به محض اعلام نتایج نهایی انتخابات ملی سال 2014 که اخیراً به پایان رسیده بود، رئیس جمهور زوما یک سخنرانی تبریکی پیش بینی شده از خود ارائه کرد و نتیجه را به عنوان "اراده همه مردم" ستود. اما واقعیت این است که پیروزی ANC از سوی اقلیتی متمایز از "مردم" حاصل شد. "برنده" واقعی، همانطور که از زمان انتخابات 2004 تا به حال بوده است، "رای دوری" بود.
از زمان اولین انتخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی در سال 1994، واقعیت های سخت این است که رابطه مستقیمی بین کاهش کلی حمایت از ANC و افزایش «رای دوری» وجود داشته است. نگاهی گذرا به درصدها/اعداد مربوطه از هر انتخابات واقعیت را تایید می کند.
1994: از 23 063 910 رای دهنده واجد شرایط، 85,53 درصد (19) رای دادند در حالی که 726 درصد باقی مانده (610) رای ندادند. ANC از 14,47 درصد (3) از جمعیت واجد شرایط رای دادن حمایت دریافت کرد.
1999: از 25 411 573 رای دهنده واجد شرایط، 62,87 درصد (15) رای دادند در حالی که 977 درصد باقی مانده (142) رای ندادند. ANC از 37,13 درصد (9) از جمعیت واجد شرایط رای دادن حمایت دریافت کرد.
2004: از 27 994 712 رای دهنده واجد شرایط، 55,77 درصد (15) رای دادند در حالی که 612 درصد باقی مانده (671) رای ندادند. ANC از 44,23 درصد (12) از جمعیت واجد شرایط رای دادن حمایت دریافت کرد.
2009: از 30 224 145 رای دهنده واجد شرایط، 59,29 درصد (17) رای دادند در حالی که 919 درصد باقی مانده (966) رای ندادند. ANC از 40,71 درصد (12) از جمعیت واجد شرایط رای دادن حمایت دریافت کرد.
2014: از 31 434 035 رای دهنده واجد شرایط، 59,34 درصد (18) رای دادند در حالی که 654 درصد باقی مانده (457) رای ندادند. ANC از 40,66 درصد (12) از جمعیت واجد شرایط رای دادن حمایت دریافت کرد.
این یک «داستان» کاملاً شگفتانگیز با دو خط کلی است. در همان زمان که جمعیت واجد شرایط رای دادن آفریقای جنوبی - بر اساس برآوردهای سرشماری های متوالی - 8,4 میلیون نفر در بیست سال دموکراسی افزایش یافته است، تعداد جمعیتی که رای نداده اند 9,4 میلیون نفر افزایش یافته است. به طور همزمان، حمایت انتخاباتی از ANC، به عنوان درصدی از جمعیت رای دهنده، به سرعت از 53 به 36 درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل اصلی که چرا این «داستان» اغلب در حاشیه گفتگوها و آگاهی های سیاسی و انتخاباتی ما مدفون می شود این است که نسخه رسمی به راحتی عمدتاً آن دسته از شهروندان را نادیده می گیرد (اکثریت آنها جوانان بین 18 تا 20 سال هستند. ) کسانی که برای رای دادن ثبت نام نکرده اند و ثانیا کسانی که ثبت نام کرده اند اما انتخاب نکردند. این تمایز شبیه به تمایز الهام گرفته از سیاسی و ساخت مصنوعی بین نرخ بیکاری «رسمی» و «غیر رسمی» است که تأثیر حذف میلیونها نفر از ردیفهای رسمی شناختهشده بیکار را دارد.
در نتیجه، نسخه رسمی این آخرین انتخابات ملی (در بسیاری از موارد، که توسط رسانه ها منعکس شده است) نسخه ای است که در آن "شرکت بالای رای دهندگان" وجود دارد و در آن پیروزی ANC نشان دهنده حمایت "اکثریت مردم" است. رای دهندگان». و به این ترتیب است که تقریباً 13 میلیونی که تصمیم گرفتند در انتخابات 2014 شرکت نکنند (چه ثبت نام کرده باشند یا نه) عملاً از تصویر حذف می شوند، در حالی که 11,5 میلیونی که به ANC رای داده اند به "مردم" تبدیل می شوند. استالین با تأیید لبخند می زند.
این داستان تا حد زیادی پنهان در مورد وضعیت نظام سیاسی آفریقای جنوبی و به طور گسترده تر، دموکراسی ما به ما چه می گوید؟ اولاً، این که بخش رو به رشدی از جمعیت بزرگسال (سن رای دادن)، اما در میان جوانان متمرکز شدهاند، از نظام سیاسی بیگانه شدهاند. در جوامعی مانند آفریقای جنوبی که در چارچوب یک نظم اجتماعی-سیاسی سرمایه داری لیبرال قرار دارند، صرف وجود و عملکرد نهادها و فرآیندهای دموکراتیک نماینده به طور فزاینده ای کاهش مشارکت و کنترل معنادار دموکراتیک مردمی را می پوشاند. این در شرایطی است که انتخابات به زمین بازی سیاسی کسانی تبدیل شده است که به حمایت سرمایه داری دسترسی دارند و انتخاب های انتخاباتی تا حد زیادی به سایه های مختلف خاکستری کاهش می یابد.
از آنجایی که عمل رای دادن در چنین انتخابات ملی خود نمایانگر اعتقاد به/پذیرش نظم موجود یا تغییر معنادار میتواند از چنین اقدامی باشد، عمل متقابل عدم رای دادن را میتوان نماینده مخالفان دانست. . به عبارت دیگر، هیچ ارتباط ضروری یا ذاتی بین رأیدهی و تعمیق دموکراسی وجود ندارد، به گونهای که بتواند تفاوتی سیستماتیک در زندگی کسانی ایجاد کند که طرد و به حاشیه رانده شدن را تجربه میکنند.
این امر گویای واقعیتی است که به نظر می رسد کسانی که در «آن سوی حصار هستند» کاملاً تمایلی به مواجهه با آن ندارند. مدتی است که تقریباً نیمی از مردم آفریقای جنوبی که می توانند رای دهند، به وضوح رأی دادن را در راستای منافع اجتماعی، مادی و سیاسی خود نمی دانند. بی تفاوتی به سادگی یک "توضیح" راحت و حمایت کننده است. همچنین به امتناع از به رسمیت شناختن اینکه شرایط (پیش) برای مشارکت معنادار و مردمی در هر کنش یا فرآیند بازنمایی در تغییر روابط ساختاری قدرت، خواه مبتنی بر روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، جنسیتی یا دانشی باشد، صحبت میکند.
در واقع، میراث توسعهای آفریقای جنوبی پس از سال 1994 با همخوانی کاذب یک شکل دموکراتیک با نیازهای یک «بازار» سرمایهداری مشخص شده و همچنان ادامه دارد. این منجر به عدم تحمل خزنده - که عمدتاً توسط کسانی که در موقعیتهای قدرت سیاسی و اقتصادی قرار دارند و توسط ظرفیت اجباری دولت کنترل میشود - نسبت به مخالفتهای سیاسی/اجتماعی مشروع، که رگ حیاتی هر دموکراسی واقعی است، ایجاد شده است. همچنین وضعیتی را ایجاد کرده است که در آن شیوههای نهادینه شده و اشکال دموکراسی نمایندگی مانند انتخابات - در حالی که تا حد زیادی به عنوان شکلی مشروع از بیان دموکراتیک پذیرفته شده است - تفاوت عملی کمی در زندگی بسیاری از افراد ایجاد میکند، زیرا تصمیمهای کلیدی اجتماعی (توسعهای) توسط آنها گرفته میشود. آنهایی که در آن «بازار» مشارکت و مدیریت می کنند.
رئیس جمهور زوما در سخنرانی پس از انتخابات خود اظهار داشت که پیروزی انتخاباتی کنگره ملی آفریقا نشان دهنده "حکمیت قاطع مردم ما است... و دوباره تاکید می کند که کنگره ملی آفریقا تنها امید واقعی برای اکثریت مردم ما باقی می ماند." واضح است که او و سازمانش کل داستان را نخوانده اند.
دکتر مک کینلی نویسنده، محقق و مدرس مستقل و همچنین فعال سیاسی است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا