گرفتند، تا حدی با حزب کمونیست آمریکا ارتباط داشتند. و کسانی که هنوز مایل به سرپیچی از وضعیت موجود بودند، نوعی اجماع استاندارد جنگ سرد، به اندازه ای که از ذکر نام خودداری کنند و از همکاری با این ماشین شکار جادوگر خودداری کنند. و یک ماشین بود.
و بنابراین چیزی که ما دیدیم، حرکتی علیه چپ بود و به طرز باورنکردنی موفقیت آمیز بود. این چیزی است که ما نمیتوانیم فقط به دهه 1950 نگاه کنیم و بگوییم: "اوه، مک کارتی، میدانی، سنا او را محکوم کرد، همه چیز خوب شد." خب همه چی خوب نشد ما در میان چیزهای دیگر با جنگ در ویتنام پایان یافتیم. اما همچنین اتفاقی که افتاده بود این بود که طیف سیاسی آمریکا محدود شد و مجموعه ای از ایده ها و علل از گفتمان سیاسی آمریکا و زندگی سیاسی آمریکا ناپدید شد.
و من میتوانم مثالهایی برای شما بیاورم، مثلاً از جنبش کارگری که تلاش برای سازماندهی کارگران یقه سفید را متوقف کرد. یا از جنبش حقوق مدنی، که در اواخر دهه 1940 دارای یک مؤلفه عدالت اقتصادی بسیار قوی بود، و این به طور کامل از بین رفت، عمدتاً به این دلیل که بسیاری از افرادی که این مفهوم گسترده تر از حقوق مدنی را مطرح می کردند، دارای برخی از ارتباطات کمونیستی بودند. نگران مسائل طبقه اقتصادی بودند و به سادگی از جنبش حقوق مدنی، جریان اصلی جنبش حقوق مدنی، که سعی داشت از خود در برابر طعمه های قرمز بسیار وحشیانه محافظت کند، بیرون کشیده شدند.
بنابراین آنچه ما در نتیجه مک کارتیسم می بینیم، طیف بسیار محدودتری از ایده های سیاسی است که صحنه سیاسی آمریکا را فقیر کرده و به عنوان مثال، ایجاد یک شبکه ایمنی بسیار قوی تر را متوقف می کند.
به عبارت دیگر، آسیب مک کارتیسم فقط مربوط به افرادی نیست که شغل خود را از دست میدهند یا به زندان میروند، بلکه همه جنبشها، همه پروژهها، همه کتابها و ایدههایی است که در زندگی آمریکایی وجود نداشتند. و این همان چیزی است که بسیار ترسناک است، زیرا ما هرگز نخواهیم فهمید.
***
جانین جکسون: دولت ترامپ اخیراً قوانین مربوط به ناهار مدارس دولتی را بازبینی کرده است و مدارس را از شر مقررات دوره اوباما رهایی میدهد که باید برنامههایی برای کاهش نمک، ارائه غلات کامل و سرو ساده به جای شیر طعمدار داشته باشند. مریض است، اما جای تعجب نیست. در اوایل سال، کاخ سفید یک فرمان اجرایی صادر کرد که به ازای هر یک قانون جدید، دو مورد باید لغو میشد. در مورد چنین ایده های کارتونی صحبت کردیم با آمیت نارنگ، مدافع سیاست نظارتی در دیده بان کنگره عمومی شهروندی. من در مورد ادعای شان اسپایسر، دبیر مطبوعاتی وقت، پرسیدم که پاسخ منفی به فرمان اجرایی مبتنی بر پیشفرضهای «بیدقیق» درباره تأثیر آن است.
آمیت نارنگ: این ادعای آقای اسپایسر خنده دار است. اساساً چیزی که او میگوید این است که، اوه، نه، این فرمان اجرایی آنطور که ما میخواهیم عمل نمیکند، یعنی تقریباً غیرممکن کردن تنظیم مقررات در حوزههایی که برای حفاظت از سلامت عمومی و ایمنی مهم هستند. اطمینان از اینکه وال استریت در برابر مردم پاسخگو است و بی پروا عمل نمی کند. حفاظت از محیط زیست
و بگذارید واضح بگوییم، پرزیدنت ترامپ ادعا کرده است که میخواهد از شر 75 درصد مقررات موجود خلاص شود - البته بدون اینکه مشخص کند که کدام یک هستند - اما او نمیتواند این کار را بدون دست زدن به پایهها و حمایتهای اساسی انجام دهد. رک و پوست کنده آن را بدیهی می داند و اینکه کنگره قوانینی را برای محافظت از خود تهیه کرده است، این برخی از محبوب ترین قوانینی است که کنگره تا به حال تهیه کرده است، مواردی مانند قانون آب پاک، قانون هوای پاک، قانون داد-فرانک.
این ایده کلی نادرست است که مقررات به نحوی برای اقتصاد هزینه دارد. در واقع، اگر چیزی درست باشد، برعکس است. و ما آن را با سقوط وال استریت دیدیم. مقررات زدایی گسترده وال استریت منجر به از دست رفتن 14 تا 22 تریلیون دلار ثروت این کشور شد. این بود که آمریکاییهای متوسط، اکثراً این خسارات را متحمل شدند و خانههای خود را از دست دادند، خوب؟ برای روشن بودن، مقررات از مشاغل محافظت می کند، از اقتصاد ما محافظت می کند.
اکنون، البته، شرکتهای بزرگ و شرکتهای آمریکایی و محافظهکارانی که از نظر ایدئولوژیک با مقررات مخالف هستند، میخواهند این تصویر را ترسیم کنند، که تصویری کاملاً نادرست است، با توجه به این فرض که در زیربنای این فرمان اجرایی وجود دارد، مبنی بر وجود هزاران مقررات قدیمی که در خدمت هستند. بدون هدف، که همه گرد و غبار هستند و می توانند به راحتی لغو شوند، و البته، از آنجایی که هیچ هدفی ندارند، باید هزینه های زیادی را برای شرکت های بزرگ آمریکا تحمیل کنند - این کمی طعنه است. نمیدانم آنها چگونه این را آشتی میدهند – اما حتی این فرض نیز نادرست است.
چرا؟ از آنجا که پرزیدنت اوباما در سال 2011 آنچه را که فرآیند بررسی گذشته نگر نظارتی نامیده می شود، آغاز کرد، جایی که از آژانس ها خواست به قوانینی که در کتاب خود داشتند نگاه کنند و ببینند آیا در واقع هیچ یک از این مقررات قدیمی وجود دارد که واقعاً هیچ هدفی را دنبال نمی کند. ، که می تواند بدون آسیب رساندن به مردم لغو شود. و آنها برخی را پیدا کردند. آنها آنقدرها را پیدا نکردند، و صادقانه بگویم، آنها با این ابتکار عمل به آمریکای شرکتی راضی نکردند. اما در هر صورت، برخی را پیدا کردند و آنها را لغو کردند.
و این یک مشکل واقعی برای اجرای این فرمان اجرایی توسط دولت ترامپ است. زیرا طبق دستور اجرایی، برای اینکه سازمانها مقررات جدیدی وضع کنند، مثلاً استانداردهای سرب در آب آشامیدنی به روز شده، که فرضی نیست. EPA قرار است این کار را در سال 2017 انجام دهد - برای اینکه EPA این کار را انجام دهد، آنها باید مقرراتی را بیابند که هیچ هدفی را دنبال نمی کند، که صرفاً بر روی کتاب ها نشسته است، که برای صنعت انرژی هزینه دارد تا از شر آن خلاص شود. . خوب، اگر این مقررات قبلاً توسط دولت اوباما شناسایی شده و قبلاً لغو شده است، آنها به چه چیزی مراجعه می کنند؟
سپس ما شروع به صحبت در مورد مقرراتی می کنیم که کاملاً هنوز یک هدف را دنبال می کنند، که همچنان از مردم محافظت می کند - مثلاً بیرون آوردن جیوه از آب، اساساً با الزام نیروگاه ها به خارج کردن جیوه در هنگام انتشار گازهای گلخانه ای که در نهایت به آب می ریزد. سپس به غذایی که می خوریم راه پیدا می کند. آیا قرار است قانون جیوه را قربانی کنیم تا سرب در آب آشامیدنی را تنظیم کنیم؟
***
جانین جکسون: آسیب های انسانی کاخ سفید ترامپ هر روز بیشتر می شود، اما یکی از اولین تأثیرات توسط جوامع مهاجر که قبلاً توسط دولت قبلی هدف قرار گرفته بودند، احساس شد. از آنجایی که سیاستها برای گسترش دسته افراد اولویتدار برای اخراج به اجرا درآمد، برخی رسانهها درگیر تلاشهایی برای تشخیص مهاجران «خوب» و «بد» شدند. چارچوب قدرتمند و ناشناخته جنایتکاری چنان به مکالمه شکل داد که این جمله از مهمان ما مبنی بر اینکه "انسان هایی که اتفاقاً غیرشهروند هستند نیز حقوق اساسی دارند" رادیکال به نظر می رسد. میزو آیزکی معاون مدیر شرکت است پروژه دفاع از مهاجران.
میزو آیزکی: فقط برای قرار دادن آن کمی در زمینه، فکر میکنم مشکل گستردهتر، بهویژه در 20 سال گذشته، این است که ما توسعه سریع بزرگترین سیستم جهان برای زندانی کردن و تبعید مهاجران را تجربه کردهایم. و قلب سیستم این وضعیت اضطراری ساخته شده توسط دولت بوده است که واقعاً بر ترس نژادی متکی است و کل سیستم حقوقی کیفری را از پلیس گرفته تا دادگاهها و زندانها و زندانها را اجباری کرده است و برای همیشه مردم را بهعنوان انصار میخواند. جنایتکار نامیده می شود. بنابراین، از بسیاری جهات، این قلب جرم انگاری است، درست است، جایی که یک سیستم جرم انگاری اساساً نظارت و تنظیم و مجازات این افراد و جوامع خاص را گسترش می دهد و مشروعیت می بخشد، در حالی که در عین حال تعیین می کند که آنها مستحق هیچ حمایتی نیستند.
من فکر میکنم از نظر زمینه خاص مهاجرت، طرد و اخراج گروههای خاصی از مردم که تهدید یا غیرآمریکایی تلقی شدهاند، از همان ابتدا تا حد زیادی بخشی از کل پروژه ملتسازی بوده است. درست، جایی که برخی از بدنها تهدیدی قریبالوقوع یا ذاتی هستند، از بومیان آمریکا گرفته تا مردمی که قبلاً برده شده بودند، و به سرعت به سمت امروز که هدف آن افراد کشورهای مسلمان یا مهاجران جرمانگیز هستند، هستند.
من فکر می کنم جایی که ما واقعاً شاهد همگرایی این موضوع در دهه 1990 بودیم، جایی که یک چارچوب بسیار تنبیهی برای بسیاری از جنبه های سیاست ایالات متحده اعمال شد، چه در مورد رفاه یا لایحه جنایی، و در مورد مهاجران، این سیاست های مهاجرتی به ویژه خشن ، که به سرعت تعداد جرایم جنایی را که باعث اخراج شخصی می شود افزایش داد، اما در اکثر موارد اخراج را به حداقل اجباری تبدیل کرد. در این لحظه خاص است که ما در آن زندگی می کنیم، همگرایی جنگ علیه فقرا و سپس مهاجران، و به طور کلی بر روی رنگین پوستان جرم انگاری شده، با این مضامین مسئولیت شخصی، قانون و نظم، و حاکمیت قانون همگرا شده است. ، که ما از دهه 1990 با آن مبارزه کرده ایم.
***
جانین جکسون: به نظر نمی رسید رسانه های شرکتی برای کاندیدای دیوان عالی، قاضی کنونی، نیل گورسوچ، سوالات سخت زیادی داشته باشند. حتی در حالی که او در گوشه ای از سؤالات می رقصید نیویورک تایمز اعلام کرد که احتمالا تایید می شود را شیکاگو تریبون گفت که آن را به دست آورده است. ایالات متحده آمریکا امروز گزارش داد که او «دریانوردی کرده است». دن گلدبرگ، مدیر حقوقی گروه اتحاد برای عدالت، در این سنخیت شریک نبود. ما در مورد رکورد گورسوچ صحبت کردیم که برای یک چیز، شرکتها را مردم میداند.
دن گلدبرگ: او روی نسخه اصلی بود لابی سرگرمی مورد. این مورد در مورد اینکه آیا شرکت های انتفاعی حق دارند، طبق قانون مراقبت های بهداشتی، از مراقبت های بهداشتی باروری حیاتی و دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری برای کارمندان زن خود محروم شوند. و آنچه که بهویژه در این مورد نگرانکننده است این نیست که او معتقد بود که شرکتهای انتفاعی افرادی با حقوق قانونی هستند، بلکه این حقوق بر حقوق آمریکاییهای روزمره برتری دارد. هیچ کجا در تصمیم او در لابی سرگرمی آیا او حتی در مورد نیاز به ایجاد تعادل بین منافع زنانی که به مراقبت های بهداشتی تحت حمایت کارفرما متکی هستند صحبت می کند؟ این یک تصمیم بی رحمانه بود، از نظر قانونی درست نبود، و فقط نشان می دهد که او چقدر نتیجه گرا است.
***
جانین جکسون: هنگامی که در بهار گذشته بیش از 200 مرد، زن و کودک در حمله هوایی آمریکا در موصل در شمال عراق کشته شدند. لس آنجلس تایمز به خوانندگان آمریکایی مشاوره ارائه کرد، توضیح دادن:
تعداد کشتهشدگان یک تراژدی است، اما همچنین نشانهای شوم است که حمله طولانی مدت علیه دولت اسلامی که توسط پرزیدنت اوباما در سال 2014 آغاز شد، به سرعت به سمت موفقیت پیش میرود. و به همین دلیل رئیس جمهور ترامپ مستحق اعتبار است.
CounterSpin با رائد جرار صحبت کرد، مدیر روابط دولتی در کمیته خدمات دوستان دوستان آمریکا. از او پرسیدم که چگونه این روایت را که می گوید کشتار دسته جمعی غیرنظامیان عراقی اجتناب ناپذیر است، مختل می کنیم، بلکه به نوعی نشانه این است که ما به صلح نزدیک می شویم.
راد جرار: من با دو نکته شفاعت می کنم. اولین مورد این است که سطح تلفات غیرنظامیان در اثر حملات هوایی ایالات متحده و نیروهای تحت حمایت و کمک ایالات متحده ممکن است در واقع به حد جنایات جنگی برسد. بنابراین ما فقط در مورد یک تفاوت تاکتیکی صحبت نمی کنیم - می دانید، ما به برخی گروه ها توهین می کنیم. ظاهراً ایالات متحده قوانین تعامل خود را در چند ماه گذشته تغییر داده است و این پس از وعده رئیس جمهور ترامپ مبنی بر برداشتن دستکش علیه داعش صورت گرفت. و او گفت که ما "محور" شدهایم، باید تمام راه را طی کنیم. بنابراین قصد داریم بمباران های بیشتری را آغاز کنیم و جان غیرنظامیان را نادیده بگیریم. و طبق حقوق بین الملل، این اصول تناسب و تمایز اختیاری نیستند. این موضوعی نیست که یک رئیس جمهور بتواند به دلایل سیاسی تصمیم به تغییر آن بگیرد.
بنابراین این اولین نکته من است، این است که ایالات متحده ممکن است در چند هفته گذشته به دلیل سطح بی سابقه تلفات غیرنظامیان در سوریه و عراق، که در آن صدها غیرنظامی در حملات هوایی توسط ایالات متحده کشته می شوند، درگیر جنایات جنگی شده باشد. چیزی که به نظر می رسد الگوی جدیدی از تعامل ایالات متحده باشد.
نکته دوم این است که من کاملاً با فرضیه آنچه در موصل می گذرد مخالفم. اگر بخواهید به رسانه های جریان اصلی در ایالات متحده یا دولت ایالات متحده گوش دهید، ظاهراً آنچه در جریان است آزادسازی موصل است. به همین دلیل است که باید برای این آزادسازی موصل از دست این گروه شیطانی خالص بهایی داده شود، زیرا در پایان روز، ظاهرا، ما همه این غیرنظامیان عراقی را آزاد می کنیم.
و من با این فرض مخالفم، زیرا آنچه در موصل می گذرد چیزی نیست جز واگذاری بین یک شبه نظامی فرقه ای و خشن، به نام داعش، به یک شبه نظامی فرقه ای و خشن دیگر به نام دولت عراق. غیرنظامیان در موصل آزاد نمی شوند. در برخی موارد دولت عراق و شبه نظامیان وابسته به دولت عراق رفتار بدتری دارند. دیده بان حقوق بشر در چند سال گذشته چند گزارش منتشر کرده است. یکی از آنها "پس از آزادی، نابودی آمد" نام دارد و در آن گزارش، دیده بان حقوق بشر مستند می کند که چگونه نیروهای عراقی با کمک، حمایت مالی و آموزش دیده توسط ایالات متحده، مرتکب جنایات جنگی سیستماتیک در مناطقی شدند که از داعش پس گرفتند، از جمله پاکسازی قومی. و تجاوز جنسی و شکنجه و کشتار غیرقانونی. ما در مورد همان سطح از تخلفات داعش صحبت می کنیم.
بنابراین هیچ رهایی در آنجا در جریان نیست. عراق به جایی نمی رسد که صفحه جدیدی را باز کنیم. آنچه اکنون می گذرد دقیقاً یک گام دیگر است، ادامه ویرانی کشور.
این بسیار شبیه به آن چیزی است که یک دهه پیش در اطراف فلوجه اتفاق افتاد، زمانی که ایالات متحده به ما گفت که باید فلوجه را بمباران کنیم، زیرا توسط القاعده کنترل می شد، توسط شیطان خالص آنجا، و همه چیز پس از آن درست خواهد شد. بعد از آن هیچ چیز اوکی نشد. مرگ بیشتر و ویرانی بیشتر و افراط گرایی بیشتر است.
پس این نکته دوم من است. نکته دوم این است که من این روایت آزادسازی را به چالش می کشم و تردید دارم که آنچه در موصل می گذرد تغییر مسیر باشد. این در واقع نمونه دیگری از نحوه عملیات ایالات متحده و متحدانش در عراق در حدود 15 سال گذشته است.
***
آنین جکسون: قبل از به اصطلاح "لحظه واینشتین" و احیای آن #من هم همینطور کمپینی که توسط تارانا برک، فعال اجتماعی فیلادلفیا آغاز شد، CounterSpin در مورد پایه گذاری درک ما از آزار و اذیت در زمینه اقتصادی صحبت کرد با جنیفر رایش، مدیر حقوقی گروه مدافعان حقوق برابر. او تاکید کرد که فرصت های برابر واقعی و اشتغال فراتر از چک حقوق است.
جنیفر رایش: من فکر میکنم فقط یک سوءتفاهم و سوء تفاهم گسترده از آنچه شکاف دستمزد جنسیتی واقعاً در مورد چیست وجود دارد، و ناتوانی در درک این موضوع که نتیجه آن، نه تنها تبعیض مداوم و نتایج سوگیری ضمنی و آشکار علیه زنان در محیط کار است، بلکه همچنین نتیجه بسیاری از مکانیسم ها و چیزهایی است که در بازار کار اتفاق می افتد که منجر به دستمزد کمتر زنان می شود. و آنها مضر هستند، و اغلب بخشی از روشی هستند که ما چیزها را همانگونه که هستند می بینیم.
بنابراین، برای مثال، تفکیک جنسیتی شغلی، عامل بزرگی در شکاف دستمزد جنسیتی است، و این نتیجه کارفرمای خاصی نیست که لزوماً تصمیمی تبعیض آمیز بگیرد. این در واقع نتیجه سالهای بسیار زیاد است، و به دلایل مختلف، زنان، اول از همه، به مشاغلی میرسند که دستمزد کمتری دارند و از طرف دیگر، مشاغلی که زنان در آن کار میکنند، کمدرآمدترین مشاغل در ما هستند. اقتصاد
و بنابراین ما هر دوی کار زنان را کم ارزش میدانیم و در واقع میتوانیم ببینیم که وقتی زنان وارد حرفهای میشوند، هر چه زنان بیشتر وارد یک حرفه یا رشته شوند، دستمزد آن رشته کمتر میشود. بنابراین واضح است که هنوز راه درازی داریم که باید طی کنیم تا به جایی برسیم که زنان و مردان واقعاً فرصتهای برابر در شغل را تجربه میکنند و در آنجا برای انجام کار تقریباً برابر دستمزدی برابر دریافت میکنند.
نکته دیگر این است که فقط به این دلیل که چیزی غیرقانونی است به این معنی نیست که اتفاق نمی افتد. این بدیهی ترین چیز نیز هست، این است که ما شاهد آزار جنسی هستیم، که از اوایل دهه 80 به عنوان یک شکل غیرقانونی تبعیض جنسی در نظر گرفته شده است، و واقعاً توسط عنوان هفتم که در سال 1964 تصویب شد، غیرقانونی شد. هنوز هم دلیل شماره 1 این است که چرا مردم از طرفداران حقوق برابر برای کمک تماس می گیرند خط کمک رایگانو این یکی از رایج ترین دلایلی است که افراد اتهامات تبعیض را مطرح می کنند، بر اساس مسائل مربوط به آزار جنسی است. فقط به این دلیل که چیزی غیرقانونی اعلام شده است قطعاً به معنای حذف آن نیست. در واقع، من فکر میکنم، ما شاهد یک رشد واقعی در بسیاری از این موضوعات در چند ماه اخیر بودهایم.
جی جی: اجازه دهید به آن حرکت کنیم. در دفاع از روباه رئیس راجر آیلس، با بیش از 20 اتهام آزار جنسی، دونالد ترامپ گفت که دخترش ایوانکا اگر با هر گونه آزار و اذیت مواجه شود، "یک شغل دیگر یا شرکت دیگری پیدا می کند". و پسرش اریک ترامپ گفت ایوانکا «اجازه نمیدهد تحت آزار و اذیت قرار گیرد».
اکنون، علاوه بر نادانی، در این فرض ضمنی که یک زن باید و می تواند شغلی را که در آن مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، ترک کند، آشکار است. و به آزار و اذیت به عنوان یک نگرانی اقتصادی اشاره می کند، اما به ندرت این گونه ارائه می شود.
JR: کاملاً درست می گویی، جانین، و این یک نگرانی اقتصادی است. چیزی که واقعاً در مورد آن اظهارنظرها من را وحشت زده می کند این است که البته رفتار آزاردهنده را به گردن زنانی می اندازد که در معرض آن قرار می گیرند و مسئولیت تغییر را بر دوش تک تک زنان می گذارد، در مقابل نهادها و کارفرمایان. و افرادی که مرتکب آزار و اذیت می شوند و در محیط هایی فرهنگ سازی می کنند که در آن به مردان مجوز رایگان برای آزار و اذیت زنان داده می شود و به زنان آموزش داده می شود که تحمل این آزار و اذیت بهای یک چک حقوق است.
***
جانین جکسون: آمریکاییها این واقعیت را حساب خواهند کرد که دونالد ترامپ برای مدت طولانی به کاخ سفید رسید و بخش مهمی از آن بازجویی از برتری سفیدپوست، زنستیزی و بومیگرایی است که او ترسیم کرد و از آن استفاده کرد. همچنین سؤالات مهمی در مورد اینکه تا چه اندازه روند انتخاباتی که با محرومیت ها، موانع و ناعادلانه خدشه دار شده است، واقعاً اراده عمومی را منعکس می کند، وجود دارد. ما در مورد آن صحبت کردیم مادر جونز خبرنگار آری برمن، نویسنده تعادل را به ما بدهید: مبارزه مدرن برای حقوق رای در آمریکا. او از اعتماد به نفس مداوم رسانه های شرکتی در مورد ادعاهای جمهوری خواهان مبنی بر "تقلب در رای دهی" بسنده کرده بود.
آری برمن: این یک بحران کاملاً ساخته شده است. و چیزی که من ناامیدکننده می دانم این است که وقتی رئیس جمهور ترامپ می گوید 3 تا 5 میلیون نفر به طور غیرقانونی رأی داده اند، رسانه ها می گویند: "اوه بله، این دیوانه است، هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد." اما در تگزاس و کارولینای شمالی و جاهای دیگر که جمهوریخواهان بارها و بارها میگویند تقلب در رأیدهی گسترده است و بهطور گسترده رخ میدهد، احترام زیادی وجود دارد.
و نکته دیگر این است که رسانهها کاملاً قادر به درک این ایده نیستند که برخی از مردم به دلیل تلاشهای سرکوب رأیدهندگان از صندوقهای رأی دور شدهاند. آنها دائماً آب سرد می ریزند روی این ایده که مردم را می توان دور کرد. آنها زمان زیادی را صرف مصاحبه با رای دهندگان ترامپ کردند و سعی کردند بفهمند که چرا مردم به دونالد ترامپ رای دادند، انگیزه آنها چه بود – در مقابل صرف هر زمانی برای مصاحبه با افرادی که از نظرسنجی ها دور شده بودند یا کسانی که رای ندادند. برای رای دادن ثبت نام کردید و از آنها پرسیدم چه اتفاقی برای شما افتاده است، چرا از حق رای محروم شده اید، چرا تصمیم گرفتید شرکت نکنید، چرا سعی کردید شرکت کنید و نتوانستید؟
اکنون، میدانم که سنجش میزان مشارکت دشوار است، زیرا دلایل مختلفی وجود دارد که چرا مردم شرکت نمیکنند. اما من همچنین فکر می کنم منطقی است که اگر شما قانونی را تصویب کنید و صدها هزار رای دهنده مدارک لازم برای رعایت آن را نداشته باشند، این حداقل یک اثر سرکوبگر خواهد داشت. منظورم این است که اینجا دقیقا علم موشکی نیست.
من فکر می کنم در این مرحله بسیار بزرگتر از رای دادن است. زیرا من فکر می کنم دونالد ترامپ یک تهدید وجودی برای دموکراسی در این کشور است. حملات او به قوه قضائیه، حملات او به مطبوعات آزاد، درگیریهای خارجیاش، دوستی خانوادهاش، همه اینها - اخراج رئیس افبیآی. دخالت های متعدد با آژانس های عادی، با FBI، با آژانس های اطلاعاتی. هک انتخابات ما منظورم این است که همه اینها برای من یک موضوع مرتبط است، و آن این است که ما هم رئیس جمهور و هم حزبی داریم که نسبت به روند دموکراتیک تحقیر کامل دارد.
و من فکر می کنم که رسانه ها باید شروع به فراخوانی این موضوع کنند، زیرا آنها یکی از افراد اصلی هستند که توسط این حملات به دموکراسی تهدید می شوند. اینکه تصادفی نیست، در همان زمان که به حق رای حمله میکنید، به قوه قضائیه مستقل حمله میکنید، تلاش میکنید تحقیقات جنایی را تعطیل کنید، و همچنین به دنبال افرادی که قرار است گزارش در مورد همه اینها، که ما رسانه ها هستیم.
به نظر من این زمان برای معادل سازی کاذب نیست، زمان آن نیست که او گفته باشد. من فکر می کنم که تضعیف دموکراسی باید واقعاً یکی از آن مسائلی باشد که از خطوط حزبی عبور کند. و شما واقعاً فکر میکنید که میتوان در این کشور اجماع وجود داشت که حداقل، حفاظت و حفظ دموکراسی آمریکایی چیزی است که همه ما میتوانیم روی آن توافق داشته باشیم.
جانین جکسون: آری برمن بود. قبل از او جنیفر رایش، رائد جرار، دن گلدبرگ، میزو آیزکی، آمیت نارنگ و الن شرکر را شنیدید. و این برای Best of این پایان سال است CounterSpin برای 2017.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا