اخیر اسرائیل انتخاب به طور گسترده انتظار می رفت که پیروزی دیگری برای راست اسرائیل به همراه داشته باشد. در این رویداد، آنچه مفسران را بیش از همه تحت تأثیر قرار داد، احیای مجدد مرکز بود. پس از بیش از یک دهه تسلط جناح راست، آیا رای گیری مجدداً در سیاست اسرائیل تغییر اساسی کرد؟ پروژه چپ جدید با شیر هور، اقتصاددان اسرائیلی صحبت کرد مرکز اطلاعات جایگزین و نویسنده اقتصاد سیاسی اشغال اسرائیل.
بسیاری نتایج انتخابات اخیر اسرائیل را تفسیر کردند، به ویژه نمایش قوی از حزب جدید یش آتید، به عنوان یک تغییر از راست به مرکز در سیاست اسرائیل. آیا چیزی برای آن وجود دارد؟
در انتخابات هیچ اتفاقی نیفتاد. سکوهای یایر لاپید (یش آتید)، آویگدور لیبرمن (یسرائیل بیتنونفتالی بنت (HaBayit Hayehudi) و بنیامین نتانیاهو (لیکود) تقریباً یکسان هستند. همه احزاب صهیونیستی در اسرائیل بر این اصول اتفاق نظر دارند: اسرائیل نباید جز ادامه محاصره کاری با نوار غزه داشته باشد. حق بازگشت آوارگان فلسطینی به اسرائیل نباید مورد بحث قرار گیرد. اسرائیل باید به اعطای حقوق اضافی به یهودیان به هزینه شهروندان غیریهودی خود ادامه دهد. و در حالی که باید نوعی تقسیم اراضی در کرانه باختری صورت گیرد، عجله ای برای پایان دادن به اشغال وجود ندارد. آنها آماده هستند تا با تشکیلات خودگردان فلسطین وارد بحث شوند، که حتی ممکن است در نهایت یک کشور نیمه دولتی فلسطینی ایجاد شود، اما هیچ یک حاضر نیستند خط سبز [یعنی مرز قانونی بین المللی به رسمیت شناخته شده اسرائیل] را به عنوان مبنایی برای مذاکره در نظر بگیرند. این مرتز حزب «چپ صهیونیستی» تنها در یک نکته متفاوت است و آن این است که با بقیه جهان موافق است که اسرائیل از قدس شرقی اشغالی خارج شود.
اما حتی زمانی که مردم به یک ایدئولوژی رای دادند، به افراد مختلفی رای دادند: تقریباً نیمی از اعضای کنست رای دادند. یکی از مزیت های اصلی لاپید، علاوه بر ظاهر زیبا و معروف، این است که او قبل از تبلیغات انتخاباتی یک سیاستمدار نبود. مردم از سیاستمداران خسته شده بودند، اما هیچ جایگزینی برای ایدئولوژی اجماعی که آنها نمایندگی می کنند در ذهن نداشتند. این یک سیستم سیاسی ناکارآمد است که در آن انتخابات در حال تبدیل شدن به یک آیین پوچ است.
انتخابات عمدتاً بر سر مسائل اقتصادی-اجتماعی برگزار شد تا اشغالگری و فلسطینی ها، که خود یک واقعیت مهم است. در زمینه اقتصاد، دستور کار دولت جدید چیست؟
اختلافات بین طرفین در مسائل اقتصادی بیشتر از فلسطینی ها بود. همه اعضای ائتلاف حکومتی جدید تقریباً دیدگاه مشابهی داشتند، دیدگاه لیکود. لاپید «مرکز» اصلاً خود را از پلتفرم اقتصادی نتانیاهو متمایز نکرد و جای تعجب نیست که در سمت جدید خود به عنوان وزیر دارایی گفتن همان چیزها که هر وزیر دارایی اسرائیل در اولین هفته کار خود می گوید.
La کار حزب جرأت کرد کاری کمی متفاوت انجام دهد، و از رویکرد نرم کینزی برای افزایش اندکی کسری بودجه و هزینه های عمومی برای احیای جزئی دولت رفاه اسرائیل حمایت کرد. اکثر احزاب دیگر به دلیل غیرواقعی بودن مورد حمله قرار گرفتند. این جالب است زیرا ما دیدیم اعتراضات اقتصادی گسترده در اسراییل طی دو تابستان گذشته، به دلیل افزایش نابرابری و کاهش استانداردهای زندگی. تقریباً همه احزاب تلاش کردند تا این موج را وارد انتخابات کنند. لاپید احتمالاً موفقترین بود، حتی اگر در تظاهرات شرکت نکرد و هیچ پیشنهادی برای حل مشکل مسکن ارائه نکرد.
جالب است بدانیم که چرا انتخابات در وهله اول ژانویه برگزار شد. نخست وزیر نتانیاهو بر برگزاری هرچه زودتر آنها تاکید کرد تا پیش از ارائه بودجه سالانه - و همراه با آن، انتشار داده های دولت در مورد امور مالی دولت به پارلمان و مطبوعات - انجام شود. در نهایت او نتوانست این کار را انجام دهد، زیرا قوانینی که به احزاب جدید می خواهند قبل از برگزاری انتخابات مهلت اعلان داده شود تا به آنها فرصت داده شود تا آماده شوند. بنابراین بیش از یک هفته قبل از انتخابات، اطلاعات بودجه عمومی منتشر شد و مشخص شد که چرا نتانیاهو میخواست آن را تا بعد از انتخابات مخفی نگه دارد. نتانیاهو، به اصطلاح «آقای. «اقتصاد» که به اقتصاد سالم و کمربند بستن مسئولانه افتخار میکند، دستاوردهای بزرگی داشته است کسری 39 میلیارد NIS [تقریباً 7 میلیارد پوند]. این عمدتاً به این دلیل بود که او قبل از انتخابات نمیخواست برخی از برنامههای دولت را قطع کند، پروژههای مهم زیادی وجود داشت که دولت میخواست آنها را ترویج کند، و دولت از قبول اینکه استاندارد زندگی مردم - و درآمدهای مالیاتی - کاهش یافته بود خودداری کرده بود. . چیزی که به نظر من جذاب است این است که علیرغم انتشار این اطلاعات فقط بیش از یک هفته قبل از انتخابات، بحث های سیاسی و رسانه ای همچنان بر موضوعات پوچ متمرکز شده است، مانند اینکه انتخابات ممکن است برای یک "فرایند صلح" مجدد با فلسطینی ها معنی داشته باشد. بنابراین نتانیاهو موفق شد بمب بودجه را از سر راه بردارد.
بی سابقه حرکت J14 در اسرائیل مخالفت با نابرابری اقتصادی فزاینده رانده شد. به نظر می رسد که با انتخاب لاپید، این چنین بوده است منتقل در مورد مسئله نابرابری "خدمات" (یعنی یارانه های دولتی و معافیت ارتش برای جوامع یهودی مذهبی).
تمام جنبشها و اعتراضات اجتماعی در اسرائیل قبل از J14 به همین ترتیب سرکوب شد: با قرار دادن یک اقلیت در مقابل اقلیت دیگر، و انتقال بحث به سمت تهدیدات امنیتی و خارجی.
J14 تلاش زیادی برای غلبه بر این موانع داشت و احتمالاً به همین دلیل است که موفق ترین حرکت تا به امروز بوده است. اصرار داشت، «همه دعوت شدهاند»، «همه خوش آمدید، ما جنبش همه هستیم». بنابراین زمانی که برخی از فعالان تلاش کردند موضوع اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل را مطرح کنند، برخی دیگر گفتند: «نه، این حرکت همه است، بنابراین ما هیچ موضوع تفرقهانگیز را مطرح نمیکنیم: اشغال از روی میز خارج شده است». سپس فعالان راست افراطی وارد جنبش شدند و شروع کردند به گفتن، "خوب می دانید، در اسرائیل کمبود مسکن وجود دارد، چرا نیایید و به مستعمرات بروید؟"، "در اسرائیل کمبود مسکن وجود دارد، پس چرا سودانی ها را بیرون نمی اندازیم و پناهندگان اریتره ای پس ما فضای بیشتری داریم؟ وجود آن نوع استدلال راست افراطی پذیرفته شد، اگرچه بسیاری از فعالان آن را نفرت انگیز می دانستند، به دلیل این ایده که «همه خوش آمدید». البته با کنار گذاشتن شعارهای فراگیر، چنین شکاف های عمیق سیاسی را نمی توان برای مدت طولانی از بین برد و در نهایت توسط احزاب سیاسی مورد سوء استفاده قرار گرفت.
لاپید متوجه شد که جامعه افراطی ارتدوکس اسرائیل علیرغم اینکه دومین گروه اجتماعی فقیر اسرائیل پس از فلسطینیان است، واقعاً در تظاهرات شرکت نکرده است. با این ادعا که «همه ما در مزایا و بارهای اقتصادی سهیم هستیم، اما افراطیهای ارتدوکس فقط از منافع اقتصادی بهره میبرند. بدون او با تقسیم بار خدمت ارتش، توانست ناامیدی و نارضایتی گسترده مردم را به سمت نفرت منحرف کند. او اولین کسی نبود که این کار را کرد. پدرش، تامی لاپید، در دهه 1990 یک حزب سیاسی با تقریباً همین پیام را ایجاد کرد.شینویی) و کرسی های زیادی به دست آورد. شینویی با گذشت زمان خراب شد و به نوعی به یک شوخی تبدیل شد. در انتخابات 2006، برخی از ویدئوهای تبلیغاتی آن، ارتدوکس های افراطی را چنان نفرت آمیز به تصویر می کشیدند که آنها توسط دادگاه عالی رد صلاحیت شده است برای یهودستیزی بودن
جالبتر این است که چه اتفاقی برای بنت و ارتدوکسها افتاد. بنت نشان دهنده ملی-مذهبی یهودیان - که ارتدوکس مذهبی (اما نه افراطی ارتدوکس) را با صهیونیسم ترکیب می کنند - و بسیاری از مهاجران یهودی. برنامههای اولیه رهبری رژیم صهیونیستی برای ساختار سیاسی کشور اسرائیل شامل اجازه دادن به یهودیان غیرصهیونیست اولترا ارتدوکس در ازای حمایت آنها از پروژه صهیونیستی تا حدی از خودمختاری بود. اما یهودیان ملی-مذهبی نقش بسیار فعالتری در صهیونیسم داشتند و از سال 1967 به طور فزایندهای بر جنبش صهیونیستی، ارتش و شهرکها مسلط شدند. موضع بنت در این انتخابات منعکس کننده این بود: او به طور مؤثر از یهودیان ملی-مذهبی حمایت می کرد که با صهیونیست های سکولار در اتحادی کار می کنند که افراط ارتدوکس ها را به حاشیه می برد. به نظر من این یک خطای استراتژیک بود. ارتدوکسهای افراطی صدمه دیده و مورد توهین قرار میگیرند، و اگر تصمیم بگیرند که به جنبش صهیونیستی پشت کنند، زیرا دیگر مزایا و استقلالی را که تاکنون دریافت کردهاند، دریافت نمیکنند، یک تحول بسیار شدید در جامعه اسرائیل ایجاد میکند. اسرائیل واقعاً نمی تواند هزینه کند.
خبر مهم هفته گذشته در اسرائیل بود سفر پرزیدنت اوباما. وسعت رسانه پوشش در اسرائیل نشان داد که ارتباط ایالات متحده در سطح عمومی و همچنین سیاسی چقدر مهم است. لیبرال های اسرائیلی وارد شدند وجد روی سخنرانی اوباما- گمان میکنم از دریافت حمایت خارجی برای موقعیت درگیریشان در داخل سیاست اسرائیل راحت شدهاند. برداشت شما از دیدار او چه بود؟
اوباما در سخنرانی بسیار خوب است. او توانست جایزه نوبل را برای دادن یک جایزه دریافت کند. سخنرانی او به خوبی نوشته شده بود، اما مانند بسیاری از سیاست های اوباما، شکاف بین لفاظی و عمل بسیار زیاد بود. اوباما که از اوج به عنوان نماینده قدرت بین المللی ایالات متحده برای کمک به حل اختلاف محلی بین دو همسایه متخاصم فرود آمد، به این واقعیت اشاره نکرد که کشورش تا حدودی درگیر این درگیری است. در چهل سال گذشته، فلسطینیها توسط سلاحهای ساخت آمریکا که توسط ایالات متحده به طور رایگان در اختیار اسرائیل قرار گرفته بود، کشته شدهاند. من فکر می کنم که این مقداری مسئولیت را ایجاد می کند.
اوباما کمک کرد میانجیگری میان اسرائیل و ترکیهکه سود بزرگی برای اسرائیل بود. ترکیه بازار بزرگی برای تسلیحات اسرائیلی، عضو ناتو و برای نیروی هوایی اسرائیل (یک ایستگاه سوخت گیری در مسیر ایران) بسیار مهم است.
و انجام می دهد عذرخواهی نتانیاهو از ترکیه به خاطر قتل XNUMX فعال ترکیه ای توسط نیروهای اسرائیلی ناوگان رایگان غزه در سال 2010 راه را برای نزدیکی گسترده تر باز کرد؟
اردوغان، نخست وزیر ترکیه این را از همان ابتدا به وضوح بیان کرد: او خواستار عذرخواهی اسرائیل شد که سپس راه را برای آشتی باز خواهد کرد. اما دولت و رسانههای اسرائیل، فعالان کشته شده را تروریست معرفی میکردند، بنابراین نتانیاهو نمیتوانست بابت این مرگها عذرخواهی کند، بدون اینکه با واقعیت در نزد افکار عمومی اسرائیل ظاهر شود. تعجب نخواهم کرد اگر نتانیاهو از اوباما بخواهد طوری به نظر برسد که گویی مجبور شده با اردوغان تماس بگیرد، یا اگر او فقط تصمیم بگیرد در حالی که اوباما آنجا بود با اردوغان تماس بگیرد تا این تصور را ایجاد کند که او مجبور شده است، زیرا این به او حقایق می دهد. .
جان استوارت، در نمایش روزانه, استقبال پرشور را مسخره کرد از سخنرانی اوباما، با نشان دادن کلیپ هایی از روسای جمهور قبلی ایالات متحده که اظهارات مشابهی را بیان می کردند، قبل از اینکه با عصبانیت فریاد بزنند: "ما ناتوان هستیم!" به همین ترتیب، فرید زکریا از سخنرانی اوباما به خاطر "توسل به وجدان اسرائیلبه این دلیل که هر رویکرد دیگری (فشار بر اسرائیل، هشدار دادن به آن در مورد خطرات اشغال) شکست خورده است.
نفوذ آمریکا بر اسرائیل بسیار زیاد است. اما برای بسیاری از مردم - به عنوان مثال، افراط گرایان راست در ایالات متحده که از دولت اشغالی صهیونیستی خود صحبت می کنند - راحت است که تصویری از اسرائیل در حال دستکاری ایالات متحده از پشت صحنه بپرورانند.
در نبرد سیاسی اخیر کنگره بر سر نامزدی چاک هیگل به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده، سناتورهای جمهوری خواه نقش را خیلی خوب بازی کردگویی مهمترین چیز اگر میخواهید برای مقام عالی در ایالات متحده تأیید شوید، نشان دادن حمایت خود از اسرائیل است. اما «اسرائیل» به این معنا در واقع به عنوان یک نماد، یک نماینده عمل می کند. آمریکا سالانه میلیاردها دلار به اسرائیل انتقال می دهد، اما هیچ پولی به اسرائیل نمی دهد. به اسرائیل می دهد کوپنکه اسرائیل تنها با خرید تسلیحات از شرکت های آمریکایی می تواند آن را بازخرید کند. آنچه "کمک ایالات متحده به اسرائیل" نامیده می شود در واقع یارانه دولتی سالانه برای صنعت تسلیحات آمریکا است. گروه های لابی اسرائیل مانند آیپک پول زیادی در اختیار دارند. اما لابی لاکهید مارتین که هواپیماهای جنگندهای را که اسرائیل با کوپنهای آمریکایی میخرد تولید میکند، چندین برابر بزرگتر است. در هر کمپین انتخاباتی میبینید که نامزدهای ریاستجمهوری قبل از آیپک از اسرائیل حمایت میکنند. نمیبینید که آنها به لاکهید مارتین میروند تا قول دهند که «ما به جنگ در خاورمیانه ادامه خواهیم داد تا فروش شما کاهش پیدا نکند». آنها نمی توانند این کار را انجام دهند. اما زمانی که آنها به آیپک می روند و متعهد می شوند که از اسرائیل، جنگ طلب ترین کشور خاورمیانه که اشغال آن عامل مهم ادامه درگیری در منطقه است، حمایت کنند، همان کار را انجام می دهند.
جان استوارت صداهایی را از روسای جمهور قبلی ایالات متحده پخش می کرد که در درجات مختلف از اشغال اسرائیل انتقاد می کرد. اما هیچ یک از آنها با هیچ فشار واقعی از این اظهارات حمایت نکردند. همه آنها حمایت کامل از اسرائیل را حفظ کردند، که هیچ یک مشروط به تبعیت اسرائیل از قوانین بین المللی نبود. بنابراین اینطور نیست که ایالات متحده ناتوان است: ایالات متحده بسیار قدرتمند است و بدبینانه از این قدرت برای دامن زدن به درگیری در خاورمیانه استفاده می کند. چند سال پیش، ایالات متحده آن را امضا کرد بزرگترین معامله تسلیحاتی در تاریخ با عربستان سعودی، به ارزش حدود 60 میلیارد دلار، زیرا عربستان سعودی می خواست آخرین هواپیماهایی را که اسرائیل در حال حاضر در اختیار دارد، خریداری کند. برای شرکت های نظامی آمریکایی، این معامله بدی نیست.
اگر هیچ نشانه ای از افزایش فشار آمریکا بر اسرائیل وجود نداشته باشد، حداقل اتحادیه اروپا به نظر می رسد به طور فزاینده ای بی تاب با شهرک سازی های اسرائیل
اتحادیه اروپا در این موضوع دچار تناقضاتی است. چارچوب قانونی آن روشن است که روابط تجاری باید بر اساس احترام به حقوق بشر و قوانین بین المللی باشد، بنابراین اتحادیه اروپا با اعطای اعطای به اسرائیل قوانین خود را نقض می کند. منافع تجاری. اما تصمیمات اتحادیه اروپا بیشتر توسط شورای اروپا گرفته می شود که به اتفاق آرا عمل می کند. این به هر کشوری حق وتو می دهد. پیشنهادات برای تحریم اسرائیل همیشه توسط آلمان وتو شده است. اسرائیل متحدان دیگری نیز در اتحادیه اروپا دارد، بهویژه دولتهای راستگرا: جمهوری چک و لهستان که هر دو واردکنندگان اصلی سلاحهای اسرائیلی هستند. دولت سابق هلند که در اسراییل الگویی برای رفتار با اقلیت های مسلمان می دید و می خواست فناوری نظامی و نظارتی اسرائیل را وارد کند. دولت سابق برلوسکونی در ایتالیا، نه به این دلیل که برلوسکونی صهیونیست است، بلکه به این دلیل که میخواهد بتواند مانند اسرائیل پناهجویان را به مدت سه سال در زندان بیندازد.
تناقضات دیگری نیز وجود دارد. از یک سو، راست اروپا از سیاست های اسرائیل حمایت می کند. اما از سوی دیگر، شرکت های بزرگ اروپایی منافع اقتصادی زیادی برای پایان دادن به اشغال دارند. آنها میخواهند بازارهای خاورمیانه را باز کنند و درگیریهای منطقهای مستمر باعث ضرر آنها میشود، بنابراین در جهت دیگر فشار وارد میکنند. تناقض دیگر در اروپا شکاف بین افکار عمومی و سیاست دولت است. شما می توانید این را به وضوح با تهاجم اسرائیل به غزه در سال 2008-09 مشاهده کنید، که تظاهرات گسترده ای را در شهرهای بزرگ اروپایی برانگیخت، حتی در حالی که دولت های اروپایی هیچ کاری برای متوقف کردن قتل عام انجام ندادند.
افزایش تمرکز در اروپا بر برچسب گذاری مناسب محصولات از شهرک ها تلاشی از سوی کشورهای اتحادیه اروپا برای تغییر بحث به چارچوب قانونی، برای اجتناب از موضوع سیاسی بحث برانگیزتر مسئولیت های اتحادیه اروپا در منطقه.
به نظر میرسد که بخشهای با نفوذ نخبگان سیاسی اسرائیل برای از سرگیری مذاکرات با فلسطینیها ناامید هستند، اگرچه، همانطور که قبلاً گفتید، آنها توافق صلحی را رد میکنند که هر رهبر فلسطینی میتواند بپذیرد. پشت این تمایل به احیای روند صلح چیست؟
در 2011 ایدان اوفریکی از ثروتمندترین سرمایه داران اسرائیل گرد هم آمد یک کنفرانس از 80 نفر از بزرگترین سرمایه داران اسرائیل برای بحث در مورد آنچه باید در مورد وضعیت سیاسی انجام شود. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر اسرائیل به نحوی روند صلح را از سر نگیرد و به جهانیان نشان دهد که به صلح علاقه مند است، سرنوشت آن شبیه به سرنوشت آفریقای جنوبی تحت آپارتاید خواهد بود، یعنی انزوای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. این حرف آنهاست: ما شبیه آفریقای جنوبی خواهیم شد. آنها قبلاً دیده اند که چگونه افزایش انزوا شروع به تأثیرگذاری بر اقتصاد اسرائیل کرده است، اگرچه از صحبت آشکار در مورد آن می ترسند. یکی از دوستانم که در یک شرکت فناوری اطلاعات کار میکرد، به من گفت: «ما فقط یک قرارداد 9 میلیون دلاری را به دلیل کشتار ناوگان غزه از دست دادیم - اما به کسی نگو». این شرکت ها از دولت برای جبران خسارات ناشی از سیاست های دولت درخواست غرامت نمی کنند، زیرا این امر غیر میهنی به نظر می رسد.
نخبگان تجاری اسرائیل حداقل از توهم یک روند صلح مستاصل هستند، زیرا می توانند یک کمپین تحریم بین المللی علیه خود را احساس کنند. اما نمی تواند مسیر دولت را در این زمینه تغییر دهد. اسراییل در دام خود ویرانگری که برای همه قدرتهای استعماری مشترک است گرفتار شده است و امپراتوری خود را حفظ میکند، حتی زمانی که آشکار است که این پروژه محکوم به فنا است، زیرا هر کسی که مخالفت کند بلافاصله به عنوان خائن شناخته میشود.
شما قبلاً به مقاله فرید زکریا اشاره کردید که از توسل اوباما به "وجدان اسرائیل" تمجید کرده بود. این ایده که مردم اسرائیل می توانند از درون تغییر کنند - اینکه روزی بیدار می شوند و اعلام می کنند "اشغال بد است، ما باید آن را متوقف کنیم" - غیر واقعی است. این کارها اینطور نیست. این مبارزه فلسطینیان برای آزادی است، نه مبارزه اسرائیل برای رستگاری. هنگامی که فلسطینیان به آزادی و حقوق خود دست یابند، اسرائیلیهایی که در اشغال و آپارتاید دست داشتند، روند رستگاری را آغاز میکنند و از خود میپرسند که چگونه میتوانند کارهایی را که انجام دادهاند جبران کنند. اما نمی توان انتظار داشت که دولت اسرائیل فلسطینی ها را آزاد کند. اینطوری کار نمی کند.
جیمی استرن-وینر ویرایش های مشترک پروژه چپ جدید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا