تنش ها در منطقه خلیج فارس به دلیل تهدیدات نظامی و اقتصادی غرب علیه ایران به دلیل ادعاهایی در مورد تلاش های ادعایی ایران برای استفاده از برنامه انرژی هسته ای غیرنظامی برای ساخت تسلیحات در حال افزایش است.
مجازات تحریم های جدید امضا شده توسط باراک اوباما با هدف تضعیف بیشتر سیستم مالی در حال حاضر متزلزل ایران است و اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) که دومین مشتری بزرگ نفت ایران پس از چین است، آماده می شود تا واردات نفت را تحریم کند. آخر ماه.
با وجود فقدان شواهد مبنی بر تلاش دولت برای ساخت سلاح، گمانه زنی ها نیز در مورد حمله نظامی علیه برنامه هسته ای ایران ادامه دارد. ادعای اقدام نظامی توسط دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با صدای بلندتر مطرح شده است. با این حال، اکنون، رقبای جمهوری خواه ریاست جمهوری که به دنبال فرصتی برای حمله به دولت اوباما در سیاست خارجی هستند، به گروه کر می پیوندند.
تحلیلگران به درستی اشاره می کنند مخالفت قابل توجهی در درون تشکیلات سیاسی و نظامی ایالات متحده برای اقدام نظامی قریب الوقوع علیه ایران وجود دارد. اما دولت اوباما دموکرات برای «ایستادن در برابر ایران» تحت فشار است – و سابقه سه ساله قبولی در برابر جمهوری خواهان در مورد هر موضوعی را دارد.
به طور گسترده تر، شکست ایالات متحده در عراق، جایی که پس از نزدیک به XNUMX سال اشغال مجبور به عقب نشینی کامل نیروهای نظامی خود شد، واشنگتن را به اقدامات تهاجمی تر برای دفاع از سلطه خود در منطقه ای سوق می دهد که رقیب اصلی اش ایران است.
تشدید خصومت در ایالات متحده و اروپا واکنش قابل پیش بینی را از سوی ایران به همراه داشته است - نمایش قدرت نظامی و قول برای مقاومت در برابر فشار.
مانند گذشته، تحریمها و تهدیدات جنگی غرب به محافظهکارانی که بر حکومت ایران تسلط دارند این فرصت را داده است تا به عنوان مدافعان ملت در برابر امپریالیسم ظاهر شوند – و توجه داخلی را از بحران اقتصادی بدتر ناشی از سیاستهای نئولیبرالی و نارضایتیهای مداوم دور کنند. با سرکوب دولت بر همه مخالفان، از چهره های تشکیلاتی گرفته تا سازمان های طبقه کارگر و رادیکال.
رویارویی جدید پتانسیل جنگها و رنجهای بیشتر را در منطقهای افزایش میدهد که قبلاً توسط دو اشغال فاجعهبار آمریکا و بسیاری از مداخلات امپریالیستی دیگر، از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی، به هم ریخته است.
رهبران ایالات متحده و غرب مدعی هستند که هم خطر یک درگیری نظامی و هم اطمینان از بدبختی بیشتر اقتصادی که به واسطه تحریم ها بر ایرانیان عادی تحمیل می شود، برای مهار رژیم ایران که متمایل به تجاوز است، ضروری است.
اما این واشنگتن و متحدانش هستند که بر جنگ، سرکوب و نئولیبرالیسم تکیه کرده اند تا هدف خود را برای کنترل جریان نفت، بدون توجه به عواقب آن برای مردم ایران و کل خاورمیانه دنبال کنند.
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
آخرین دور رسانه ای ایران در سال جدید ادامه یافت در پی مانورهای نظامی ایران طراحی شده برای تاکید بر تهدیدی که نیروی دریایی این کشور می تواند تنگه هرمز را ببندد، نقطه ورودی به خلیج فارس که یک ششم صادرات نفت جهان از طریق آن منتقل می شود.
ارتش ایران آزمایشهای موشکهای میانبرد را به سمت اهدافی در خلیج فارس انجام داد و عطاالله صالحی، ژنرال ارشد ارتش ایران، به ایالات متحده هشدار داد که یک گروه جنگی ناو هواپیمابر را به خلیج بازنگرداند، یا خطر حمله
در همین حال، خشم رسانه ای بر سر برنامه احتمالی تسلیحات هسته ای ایران برانگیخته شد اعلامیه ای مبنی بر ساخت اولین میله سوخت اورانیوم کشور توسط دانشمندان ایرانییکی از اجزای ضروری راکتورهای هسته ای – چیزی که دانشمندان غربی معتقد بودند ایران قادر به تولید آن نیست.
اما علیرغم اینکه رسانه های آمریکایی آن را چگونه به تصویر می کشند، تشدید تنش یک طرفه نیست.
در 31 دسامبر، باراک اوباما قانون را امضا کرد دور جدید تحریمها که بانکهایی را هدف قرار میدهد که مبادلات نفتی با بانک مرکزی ایران را تسویه میکنند. این اقدام به دلیل سقوط جدید ارزش پول ایران، ریال، به پایین ترین سطح تاریخ در هفته گذشته عنوان شد.
به طور بالقوه حتی بیشتر آسیب رسان است محاصره نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا. مقامات اروپایی مدعی شدند توافقی برای ممنوعیت واردات از ایران حاصل شده است و تا پایان ماه نهایی خواهد شد. بزرگترین مشتریان اروپایی نفت ایران، اسپانیا، یونان و ایتالیا هستند و آنها در گذشته در برابر تحریم ها مقاومت کرده اند. اما هر سه به دلیل بحران بدهی تحت فشار مالی هستند و ظاهراً این فشار سیاسی برای همسو شدن با تلاش فرانسه و بریتانیا برای مجازات ایران همراه بوده است.
دلیل اعلام شده برای تحریم ها گزارشی است که توسط اداره بین المللی انرژی اتمی (IAEA) در دسامبر منتشر شد که ظاهراً دولت ایران را به تلاش برای توسعه برنامه تسلیحات هسته ای متهم می کند.
در ماه نوامبر، اوباما از انتشار قریب الوقوع این گزارش به عنوان استفاده کرد بهانه ای برای پیوند تسلیحات با نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور راستگرای فرانسه درباره «ضرورت حفظ فشار بیسابقه بر ایران برای انجام تعهداتش». چند هفته بعد، لئون پانتا وزیر دفاع اعلام کرد که "رژیم در تهران همچنان یک تهدید بسیار جدی برای همه ما است."
در واقع، هیاهویی پیرامون نتیجه گیری گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی ایجاد شده است. همانطور که کریس تونسینگ، سردبیر نشریه گزارش خاورمیانه، نوشتاین گزارش حاوی شواهدی است مبنی بر اینکه ایران به برنامههای نظامی تحقیقات هستهای تا سال 2003 نگاه کرده است، اما هیچ مدرکی دال بر تلاشهای مشابه از آن زمان تاکنون وجود ندارد، و قطعاً هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ایران ظرفیت تسلیحات هستهای دارد یا میتواند به زودی به آن دست یابد، وجود ندارد.
در طنین هشداردهنده ای از حمله به عراق در سال 2003، رهبران سیاسی ایالات متحده عمداً محتوای گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی را تحریف کردند - و ماشین رسانه ای آمریکا آن را خورد. مثلا، همانطور که گروه ناظر رسانه، عدالت و دقت در گزارش مستند شده استاز نیویورک تایمز به اشتباه گزارش شده است "ارزیابی اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه برنامه هسته ای ایران یک هدف نظامی دارد."
موضع آمریکا بوی نفاق می دهد. به هر حال، آمریکا تنها کشوری است که از تسلیحات هستهای در یک درگیری نظامی استفاده کرده است، با این حال جرات دارد درباره این موضوع به ایران سخنرانی کند.
اما حتی اگر آن را کنار بگذاریم، همانطور که تونسینگ اشاره می کند، هیچ چیز نمی تواند قطعی تر از تهدیدات مستمر اقدام نظامی توسط ایالات متحده و متحدانش - به ویژه اسرائیل، ناظر واشنگتن در منطقه و ایران برای سوق دادن ایران به سمت تلاش برای ساخت بمب هسته ای باشد. تنها دولتی در خاورمیانه است که واقعاً دارای سلاح هسته ای است.
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
ترس ایرانیان از حمله غرب کاملاً موجه است، همانطور که مقاله اخیر گرت پورتر از سرویس مطبوعاتی اینتر نشان می دهد. پورتر ادعا می کند که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر دست راستی، در تلاش است تا دولت اوباما را برای حمایت از حمله "پیشگیرانه" اسرائیل به ایران تحت مانور قرار دهد.
سال گذشته، رئیس سابق اطلاعات اسرائیل، مایر داگان، فاش کرد که او و سایر مقامات ارشد به سختی مانع تلاش نتانیاهو و ایهود باراک، وزیر دفاعش در سال 2010 برای انجام چنین حمله ای شدند. پورتر نوشت: «به طور کلی توافق بر این است که حمله اسرائیل تنها میتواند موقتاً برنامه هستهای ایران را به عقب براند و خطری جدی برای اسرائیل به همراه داشته باشد». اما نتانیاهو و باراک امیدوارند که ایالات متحده را به جنگ بکشانند تا ویرانی بسیار بیشتر و شاید سرنگونی رژیم اسلامی ایجاد کنند.
پورتر با استناد به گزارش های خبری مبنی بر گفتگوی کاخ سفید با مقامات ارشد پنتاگون در نوامبر گذشته، به این نتیجه رسید که دولت اوباما با هرگونه حمله فوری به ایران مخالف است. با این حال، پورتر نوشت، اوباما ظاهراً از هشدار صریح به نتانیاهو در مورد حمله به ایران، ناامید کننده پنتاگون، کوتاهی کرد.
پنتاگون که به دلیل ادامه جنگ در افغانستان بیش از حد به طول میانجامد و هنوز پس از عقبنشینی کامل از عراق در حال بهبودی است، دلایل خوبی برای ترس از کشیده شدن به تشدید جنگ با ایران در صورت حمله اسرائیل دارد.
اما این هیچ تضمینی در برابر وقوع چنین سناریویی نیست – به ویژه با افزایش لفاظی های مقامات آمریکایی. مثلا، پانتا از کنفرانس مطبوعاتی اخیر پنتاگون استفاده کرد رونمایی از استراتژی جدید ایالات متحده بر اساس نیروی نظامی ضعیف تر و متحرک تر ایالات متحده برای شناسایی محاصره تنگه هرمز توسط ایران به عنوان نوع بحرانی که واشنگتن باید به آن پاسخ دهد.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه به نوبه خود یکی از منتقدان خصمانه ایران بوده است. در سال 2010، زمانی که مجموعه قبلی تحریم های ایالات متحده اعمال شد، اعلام کرد، که ایران «به سمت دیکتاتوری نظامی پیش می رود». طنز این اظهار نظر این بود که کلینتون در قطر صحبت می کرد – یکی دیگر از متحدان ایالات متحده در منطقه که توسط یک سلطنت سرکوبگر اداره می شود، برخلاف ایران که در واقع انتخابات را برگزار می کند.
در همین حال، جایگزین دولت اوباما برای حمله نظامی فوری به دور از صلح است.
یک جنبه تسلیح متحدان آمریکا در منطقه است. در پایان دسامبر، مقامات آمریکایی از یک معامله 30 میلیارد دلاری خبر دادند به رژیم دیکتاتوری عربستان سعودی 84 فروند هواپیمای جنگی جدید به همراه مهمات، قطعات یدکی و آموزش های لازم برای نگهداری آنها را تامین کند. اندرو شاپیرو، مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا به خبرنگاران گفت: «این فروش پیامی قوی به کشورهای منطقه خواهد داد مبنی بر اینکه ایالات متحده به ثبات در خلیج فارس و خاورمیانه بزرگتر متعهد است».
بعلاوه، تشدید تحریمها علیه ایران عوارض اقتصادی به همراه دارد – و مانند عراق قبل از آن، عمده این تحریمها بر دوش ایرانیان عادی خواهد بود.
اقتصاد ایران در بحران است. با توجه به نگهبانسیمون تیسدال، "قیمت مواد غذایی در حال افزایش است، دلار احتکار می شود و ارزش پول ایران، ریال، در هفته های اخیر 40 درصد کاهش یافته است." تحریمهای جدید – بهویژه تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا – این کاهش را بیشتر خواهد کرد.
اما تجربه تحریمها در کشورهای دیگر نشان میدهد که افراد اصلی آسیب دیده از این تحریمها، حاکمان و ژنرالها نیستند، بلکه مردم عادی هستند. به عنوان مثال، در عراق، دولت ایالات متحده از سازمان ملل متحد خواست تا سخت ترین محاصره اقتصادی تاریخ را پس از اولین جنگ خلیج فارس در سال 1991 اعمال کند. صدام حسین و رژیم نیز زنده ماندند، اما مردم عادی عراق بهای وحشتناکی از جمله نیم میلیون را پرداخت کردند. مرگ کودکان زیر 5 سال به عنوان پیامد مستقیم، طبق آمار خود سازمان ملل متحد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
همچنین مانند عراق، علیرغم جنبش توده ای برای دموکراسی پس از انتخابات پر تقلب در سال 2009، تحریم ها به ناچار به نفع نخبگان محافظه کار حاکم بر دولت ایران خواهد بود.
رژیم به رهبری رئیس جمهور محمود احمدی نژاد به دلیل سرکوب حامیان "جنبش سبز" به رهبری رقیب اصلی وی در انتخابات، نخست وزیر سابق میرحسین موسوی، از خیزش سال 2009 جان سالم به در برد. هر بیان جدیدی از تمایل به دموکراسی در ایران - از جمله تظاهرات اوایل امسال در همبستگی با شورشهای بهار عربی در سراسر جهان عرب - با مشت آهنین روبرو شده است.
با این وجود، رژیم از انتخابات در آغاز ماه مارس می ترسد – نه حداقل به این دلیل که بحران اقتصادی ایران به شدت ضربه می زند و میلیون ها نفر وضعیت موجود را مقصر می دانند. محافظه کاران ممکن است با تحریمی روبرو شوند که رأی را نامشروع نشان دهد یا با ظهور مجدد جنبش در خیابان ها روبرو شود. به گفته نویسنده یاسمین عالم: "در پی قیام های اعراب، رژیم آخوندی به دنبال ارائه تصویری از قدرت و محبوبیت خود است، اما اگر انتخابات به یک امر ناگوار تبدیل شود، نتیجه معکوس خواهد داشت."
در این زمینه، تهدیدهای جنگی غرب، تحریم ها و محکومیت های دیوانه وار ایران هدیه ای به محافظه کاران است که به دنبال منحرف کردن نارضایتی هستند. زمانی که ایالات متحده دور قبلی تحریم ها را در سال 2010 اعمال کرد – با قیام «جنبش سبز» حتی در خاطره ها تازه تر شد-لی ساستار از SocialistWorker.org نوشت:
تحریمها علیه ایران احتمالاً تأثیری مشابه [به محاصره اقتصادی عراق در دهه 1990] خواهد داشت، زیرا احمدینژاد میتواند از مشکلات اقتصادی به عنوان پوششی برای برنامه جاری خصوصیسازی شرکتهای دولتی برای ثروتمند کردن دوستانش استفاده کند و در عین حال استانداردهای زندگی کارگران را کاهش دهد. . ایالات متحده مقصر خواهد شد - و مخالفان در حالی که واشنگتن دست به دست می شوند مورد حمله قرار می گیرند.
در درک رویارویی جدید غرب با ایران باید عامل دیگری را نیز در نظر گرفت.
همزمان با تلفات بحران اقتصادی و نارضایتی سیاسی در داخل، موقعیت ایران در منطقه به شدت تقویت شده است – به دلیل اعلام شکست موثر دولت آمریکا در عراق با خروج کامل نیروهای نظامی.
دولت شیعه نخست وزیر نوری المالکی، که برای مدت طولانی توسط ایالات متحده حمایت می شد، از فرصت خروج برای مقابله با شخصیت های سیاسی سنی و احزابی که با آن همکاری می کردند، استفاده کرد. این درگیری شبح یک جنگ داخلی مجدد را افزایش داد - اما همچنین بر این واقعیت تأکید کرد که نفوذ ایران بر عراق و آینده سیاسی آن قوی تر از همیشه است.
همانطور که مایکل شوارتز نویسنده در مصاحبه با SocialistWorker.org گفتعقب نشینی آمریکا از عراق به این معناست که:
اهمیت ایران روز به روز بیشتر می شود، نه به این دلیل که رژیم ایران آنقدر قدرتمند و تهاجمی است که ایالات متحده می گوید، بلکه به این دلیل که ایران قطبی است که خاورمیانه مستقل ژئوپلیتیکی می تواند حول آن بچرخد. این چیزی است که ایالات متحده از انجام آن امتناع می ورزد.
بنابراین نیاز به مقابله با گسترش نفوذ ایران – در حال حاضر با به چالش کشیدن ایران در سراسر منطقه، به جای اینکه عمدتاً نقش آن در عراق را به چالش بکشد – عامل دیگری است که باعث تشدید تنش ها در منطقه خلیج فارس می شود.
ایالات متحده در حال تلاش برای حفظ موقعیت مسلط خود در کنترل جریان نفت خاورمیانه، علیرغم شکست در عراق است – و این مستلزم موضع تهاجمی تر علیه ایران است، خواه دولت اوباما بخواهد از حمله نظامی اجتناب کند یا نه.
پیشبینی اینکه چه اتفاقی میافتد غیرممکن است. اما این بسیار واضح است: تشدید خصومتها – که بیش از هر چیز توسط ایالات متحده و غرب در تلاش برای تحمیل اراده خود بر منطقه انجام میشود – احتمال جنگ جدید را بیشتر میکند، نه کمتر.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا