Sبلافاصله پس از شکست مذاکرات آب و هوایی سازمان ملل در کپنهاگ در سال 2009، جیمز لاولاک، پدرخوانده محیط زیست مدرن، از سوی نگهبان گزارشگر لئو هیکمن در پرتو شکست چه باید کرد. لاولاک فراخوان داد برای چیزی که فقط می توان آن را دیکتاتوری آب و هوا توصیف کرد.
لاولاک با رد این ایده که راه حلی برای تغییرات آب و هوایی میتواند در یک دموکراسی مدرن به دست آید، گفت که آنچه در عوض مورد نیاز است «دنیای معتبرتر» است که در آن «تعدادی از افراد دارای اقتدار وجود دارند که به آنها اعتماد دارید و آن را اداره میکنند».
«جایگزینی برای دموکراسی چیست؟ یکی نیست اما حتی بهترین دموکراسیها موافق هستند که وقتی یک جنگ بزرگ نزدیک میشود، دموکراسی باید فعلاً متوقف شود. من این احساس را دارم که تغییر آب و هوا ممکن است مشکلی به شدت جنگ باشد. ممکن است لازم باشد دموکراسی را برای مدتی به حالت تعلیق درآوریم.»
این فراخوان برای نوعی دیکتاتوری خیرخواهانه علم به طور فزاینده ای برای طیف وسیعی از مشکلاتی که ما در سطح جهانی با آن مواجه هستیم، از کاهش تنوع زیستی گرفته تا مقاومت آنتی بیوتیکی، مطرح می شود.
مقاومت آنتی بیوتیکی به چنان خطری برای سلامت عمومی در سراسر جهان تبدیل شده است و اقدامات دولت به قدری کسل کننده و ناکافی بوده است که یک جفت دانشمند برجسته که نسبت به این وضعیت بی تاب هستند، خواستار تشکیل یک نهاد اجرایی جهانی جدید برای به دست گرفتن کنترل این مشکل شده اند. آنها سازمانی بینالمللی مشابه سازمانهایی میخواهند که در حال حاضر وظیفه هدایت واکنش گونههای ما به تغییرات آب و هوایی را دارد - اساساً یک هیئت بیندولتی در مورد تغییرات آب و هوایی (IPCC)، اما برای اشکالات و داروها و با قدرت اجرایی بیشتر.
با توجه به بزرگی خطر - "آخرالزمانیبه گفته سالی دیویس، افسر ارشد پزشکی بریتانیا، سناریو این است که ظرف بیست سال ما داروهای موثر علیه عفونتهای معمول را بهطور کامل تمام میکنیم – ممکن است تمرینی بیاهمیت و حتی غیرمسئولانه به نظر برسد تا از پیامدهای دموکراتیک چنین بیماری ناراحت شویم. حرکت.
با این حال، با توجه به اینکه این نوع پیشنهاد تکنوکراتیک اغلب پاسخ پیش فرض به هر مشکل علمی جدید واردات عمیق است، دموکرات ها باید در نظر بگیرند که آیا رویکردهای دیگر مطلوب تر هستند یا خیر.
"Sجرمی فارار، مدیر Wellcome Trust، بزرگترین موسسه خیریه تحقیقات پزشکی بریتانیا، و مارک وولهاوس، استاد اپیدمیولوژی بیماریهای عفونی دانشگاه ادینبورگ، در مقالهای نوشتند که تاکنون واکنش بینالمللی ضعیف بوده است. تفسیر غم انگیز منتشر شده در مجله علمی طبیعت در ماه مه و در یک کنفرانس مطبوعاتی در انجمن سلطنتی ارائه شد (با دادن پیشنهاد بدیهی از بدنه علمی آگوست).
این تفسیر به ویژه سازمان بهداشت جهانی را هدف قرار داد، که در ماه آوریل اولین گزارش خود را در مورد ردیابی مقاومت ضد میکروبی در سراسر جهان منتشر کرد و "سطوح هشدار دهنده" مقاومت باکتریایی را پیدا کرد. نویسندگان هشدار دادند: «این تهدید جدی دیگر یک پیشبینی برای آینده نیست، در حال حاضر در هر منطقه از جهان اتفاق میافتد و این پتانسیل را دارد که بر هر کسی، در هر سنی و در هر کشوری تأثیر بگذارد».
علیرغم تسریع این خطر جهانی، نهاد سازمان ملل به سادگی خواستار نظارت بهتر شد. نویسندگان با اذعان به اینکه نظارت حیاتی است، اما به طور اساسی ناکافی است، نوشتند: "WHO فرصت را برای ارائه رهبری در مورد آنچه که برای ایجاد تفاوت واقعاً ضروری است از دست داد."
بر اساس بیانیه موازی ارائه شده توسط، تهدید فزاینده ناشی از آنچه که عموماً «ابر میکروبها» نامیده میشود، شبیه به آنچه ناشی از تغییرات اقلیمی است، است - آنها یک فرآیند طبیعی هستند که توسط فعالیتهای انسانی تشدید میشود و اقدامات یک کشور میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد. دو سازمان نویسندگان
آنها تنها محققین یا پزشکانی نیستند که بین مقاومت دارویی و تغییرات آب و هوایی مقایسه کرده اند. سال گذشته، دیویس وضعیت را به عنوان یک خطرناک تر خطری نسبت به تروریسم، و تهدیدی بزرگتر از گرمایش جهانی برای بشریت، به بیبیسی گفت: «اگر اقدامی انجام ندهیم، ممکن است همه به محیطی تقریباً قرن نوزدهمی برگردیم که عفونتها در نتیجه عملیاتهای معمول ما را میکشند. ”
بسیاری از تکنیکها و مداخلات پزشکی معرفی شده از دهه 1940 به پایهای از حفاظت ضد میکروبی بستگی دارد. افزایش امید به زندگی که بشر در این مدت تجربه کرده است به چیزهای زیادی بستگی دارد، اما بدون آنتی بیوتیک غیرممکن بود. قبل از توسعه آنتی بیوتیک ها، عفونت های باکتریایی یکی از شایع ترین علل مرگ و میر بودند.
ما باید به کشف کلاسهای جدید آنتیبیوتیکها ادامه دهیم، زیرا با گذشت زمان، حشرات حساس به داروها ریشهکن میشوند. آنهایی که دارای جهشهای تصادفی هستند که آنها را مقاوم میکند زنده میمانند، تولید مثل میکنند و در نهایت تسلط پیدا میکنند. این فقط تکامل است.
و با این حال برای تقریباً سه دهه، یک "باطل کشف" از زمان استفاده از لیپوپپتیدها در سال 1987، هیچ کلاس جدیدی از آنتی بیوتیک ها ایجاد نشده است. دلیل این امر واضح است: شرکت های بزرگ داروسازی از تحقیق در مورد خانواده های جدید آنتی بیوتیک ها خودداری کرده اند، زیرا چنین داروهایی صرفاً بی سود نیستند، بلکه در تضاد با سرمایه داری هستند. اصول عملکرد. هرچه کمتر مورد استفاده قرار گیرند، اثربخشی بیشتری دارند.
همانطور که این شرکت ها به آسانی اعتراف می کنند، می سازد بی معنی است آنها می توانند حدود 870 میلیون دلار برای هر داروی تایید شده توسط تنظیم کننده ها بر روی محصولی سرمایه گذاری کنند که مردم تنها چند بار در طول زندگی خود از آن استفاده می کنند، در مقایسه با سرمایه گذاری به همان میزان برای تولید داروهای بسیار سودآوری که بیماران باید هر روز برای آن مصرف کنند. بقیه عمرشان
برخی از دولت ها شروع به شناسایی بخشی از این شکست بازار کرده اند. کمیسیون اروپا 600 میلیون یورو را برای برنامه «داروهای نوآورانه» اختصاص داده است تحت عنوان "مواد مخدر جدید 4 اشکال بد." اما مقیاس سرمایه گذاری اختصاص داده شده توسط دولت ها به این راه حل ناکافی است.
از این رو تقاضای فارار و وولهاوس برای ایجاد یک سازمان جهانی و علمی است که با چالش روبروست. سازمان بین دولتی جدید برای ارائه شواهدی در مورد مقاومت به مواد مخدر و تشویق اجرای سیاست ها وجود خواهد داشت. با همکاری دولتهای ملی و آژانسهای بینالمللی که وظیفه اجرای توصیههای آن را دارند، اهداف سختگیرانهای را برای جلوگیری از کاهش قدرت دارویی و سرعت بخشیدن به توسعه درمانهای جدید تعیین میکند.
اگر امکان هماهنگی بیشتر در اشتراک گذاری اطلاعات، نظارت و تجزیه و تحلیل را فراهم کند، یک هیئت بین دولتی در مورد مقاومت ضد میکروبی مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
اما این نهاد توصیهکننده سیاست علمی به چه کسی گزارش میدهد؟ کدام ساختار فراگیر تصمیم می گیرد که چه کاری باید انجام شود و سپس آن توصیه ها را اجرا می کند؟
در حالی که مشکلات متمایز وجود دارد، باید فرض کرد که مانند سیاست آب و هوا، نیاز به یک کپی از دوقلو IPCC، کنفرانس اعضای کنوانسیون چارچوب سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا (UNFCCC) دارد. IPCC در سال 1988 توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد و سازمان جهانی هواشناسی تأسیس شد. چهار سال بعد، IPCC نقشی کلیدی در ایجاد نتیجه دیپلماتیک خود، UNFCCC ایفا کرد، فضایی چهارساله برای تجارت اسب بین دولتهایی که در سال 2009 در کپنهاگ فروپاشید و از آن زمان به سختی حرکت کرده است.
ما به عنوان یک گونه، بار دیگر با یک موضوع دشوار، با پیامدهای سیاسی و اقتصادی در سراسر جهان، و بدون یک نهاد دموکراتیک جهانی برای رسیدگی به آن مواجه هستیم. و تنها گزینه قابل تصور، فرآیند تصمیم گیری تکنوکراتیک و دیپلماتیک است.
مقاومت دارویی و تغییرات آب و هوایی به سختی تنها موضوعاتی از این دست هستند. همانطور که IPCC خود با افتخار اعلام می کند، رابطه بین آن و UNFCCC به الگویی برای تعامل بین علم و تصمیم گیرندگان تبدیل شده است، و طیفی از تلاش ها در سال های پس از تأسیس آنها برای ایجاد ارزیابی و فرآیندهای سیاست مشابه برای سایر جهانی های جهانی انجام شده است. مسائل
در سال 2012، تحت حمایت برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحد (UNEP)، پلتفرم بین دولتی در زمینه تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی (IPBES) تأسیس شد، اما با مشارکت طرف های امضاکننده چندین کنوانسیون سازمان ملل، از جمله کنوانسیون هایی که تنوع زیستی، گونه های در معرض انقراض، مهاجران را پوشش می دهند. گونهها، منابع ژنتیکی گیاهی و تالابها: «IPCC برای تنوع زیستی». و ساختار مشابهی در حال حاضر در حال راه اندازی است تا کارشناسان و مقامات را در بدنه فرعی کنفرانس اعضای کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد مبارزه با خشکسالی و بیابان زایی گرد هم بیاورد: "IPCC برای بیابان ها و کاسه های گرد و غبار".
برای برخی، حتی IPCC/UNFCCC بیش از حد سیاسی شده است (بخوانید: دموکراتیک). یوهان راکستروم، رئیس مرکز تاب آوری استکهلم، و ویل استفن، مدیر مؤسسه تغییرات آب و هوایی دانشگاه ملی استرالیا، دو تن از استراتژیست های پیشرو در زمینه آب و هوا در جهان هستند و به دلیل توسعه خود با بیست و شش محقق دیگر زمین شناخته شده اند. مفهوم سیستم "مرزهای سیاره ای"، چارچوبی برای درک "فضای عملیاتی ایمن برای بشریت" - نه فقط در رابطه با تغییرات آب و هوایی، بلکه اسیدی شدن اقیانوس ها، آلودگی، تخریب لایه ازن و موارد دیگر.
راکستروم و استفن تماس برای یک «داور جهانی» مستقل از دولتهای منتخب برای اطمینان از اینکه بشریت از این مرزها فراتر نمیرود: «در نهایت، باید نهادی (یا مؤسساتی) وجود داشته باشد که بالاتر از سطح کشورهای منفرد فعال باشد تا اطمینان حاصل شود که مرزهای سیارهای هستند. احترام. در واقع، چنین نهادی به نمایندگی از بشریت به عنوان یک کل عمل می کند.»
آنها پیشنهاد ایجاد یک Trust Atmospheric Earth را پیشنهاد میکنند، «که اتمسفر را بهعنوان یک دارایی مشترک جهانی در نظر میگیرد که بهعنوان یک امانت به نفع نسلهای فعلی و آینده مدیریت میشود». اما چگونه فرمانداران چنین اعتمادی انتخاب می شوند؟ منتخب مردم زمین، یا منصوب شده توسط تکنوکرات ها؟
واضح است: نگرانی در مورد تجمیع بین المللی تخصص در یک موضوع خاص نیست. چه کسی می تواند با چنین ادغام ضروری دانش و منابع فکری مخالفت کند؟ در عوض، نگرانی این است که ما این مدل خاص IPCC/UNFCCC را به درستی مورد بازجویی قرار ندادهایم و به اندازه کافی با نحوه تلفیق تخصص با حکمرانی ضد دموکراتیک جهانی و عقبنشینی آن از هنجارهای پاسخگویی عمومی، مشارکت و تصمیمگیری مردمی مبارزه نکردهایم.
همه کسانی که درباره کسری دموکراتیک IPCC و UNFCCC سوال می پرسند، منکر آب و هوا نیستند. در واقع، این دقیقاً کسانی هستند که نگران پیامدهای گرمایش جهانی انسانی هستند که باید بیش از همه نگران تمایل تاریکآمیز نخبگان برای حذف تصمیمگیری از کنترل مستقیم دموکراتیک و حوزه رقابتهای سیاسی باشند.
برای شیلا جاسانوف، محقق مطالعات علم و فناوری هاروارد، مواردی وجود دارد عدد از سؤالات مرتبط: مرز بین نهادهای علمی و سیاسی چیست؟ دولتها چگونه چیزی را میسازند که او «عقل عمومی» مینامد - آن اشکال شواهد و استدلالی که در تصمیمگیریهای دولتی پاسخگو به شهروندان استفاده میشود؟ آیا این ساختارهای جدید در خدمت منافع عمومی غیرسیاسی هستند، یا از گروه های خاصی که منافعشان در تضاد با بقیه بشریت است، حمایت های ناشناخته ای ارائه می کنند؟
سیلک بک و همکارانش جامعهشناس آلمانی بر این ایده تاکید کردندپرسیدن در مقالهای اخیر در مورد ساختارهای IPCC و IPBES که ما حداقل "گستره کامل گزینههای طراحی سازمانی جایگزین را در مقابل اجرای یک مدل تخصص یکاندازه برای همه بررسی میکنیم."
بک که تحقیقاتش بر اشکال جدید حکمرانی محیطی و علمی متمرکز است، میگوید: «تاکنون هیچ بحثی در مورد رابطه IPCC با سیاستهای عمومی و «عمومی» مختلف جهانی آن یا در مورد تعهدات هنجاری آن از نظر مسئولیت پذیری، نمایندگی سیاسی و مشروعیت.»
در دو سال گذشته، گفتگوهایی بین ذینفعان در مورد آینده IPCC انجام شده است، اما شرکت کنندگان در این جلسات غیرعلنی با توافقنامه های محرمانه شدیدی متعهد شده اند و خبرنگاران و محققان از حضور در این نشست محروم شده اند.
به طور موازی، بخشهای زیادی از حوزههای موضوعی قانونگذاری مانند سیاستهای پولی، تجارت، مالکیت معنوی، شیلات، و یارانههای کشاورزی که قبلاً در اتاقهای دموکراتیک به طور علنی مورد بحث قرار میگرفت، اکنون در عرصههای عقبنشینی پیشنویس، اصلاح و تصویب شدهاند.
این چیزی است که کالین کراچ جامعه شناس است تماس "پس از دموکراسی": در حالی که مجلل انتخابات عمومی ادامه دارد، تصمیم گیری نه در نهادهای قانونگذاری، بلکه در مذاکرات پشت درهای بسته و مبتنی بر معاهده بین رهبران دولتی یا دیپلمات ها، با توصیه کارشناسان صورت می گیرد.
در مورد اتحادیه اروپا، پیشرفتهترین فضای حکمرانی تکنوکراتیک در جهان، میتوانیم به فهرست موضوعات خارج از بحث دموکراتیک اضافه کنیم: سیاست مالی (یعنی همه تصمیمهای مربوط به هزینهها) و تنظیم بازار کار، آن حوزههای سیاست اصلی که به غیر از دفاع و پلیس، شاید بیشتر تعریف کنند که دولت بودن چیست.
از زمان ظهور بحران منطقه یورو، نهادهای اروپایی با موفقیت تصمیمگیری اقتصادی را از رایدهندگان جدا کرده و آن را به شورای کارشناسان کمیسیون اروپا، شورای وزیران، بانک مرکزی اروپا، دادگاه دادگستری اروپا یا حتی گروههای خود انتخابی موقت از بازیگران کلیدی در موزاییک سازمانی اروپا.
همانطور که خوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون در حال خروج و هرمان ون رامپوی، رئیس شورا، بارها تاکید کردند، فاجعه منطقه یورو آنقدر شدید بود که اتحادیه اروپا دیگر زمانی برای "بازیهای سیاسی" یا "سیاسیسازی" نداشت. به عبارت دیگر، آنها دیگر زمانی برای دموکراسی نداشتند.
این یک احساس رایج در میان نخبگان است. ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون آینده و رئیس سابق گروه یورو کشورهای استفاده کننده از پول واحد، لوکزامبورگ، معروف گفته چند سال پیش: «سیاست پولی یک موضوع جدی است. ما باید این موضوع را مخفیانه در یوروگروپ مورد بحث قرار دهیم. "من حاضرم به من توهین شود که به اندازه کافی دموکراتیک هستم، اما می خواهم جدی باشم. من طرفدار بحثهای مخفیانه و تاریک هستم.»
Tمدل IPCC/UNFCCC، اتحادیه اروپا و ساختارهای مشابه پسا دموکراتیک نیز بر اساس اجماع میان «ذینفعان» عمل میکنند، نه اینکه اکثریت از طریق دستورات مردمی دموکراتیک حکومت کنند. به عبارت دیگر، سیاست گذاری جهانی شده است، اما دموکراسی نه.
اجماع طیفی از گزینههای خطمشی در دسترس را برای آنهایی که برای همه ذینفعان قابل قبول هستند، محدود میکند، بهطور بالقوه گزینههای سیاستی را که در صورت تهدید منافع یک ذینفع خاص ممکن است مشکل معین را حل کند، حذف میکند. امکان نادیده گرفتن یا حتی حذف یک ذینفع توسط این شکل از تصمیم گیری منع می شود. بنابراین پنجره سیاست بسیار محدود است و تغییرات تدریجی بر پویایی و نوآوری ترجیح داده می شود. وقتی صحبت از تهدیدهای وجودی به میان می آید، چنین رخوت سیاستی مطلوب نیست.
پس بحث برای دموکراسی فقط یک بحث اصولی نیست. ساختار پسا دموکراتیک و مبتنی بر اجماع UNFCCC یکی از دلایلی است که مذاکرات اقلیمی همیشه متوقف می شود.
و همینطور با یک مدل حاکمیتی قابل مقایسه برای مقاومت دارویی خواهد بود. فارار و وولهاوس توضیح میدهند که چنین استراتژی ضروری است زیرا «دنیای علمی و تجاری به انگیزهها و محیط نظارتی بهتری برای توسعه داروها و رویکردهای جدید نیاز دارند».
بنابراین، شرکتهای دارویی به عنوان ذینفعانی در نظر گرفته میشوند که باید در میز مورد استقبال قرار گیرند، اپراتورهایی که باید انگیزه ایجاد کنند تا راه خود را تغییر دهند نه مانع ساختاری کلیدی که باید بر آن غلبه کرد. چنین مشوقهایی شامل اعتبارات مالیاتی یا کمکهای بلاعوض برای توسعه آنتیبیوتیک اولویتدار، «کوپنهای بررسی اولویت قابل انتقال» است که بررسی نظارتی را برای محصول دیگری که شرکت انتخاب میکند، تعهدات پیشخرید، و تمدید عمر ثبت اختراع را تسریع میکند.
مفهوم تعهدات پیش فروش بازار - در اصل، زمانی که یک دولت بازاری را برای یک داروی توسعه یافته با موفقیت تضمین می کند - توسط بانک جهانی و اندیشکده های بازار آزاد مانند موسسه بروکینگز به عنوان راه حلی که شکاف ناشی از شکست بازار را پر می کند، ترویج می شود. بدون چالش گذاشتن سود سرمایه
ابتداییترین و ارزانترین راهحل، اجتماعیکردن بخش داروسازی است که امکان هدایت دموکراتیک درآمدهای حاصل از درمانهای سودآور را برای یارانه دادن به تحقیق و توسعه در مناطق غیرسودمند فراهم میکند. قبل از خصوصی سازی در سراسر غرب، این مدل یارانه متقابل اجازه می داد تا خدمات پستی، راه آهن، اتوبوس و مخابرات به مناطق دورافتاده ارائه شود، زیرا درآمدهای حاصل از مراکز شهری همه چیز را به نفع خدمات همگانی متعادل می کرد.
اما چنین مدل ساده ای صرفاً از روی میز خارج نیست زیرا از نظر سیاسی غیر واقعی است. این از میز خارج است زیرا ساختار تصمیم گیری بین دولتی و ذینفعان مبتنی بر اجماع اجازه نمی دهد چنین راه حل هایی حتی مطرح شود.
اندی استرلینگ، محقق سیاست علم و فناوری، در مقالهای شفافسازیکننده اخیر در مورد ترجیح رو به رشد در برخی زمینهها برای آنچه او استبداد زیست محیطی میخواند. می نویسد: که «دموکراسی به طور فزایندهای بهعنوان یک «شکست»، یک «تجمل» یا حتی «دشمن طبیعت» دیده میشود. بنابراین، خود دانش به طور فزایندهای توسط مشغلههای دیرینه قدرت مستقر با لفاظیهای کنترل نقش میبندد. به نظر می رسد چاره ای جز تبعیت وجود ندارد - یا انکار غیرمنطقی و عذاب وجودی.
برعکس، استرلینگ استدلال میکند که مبارزه دموکراتیک ابزار اصلی شکلگیری پایداری در وهله اول است – و ما باید آنتیبیوتیکها را بهعنوان منبعی گرانبها ببینیم که باید به دقت از آن مراقبت و نگهداری شود. «قدرت متمرکز و مغالطههای کنترل، بیشتر مشکلات هستند تا راهحل... از جمله بزرگترین موانع [تحول اجتماعی مترقی]، ایدئولوژیهای گذار تکنوکراتیک است.»
چند آزمایش فکری برای تأکید بر این نکته: اول، توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی اخیراً یک مالیات بر ثروت جهانی مصادره کننده را به عنوان راه حلی برای گرایش ذاتی سرمایه داری به سمت نابرابری هر چه بیشتر پیشنهاد کرد. او به درستی می گوید که باید جهانی باشد تا از رقابت بین دولتی برای ارائه پایین ترین نرخ های مالیاتی جلوگیری شود.
اما تصور کنید اگر این سیاست برای اجرا جدی گرفته شود. چگونه میتوان چنین مالیاتی را توسط هر سازمانی غیر از یک دولت منتخب و جهانی با مأموریت قوی برای انجام آن وضع کرد؟ یک مدل مبتنی بر UNFCCC یا ساختارهای اتحادیه اروپا در نهایت در سال ها یا دهه ها بحث های بی ثمر غرق می شود و در بهترین حالت منجر به نسخه ای بسیار ضعیف می شود که همه ذینفعان می توانند با آن موافقت کنند - بسیار شبیه تلاش های تاسف بار و بنیانگذار برای معرفی یک مالیات توبین سراسر اروپا.
آزمایش فکری دوم: اگر فردا کشف کنیم که یک سیارک بزرگ نزدیک به زمین در مسیری برای سیاره قرار دارد و به دلیل نابودی تمدن بشری در پنج سال آینده، مکانیسم مورد علاقه شما برای توسعه یک سیستم دفاعی سیاره ای و نصب یک سیاره خواهد بود. ماموریت برای منحرف کردن آن؟
یک دولت جهانی و منتخب دموکراتیک که بتواند در عرض چند هفته بهترین طرح را پس از دریافت مشاوره از کارشناسان انتخاب کند و سپس به سرعت منابع را به جایی هدایت کند که تلاشها بیشترین کارآمدی را داشته باشند و به احتمال زیاد موفق شوند؟
یا مجموعه ای از گفتگوهای چندجانبه ذینفعان که در اکثر این پنج سال بحث می کنند که بیشترین هزینه را متحمل می شود (اگر با بحث "مالی آب و هوا" آشنا هستید، "مالی سیارک" را امتحان کنید). کدام کشور بیشترین شغل را از این پروژه به دست خواهد آورد. کدام شرکت ها برنده قراردادها می شوند. نحوه اشتراک گذاری داده ها، فناوری و بهترین شیوه ها؛ و کدام شهر میزبان دبیرخانه پروژه خواهد بود؟
Aپانزده سال پیش، جنبش جهانی عدالت با تمرکز بر تجسم آن در نهادهای بینالمللی مانند WTO، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و G8 و در «حقوق سرمایهگذاران» به نقد این نوع تصمیمگیری فرا دموکراتیک پرداخت. فصلها و بندهای حل و فصل اختلاف سرمایهگذار به دولت در موافقتنامههای تجاری که اجازه میدهد قوانین و مقررات مورد تأیید دموکراتیک توسط دادگاههای تجاری غیرمنتخب و درهای بسته لغو شود.
به طور مشابه، مبارزه امروز علیه ریاضت اقتصادی تحمیلی اتحادیه اروپا در سراسر جنوب اروپا - که اغلب توسط جانبازان آن نبردهای خیابانی هزار ساله رهبری می شود - همچنین شامل نقد حذف پیوسته بخش های بزرگتر سیاست مالی از قلمرو کنترل دموکراتیک است.
اما در بیشتر موارد، این انتقاد از پسا دموکراسی چیزی بیش از یک تقاضا برای بازگرداندن حاکمیت ملی بوده است. جهانی شدن نئولیبرال و غیر دموکراتیک است. بنابراین، ما کوچک و محلی را پیشنهاد می کنیم. ادغام اروپا سختگیرانه و تکنوکراتیک است. بنابراین، ما تجزیه اتحادیه اروپا را پیشنهاد می کنیم.
برعکس، درک این موضوع که تهدیدهای وجودی مانند مقاومت به مواد مخدر و تغییرات آب و هوایی باید در سطح جهانی مواجه شوند، اغلب باعث میشود که افراد خوشاندیش و عملگرا از ایجاد ساختارهای بینالمللی، اما پسا دموکراتیک استقبال کنند.
با این حال، گزینه سومی وجود دارد که هم برای این وظیفه مناسب تر است و هم ذاتاً بر وضعیت موجود ارجحیت دارد: دموکراسی فراملی واقعی، هم در سطح قاره و هم در سطح جهانی. این به معنای کنار گذاشتن مذاکرات مودبانه اما غیر دموکراتیک ذینفعان بین بوروکرات ها، دیپلمات ها و کارشناسان آنها و استقبال از بازگشت تضاد شدید ایدئولوژیک، حاکمیت اکثریت، و درگیری های آشفته ایده ها و برنامه های کاملاً متفاوت، چیزی است که استرلینگ آن را «باز، سرکش» می خواند. مبارزه سیاسی» - دموکراسی.
تهدیدهای وجودی فقط مشکلات علمی، پزشکی یا زیست محیطی نیستند. آنها همچنین مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند و به همین دلیل است که مبارزه دموکراتیک بهترین راه حلی است که برای آنها مناسب است.
این که دقیقاً چه چیزی می تواند به نظر برسد خارج از محدوده این مقاله است. شاید یک پارلمان سازمان ملل که از آن یک نخست وزیر و کابینه جهانی استخراج می شد، با مدل های مشابه در اروپا (به معنای انحلال کمیسیون غیرمستقیم و شورای منتخب غیرمستقیم) و در سایر قاره ها. به هر حال من نمی توانم خطوط دقیق آن را توصیف کنم: اگر قرار است حکومت جهانی دموکراتیک باشد، بنا به تعریف باید برای آن مبارزه کرد و توسط جنبش های دموکراتیک مردمی ساخته شد. نمی تواند یک الهام یا ساخت نخبه باشد.
اما زمان زیادی گذشته است که ما این ایده را که حکومت جهانی یک فانتزی آرمانشهری – یا دیستوپیایی – است، کنار بگذاریم. این در حال حاضر اتفاق می افتد، و ما به شدت به آن نیاز داریم تا با مقیاس جهانی مشکلاتی که اکنون با آن روبرو هستیم مقابله کنیم. دولت جهانی اینجاست. ما باید آن را دموکراتیک کنیم.
دموکراسی خواهر و برادر روشنگری علم است. این هیچ مانعی برای حل مشکلاتی مانند مقاومت آنتی بیوتیکی و تغییرات آب و هوایی نیست. بلکه همانطور که همیشه بوده است، بهترین امید بشریت است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا