جیل استاین از سال 2012 فرار کرد، بدون اینکه خشم لیبرالها را مانند رالف نادر در سالهای 2000 و 2004 برانگیزد. دوران اوباما
امسال همه چیز فرق می کند. با پلتفرم سوسیال دمکراتیک برنی سندرز که هیجان انگیز است پایگاه جوان از میان رای دهندگان اولیه دموکرات، به نظر می رسد نیروی واقعی در سیاست ایالات متحده وجود دارد که در سمت چپ لیبرالیسم ظاهر می شود.
سندرز، همراه با اکثر حامیانش، از هیلاری کلینتون حمایت میکند، اما بسیاری از آنها همچنان قصد دارند در ماه نوامبر در خانه بمانند یا به دنبال ثبت نارضایتی خود با حمایت هستند. جیل استاین.
پاسخ لیبرال ها کاملاً تعجب آور نیست: افزایش شانس ضعیف ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تمرکز بیش از حد بر روی جیب های کوچک «برنی یا باسترها» و راه اندازی کمپین تمسخر و اخراج علیه استاین.
با این حال، باید دید که رای به حزب سبز در واقع چه معنایی دارد و چگونه به تعهد سیاسی پایدارتر پس از انتخابات تبدیل خواهد شد. من جمعه گذشته با استین ملاقات کردم تا در مورد اینکه موفقیت برای کمپین او چه معنایی دارد و چگونه به برخی از جنجال های ناشی از آن پاسخ می دهد صحبت کنم.
سلام جیل، ممنون که موافقت کردی با من صحبت کنی. من آرزو دارم اپرا بعدی باشم، بنابراین با یک سوال علاقه شخصی شروع می کنم.
من فکر می کنم شما در حال حاضر اپرا جناح چپ هستید.
تا آنجایی که به من مربوط می شود، ستایش بالایی است! پس چطوری؟ من شما را کمی در طول کمپین در سال 2012 دیدم، اما به نظر می رسد که این یکی انرژی بسیار بیشتری در اطراف خود دارد، و من تصور می کنم برنامه شما این بار سخت تر است.
استقبال شما در مقایسه با آنچه در سال 2012 می دیدید چگونه است؟
این یک دنیا تفاوت است به نظر می رسید که در سال 2012 کمپین ما کمی جلوتر از منحنی بود و به نظر می رسد که منحنی در حال حاضر با یک انتقام به ما رسیده است.
یک شورش رای دهندگان در جریان است، به همان شکلی که شورش علیه اقتصاد سرمایه داری تقلبی و شرکتی و ویرانی که برای کارگران، دانشجویان، مهاجران، جوامع رنگین پوست به ارمغان می آورد، وجود دارد. نقطه شکست و مردم نه تنها آماده گوش دادن به گزینه های جایگزین هستند، بلکه آماده بسیج و تلاش برای ایجاد تغییرات ساختاری واقعی هستند.
سرعت همه چیز باور نکردنی است. به معنای واقعی کلمه، فکر میکنم، بیست ساعت روز برای همه ما گذشته است. سطح نظارت و مقاومتی که در آنجا وجود دارد نیز کاملاً بی سابقه است. چاقوها در حال حاضر علیه ما هستند.
شما به این شورش رأی دهندگان در این فضای وسیع تر اشاره کردید. چه مقدار از این را به کمپین برنی سندرز نسبت می دهید؟ آیا کمپین او را علیرغم پایان آن موفقیت آمیز می دانید؟
آره حتما به نظر من این یک موفقیت باورنکردنی است زیرا جنبشی را بسیج کرد که بسیار فراتر از محدودیت های سیاست برنی سندرز زندگی می کند که متأسفانه هنوز با حزب دموکرات ازدواج کرده است.
این برای هواداران او در زمان واقعی درسی بود که نشان می داد نمی توان در داخل یک حزب ضدانقلاب یک کمپین انقلابی داشت.
این انقلاب را ایجاد نکرد، اما به نمایان شدن آن کمک کرد، و از آنجا که برنی سندرز به ابزارهای حزب دموکرات، بهویژه بحثها و پوشش رسانهای دسترسی داشت، از مقاومت سیاسی موجود در بیرون رونمایی کرد. او مطمئناً آن را خلق نکرده است، اما آن را قابل مشاهده کرده است.
این کمپین همچنین از این جهت موفق بود که تضادهای حزب دموکرات را نشان داد - اینکه حزب دموکرات به آنجا نخواهد رفت. آنها می توانند از کوه بالا بروند اما به سرزمین موعود نخواهند رفت و می توانند ضد حمله کرد در برابر برنی
آنها از همان ابتدا با سوگیری کمپین مردمی که در سیستم تعبیه شده بود - ابرنمایندگان، "سوپر سه شنبه ها"، سوگیری رسانه ها مخالف بودند.
همه اینها با خیانت پشت پرده ای که رونمایی شد، تشدید شد نشت ایمیل تبانی بین کمیته ملی دموکرات و کمپین هیلاری و همچنین رسانه های شرکتی را نشان داد.
این فقط یک صحبت بیهوده نبود. آنها در واقع کارهایی برای مسموم کردن آب علیه برنی انجام دادند، مانند کاشت مقالات به صورت ناشناس.
آیا فکر میکنید که کمپین سندرز اگر یک کمپین مستقل بود میتوانست به همان سطح از موفقیت و مشخصات دست یابد؟
قطعا نه. به نوعی این طوفان کامل بود - و نه تنها به این دلیل که برنی از حزب دموکرات شروع کرد و سپس حزب دموکرات مبارزات انتخاباتی او را نابود کرد.
این فقط در مبارزات انتخاباتی نبود، بلکه میتوانستید آن را در DNC به گونهای ببینید که حامیان او ساکت شدند.
آنها از برخی جلسات محروم شدند. سخنگوها دوست دارند نینا ترنر دور از صحنه نگه داشته شدند. برنی به الف سقوط کرد دوشنبه شب، نه یک فرد پرمخاطب چهار شنبه.
هیلاری منصوب شد تیم کین، که به اندازه هر فرد دیگری طرفدار بانک مرکزی است. حالا هیلاری انتخاب کرده است کن سالازاریکی از دارث ویدرهای حزب دمکرات - لابی گر لابیست ها که به صنعت سوخت های فسیلی بسیار نزدیک است.
این واقعیت که او همزمان با هیلاری مسئولیت تیم انتقال را برعهده دارد، اکنون به شکل سازمان یافته ای برای جمهوری خواهان جذاب است و آشکارا به شکلی بسیار ساختاری به سمت راست حرکت می کند - خوب، این واقعاً آنچه را که اینجا می گذرد روشن می کند.
بدیهی است که شما از رسانههای جریان اصلی، بهویژه از رسانههای لیبرال، واکنشهای زیادی دریافت میکنید. فقط به طور حکایتی صحبت می کنم، من متوجه ترکیبی از اخراج یا خاموشی از MSNBC شده ام، در حالی که حداقل شما مقداری زمان پخش در CNN و غیره داشتید.
من حدس میزنم که در میان لیبرالها، بسیاری از این مخالفتها به خاطر این ترس است که شما احتمالاً میتوانید اسپویلر را بازی کنید. این نوع ترس در سال 2000 و سپس دوباره در سال 2004 مطرح شد.
به یک دموکرات برنی سندرز در یک ایالت نوسانی که سیاست شما را دوست دارد و شاید مایل باشد با کاری که حزب سبز بعد از نوامبر انجام می دهد در تماس باشد، اما قصد دارد در ماه نوامبر به هیلاری کلینتون رای دهد، چه می گویید؟
دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن به تنهایی نمی ایستد. او بخشی از یک جنبش افراطی دست راستی است که اکنون در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است.
این اتفاق تصادفی نیست این به خاطر سیاستهای نئولیبرالی است - جهانیسازی، مالیسازی، توافقهای تجاری که به شرکتهای چندملیتی غیرپاسخگو و متجاوز قدرت میدهد و کارگران را زیر اتوبوس میاندازد.
اینها سیاست های کلینتون ها و حزب دموکرات میانه رو است. هیلاری کلینتون مانند بیل از توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) حمایت کرد. اکنون کلینتون ها شراکت ترانس پاسیفیک را پیش می برند.
با توجه به انتصاب او به کن سالازار، تلنگر هیلاری در این مورد را باور نکنید - آنها در حال ترویج توافقنامه های تجاری هستند که این جهانی شدن و این را ممکن می کند. مالی سازی سال ها از اقتصاد ما
هیلاری همیشه در رختخواب با بانک ها بوده است. او شخصاً، برای کمپینهای تبلیغاتیاش، و در PACS فوقالعادهاش از صنعت بانکداری، سرمایههای هنگفتی دریافت کرده است.
او از مقررات زدایی وال استریت که منجر به فروپاشی مالی و فلاکت اقتصادی می شود که باعث عوام فریبی مانند دونالد ترامپ می شود، حمایت کرد.
فقط با درک تاریخ، که خوانندگان شما تمایل به انجام آن دارند، به آنها یادآوری می کنم که تنها راه حل برای افراط گرایی دست راستی، یک چپ متحد است که واقعاً از سیاست های مترقی رادیکال حمایت می کند - و از طرف کلینتون ها یا حزب دموکرات نئولیبرال نخواهد آمد. ما واقعا باید حمایت خود را ایجاد کنیم.
حمایت گری جانسون در میان حامیان برنی، به ویژه حامیان جوان برنی، تعجب آور بوده است. نظرسنجی CNN نشان میدهد که تنها حدود 69 درصد از حامیان سندرز از کلینتون حمایت خواهند کرد، بنابراین احتمالاً بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار داشتند - 13 درصد برای شما، 10 درصد برای جانسون، و سپس 3 درصد میگویند که از ترامپ حمایت خواهند کرد. .
آیا از انعکاس کمپین لیبرتارین در میان این جمعیت پیشرو متعجب هستید؟
من فکر می کنم آن اعداد، آن نظرسنجی، بر اساس اطلاعات نادرست رأی دهندگان و کمبود اطلاعات در مورد ما است.
اکثر رای دهندگان، چه در کمپین سندرز باشند و چه به طور کلی، ما را به عنوان یک گزینه نمی دانند. تبلیغات بسیار بیشتری در اطراف وجود داشته است گری جانسون. او بودجه بسیار بیشتری دارد زیرا پول شرکت را می گیرد و رسانه ها خوشحال می شوند که او را پوشش دهند.
آنها خوشحال نیستند که ما را پوشش دهند زیرا ما واقعاً یک تهدید هستیم، در حالی که جانسون چنین نیست. او بیشتر همینطور است
البته برخی از افراد بیشتر از او مطلع هستند. برای مثال، اگر به آنچه در DNC میگذرد نگاه کنید، جایی که اعضای فوقآگاه اردوگاه سندرز در آنجا بودند، میتوانید ببینید که آنها از انتخابهای خود اطلاع داشتند. شما هیچ شعاری از "گری، نه هیل" را نشنیدید. شعارها "جیل نه هیل" بود.
شور و شوق زیادی برای کمپین ما وجود دارد. اگر رای دهندگان این شانس را داشتند که واقعاً بفهمند انتخاب هایشان چه کسانی هستند - اگر بتوانیم وارد بحث های آنها شویم - شاهد تغییر چشمگیر این اعداد خواهیم بود.
آیا با جانسون نیز مقابله خواهید کرد؟ آیا اساساً میخواهید بگویید: "ما دو نامزد بزرگ را میپذیریم و دستور کار مثبت خود را مطرح میکنیم و جانسون را نادیده میگیریم؟" یا اینکه چرا حزب لیبرتارین یک انتخاب به ظاهر مناسب است. در ظاهر در مورد چند موضوع اما در کل اساساً -
این حزب "مرا تنها بگذار" است، "مرا تنها بگذار به امتیازاتم."
با ادامه کمپین، آیا قصد دارید این انتقاد را صریح تر بیان کنید؟
بله کاملا. ما در سال 2012 با گری بحث کرد در مناظره های مستقل، و گری دوست ندارد با کمپین ما ظاهر شود، زیرا ما او را در مقابل حوزه انتخابیه خودش در مناظره های شخص ثالث شکست دادیم.
در واقع، در مناظره هایی که توسط لیبرتارین ها با همه نامزدهای مستقل سازماندهی شد، کمپین ما توسط مخاطبان عمدتا لیبرتارین به عنوان برنده انتخاب شد.
آیا با حزب لیبرتارین همکاری می کنید زیرا فقط به بحث ظاهری و دسترسی به رسانه مربوط می شود؟
فقط همانطور که به دو مربوط می شود پرونده های دادگاه که ما ثبت کردیم این بیشتر یک همکاری بین طرفین بود.
تیم های حقوقی و چیزهایی از این قبیل - نه کمپین ها.
درست است.
یکی از مواردی که فکر می کنم واقعاً غیر صادقانه بود، حتی با توجه به استانداردهای حملاتی که احتمالاً در ماه نوامبر به آنها ادامه می دهید، این حمله لیبرال ها به موضوع واکسیناسیون بود.
آره.
تیترها را دیدم. و فکر کرد: "این به نظر آشنا نیست، شبیه موضع استاین نیست."
بله البته.
اما درست است، جریانهایی در درون حزب سبز و همچنین جامعه گستردهتر آمریکا وجود دارند که - حداقل بگوییم - به واکسیناسیون بدبین هستند. چه به عنوان یک پزشک و چه به عنوان یک شخصیت سیاسی به آنها چه می گویید؟
من دارم یک کل کتاب در مورد تهدیدات سمی برای رشد کودک
نامیده می شود در راه آسیب: تهدیدات سمی برای رشد کودکزمانی که این کارها را انجام میدادم، با دیگر کارشناسان بهداشت در پزشکان برای مسئولیت اجتماعی نوشتم. این در سال 2000 توسط پزشکان منتشر شد.
این ابزار بهعنوان یک ابزار تحقیقاتی با منافع عمومی بهصورت رایگان در وب در دسترس است - در واقع بهعنوان ابزار سازماندهی، در واقع، برای کمک به جوامع برای دفاع از خود در برابر تهدیدات سمی واقعی برای رشد کودک.
ما حتی واکسن ها را هم به عنوان یک موضوع لیست نکردیم. این واقعیت است، که شواهد محکمی وجود ندارد که به واکسیناسیون اشاره کند.
از سوی دیگر، شواهد محکم زیادی وجود دارد که به قرار گرفتن در معرض سمی با چیزهایی مانند آفتکشها و PCBها و سرب و جیوه اشاره میکند. تهدیدات واقعی، و به خوبی درک می شوند.
اساساً، مطالبی که علیه من به عنوان ضد علم مطرح می شود، فقط نکاتی است که در این صنعت برای چندین دهه دیده ام. اینگونه به افرادی حمله می کنند که توسط آنها تهدید می شوند.
من واقعاً خوشحالم که به عنوان یک تهدید بزرگ تلقی می شوم و آنها چنین کمپین حمله مضحکی را اجرا می کنند که واقعاً هیچ پایی ندارد.
برای صحبت بیشتر در این مورد، دو موضوع در اینجا وجود دارد.
یکی این است که آیا واکسن ها یک تهدید هستند یا خیر. آنها با هیچ مدرکی که ما داریم اینطور نیستند.
از سوی دیگر، اداره داروی فدرال (FDA)، کاملاً قادر به فاسد شدن است، و نمونه هایی از مقررات ضعیف توسط FDA وجود دارد. این قطعاً بر بی اعتمادی عمومی تأکید می کند.
ما می گوییم، "خب، راه تقویت ایمان به واکسن ها پاکسازی FDA و سایر سازمان های نظارتی ما است." ما آن را میدانیم در دو سال فکر میکنم تنها بین سالهای 2011 و 2013، اگر تاریخ را درست بدانم، بیگ فارما 700 میلیون دلار خرج کرده است. لابی. ما می دانیم که درب گردان فقط دیوانه وار می چرخد.
یکی از مسائلی که قبلاً روی آن کار می کردم، کاهش قرار گرفتن در معرض جیوه بود. این موضوع در یک نقطه در واکسن ها مطرح بود. که اصلاح شد
مسائلی در مورد جیوه در عرضه ماهی وجود دارد که بسیاری از افراد کم درآمد و جوامع مهاجر و به ویژه در جوامع بومی به آن متکی هستند. این یک مسئله بزرگ است و FDA برای چندین دهه از تنظیم مقررات و هشدار دادن به مردم خودداری کرده است.
درست. آنها طرفدار علم هستند مگر اینکه به هر چیزی که در آن لحظه خاص می فروشند مربوط می شود.
دقیقا. درست است.
نکته دیگری که در اینجا بسیار مهم است این است که مردم واقعاً در مورد ناتوانی های رشدی نگران هستند. شواهد قانعکنندهای وجود دارد که نشان میدهد این روندها در حال رشد هستند.
برخی می گویند، "اوه، ما فقط آنها را می شناسیم." به نظر می رسد وزن شواهد نشان می دهد که در واقع، ما فقط این را تصور نمی کنیم. در مدارس و جوامع ما و خانواده های ما چیزهای بسیار بیشتری وجود دارد.
مردم سزاوار این هستند که علم خوبی در این مورد داشته باشند، و ما آن را نداریم.
برای چندین دهه جامعه بهداشت عمومی برای یک مطالعه طولانی مدت واقعاً قطعی فریاد میزند. انواع مطالعاتی که آنها برای ایجاد ایمنی ظاهراً ذکر می کنند بسیار کوتاه مدت و بسیار محدود هستند.
من نمی دانم که آیا دانش بهداشت عمومی شما به این موضوع برمی گردد یا خیر مطالعه فرامینگهام - این یک مطالعه بزرگ در دهه 1950 بود که به تعیین آنچه واقعاً عامل اپیدمی بیماری قلبی است کمک کرد.
مطالعه ده ها هزار نفر در جامعه فرامینگهام طول کشید. این مطالعه آینده نگر نامیده می شود. این استاندارد طلایی برای نحوه درک شما از روندهای سلامت عمومی است.
شما باید کل یک جامعه را مطالعه کنید و باید افراد را قبل از ابتلا به بیماری مطالعه کنید. شما ردیابی می کنید که آنها چه می خورند، چه داروهایی مصرف می کنند، چه میزان استرس اجتماعی دارند، در معرض چه مواد شیمیایی قرار دارند و غیره. آیا سیگار می کشند، آیا ورزش می کنند؟ شما همه اینها را دنبال می کنید. به آن مطالعه اپیدمیولوژیک آینده نگر می گویند.
La مطالعه سلامت پرستاران نمونه ای دیگر، ده ها هزار پرستار است که برای دهه ها دنبال شده اند. به این ترتیب ما واقعاً شواهد خوبی به دست می آوریم.
ما این را نداریم این باید روی کودکان انجام شود تا متوجه شوند تهدیدات واقعی برای سلامت محیط زیست کودکان چیست. مقدمات آسم چیست؟ ما می دانیم که این آلودگی است، و غیره، اما بسیاری از سوالات دیگر در اینجا وجود دارد.
این نوع مطالعه باید در مورد ناتوانی های رشدی انجام شود. تلاشهایی برای راهاندازی و اجرای این امر صورت گرفته است و دهههاست که این اتفاق نیفتاده است.
البته این امر مستلزم سرمایه گذاری هنگفت در سلامت عمومی است. این امر مستلزم دخالت بسیاری از دولت فدرال است که در پلتفرم شما وجود دارد.
با این حال، یک چیز، و من آن را فقط به این دلیل مطرح می کنم که این یک موضوع بحث برانگیز در بخش هایی از حزب سبز است - این است که آیا این دیدگاه مراقبت های بهداشتی شامل هومیوپاتی و داروهای جایگزین می شود یا خیر. آیا به عنوان یک پزشک احساسات قوی در مورد آن موضوع دارید؟
به این ترتیب، من طرفدار بسیار قوی تغذیه هستم. می توانید تغذیه را یک داروی جایگزین بنامید.
به نظر من، هومیوپاتی کیسهای از کرمهای خودش است، زیرا بهویژه غیرقابل اعتماد است. این بوده است گرفته شده از از پلتفرم حزب سبز
از سوی دیگر، به نظر من، تمام داروها باید تحت آزمایش قرار گیرند. ما باید ببینیم چه چیزی ایمن است و چه چیزی ایمن نیست، یا چه چیزی عوارض جانبی دارد و چه چیزی ندارد.
ما نمی دانیم در مورد تغذیه چه می گذرد. ما آن را مطالعه نمی کنیم زیرا شما نمی توانید حق ثبت اختراع آن را ثبت کنید.
من فکر میکنم سیستم مراقبتهای بهداشتی که خود را به مداخلات و روشهای دارویی محدود میکند، یک سیستم مراقبت بهداشتی شرکتی است که به جای سلامتی، سود ایجاد میکند.
من فکر می کنم ما باید همه مداخلات بالقوه را مطالعه کنیم، و این شامل مداخلات سبک زندگی نیز می شود. من فکر می کنم که شما واقعاً خلاف علم خواهید بود اگر بگویید که چیزهای دیگری غیر از داروهای سنتی مبتنی بر دارویی تنها مراقبت بهداشتی مشروع است.
با توجه به انتخاب معاون ریاست جمهوری شما، آجامو باراکا، چه چیزی پشت این تصمیم بود؟
من که سال ها از طریق کابینه سایه سبز با او کار کردم، از دیدگاه، اشتیاق و قدرت او برای متقاعد کردن او بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
او شخصاً است، اما ما هم اکنون در یک لحظه سیاسی هستیم که باید دیدگاه جامعه ستمدیده را بالا ببریم. عجمو نشان می دهد. او مدافع حقوق بشر، عدالت اجتماعی و نژادی است، اما او همچنین از سنت رادیکالیسم سیاه پوست بیرون آمده است که باید شنیده شود.
یکی از نکاتی که او مورد انتقاد قرار گرفته است و شما نیز انتقاداتی را دریافت کرده اید، موضوع سیاست خارجی است. چگونه میتوانیم در سمت چپ، سیاست خارجی را بیان کنیم که به شدت ضد مداخله است و قویاً برای «خروج ایالات متحده از همه جا» فشار میآورد، که یکی از شعارهای مورد علاقه من است، اما در عین حال انتقادی از نقض حقوق بشر پوتین و اسد است. ، از چنین افرادی؟
آیا فکر می کنید که کمپین شما توانسته است هر دوی اینها را بیان کند؟
کاملا. این کمپین تبلیغاتی که من با پوتین می بوسم یک شوخی کامل است.
من به آنجا رفتم تا اساساً خواستار یک ابتکار صلح و پایان دادن به بمباران باشم. افرادی که میگفتند من به سراغ پوتین رفتم، این ترولهای هیلاری هستند. وقتی بیل کلینتون برای صحبت با پوتین رفت -
او یک دولتمرد بود.
او یک دولتمرد بود. به علاوه، او رفت تا با پوتین صحبت کند بنیاد کلینتون پول زیادی دریافت می کرد - از جمله از اورانیوم وان، که متعلق به منافع دولت روسیه است - درست همانطور که اورانیوم وان مورد تایید وزارت امور خارجه هیلاری کلینتون برای خرید 20 درصد از ذخایر اورانیوم آمریکا بود.
سوالات واقعی و جدی در مورد رکاب زدن نفوذ در وزارت امور خارجه وجود دارد که واقعاً باید تمرکز داشته باشد.
حزب سبزها منتقد بی امان نقض حقوق بشر و طرفدار حقوق دگرباشان جنسی بوده است. ما در واقع تلاش کردیم تا با پوسی ریوت تماس بگیریم. ما فقط دو روز آنجا بودیم، به یک کنفرانس رفتیم، بنابراین اینطور نیست که وقت داشته باشیم کارهای دیگری انجام دهیم. ما در واقع تلاش کردیم تا تماس بگیریم بیدمشک و همچنین ادوارد اسنودن در حالی که ما آنجا بودیم اما موفق نبودیم.
میدانم که شما نیز مانند هر نامزد دیگری، برای بردن آن از کلیشهای استفاده میکنید، اما موفقیت برای شما و حزب سبزها چه شکلی است؟ آیا کل رای در ذهن دارید؟
آره. به نظر من، مبارزه به خودی خود یک پیروزی برای ایستادن و امتناع از ساکت شدن در برابر یک سیستم سیاسی شرکتی و سرمایه داری غارتگر است که ما را نابود می کند.
تفاوت بین دو طرف برای نجات شغل، زندگی یا کره زمین کافی نیست و این واضح است. ما به پایگاه دیگری نیاز داریم که بتوانیم واقعاً از آنجا سازماندهی کنیم.
به قول فردریک داگلاس، «قدرت بدون تقاضا چیزی را واگذار نمی کند». ما باید یک حزب سیاسی بسازیم که بتواند قدرت بسازد و تقاضا بسازد.
تا آنجا که من نگرانم، ما قبلاً در این زمینه پیروز شدهایم که هزاران نفر جدید که کارگران سختکوش هستند، وارد میشوند. چالش ما اکنون رشد سازمان خود به عنوان یک حزب سیاسی است.
ما بسیاری از بخشهای جدید ایجاد کردهایم و دهها هزار داوطلب و اهداکننده دیگر داریم. ما اکنون یک پایگاه تامین مالی داریم.
و ما اکنون تعهد، به نظر من، فعال ترین لایه کمپین برنی سندرز را داریم. آنها واقعاً درک می کنند که ما به سیاست مقاومت نیاز داریم و حزب سبزها را به عنوان چتری می بینند که می تواند به ایجاد این سیاست کمک کند.
برای من، ساختن سازمان ما برای مدت طولانی، یک پیروزی است. ما قبلاً گام های مهمی در این مسیر برداشته ایم.
اگر به 5 درصد برسیم، بودجه داریم. من معتقدم ما از هم اکنون تا انتخابات بعدی 20 میلیون دلار بودجه داریم که کاملاً تغییر دهنده بازی است. الان هم فکر میکنم ما یک پایه بودجه داریم تا بتوانیم کار را ادامه دهیم.
ما با جنبش های اجتماعی تهاجمات عظیمی انجام داده ایم و این شامل برخی از جنبش های بومی نیز می شود.
نمی دانم دیروز Democracy Now را دیدی یا نه. وینونا لادوکه با جنبش بومی داکوتای شمالی در برابر خط لوله باکن در آنجا مقاومت می کرد و حمایت خود را اعلام کرد. از من دعوت شده است که بیایم و از آنها حمایت کنم، که سعی می کنم به موقع برای جلسه خاصی که قرار است در آنجا برگزار شود، انجام دهم.
بسیاری از حوزههای انتخابیه زندگی سیاهپوستان مهم است، مانند شهرهای دوقلو که من به تازگی به آنجا رفتم، به شدت حمایت کردند - آنها به طور رسمی تأیید نکردهاند، اما بسیاری از سازماندهندگان اکنون به کمپین ما میروند.
اما من فکر می کنم همانطور که مهم است به هم پیوستن در مورد جنبشهای اجتماعی، برای جنبشهای اجتماعی نیز مهم است که درک کنند که ساختن جنبش کافی نیست - ما همچنین باید برای قدرت سیاسی جمعی بجنگیم.
همانطور که Syriza نشان دهنده پیوستن جدید نیروها به لحاظ سیاسی، یا ما می توانیم or جرمی Corbyn واقعاً نشان دهنده ظهور یک نیروی سیاسی بسیار اصولی تر و رادیکال تر است، چیزی که در این کشور اتفاق می افتد.
حزب سبز در حال فراهم کردن زمینه برای همکاری با سایر احزاب کوچک و مستقل چپ است منتخب چپ. من فکر می کنم در حال حاضر چیزهایی در حال انجام است که بسیار هیجان انگیز هستند و متوقف نمی شوند.
این علامت 5 درصد است، که میتوان تصور کرد که از نظر نهادی تفاوت بزرگی برای حزب سبز ایجاد میکند.
بزرگ، بله.
نقش خود را پس از نوامبر چگونه تصور می کنید، نه تنها در حزب سبز، بلکه در میان پایگاه وسیع تری از افرادی که از طرفداران برنی سندرز بودند، که بسیاری از آنها از شما حمایت می کنند، اما البته دیگرانی که از کلینتون در ایالت های نوسان و غیره حمایت می کنند. ?
آیا میخواهید به این نقش برجسته و بسیار صریح ادامه دهید، یا میبینید که کمی از صندلیهای عقب خود نگاه میکنید؟
پانزده سال است که نتوانسته ام پشت صندلی بنشینم. حتی قبل از اینکه آشکارا انتخاباتی شوم، در جنبشهای اجتماعی کاملاً به چشم میخوردم. می توان گفت من یک مادر در آتش هستم.
وقتی متوجه شدم واقعاً چه اتفاقی برای سلامت نسل جوان ما میافتد، برایم غیرقابل تحمل میشود که هر لحظه بیداریام را صرف مبارزه با آن نکنم، بنابراین این کاری است که انجام میدهم. هر لحظه بیداری ام را صرف مبارزه با آن می کنم. ای کاش می توانستم آن را فراموش کنم، اما به نظر نمی رسد که موفق به انجام این کار شوم. باید بگویم که هر چه زمان می گذرد اینطور نیست که کمتر نگران آن باشیم.
احساس میکنم یک مادر آتشسوخته هستم، زیرا میدانم که برای بچههایم کار نمیکند، مگر اینکه اساساً برای همه بچهها کار کند، و در حال حاضر آنقدرها هم خوب به نظر نمیرسد.
از سوی دیگر، جنبش ما قویتر از همیشه است، متحدتر از همیشه است، و سیاسیتر از همیشه است. برای من قدرت و امید زیادی در این تحولات وجود دارد.
مطمئن نیستم که قبل از ترک سیاره مرخصی بگیرم. من فکر می کنم این فقط به نظر می رسد سرنوشت خاص من است. برای من مهم نیست که برای انتخابات شرکت می کنم یا برای ایجاد جنبش های اجتماعی کار می کنم. من فکر می کنم هر کاری که انجام می دهیم می توانیم بسیار قدرتمند باشیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
3 نظرات
این یک تیتر نادرست و تحقیرآمیز است که نشان می دهد بلیط گرین استین/باراکا ارزش توجه جدی ندارد.
بیش از آن، تلاش های یک زن مترقی چپ فمینیست و فعال آفریقایی-آمریکایی و چپ روشنفکر را تحقیر می کند.
به نظر می رسد «چپ ایالات متحده» همچنان قلمرو مردان سفیدپوست بورژوا باقی مانده است.
توجه داشته باشید که "اسپویلر" در نقل قول ترسناک است.
من معتقدم نویسنده طرفدار استین و طعنه آمیز است... نسبت به کسانی که می گویند او یک است
"اسپویلر"
ممکن است توجه به گیومه ها و خواندن قطعه کمک کند…